بخشی از مقاله

چکیده:

علم معانی، علم پنهان و درونی شعر است. علمی است که به معانی ثانوی جملات می-پردازد و با درک و فهم مخاطب و ثأثیر کلام بر او مربوط میشود. شعرا و نویسندگان همیشه برآن بودهاند تا شعری بسرایند و نوشتهای بنویسند که خالی از هرگونه عیب و نقص و در اوج فصاحت و بلاغت باشد؛امّا گاهی نیز اشکالاتی بر شعر شعرا و کلام نویسندگان وارد است. خواجوی کرمانی، شاعر مشهور سبک عراقی، در دورهای از تاریخ ادبی ایران زمین شعر میسرودهاست که شعر بزرگان ادب پارسی دست به دست می-گشته و در محافل مختلف نقل میشدهاست. دانستن علم معانی و استفاده از آن یک ضرورت و مایه فخر و مباهات بودهاست. این مقاله نقدی بر زیبا شناسی عیوب کلام - تنافر حروف و غرابت استعمال - است با ذکر شواهدی از اشعار خواجوی کرمانی. روش کار در این مقاله توصیفی، تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانهای تهیهشدهاست.

واژگان کلیدی: معانی، عیوب کلام، خواجوی کرمانی.

مقدّمه:

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد - حافظ، - 119 : 1376جملات میتوانند در غیر معنای خود نیز به کار بروند و موضوع علم معانی همین است که جملهها را از نظر معنای ثانوی بررسیکند. وقتی شعری را میخوانیم، معنی خاصی ازآن درمییابیمامّا؛ در مکان و زمان دیگری همان شعر را میخوانیم، از آن معنای دیگری درمییابیم و اگر کس دیگری آن را بخواند،احتمالاً معنای دیگری دریافت خواهد کردقطعاً. درک ثانوی ما با درکاوّلیه، تفاوتهایی دارد. ذهن افراد با یکدیگر متفاوت است. ادبیات و علم معانی این ظرفیتها را دارد و این چندگانگیها را بر میتابد.

علم معانی، مربوط به آیین سخنرانی بودهاست، زیرا سخنرانان، میکوشیدند تا به کمک جملات خطابی، در ذهن و جان شنوندگان خود نفوذکنند و از این طریق مقاصد و اهداف خود را به آنها تلقین کنند. بر این اساس میبایست تا به مقتضای حال مخاطب، سخن بگویند تا نفوذ کلامشان بیشتر شود و آنان را تحت تأثیر قرار دهند.تمامفنّون ادب عربی از لغت و نحو و صرف و معانی و بیان و بدیع و...، همه و همه مرهون و مولود ظهور اسلام و قرآن مجید است و بدین سبب آنها را جز علوم قرآنی شمردهاند.

در قرون دوم و سوم هجری تألیفات گرانقدری در زمینه علم معانی و بیان و بلاغت شکلگرفتهاست که مهمترین آنها عبارتاند از: - المجاز القرآن، ابو عبید معمر بن مثنی - ، - اعجاز القرآن، قاضی ابوبکر - ، - البیان و التبین، جاحظ بصری - ، - دلائل الاعجاز فی علم معانی و اسرار البلاغه از عبدالقاهر جرجانی - ، - تفسیر الکشاف از جار االله زمخشری - ، - مفاتح العلوم از ابو یوسفسکّاکی - ، - مطول، سعدالدین تفتازانی - . مباحثی که در این کتابها مطرحشدهاست، در مورد بلاغت - معانی، بیان، بدیع - است و این مباحث تفکیک شده و از هم جدا نیستند. گویاسکّاکی - در گذشت 626 هجری - ، علوم بلاغی را به سه گروه معانی و بیان و بدیع تقسیم نمودهاست.فارسی زبانان نیز از قرن پنجم، ششم هجری، به نوشتن کتابهایی در علم معانی پرداختند. از آن جمله آنها میتوان: ترجمان البلاغه اثر محمد بن عمر رادویانی، حدائق السحر نوشته رشید وطواط، المعجم فی معاییر اشعار العجم اثر شمس قیس رازی، معانی وبیان نوشته جلال الدین همایی، آیین سخن اثر ذبیح االله صفا، معانی و بیان نوشته جلیل تجلیل، معانی اثر سیروس شمیسا، معانی و بیان نوشته غلامحسین آهنی و... را نام برد.

تأملی بر بازتاب علم معانی در اشعار خواجوی کرمانی    3شعرا دانستن علم معانی را افتخار میدانند و به این واسطه خود را برتر از دیگر شعرا میشمارند و به این علم خود میبالند و مفاخره مینمایند.

×از لفظ تو گوش عاشقانت    ×نازان به حلاوت معانی  - سنایی، - 1038 :1375 -

و شاه نعمت االله ولی در دیوان اشعار خود آوردهاست که:

×ذوق علم بدیع ما میجو    ×که معانی ما بیان دارد      - شاه نعمت االله، - 192 : 1381 -

و در جایی دیگر تنها یادگار از اشعار انسان را علم معانی می داند و می سراید که:
×چون نمانی تو نماند غیر تو    ×بس بدیع است این معانی را بیان    - همان: - 416

و حافظ حصول به علم معانی را سخت میداند و آن را کار هر شاعری نمیداند.

×قدر مجموعه ی گل مرغ سحر داند و بس    × که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست - حافظ، - 47 :1376 -

بیان مساله:

کمالالدین ابوالعطا محمودبن علیبن محمود، معروف به »خواجوی کرمانی« - زاده: 689 ه.ق. در کرمان - درگذشت: 752 ه.ق. در شیراز - یکی از شاعران بزرگ نیمه اول قرن هشتم است. آرامگاه وی در تنگ االله اکبر شیراز است. وی از شاعران عهد مغول است و اشعاری در مدح سلاطین منطقه فارس در کارنامه خود دارد.خواجوی کرمانی که به نخلبند شاعران نیز شهرت دارد. در اواخر سده هفتم هجری در کرمان زادهشد. زمان زایش او را به اختلاف بین 689-669 هجری ثبتکردهاند او در دوران جوانی خود جدا از کسب دانشهای معمول روزگار مسافرت را نیز پیشه نموده و بازدیدهایی از مناطق اصفهان، آذربایجان، شام، ری، عراق و مصر نیز داشتهاست و پس از بازگشت از این سفرهای طولانی در شیراز اقامتگزید. او لقبهایی مانند: خلاق المعانی و ملک الفضلا نیز داشتهاست. او در نیمه سده هشتم هجری در شهر شیراز درگذشت و در تنگ االله اکبر این شهر نزدیک رکناباد به خاک سپردهشد - ر،ک. صفا، ج3، -896 : 1371 . - 886

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید