بخشی از مقاله
چکیده
از بدو تاریخ تاکنون بشر همواره بدنبال خلق محیطی قابل زیست برای دستیابی به نیازهای فیزیکی و روحی خود بوده است. احترام به محیط زیست و همچنین نیازهای بشر از جمله اصولی بوده است که در معماری گذشتگان بچشم می خورد. در این میان معماری سنتی ایران یکی از بهترین مثال های معماری اقلیمی است که مطلوب ترین راه حل ها را از لحاظ بقاء محیط زیست و آسایش انسان داشته است. هدف این مقاله بررسی تأثیرات اقلیم اصول به کار رفته در خانه های چهار فصل می باشد. روش اصلی تحقیق این مقاله توصیفی -تاریخی و تحلیل کتابخانه ای است که با رجوع به اسنادومدارکموردبازبینی قرارگرفته است. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان می دهد که تطبیق شیوه زندگی با شرایط اقلیمی فصول مختلف را میتوان درخانه های درون گرای مناطق گرم وخشکایران به خوبی مشاهده کرد.
اتاقهای اطراف حیاطاین خانه ها باتوجه به فصول مورد استفاده قرار می گیرند. بدین ترتیب که ضلع شمالی و آفتابگیرحیاط - پناه - که گرمتربوده در زمستان مورد استفاده قرار می گرفته و به زمستان نشین معروف بوده است. درست عکس این عمل درضلع جنوب حیاط و پشت به آفتاب - نسار - اتفاق می افتاده و به تابستان نشین معروف بوده است.علاوه بر این، ساختمانهای سنتی کویر، چه در زمینه معماری و چه در زمینه ساز، با تکیه بر منابع طبیعی انرژی شکل گرفته است و این بناها به گونه ای طراحی شده اند که حداکثر سایه را در تابستان جهت استفاده از تهویه طبیعی و با هدف تامین آسایش ساکنین، فراهم آورده اند.
کلمات کلیدی: خانه های چهارفصل، مناطق کویری، اقلیم گرم و خشک، خانه های اقلیمی، حیاط مرکزی
.1مقدمه
رابطه علت و معمولی اقلیم بوسیله ی معماری و همچنین جغرافیای انسانی کاملاً پذیرفته شده است. هر چند جغرافیای انسانی از مدتی قبل با تأکید کمتری به آن نگاه می کند. برای آنکه نقش تعیین کننده ای که اقلیم در پیدایش شکل ساخته شده ایفا می کند را مورد سؤال قرار بدهیم؛ لیکن با بررسی طرح های ساده اولیه شهرهای مختلف و بررسی انواع خانه ها در درون محدوده های معین مانند دهلی قدیم و جدید و شهر قدیم و جدید فیض- در مراکش- یا در بعضی از شهرهای آمریکای لاتین در خواهیم یافت که این تفاوت ها» تفاوت در شکل بنا« بیشتر به عامل فرهنگ بستگی دارد تا به آب و هوا، که به این ترتیب هرگونه باور جزم اندیشانه، افراطی و یکسونگر مورد سؤال قرار می گیرد. در معماری نظریه مبتنی بر روابط علت و معمولی اقلیم و شکل بنا که هنوز غالباً مورد تأکید و استناد می باشد، بر این تأکید دارد که مهمترین یا اولین نگرانی و دلواپسی انسان اولیه و بدوی، پناه دادن به خود بوده است؛ در نتیجه عوامل جبری اقلیم هستند که شکل بنا را تعیین می کنند. به ذکر چند نقل قول می توان پرداخت:
» به منظور پرهیز از گرما یا سرما و تنظیم شرایط دمای مطلوب در درون خانه و حفاظت از خود در برابر حیوانات یا غارتگران خانه می سازیم« و »برای حفظ تعادل متابولیسم بدن خود به زراعت و برداشت محصول، پرورش و نگهداری حیوانات و نیز تغذیه خود می پردازیم.« امروزه نه تنها می توان آنچه در مورد تغذیه و مسکن گفته شد را مورد سؤال قرار داد، بلکه این موضوع در باره انسان اولیه و بدوی نیز صحت ندارد، انسانی که با وجود زندگی در جامعه ای که با کمبود مواجهه می باشد با تابوهای عدیده و محدودیتهایی نیز در زمینه مسکن و تغذیه خود درگیر می باشد؛ و چنین به نظر می رسد که عوامل غیر کاربردی و غیر ضروری حتی در زمینه های مورد اشاره چون اهلی کردن حیوانات و کشت گیاهان دارای اهمیت به سزایی هستند؛ مواردی که بعداً با دقت و جزئیات بیشتری به آن خواهیم پرداخت. در مورد آنچه و بویژه مسکن ارتباط دارد تأکید شده است که » برای انسان سرپناه از بالاترین درجه ی اهمیت برخوردار است و در نبرد و ستیز همیشگی انسان با زندگی، مقام اول را دارد و در تلاش انسان برای محافظت از خود در برابر تغییرات جوی و فصول، انسان در طول زمان به تکامل انواع متعدد مسکونی که یکی از آنها خانه دارای حیاط می باشد، پرداخته است.«
یقیناً مسئله مهم و مورد سؤال این است که چرا انسان در یک منطقه و هم زمان، مسکن دارای حیاط و نیز انواع و اشکال دیگر مسکن را بوجود آورده است؛ مثلاً در یونان هم زمان خانه حیاط دار و شکل مگارون مشاهده شده است؛ و یا چنانکه مقایسه ی میان انواع خانه های سرخ پوستان و اسپانیایی ها در آمریکا لاتین نشان می دهد؛ به نظر می رسد خانه حیاط دار بیشتر تابع عوامل فرهنگی است تا مسائل اقلیمی. عوامل مهم دیگر؛ پی بردن به این مسئله است که علت ایجاد اشکال مسکونی متعدد و مختلف در یک محدوده کوچک از مناطق اقلیمی می باشد. حتی در مناطفی مانند اقیانوسیه که از اقلیم های خرد غنی و متنوع برخوردار هستند؛ تنوع تیپولوژی و شکل مسکن ایجاد شده نسبتاً از تنوع کمتری برخوردار می باشند تا از نظر اقلیمی مشابه یکدیگر هستند. در مناطق فوق که مناطق ساحلی هستند و دارای اقلیمی مساعد و بدلیل عمق کم دریا و زیر ساخت سنگی ساحل، توسط اهالی آن به جزایر مصنوعی تبدیل شده اند، شاهد تنوع زیادی در تیپولوژی مسکن می باشیم. به نمونه های زیادی می توان اشاره نمود؛ خانه های بنا شده روی پیلوتی در گینه نو و یا خانه های ساخته شده روی تراس های ایجاد گردیده در دامنه کوه در منطقه هبرید جدید یا در منطقه اسپریتوسانتو، بدون آنکه از گونه های متعدد انواع آن در منطقه صحبت شود. در این میان باید خاطر نشان کرد که به رغم ارائه مثال ها و نمونه های متعدد؛ یکی از خصوصیات بناهای معماری هماهنگی و مطابقت بارز و بسیار مناسب
آنها با اقلیم و آب و هوا می باشد.[1]
.2 ویژگیهای محیطی،جغرافیایی و اقلیمی گرم وخشک
دشت های فلات که بخش عمده ای از مساحت کشور ما محسوب می شوند، عمدتاً در نواحی مرکزی و شرقی مملکت قرار دارند. دو منطقه دشت کویر و کویر لوت، در مرکز ایران واقع شده اندکه به طور کلی لم یزرع و یا با بارندگی بسیار اندک می باشند. این دو کویر، قریب یک هفتم مساحت ایران را شامل می شوند. نواحی حاشیه کویری و کوهپایه ای، دارای آب و هوای معتدل تر با بارندگی بیشتر می باشند؛ ولی به هر تقدیر، اقلیم این نواحی نیز گرم و خشک است.
.3 ویژگیهای اقلیمی دشت های فلات
به دلیل رطوبت کم و دوری از دریا، اختلاف درجه حرارت هوا در طی شبانه روز، زیاد است.باید اضافه نمود که کمبود آب جهت کشاورزی و مصرف روزانه اهالی، به علاوه، باد های شدید کویریکه با شدت، شن و خاککویر را در سطح مناطق زیستی پخش می کنند، محیط چندان مطلوبی را جهت سکونت انسان، ایجاد نمیکند. همچنین در منطقه، درخت و در نتیجه چوب کمیاب است و نمی توان به راحتی سقف و سرپناه ایجاد نمود، ولی با توجه به مشکلات اقلیمی فوق، معماری سنتی ما در اثر تجربه چند هزار ساله، راه حل های منطقی ای برای یک زندگی دلپذیر در این مناطق فراهم نموده است.[2] پس ازشناخت بستر مطالعه، بررسی ویژگیهای کالبدی بافت قدیم مناطق کویری در دو مقیاس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است:
. الف - عناصر پایداردر مقیاس بافت شهری که شامل فرم کالبدی بافت، معابر شهری ومنظرشهری است.
. ب - عناصر پایدار در خانه های چهار فصل.
. الف - عناصر پایداردر مقیاس بافت شهری:
شکل پذیریظ بافت شهری تطبیق شرایط زندگی با عوامل طبیعی و همچنین استفاده از این عوامل در شرایط بسیار نامساعد آب و هوایی در این مناطق، قابل توجه است. به جرات می توان بیان نمود کهیکی از دستآورد های بسیار مهم معماری سنتی ما در همین تطبیق و فراهم نمودن محیط مناسب زندگی در این مناطق گرم و خشک است.[3] اقلیم یکی از مهمترین عواملی است که بر مورفولوژی شهر و معماری سنتی ایران در اقلیم گرم و خشک تاثیر گذاشته است. در این اقلیم، شهرهای سنتی، دارای ساختار و بافتی فشرده و متراکم اند و در آن خانه ها دارای دیوارهای به هم پیوسته اند و حد و مرز بین آنها غیر قابل تشخیص است. فشردگی و تراکم ساختمانها، سطوح خارجی هر بنارا به حداقل رسانده و بنابراین باعث شده تا هر خانه بتواند مقدار انرژی لازم را برای مدت طولانی در خود ذخیره سازد. همچنین، فشردگی و تراکم بالای جمعیت را هم پاسخ می دهد، ضمن اینکه دسترسی آسان را به سایر فضاهای شهری نیز، میسر می کند.
. کلیات بافت شهری و روستای به قرار ذیل است: