بخشی از مقاله

چکیده

مواد پایانی منشور حقوق شهروندی به موضوع صلح، امنیت و اقتدار ملی اختصاص دارد و همواره در متون حقوقی جمهوری اسلامی ایران، گفتمان صلح و سازش در سیاست خارجی مقدم است بطوریکه با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، جنگ و تهاجم جایی ندارد. از سویی، جامعه بشری همواره تلاش کرده تا زمینههای پایداری صلح و امنیت بینالمللی فراهم شود که لازمه آن همکاری و روابط دوستانهی دولتهاست؛ لذا سازمان ملل و موسسات تخصصی آن، این وظیفه را برعهده دارند. بااینکه بموجب منشور سازمان مللمتحد، شورای امنیت طلایهدار حفاظت از صلح و امنیت بینالمللیست، موسسات تخصصی سازمان ملل نیز با گسترش روابط و همکاریهای میان دولتها زمینه را فراهم میسازند. در این میان یونسکو در زمینههای آموزشی، علمی و فرهنگی و تاکید بر رعایت دموکراسی و حقوق بشر، نقش خود را ایفا مینماید. هدف این مقاله، بررسی نقش یونسکو در حفظ صلح و امنیت بینالمللی و نسبت آن با حقوق شهروندی است.

.1  مقدمه

از مولفه های مهم اجتماعی، سیاسی و حقوقی دولت های مدرن در جهان معاصر، جایگاه و امتیازات شهروندان است. پیدایش مجالس قانونگذاری، تفکیک قوای حکومتی و تحدید قدرت سیاسی و ... همگی افق نوینی را در تنظیم و شفافیت روابط متقابل دولت و شهروندان گشود. پس از تامین نیازهای اساسی و اصلی انسانی، یعنی مسکن، خوراک و پوشاک، امنیت را می توان یکی از نیازهای اساسی و اولیه ی انسان دانست. امنیت و برخورداری از صلح و آرامش از مولفه های اصلی هر نظام حقوقی و هر منشور و اساسنامه ی حقوقی همچون حقوق بشر و حقوق شهروندی است. جنگ1و صلح 2دو مفهوم و وضعیت کاملاً متمایز از همدیگرند.

بشر از آن زمان که پا به عرصه وجود گذاشت، دمی از این دو فارغ نبوده است؛ یا گریبانگیر تنازع، تخالف، جنگ و مبارزه بوده و یا در صلح و صفا، همزیستی مسالمتآمیز داشته است - برزونی، 1384، ص. - 77 مقصود از صلح، تنها نبود جنگ نیست بلکه وضعیتی است که در آن کشورها در کنار یکدیگر همزیستی مسالمتآمیزی داشته باشند و با یکدیگر دارای روابطی عادی و طبیعی و دوستانه باشند.

بر این اساس، حالت طبیعی بین دولتها صلح است و جنگ - به هر علتی- حالتی موقتی و عارض است - همان، ص . - 80 داشتن صلح یکی از اساسیترین حقوق بشر3محسوب میشود. مردم کشورها حق دارند در صلح و آرامش زندگی کنند و از این آرزو در عرصه بینالمللی در قالب یک حق مطرح میشود. صلح بهعنوان یکی از اصلیترین حقوق مردم شناخته شده است اما باید گفت که حفظ صلح پیشنیاز اصلی تحقق حقوق بشر است و سایر حقوق بشری از جمله حقوق مدنی4، حقوق سیاسی 5و حتی حق بر توسعه 6یا حق محیط زیست سالم، 7در سایه شوم جنگ و ناآرامی رنگ میبازدیقیناً.8 با وجود دموکراسی در درون مرزهای ملی و رعایت حقوق بشر، هیچگاه صلح و امنیت به مخاطره نخواهد افتاد.

دلیل تأسیس جامعه ملل و سازمان ملل متحد، هر دو حفظ صلح و امنیت بینالمللی بوده است؛ در برهههای مختلف تاریخی بهدلیل نقض فاحش حقوق بشر از سوی کشورهای متجاوز، ملل جهان به محافظت و حراست از صلح و امنیت بینالمللی گرد هم آمدند که این گردهماییها ابتدا منجر به تاسیس جامعه ملل در سال 1919، و با وقوع جنگ جهانی اول، که نتیجه اصلی شکست جامعه ملل بود، در نهایت در سال 1945 سازمان ملل متحد با هدف اولیه حفظ نظم، صلح و امنیت بینالمللی پا به عرضه وجود گذاشت. در این سازمان وظیفه اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی به عهده شورای امنیت میباشد. اما مجمع عمومی و حتی دبیر کل سازمان ملل متحد هم بیتأثیر نیستند.

چنانکه گفته شد، صلح و آرامش و زیستن در محیطی دوستانه و سرشار از امنیت و آسایش، از دیرباز جزو آمال و آرزوهای بشریت بوده که در برهههای مختلف تاریخی و به دست سودجویان و طمعخواران خدشهدار شده است. ستیزههایی که پس از پایان جنگ سرد پدید آمدهاند، پیامدهای جدید آزادی نیستند بلکه در پاسخ به بیدادها و ستمهای پیشین سر بر آوردهاند - فدریکو مایور، 1371 ، ص . - 7 جهل و عدم اطلاع ملل از طرق و ترتیبات زندگی یکدیگر در تمامی ادوار تاریخی بشر موجب سوءظنها و عدم اعتمادهایی بین آنها بوده که غالباً باعث شده اختلافات میان آنها، منجر به جنگ شود - صمصامی، 1331، ص . - 79 این سوء ظنها و دیگر ناپذیریها و نفرتها، نه تنها در خلال چندین دهه بلکه چندین سده شکل گرفته اند.

اما در این کشمکشهای مسلحانه و جنگهای سالهای اخیر، بشر مهارت تازهای را برای حل ستیزها و ایجاد صلح از خود نشان داده است؛ ابتکار صلح را میتوان به کمک گفتگو، میانجیگریها و مذاکره از پیش برد نه با زور و جنگ. در این پژوهش در پی بررسی مفاد مشترک حقوق شهروندی و حقوق بشر در رمینه ی حفظ صلح و امنیت بین المللی و نقش سازمان یونسکو در تامین این مهم هستیم. لذا، ابتدا به بیان تعاریفی از حقوق شهروندی، حقوق بشر، سازمان یونسکو و وظایف آن خواهیم پرداخت و سپس نقش سازمان یونسکو در ایجاد این صلح و امنیت و نسبت آن با حقوق شهروندی را تبیین می نماییم.

.2  حقوق شهروندی

در ادبیات سیاسی و حقوقی دولتهای مدرن در جهان معاصر، حقوق و امتیازات اتباع و شهروندان از جایگاهی ممتاز برخوردار است. نگاهی تاریخی به روند تحول و تطور حقوق شهروندی در جوامع بشری از دیرباز تا کنون و بررسی آموزه های مکاتب مختلف سیاسی و حقوقی و همچنین ادبیات مذهبی، سیر تحول این مفهوم و شاخصها و مولفه های جدید آن را در آموزه های حقوقی و سیاسی جدید، تا حدودی روشن و تبیین می نماید.

ظهور قوانین اساسی کشورهای غربی که دستاورد مهم تحدید قدرت سیاسی و برچیده شدن یا کم رنگ شدن نظام های سیاسی خودکامه است نقطه عطف مهمی در نهادینه کردن و به رسمیت شمردن حقوق و امتیازات شهروندی است. در کشور ایران به دنبال انقلاب مشروطه در یکصد سال پیش، در متمم قانون اساسی مشروطه بخش قابل توجهی از حقوق و امتیازات شهروندان مشخص و احصاء گردید. با وقوع انقلاب اسلامی پس از هفت دهه از انقلاب مشروطیت، حقوق و امتیازات اتباع به شکل مبسوط تری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تبیین گردید - احمدی طباطبایی، . - 1388 اما آن بخش از منشور حقوق شهروندی فعلی که مد نظر پژوهش حاضر است، مواد پایانی منشور است که به مقوله ی صلح و امنیت پرداخته است و عبارت است از:

ماده -116 حق شهروندان است که از سیاست خارجی شفاف و صلحطلبانه در چارچوب منافع و امنیت ملی، برخوردار باشند. دولت با رعایت اصول عزت، حکمت و مصلحت، برقراری، حفظ و ارتقای روابط و مناسبات پایدار با کشورها و سازمانهای بینالمللی را دنبال میکند و با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و روشهای خردمندانه برای ترویج و تقویت گفتمان صلح، صیانت از حقوق بشر و کرامت انسانها، مبارزه با خشونت و افراطیگری و دفاع از حقوق مظلومان تلاش میکند.

ماده -117 دولت برای حمایت از حقوق ایرانیان خارج از کشور و بهبود وجهه بینالمللی ایران، برنامهریزی و اقدام خواهد نمود. ماده -118 شهروندان حق دارند از امنیت، استقلال، وحدت، تمامیت ارضی و اقتدار ملی برخوردار باشند.

ماده -119 دولت موظف است با برنامهریزیهای لازم و تخصیص منابع کافی در جهت بازدارندگی راهبردی و ارتقای توانمندی دفاعی کشور اقدامات لازم به ویژه تجهیز و تقویت نیروهای مسلح را به عمل آورد.

ماده -120 شهروندان حق دارند از آموزش دفاعی لازم برخوردار باشند. دولت با برنامهریزی و تخصیص امکانات لازم نسبت به تقویت بنیه دفاعی و بسیج عمومی اقدام مینماید. در ادامه پس از بیان مفاهیم دیگر، به ارتباط این مواد با موضوع صلح و امنیت بیشتر خواهیم پرداخت.

.3  صلح و امنیت بین المللی در پرتو حقوق بشر

پرداختن به صلح و جستجوی راههای دستیابی به آن، یکی از اصلیترین دلمشغولیهای بشر در طول تاریخ بوده و هست؛ چرا که سایه جنگ اغلب بر حیات بشر احساس شده و البته هنوز هم همین سایه و دلمشغولی به قوت خود بلکه بیش از پیش وجود دارد و احساس میشود. با این حال، از یک منظر، با در نظر گرفتن فطرت و طبع بشر و همچنین مقایسه زمانی درگیریها با شرایط صلح در طول تاریخ، اصالت با صلح است و پدیدارهای مغایر آن، امری غیرذاتی و عرضی تلقی میشوند که هر چند در برخی مقاطع بر حیات اجتماعی بشر سایه افکنده، اما این سایه با اهتمام و تلاش بشر قابل رفع خواهد بود - ساعد، 1389، ص . - 9 در واقع در مقابل دورنمای وحشتناکی که برای بشریت در پیش است، به عیان میتوان دریافت که »صلح« تنها پیکاری است که ارزش درگیر شدن را دارد.

اصطلاح صلح ستاًن بهعنوان آزادی از جنگ و ستیز و به عبارت بهتر، فقدان جنگ و ستیز تعریف شده است. این مفهوم ایدهآلیستی بهویژه بعد از جنگ جهانی دوم به عقیدهای تبدیل شده است که طبق آن »صلح در غیاب جنگ وجود دارد.« به این ترتیب، علیرغم اشغال نظامی که معمولاً بنام عمل پلیسی نامیده میشود، جهان، باز هم صلحآمیز تلقی میشود. این طرز تفکر تحملپذیر در مقابل برخوردهای مسلحانه، هر چند امروز مشخصتر است، اما از قدیم نیز وجود داشته است، زیرا جنگ بهعنوان بخشی از موجودیت انسانی، همیشه وجود داشته است. از ادوار قبل از تاریخ، انسان گرفتار کشمکشهای نظامی بوده و پیوسته در جستجوی راههایی برای کشتار سریعتر بوده است.

صلح، واژهایستا که عموماً به فقدان تجاوز، خشونت یا خصومت اشاره دارد، اما همچنان متضمن مفهوم وسیعتری است که دربردارنده سلامتی، روابط بین فردی یا بینالمللی جدیداً بهبود یافته، امنیت در موضوعات رفاه اجتماعی یا اقتصادی، به رسمیت شناختن برابری و انصاف در روابط سیاسی و در موضوعات جهانی است. زمان صلح، یک وضعیت فاقد جنگ یا تعارض میباشد. به بیان دیگر درک ماهیت صلح در زمان فقدان یا از دست دادن آن روشن میگردد. اما به روی هر ناامنی، بیعدالتی اجتماعی- اقتصادی، بنیادگرایی سیاسی، مذهبی و ملیگرایی افراطی همه میتوانند به نوعی منجر به نقض صلح شوند - امینی نیا، 1389، ص . - 156 بهطور کلی، صلح دارای دو مفهوم متفاوت است. صلح منفی و صلح مثبت.

1؛.4 صلح منفی

صلح منفی به عدم وجود قهر و خشونت سازمان یافته بین ملتها، نژادها و اقوام مختلف اطلاع میشود - ولی، منبع پیشین، ص. - 236 در ادبیات حقوقی و سیاسی، صلح منفی اساساً ناظر بر نبود و نفی جنگ است و نه سایر اقدامات برانداز صلح. البته که جنگ، خود مفهومی دقیقاً حقوقی است و تنها کاربرد گسترده نیروهای مسلح بهمنظور تهدید یا نقض تمامیت ارضی دولتها و استقلال سیاسی آنها را در بر میگیرد. محدودیت در مفهوم حقوقی »جنگ«، دامنه مفهوم صلح منفی را نیز محدود میسازد.

این درحالیاست که منظور از صلح منفی بایستی نبود همه وضعیتهای سلب آسایش و رفاه عمومی بشر و همزیستی مسالمتآمیز دولتها باشد و هر چند "جنگ"، بارزترین نماد این وضعیتهاست، اما خشونتهای کمتر از آستانه جنگ و همچنین روابط خصمانه غیرجنگی نظیر جنگ سرد، تبلیغات سیاسی و اقتصادی، جنگهای اقتصادی، روانی و فرهنگی که بدون کاربست قوه قهریه بوده و در نتیجه جنگ بهمعنای حقوقی محسوب نمیشوند، در قالب مفهوم صلح منفی قرار نمیگیرند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید