بخشی از مقاله

چکیده

سبک هندی، سبکی است که در آن به ساختن ترکیب های جدید توجه خاصی نشان داده شده است، تا آنجا که بسامد ترکیبها یکی از ویژگیهای این سبک بهشمار میرود. از آنجا که شاعر این دوره به دنبال معانی بیگانه و مضمونهای جدید است، از حوزه واژگانی محدود زبان، عبور میکند و برای بیان مفاهیم ذهنی خود مجبور به ساختن واژگان و ترکیبات نو میشود. با دقت در دواوین شاعران سبک هندی بهویژه بیدل که یکی از سرآمدان این سبک است از فراوانی ترکیبهای جدید ساخته شده، شگفت زده می شویم؛ کمتر بیتی از این شاعران را میتوان سراغ گرفت که در آن ترکیب جدید بهکار نرفته باشد و این بی دلیل نیست، چراکه شاعران سبک هندی، شاعرانی مضمون آفرین وتصویرساز هستند که با پیداکردن روابط بین اشیاء و حالات آنها، کیفیت پیچیدهای از آنها را یافته و با استفاده از قدرت مضمون آفرینی و ترکیب سازی، شگفت ترین حالات حسی را بیان می کنند؛ آنگونه که خواننده دچار حیرت میشود.

بیدل یکی از سرآمدان سبک هندی بهشمار میرود که استعداد فراوانی در ساختن ترکیبات جدید دارد. وی با استفاده از واژه »رنگ « ترکیبات تازهای میآفریند که همگی در معنای دگرگونی، نابودی و فنا خلاصه میشوند؛ ترکیباتی مانند: شکست رنگ، پریدن رنگ، گردش رنگ، پرواز رنگ، رنگ پریده، رنگ باختن، از رنگ بیرون آمدن و.....در این پژوهش با بررسی آماری از طریق رندوم ارتباط واژه پرکاربرد رنگ در غزل بیدل با عرفان وحدت وجودی این شاعر، بررسی شده و ترکیباتی که وی با این واژه ساخته، دسته بندی و تحلیل شده است. تحقیقات در این حوزه نشانگر بسامد بالای کاربرد واژه رنگ در قالب ترکیبات اضافی است بهخصوص ترکیبات»شکست رنگ« و »گردش رنگ« که بیدل آنها را در راستای عقاید عرفانی خود بهکار گرفته است.
مقدمه

در سبک هندی، نیاز به دایره واژگان1 برای ساختن ترکیبهای جدید نسبت به سبکهای دیگر،گستردهتر است. بدیهی است این ویژگی از ویژگی های زبان و شعر فارسی است. »زبان فارسی در میان زبانهای جهان به لحاظ امکان ساختن ترکیب چنانکه زبانشناسان می گویند در ردیف نیرومندترین و با استعدادترین زبانهاست و مسئله ساختن ترکیبات خاص، یکی از مسائلی است که هر شاعری در هردوره ای در راه آن، گرچه اندک، کوشش کرده است.« - شفیعی کدکنی، - 1366:64 ترکیب سازی در زبان فواید بسیاری دارد؛ »نخستین حاصل ترکیبسازی، افزایش امکانات زبان است؛ یعنی زبانی که تعدادی واژه برای مفاهیم خاصی داشته است، اکنون ترکیبهای بسیاری هم دارد که مفاهیم دیگری را منتقل میکنندمسلّماً. هرچه امکانات زبان بیشتر باشد، انتقال مفاهیم آسانتر خواهد بود.« - کاظمی، - 1386:127 بیدل شاعر و»نماینده تمام عیار« سبک هندی یعنی مکتب اوج ترکیب سازی همراه با ایجاد روابط تازه میان اشیاء است. وی استاد ساختن ترکیبات جدید و شگفت آور و آفرینش تصاویر رنگارنگ است.

بیدل در راستای تأملات عرفانی، دیدگاهی خاص نسبت به جهان اطراف خود یافته است. وی با دقت هوشمندانه در پیرامون خود، واژه ها را گزینش و خلاقیت خود را به شکل بارزی در نحوه کاربرد الفاظ در شعر، آشکار میکند. از دید بیدل عارف، دنیا، سراسر رنگ است و عارف، هیچگاه پایبند رنگهای دنیایی نمیشود؛ چراکه وی به دنبال بیرنگی است؛ یعنی همان عشق بی منتها. بیدل، شیفته شکست رنگ است. این ترکیب در غزل بیدل، مفهومی فراتر از معنای ظاهری به خود میگیرد. شکست رنگ در شعر بیدل، همان فنای عارف محسوب میشود؛ از دیدگاه وی، تنها با شکست رنگ میتوان به وصال معشوق ازلی رسید:

وصل جستم، رفتن از خود شد دلیل رفتنم این دعا را در شکست رنگ، آمین بوده است به همین دلیل این ترکیب که از ترکیبات اضافی بیدل بهشمار می رود، از بیشترین فراوانی نسبت به دیگر ترکیبات، برخوردار است. بعد از این ترکیب، بالاترین آمار از آن ترکیباتی است مانند: رفتن رنگ، گردیدن رنگ، گردش رنگ، رنگ رفته و... که همگی در معنای شکست رنگ خلاصه میشود. بیدل از واژه رنگ برای آوردن اندیشههای عرفانی خود بسیار بهره می گیرد. اینگونه است که در آثار بیدل مخصوصا غزلیاتش، رنگ، جلوه گری می کند. این واژه، تمام غزلهای او را در بر گرفته است و از اینجاست که بیدل، شاعر رنگ نام میگیرد.
بیدل شاعر سبک هندی است که بسیار با الفاظ بازی میکند. او علاوه بر لفظ بر معنی نیز بسیار توجه دارد، به گونه ای که به صراحت خود را »ابوالمعانی« معرفی می کند...»و کمند رأفت التفات دستگاه چین، بی توجهی مبیناد که تهمت آلود نسبت آب و گل ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل در طوفانگاه ایجاد، محیطی است ساحل فروشِ غبار نادانی.« - بیدل، - 340 :1386 به عقیده بیدل در چهار عنصر این معنی آفرینی، موهبت خداوندی است:

زین سرمه که حق کشید در دیده من هر جا لفظی دمید، معنی دیدم - بیدل، - 495 :1386 یکی از روشهای گسترش بستر معانی همین »ترکیب کلمات« است و بیدل با درک دقیق و عمیق استعداد زبان دری در این زمینه به کمک تخیل قدرتمند خود، تصاویر زیبا و رنگارنگی را عرضه میکند. محمد سرور مولایی در مقدمه دیوان بیدل مینویسد: »بیدل به اقتضای معنی، عناصری را از محور جانشینی یا امکانات زبان انتخاب کرده و در کنار هم در زنجیره کلام یا محور همنشینی قرار داده است که در بدو نظر، رابطه آنها با یکدیگر درست فهمیده نمیشود. هر بیت او از این نظر، منظر چند مجموعه از تخیل را پس پشت دارد. شاعر مواد و مصالح و قرینه هایی از هر مجموعه برمیگزیند و حاصل را در بیتی میگنجاند که بخشی از فضای آنرا قافیه و ردیف اشغال کرده است و او باید از عهده بیان مقصود در این فضای محدود برآید.

همین امر مستلزم تصرفها در ترکیبات و تعبیرات و ایجاد دگرگونی در محور همنشینی شعر شده است1367 - .«، ص - 35 کاظمی یکی از دلایل ابهام غزلیات بیدل را همین ترکیبات جدید میداند و مینویسد: مجموعه این ترکیبات »در چشم کسانی که با آن خوگرفتهاند چندان به نظر نمی رسد، ولی برای کسی که بیرون از دایره زبانی ایستاده است و با فواصل چندگانه زمانی و مکانی با شعر بیدل روبرو می شود کما بیش دشواری آفرین است.« - کاظمی، 1386، - 87 با توجه به اینکه غزلهای بیدل بخش عمده ای از آثار او را تشکیل می دهد، در نمود ویژگیهای شعر او نقش بیشتری را ایفا میکند. بنابراین برای بررسی ویژگیهای اشعار بیدل، غزلیات او بستر مناسبی خواهد بود. این دسته از اشعار بیدل با زبانی پیچیدهتر از دیگر اشعار او، ساحات مختلفی دارد »گاه به قله عرفان و تصوف بالا میرود و گاه در وادی پند و حکمت سیر میکند و گاه در دریای شور و شیدایی غرق میشود.« - همان، - 340 از آنجاکه شاعران سبک هندی»سعی در بیان تمامی مضمونهای موجود دارند؛ لذا از تمامی کلمات زبان خود بهره میبرند، اما با همه اینها، گاهی در آثار شعری، یک کلمه یا مجموعه خاصی از کلمهها دور می زنند و تکرار میشوند.« - محمدی، - 1374:172 واژه » رنگ« نیز از کلماتی است که پیوسته در ترکیبهای مختلف در غزلهای بیدل تکرار میشود؛ بیدل آنرا در ترکیبات متفاوت بهکار میبرد.

این مسئله، اوج خلاقیت ذهنی بیدل را میرساند که یک کلمه را در قالب ترکیبهای مختلف، ریخته و معانی متفاوتی از آن برداشت میکند؛ گاهی آن کلمه - رنگ - را در ترکیب اضافی، گاهی در ترکیبهای کنایی، گاهی مجازی و... بهکار میبرد و از ساختن هرکدام از این ترکیب ها، مقصودی خاص در ذهن خود میپروراند. بهطوریکه در صفحات مورد بررسی این پژوهش که بهصورت رندوم انتخاب شده، این واژه 283 بار در قالب ترکیبات مختلف، تکرار شده است. نمودار زیر، فراوانی ترکیبهای ساخته شده با این واژه در غزل بیدل را نشان می دهد. با توجه به اینکه بیدل علاوه بر شاعر بودن، عارفی بلند مرتبه نیز هست، از واژه رنگ برای مقاصد عارفانهاش بسیار بهره میبرد؛ بیدل پیرو مکتب ابن عربی و وحدت وجود است.
تأثیر اندیشههای ابن عربی در غزل بیدل اندیشهها و تفکرات عرفان اسلامی از قرن سوم شکل گرفت و رو به تکامل رفت؛ اما تصوف و عرفان از قرن هفتم رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت. مهمترین خصوصیت عرفان این قرن، ظهور بزرگانی مانند ابن عربی و جلال الدین رومی بود. »در این قرن، تصوف و عرفان نضج یافته و رنگ فلسفی به خود گرفت و به شکل دیگر در علوم درآمد .« - آریا، - 115 :1375 از این به بعد آرای ابن عربی در عرفان نظری تدریس شد. اهمیت ابنعربی به جایی رسید که او را پدر عرفان نظری گفتهاند؛ چراکه در عرفان نظری هیچکس به پایه ابن عربی نمیرسد.
ابنعربی آثار زیادی دارد که به جز فتوحات» مکیّه« از »فصوص الحکم« نیز میتوان نام برد. از نظریات ابنعربی وحدت وجود از اهمیت برخوردار است. وحدت وجود عرفان ابنعربی بر دو رکن استوار است: خدا و انسان. از دیدگاه ابنعربی »اصل وجود که حقیقت واحده است و در او هیچ تعدّدی نیست، به لحاظ مظاهر، تعدّد پیدا میکند.« - ابن عربی، - 157 :1378 همه موجودات و از جمله انسان، محل تجلی و ظهور آن حقیقت واحد، یعنی خداوند هستند؛ اما این ذات واحد، مظاهر بیشماری دارد؛ بطوریکه همه عالم، تجلیگاه او بهشمار میآید و »آفرینش عالم و ظهور آن حقیقت متعالی و مطلق در عرصه موجودات به منظور شناخته شدن آن ذات واحد است.« - حکمت، - 77 :1389 به این ترتیب با دقت در تمام موجودات و پدیده های این دنیا میتوان به ذات یگانه هستی پی برد. به عبارت دیگر »پدیدههای گونهگونی که جهان را انباشتهاند، همه جلوهها، شئون، مظاهر و اطوار حقیقت یگانه هستی یعنی خداوندند.« - راستگو، - 1383:64 و از اینجاست که عارف بر هرچه می نگرد، جمال او را می بیند و به هر طرف رو میکند به کمال او پی میبرد؛أینما»ف تولّوا فثمﱠ وجه االله« - سوره بقره، آیه - 115 در قرآن کریم نیز آیات متعددی وجود دارد که معنی کامل وحدت وجود را به ذهن متبادر میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید