بخشی از مقاله
چکیده
»وحدت« یکی از موتیوهای شایع در متون عرفانی است و بسیاری از شاعران عارف و عارفان شاعر ادب فارسی در بابِ این موضوع سخن راندهاند. بیدل دهلوی نیز از این دسته است و در آثار خود از این موتیو بسیار سخن گفته است. در این جُستار تلاش شده که به شیوه استقرایی، پس از تعریفکلّی و موجز از »وحدت« و »وحدت وجود« بدین پرسش ها پاسخ داده شود:
1 وحدت در آثار بیدل از چه نوع است؟
2 آیا وحدت وجود در آثار بیدل از نوع تشکیکی است یا شخصی؟
در پاسخ به این نتیجه دست یافته اوّلاًکه بیدل از شاعرانی است که وجود را اصیل می داند،ثانیاً وی به وحدت تشکیکی وجود نیزقائل است،ثالثاً »وحدت وجود« در آثار بیدل دهلوی از نوع »شخصی« است ورابعاً بیدل از وحدت تشکیکی وجود در راستای اثبات وحدت شخصی وجود استفاده می کند و در آثار او، این دو موضوع منافاتی با یکدیگر ندارند.
مقدّمه
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی از جمله شاعران عارف قرن یازدهم است که بسیاری از مطالب عرفانی را به رشته شعر و نظم یا نثر درآوردهاست و در این راه پیرو ابنعربی و یکی از طلایهداران عرفان اسلامی در حوزه ادب فارسی است که آثار او مشحون از نکات و ظرایف عرفانی است و بسیاری از این مطالب را در آثار او می توان جستجو و پیگیری کرد. یکی از این مطالب، بحث مشهور »وحدت وجود« است که این مفهوم در جای جای آثار او یاد شده است، به گونهای که وی را شاعر توحیدی خوانده اند
تاکنون نیز مقالات چندی در بابِ وحدت و وحدت وجود در آثار بیدل به رشته تحریر درآمدهاست،امّا هیچ یک از این پژوهشها به »انواع مختلف وحدت وجود« در آراء و اندیشه های بیدل نپرداختهاند؛ به عنوان نمونه دکتر طلحه رضوی مقالهای با نام »وحدت وجود و شهود در کلام بیدل« نوشتهاند که در آن بهعرّفیم و تبیینکلّی مسئله وحدت وجود و شهود در شعر بیدل برآمدهاند یا در برخی پایاننامهها و رساله ها از این موضوعبه صورت کلّی و ناقص سخن به میان آمده است
همچنین، در مقاله خانم لیلا هاشمیان برخی از تمثیل های »وحدت وجود« در اشعار بیدل دهلوی ذکر گردیده است. در باب این مقاله، شاید در بادی امر، عنوان دو مقاله، بیان موضوع واحد باشد، امّا با مطالعه دو مقاله، تمایز آن دو مشخص خواهد شد و مهمترین این تمایزها دو مسئله است:
الف - در مقالهنامبرده، وحدت وجود به صورت کلّی بیان گردیدهاست، در حالی که در مقاله حاضر، به بیان »انواع وحدت« - شامل، وحدت، وحدت شخصی وجود و وحدت تشکیکی وجود - پرداخته شده است.
ب - تمثیل های مذکور در مقاله هاشمیان را میتوان بیان کلیّت وحدت وجود دانسته، انواع آن را در این تمثیل ها متمایز کرد که نویسنده چنین کاری نکردهاست، در حالی که در مقاله پیش رو، این دسته بندی صورت گرفته است امّا هیچ یک از این مقالات و پایان نامهها، به موضوعِ »انواع وحدت وجود« در شعر بیدل دهلوی نپرداختهاند و در آنها فقط به صورت کلّی و مبهم به تشریح موضوع وحدت وجود در آثار بیدل اشاره شدهاست. همه این کتاب ها و مقالات راتوانمی در بخش کلّیّات پژوهش رساله نگارنده این نوشتار مشاهده نمود
از این روی، نگارندگان در جُستار حاضر برآنند که هنوز در بابِ موضوع این مقاله مطلب منسجم و خاصّی نوشته نشدهاست. لذا کوشیدهاند تا در واقع، به موضوع »انواع وحدت وجوددر«کلّیّات آثار بیدل دهلوی بپردازند و آن را با سخنان ابن عربی به صورت تطبیقی بررسی نمایند. با این یادآوری که جز »وحدت شخصی وجود« میتوان در ذیل موضوعِ »وحدت«، انواع دیگری از آن را جستجو کرد که برخی موضوع این مقاله نیست.
1 وحدت
وَحَدَ«» به معنی »انفراد« و از ریشهوَحْ»دَهبه« معنایِ »یگانه و بی نظیر« است، چنان که تازیان در این معنا وَحَدَآن - ای یگانه عرب که همال و همتایی از مردم نداری -
این واژه، یعنی »وحده«، در قرآن کریم بدین گونه ذکر نشده، ولی در مجموع، مترادفهای واژگانی آن از جمله »واحد«، »واحده« و »وحید« حدود هفتاد بار وارد شده است. از سویی، واژه »وحده« با ضمیر غایبِ سوم شخص مفرد نیز ذکر گردیده است
موضوعِ »وحدت« یکی از مهمترین افکار صوفیانه و عارفانه است که خاصّه در قرونششم تا نُهم هجری قمری از توجّه و رنگ و لعاب بیشتری برخوردار است
معنایِ »وحدت« را »یگانگی« دانسته اند: »وحدت در لغت به معنی یکی بودن، یگانه بودن و یگانگی« است و آن را در برابر »کثرت« قرار داده اند و از اموری بهشمار آوردهاند که قابل تحدید و تعریف نیست مگر به مقابله با کثرت؛ بدین معنا که وقتی سخن ازوحدتِ» شیءاست،« انقسام در آن شیء راه ندارد و یکپارچه است، برعکسِ »کثرت« که وجود آن قابل تقسیم است. از این روی، مقام وحدت را عین ذات الهی و مرتبه مطلق یا مقام لابشرط مقسمی ذکر کرده اند
2 وحدت وجود
»وحدت وجود« عقیوادهّعایی بزرگ از عقاید صوفیّه است و آن را به لغتِ موجز میتوان به وحدتِ» حقیقتِ خداوند و عالَم« تعریف کرد: یادآوری این نکته شایسته است که برخی نیز این چنین ادّعایی را از جانب برخی از اکابر صوفیّه مانند ابن عربی، از اعظم عقاید کفر به شمار آورده اند