بخشی از مقاله
چکیده :
دانشجویان معماري داخلی در کارگاه طراحی ، حین طی روند طراحی شان ، در مراحل خلاقه طراحی ؛ ایده پردازي ، کانسپت و تبدیل ایده به طرحی معمارانه با ابهام و سردرگمی مواجه می شوند . کمبودهاي موجود در این حوزه باعث می شود تا دانشجویان به تکرار و تقلید از آثار طراحان معتبر داخلی و خارجی روي بیاورند و به گونه اي به جاي طراحی کلاژ کنند .
در این مقاله سعی می کنیم به آسیب شناسی طراحی ایده محور و چگونگی تبدیل ایده به طرح در طرحهاي دانشجویان معماري داخلی با توجه به تجربه اي که در کارگاه طراحی معماري داخلی 2 در دانشگاه مازیار داشته ایم بپردازیم .
در نتیجه این مطالعه به ضعف هاي موجود در آموزش چنین مباحث نظري و تاثیر آن بر طراحی دانشجویان معماري داخلی در کارگاه مذبور پی خواهیم برد و پیشنهاداتی براي رفع این معزل ارائه می دهیم که می تواند در موارد مشابه ، مورد استفاده قرار بگیرد .
مقدمه
معماري داخلی طراحی براي خلق فضایی است که پاسخگوي نیازهاي مادي و معنوي انسان ها است ، آفرینش فضا و مدیریت آنها را می توان مهمترین رسالت معمار داخلی دانست . در مقوله آموزش معماري داخلی ، دروس طراحی با توجه به این موضوع که قرار است دانشجوي معماري داخلی را براي آفرینش و خلق فضا آماده کند ، همواره مهمترین بخش در آموزش معماري داخلی می باشد . این اتفاق در آتلیه هاي طراحی حادث می شود ؛ مکانی که باید مباحث تئوري پیش آموخته توسط دانشجو با عمل و فعالیتهاي اجرایی معماري داخلی ترکیب شود ، به عبارت بهتر تئوري ها بایستی به بوته آزمایش سپرده شود .
خلاقیت همواره لازمه آفرینش در هنر و معماري داخلی می باشد ؛ به وجود آمدن فضاهاي خلاقانه و به قولی معمارانه که بتواند پاسخگوي نیازهاي مخاطب بخصوص نیاز به زیبایی باشد ، بدون تفکر خلاق امکان پذیر نخواهد بود . پرورش خلاقیت دانشجویان در بحث طراحی ، از مهمترین اهدافی است که باید در کارگاههاي طراحی بدان پرداخته شود و به سوي تحقق آن گام برداشت .
همه می دانیم که سیستم آموزشی معماري در ایران نقاط ضعف بسیاري دارد ؛ از گزینش نامناسب دانشجو ، مدرسان بی انگیزه ، سرفصلهاي کهنه و مندرسی که سالهاست مورد تجدید نظر قرار نگرفته و به روز نشده اند ، محیط نامناسب آموزش معماري – که این سئوال را در ذهن دانشجویان ایجاد می کند که چرا آنچه مدرسمان می گوید حداقل در این فضا رعایت نشده است - و بسیاري عوامل دیگر که هدف این مقاله باز کردن گره از این کلاف سردرگم نیست .
هدف ما در این مقاله پرداختن به مرحله اي بسیار مهم و تاثیر گذار در روند طراحی است ، مرحله اي که از ایده پردازي و خلق کانسپت آغاز می شود و به تبدیل به طرح اولیه معماري می انجامد . مرحله اي که همواره براي دانشجویان پرابهام است ، اندوخته هاي دانشجویان در دروس نظري به چالش کشده می شود . مهمترین ایراد در کار دانشجویان عدم توانایی در ایده پردازي و مهمتر از آن تبدیل ایده ها و کانسپت هایی که به سختی تولید می شوند به طرح معماري است ، در واقع عینیت بخشیدن به ذهنیت بزرگترین ضعف دانشجویان است .
نتایجی را که در آتلیه طرح معماري داخلی 2 بدست آمده در ترکیب با مطالعات کتابخانه اي و تحلیل آنها راهکاري براي رفع علل این ضعف دانشجویان ارائه می دهیم .
طراحی معماري داخلی
طراحی را می توان یافتن راه حلی بهینه براي مجموعه اي از نیازهاي واقعی در موقعیتی خاص تعریف کرد . مهمترین ابزار یک طراح براي بیان خود ، ذهنیات و اندیشه هایش است . این بیان از خلال نور ، بافت ، فرم ، رنگ ، خط ، نقطه و سطح تجلی می یابد .
طراحی را می توان فرآیندي تحلیلی به حساب آورد که به تجزیه ، تحلیل ، ارزیابی و گزینش احتیاج دارد . در واقع طراحی را می توان کوششی براي ابداع راه حل ها پیش از اجراي آنها دانست .
طراحی در واقع آفرینش و خلق است . در تعریف خلاقیت ویژگی هاي متعددي براي آن ذکر شده است : منحصر بودن راه حل ، چیزي که پیش از این وجود نداشته ، نگاهی نو به یک موضوع ، رهایی از پیش فرضها و بسیاري دیگر طراحی معماري داخلی از جنس فرآیند است ؛ از نخستین جرقه ها و زایش ایده ها ، حادث شدن کانسپت ها ، به وجود آمدن الگوي هندسی ، تبدیل آن به طرحی اولیه ، اصلاح و تکمیل طرح اولیه و تبدیل آن به طرح نهایی ، همه و همه بخشهایی از روند طراحی شناخته می شود .
با توجه به نظر صاحب نظرانی چون برادبنت ، لاوسون و الکساندر ، می توان گفت این روشها از ساده ترین روندها در سه مرحله آنالیز ، ترکیب و ارزشیابی و به صورت خطی آغاز می شود .
به طور کلی می تواند پنج فرآیند اصلی به عنوان اساس خلاقیت در طراحی معماري تشخیص داد : دریافت اولیه ، تدارك ، نهفتگی ، روشنگري و نفی و اثبات . این مراحل شامل تشخیص و فهم مسئله ، تلاش آگاهانه براي حل مسئله ، دوره آرام و بدون تلاش اگاهانه ، ظهور ناگهانی ایده و در نهایت توسعه و بسط ایده ، می شود . هرچند طراحی اغلب ناگهانی و به یکباره به ذهن معمار خطور می کند ، اما نمی توان مراحل قبل و بعد از آن را در طراحی نادیده گرفت .
می دانیم که در طراحی مقوله تفکر از اهمیت زیادي برخوردار است . مناسب ترین شیوه تفکر در آموزش دانشجویان در کارگاههاي معماري داخلی ، تفکر تعاملی است که امکان نگرش همزمان به مسائل گوناگون در حین طراحی را فراهم می کند .
متاسفانه به دلایل متعدد دانشجویان شیوه تفکر معمارانه را نمی آموزند . برخی از دلایلی را که می توان براي این امر بر شمرد به این قرار اند ؛ دروسی که در ترم هاي اول و دوم با عنوان فرم و فضا ، مبانی معماري و معماري داخلی وجود دارند اغلب با توجه به بحث مبانی هنر تجسمی تدریس می شوند و فاقد بازده مناسب براي دانشجویان معماري داخلی هستند ، در نتیجه ذهن دانشجویان آمادگی لازم را براي پذیرش مباحث پیچیده تر را ندارد ، درس مقدمات معماري که بایستی به عرصه هاي مفهومی و معنایی بپردازد که می تواند کمکی باشد به تقویت تفکر و تخیل - خلاقیت - در دانشجویان و درس مقدمات معماري داخلی که بایستی دانشجو را با مباحثی چون سیر از سئوال تا جواب آشنا کند متاسفانه رسالت خود را درست انجام نمی دهند .
در رشته معماري داخلی درس مبانی نظري وجود ندارد در نتیجه دانشجویان با مفاهیم و واژه هایی چون ایده و کانسپت و ... آشنا نمی شوند . از سوي دیگر یکی از نقاط ضعف عمده رشته معماري داخلی با توجه به کم شدن تعداد واحد درسها - کارگاههاي - طراحی نسبت به رشته معماري کمتر به مباحث نظري و تئوري در این کارگاهها پرداخته می شود ، گرچه سیستم کارگاهی در رشته معماري هم خود جاي نقد بسیاري دارد .
یکی از نقاط ضعف بزرگ آموزش معماري داخلی در ایران این است که اکثر مدرسین از رشته هاي معماري ، گرافیک و طراحی صنعتی هستند و هر یک از دیدگاه و منظر رشته خود به آموزش می پردازند در صورتی که به نظر نگارندگان مدرسین بایستی دیگاه خود و رشته تحصیلی شان را با آنچه نیاز رشته معماري داخلی است نزدیک کنند و در واقع از منظر یک دانشجوي معماري داخلی و نیاز هاي وي به موضوع نگاه کنند.
با توجه به مباحث فوق در کارگاه طراحی معماري داخلی 2 سعی کردیم تا ابتدا مباحث نظري را مطرح کنیم و سپس دانشجویان را در چالشی میان نظر و عمل به نگارش سناریویی براي طراحی دعوت کنیم تا از خلال این سناریو به طرح نهایی دست یابیم ؛ این فرآیند را در ادامه مفصلا توضیح می دهیم .