بخشی از مقاله
چکیده:
فراوانی خاطرات در زمینه ی کیفیت رویدادها در راه و رسم زندگی پیشین نشان می دهد نسل های قبل داستان زندگی ای را در خانه های ایرانی تجربه کرده اند که مملو از رویدادهای متنوع و ضروری یک زندگی طبیعی - سالم و سلامت - و از این رو ملازم با فطرت انسانی بوده است؛ به عبارت دیگر زندگی اصیل ایرانی کلیتی در هم پیچیده از نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه است و نقش اساسی در پاسخ گویی به این نیازها به عهده ی خانه های اصیل ایرانی بوده است به نحوی که فضاهای کالبدی خانه برای این راه و رسم زندگی در سنین و جنسیت های گوناگون خانواده در شبانه روز، هفته، فصل و سال برنامه هایی را ممکن می کرده است.
این خانه ها تحت سیطره ی بینش سنتی و آداب و رسوم آن و متأثر از محدودیت های اقلیمی و فنی شکل گرفته و لاجرم دارای هویتی واحد و وحدت و هم آوایی بوده است ولیکن آن راه و رسم زندگی که ملازم فطرت طبیعی و انسانی و ممد حیات است امروز به کلی فراموش شده و خانه های جدید قوطی های کاملأ بسته ایست بدون ارتباط با آسمان و زمین - طبیعت - . نخستین مشخصه ی هویت یک مکان، الگوهایی است که در آن نهفته است چرا که هویت هر مکان از تکرار مستمر الگوهای خاصی از رویدادها در آن مکان حاصل می شود و هر الگوی فضایی الگوی رویدادی دارد که با آن ملازم است ؛ اما هر شهر، هر محله و هر بنا مطابق فرهنگ غالب خود مجموعه ی خاصی از این الگوی رویدادها دارد.
هر فرهنگ همواره الگوی رویدادهای خود را با نام عناصر کالبدی مکان - دیوارها، پنجره ها، درها، اتاق ها، سقف ها، کنج ها، پلکان ها، دستگیره های در، سکوها، گلدان ها و ... - که در آن فرهنگ متداولند مشخص می کند. حال این مقاله می کوشد با فرض بر اینکه معماری خانه بر الگوی رویدادهای جاری در آن تأثیر گذاشته و شیوه ی زندگی ساکنان آن خانه را تغییر می دهد به این پرسش ها پاسخ دهد: الگوهای رویداد در خانه های سنتی چه بوده و این رویدادها چگونه با مکانشان در ارتباط بوده اند؟ الگوهای رویداد در خانه های امروز کدامند؟ و در این راستا به اهداف پژوهش که شناساندن تأثیرات معماری خانه بر رویدادهای جاری در آن به معماران و مخاطبین است به وسیله ی مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه و مشاهده دست پیدا کند.
-1 مقدمه:
معماری در صدد ساختن "ظرف" برای مظروف انسان است؛» ظرفی به نام بنا برای مظروف زندگی انسان. پیداست که توجه بیش از حد به هر یک از دو عامل »شکل« و »زندگی« و وانهادن دیگری، یا تلقی نادرست از آنها به معماری ای نامطلوب و ناموفق منجر می شود. معماری ناطلوب معماری است که انسان ها در آن احساس زنده بودن و حیات داشتن و انسجام و آرامش نمی کنند. از بررسی تاریخ معماری اخیر و محصولات آن در می یابیم که دشواری بزرگ معماری و شهرسازی رایج که غالباً به فضاهای فاقد روح زندگی منجر شده توجه بیش از حد به ظرف و غفلت از مظروف است.
گویا معماری امروز از این نکته غافل شده است که علت وجودی ظرف جای دادن مظروف به بهترین نحو است و ظرفی به ظاهر زیبا و حتی معنادار که جای مناسبی برای مظروف نباشد و در ساختن آن به خصوصیات و مقتضیات مظروف توجه نکرده باشند ظرف یا دست کم ظرفی خوب نیست - «حجت، - 1390 این مسأله در ارتباط با موضوعی چون خانه و مسکن، از حساسیت بیشتری نیز برخوردار است. خانه به عنوان جامع گونه معماری در پیوند با انسان و در برگیری زندگی او، نقشی حیاتی در زندگی انسان ایفا می کند.
خانه به عنوان نمودی از وجود آدمی، نقطه ی رجعت او در جهان خارج، محل خلوت یافتن، آسودن و رشد و تعالی اوست. خانه بستر رخ داد جزئی ترین رفتارهای زندگیست تا عالی ترین و متعالی ترین ابعاد وجودی آدمی.اگر در یک معنای عام معماری را ظرف زندگی انسان بدانیم، خانه به معنای واقعی ظرف زندگی انسان است؛ آنچنان که خانه های متعلق به معماری دیروز ایران ظرفی مناسب برای زندگی مردمان دوره های مختلف ارائه کرده اند.
نخستین مشخصه ی هویت یک مکان، الگوهایی است که در آن نهفته است چرا که هویت هر مکان از تکرار مستمر الگوهای خاصی از رویدادها در آن مکان حاصل می شود و هر الگوی فضایی الگوی رویدادی دارد که با آن ملازم است. برای رسیدن به هویتی که در خانه های دیروز جاری بود اعم از الگوهای رویداد، الگوهای مکان و رابطه ی متقابل میان آنها اولین گام بازنگری در نگاه به زندگی و نوع آن و انتخاب مسیر آن است.
تأثیر الگوی مکان در تغییرات هویتی که بر کل زندگی انسان حاکم است موضوعیست که پژوهشی دیگر می طلبد؛ اما اگر خواهان تغییر مؤثر و سازنده در شیوه ی طراحی و ساخت و سازهای خانه های امروز باشیم بازنگری در رابطه ی متقابل الگوهای مکان و الگوهای رویداد جاری در خانه و سازمان دهی الگوهای مکانی آن امری گریز ناپذیر است. این پژوهش تلاش می کند با توجه به اینکه نمونه ی مرجع و الگوی راهنما برای این پژوهش وجود نداشت به وسیله ی مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه به شناسایی و بیان رابطه ی معماری خانه و الگوهای رویداد جاری در خانه بپردازد و توجه معماران، کارفرمایان و کاربران را بر اهمیت این موضوع جلب کند.
-2 روش تحقیق
- روش تحقیق از نظر هدف: پژوهش بنیادی و کاربردی.
- روش تحقیق از نظر روش:
تحقیق توصیفی - - Descriptive Res و تحقیق میدانی - - Field Res -
روش یافته اندوزی - روش گردآوری دادهها - : روش کتابخانه ای با مراجعه به مدارک و اسناد و هم چنین مصاحبه و مشاهده. - روش تجزیه و تحلیل:
تجزیه و تحلیل کیفی. -جامعه ی آماری:
اشخاصی که در خانه های امروزی اصفهان زندگی می کنند و تجربه ی زندگی در خانه های تاریخی این شهر را نیز داشته اند و همچنین خانواده هایی که زنان این خانواده ها شاغلند و ساعاتی از روز را در بیرون از خانه می گذرانند.
-3 ادبیات موضوع:
-1-3 الگو:
واژه ی الگو امروزه کاربرد وسیعی در زبان فارسی داشته و حوزه های مختلف علوم هر یک به فراخور حال و نیاز، تعابیر و تعاریف خود را از الگو دارند. معنای عمومی و عامیانه ی واژه الگو همان طور که از توضیحات لغت نامه هایی چون »دهخدا« و »معین« پیداست، برابر و مترادف با کلماتی چون »نمونه«، »سرمشق « و »مدل« است. گرچه کلمات دیگری نیز می توان به این لیست افزود لیکن فحوای کلام و برداشت عمومی از این لغت بر »نمونه ای قابل تقلید« اشاره می کند که می تواند شیء، انسان و یا نوعی رفتار اجتماعی باشد. »الگوهای معماری حاصل تجربه ی بشری بوده و ابزاری برای تولید فرم و فضای معماری محسوب می شوند. الگو در بنا یا شهر شامل مکان و رویدادها باهم است و عنصری متعلق به فرهنگ انسان هاست. - «الکساندر، - 1389
-1-1-3 الگوی رویداد:
»هویت هر مکان از تکرار مستمر الگوهای خاصی از رویدادها در آن مکان حاصل می شود. هویت هر شهر یا بنا ضرورتاً حاصل رویدادهایی است که غالباً و مکرراً در آن اتفاق می افتد، رویدادها شامل فعالیت ها، اتفاقات و حالات هستند: آب جاری می شود، گنجشکی لب پنجره ی اتاق می نشیند، بچه ها به دنیا می آیند، مهمانی می رویم، غذا می سوزد، مادر حیاط را آب و جارو می کند، پدر بزرگ از دنیا می رود؛ زندگی را چنین رویدادهایی ساخته اند و زندگی هر حیوان، هر گیاه و زندگی هر موجودی ساخته از چنین
رویدادهایی است. - «الکساندر، - 1389
»هر الگوی فضایی الگوی رویدادی دارد که با آن ملازم است. البته الگوی فضایی علت الگوی رویدادها نیست، الگوی رویدادها نیز علت بوجود آمدن الگوی فضایی نیست. الگوی جامع شامل مکان و رویدادها با هم است. این الگو را فرهنگ پدید می آورد، فرهنگ انتقال می دهد و در فضا فقط استقرار می یابد. - «الکساندر، - 1389
-2-1-3 الگوی مکان:
»هر الگوی رویداد را نمی توان از جایی که در آن اتفاق می افتد جدا کرد. از اینرو اگر بخواهیم زندگی ای را که در بنا یا شهری صورت می گیرد بشناسیم، باید بکوشیم ساختار خود آن مکان را درک کنیم. بنا یا شهر از عناصر عینی معینی ساخته می شود و هر یک از این عناصر با الگوی رویدادهای معینی ارتباط دارد. در مرتبه ی صوری می بینیم که عناصر کالبدی معینی مدام تکرار و به هزار صورت با هم ترکیب می شوند.
بنا متشکل است از دیوارها، پنجره ها، درها، اتاق ها، سقف ها، کنج ها، پلکان ها، دستگیره های در، سکوها، گلدان ها و ... که پیوسته تکرار می شوند. هر یک ازترکیب های این عناصر الگوی رویداد خاصی دارد که با آن ملازم است. هر یک از این ترکیب ها قاعده ای صوریست که مجموعه ی نسبت هایی را در فضا مقرر می دارد که به آن الگوی مکان می گویند. هر الگوی رویداد با مکانی که در آن اتفاق می افتد پیوند درونی بنیادینی دارد؛ زیرا الگویی که در مکان است همان شرط و لازمه ای است که وقوع رویدادها را ممکن کند. در این معنا الگوی مکان در ایجاد اطمینان از اینکه فلان الگوی رویدادهاست که پیوسته و مکرراً در سرتاسر مکان رخ می دهد نقشی بنیادی ایفا می کند و از همین رو یکی از چیزهایی است که به بنا یا شهر هویت خاصی می بخشد.« - الکساندر، - 1389
-2-3 خانه:
تعاریف و تفاسیر مفهوم خانه در ظاهر در همه ی دنیا کم و بیش به یک صورت است؛ اما واقعیت اینستکه اولاً نگاه جوامع و فرهنگ های مختلف به پدیده ای به نامه خانه متفاوت است و ثانیاً مفهوم خانه نیز در طی تاریخ بسیار متحول شده است.