بخشی از مقاله

چکیده

پس از دهههاي متمادي بحث و گفتگو راجع به امکان وقوع و تاسیس علمی تحت عنوان »روانشناسی اسلامی« هنوز دستاوردي که بتوان با اعتماد بر آن تکیه زد بدست نیامده است. حاصل تتبعات ارزشمندي که در این زمینه انجام شده بیشتر مصروف یافتن شواهدي از متون اسلامی براي یافتههاي روانشناسی شده است نه استنتاج اصول و مبانی روانشناختی از متون اسلامی. این مقاله تلاش دارد ضمن استفاده از دستاوردهاي روانشناسی جدید و تلاش محققان مسلمان، رویکردي تازه به این مقوله داشته باشد.

این مقاله بر اساس سیمایی که قرآن از انسان ترسیم نموده، به تعریف سه نیاز اساسی در وجود انسان پرداخته است. سپس بر اساس چهار سطح وجودشناسی در منابع اسلامی، به تعریف شخصیت و در نهایت به بحث درمان پرداختهایم. انسان از سطحیترین نیازهاي زیستی تا عمیقترین نیازهاي باطنی در پی کشف هسته مرکزيِ وجود یا »خود« خود است. بنابراین حرکت بر مبناي این آموزه را خوداکتشافی نامیدهایم.

مقدمه

امروزه صحبت از اسلامیسازي علوم، بحث مهم محافل علمی کشور است و میتوان »اسلامیسازي علوم« را ذیل مفهوم راهبردي »نهضت تولید علم« بررسی نمود. این تعبیر هر چه باشد موافقان و مخالفان خود را دارد. برخی معتقدند از صفر تا صد علوم حتی علوم تجربی را میتوان از نصوص مقدس خصوصا قرآن استخراج و استنتاج نمود - ر.ك: محمد فنایی اشکوري، تابستان 1388و دکتر احمد واعظی، بهار - 87 و برخی دیگر علیالاصول با مفهومی به نام »علم دینی« مخالفند. - قائمی نیک، - 1388

در این میان، روانشناسی از نخستین علومی بود که توجه اندیشمندان مسلمان را به خود جلب نمود. اصطلاح روان شناسی اسلامی تحت عنوان علم النفس الاسلامی براي اولین بار در مقدمه کتاب »الدراسات النفسیه عند المسلمین و الغزالی بوجه خاصه« که تقریر دکتر احمد فؤاد الاهوانی است و استاد عبدالکریم العثمان تحریر کرده است در سال 1962 آمده است. ص - 1 ظرفیتهاي موجود در تعالیم اسلام موجب شد تا نظریهپردازان و متفکرین جهان اسلام به فکر بر ساختن و در افکندن طرحی نو در روانشناسی بر آیند. مدافعان این ایده بر این باور بودهاند که روانشناسی نوین، توان پرداختن به همه ابعاد گسترده انسان را ندارد و از این رو هر گونه تفسیر، برداشت و ارائه راهکار از سوي روانشناسان، بر پایه نگاه جزئی و ناقص روانشناسی نوین به انسان است.

موضوع روانشناسی در همه رویکردهاي آن، انسان است و نوع نگاه یک رویکرد به انسان میتواند اثرات تبعی در سایر ابعاد یک نظریه را نیز در پی داشته باشد و چنانچه در نظریات و رویکردهاي مختلف، هر گونه تعارضی میان مبادي وجود داشته باشد طبعا در غایات و روشها نیز دچار تعارض و اختلاف خواهند بود. بسته به اینکه کدام تفسیر از انسان مورد نظر باشد، غایتنگري و حتی روشهاي درمانی ما نیز متغیر خواهد بود.

از بدو شکلگیري تفکر اسلامیسازي روانشناسی تا کنون تعداد زیادي از روانشناسان و متخصصان علوم تربیتی در سرتاسر جهان اسلام به قصد استخراج مبانی روانشناسی اسلامی از بطن و متن قرآن کریم - دکتر محمد عثمان نجاتی، - 1391 و احادیث نبوي - دکتر محمد عثمان نجاتی، - 1388، تلاشهایی را صورتبندي نمودهاند که البته اگرچه این تلاشها در خور ستایش و تقدیرند اما باید گفت حاصل این طبعآزماییهاي علمی، چیزي جز فراهم آوردن مجموعهاي از مستندات اسلامی براي اثبات نظریات روانشناسی نوین نبوده است.

رجوع به برخی منابع اسلامی غیر از قرآن و روایات، نظیر آثار فلسفی نیز دست اندیشمندان مسلمان را براي سامان دادن به ایده تاسیس روانشناسی اسلامی بازتر گذاشته، - ر.ك: عبدالکریم عثمان، - 1401 اما از آنجا که نمیتوان اصل و ریشه فلسفه را صد در صد متعلق به بافت اسلام دانست بنابراین با اتکاء صرف به علمالنفس فلسفی نیز نمیتوان از تحقق روانشناسی با رویکرد اسلامی سخن به میان آورد.

در نتیجه، عمده محصول به دست آمده از چندین دهه تلاش متفکران و نظریهپردازان در جهان اسلام، در نهایت، یافتن یا گمانِ یافتنِ شواهدي در قرآن و سنت براي نظریات روانشناسی غربی است که از این سیر باید به عنوان »روانشناسی شدن اسلام« یاد کنیم نه »اسلامی شدن روانشناسی.« با این توضیحات، این مقاله تلاش دارد با بهرهمندي از تجربیات پیشین در این زمینه و نیز با استفاده از دستاوردهاي دانش روانشناسی نوین، با تکیه بر تعریف انسان در منابع اسلامی به بررسی طرحی جدید از مساله نیازهاي انسان بپردازد و الگویی جدید در رابطه با ابعاد و وجوه شخصیت انسان، طبقهبندي در سطوح و نحوه ارضاي نیازها، نحوه شکلگیري آسیبهاي روانی و چگونگی ایجاد اختلالات رفتاري و شناختی را مورد بررسی قرار دهد.

فرضیات تحقیق

نخست آنکه هر نوع نظریه روانشناختی و تربیتی برآمده از تعالیم اسلامی در رابطهاي مستقیم و دو سویه با اخلاق قرار دارد و حتی شاید بتوان گفت به استناد آنکه پیامبر اسلام - ص - خود را مبعوث براي اتمام مکارم اخلاق میدانند - کنزالعمال،ج13، ص151، ح - 36472، یکی از رسالتهاي اصلی نظریات روانشناختی با رویکرد اسلامی، تربیت اخلاقی انسان و تربیت انسان اخلاقی است. - ر.ك: تیتوس بورکهارت، 1389، - 109-140 دوم؛ هدف نظریات روانشناختی با رویکرد اسلامی، تربیت انسان در همه ابعاد وجودي و آمادهسازي او براي پذیرش و ایفاء نقشهاي فردي و اجتماعی در کنار نقش اصلی او در صحنه خلقت به عنوان خلیفه الهی است، اما روانشناسی نوین نه تنها به نقش خلیفهاللهی انسان توجهی ندارد بلکه حتی در ساماندهی به زندگی مادي او نیز دچار برخورد گزینشی میشود.

سوم؛ نظریات روانشناختی با رویکرد اسلامی در پی اصلاح رابطه انسان با چهار منبع مهم یعنی؛ »خود، خدا، جهان و جامعه« است و در این نگرش، هر گونه اصلاح رفتار بیرونی، منوط به تصفیه باطن، تهذیب خلق درونی و پالایش و پیراستگی اعتقادي خواهد بود. بنابراین این نظریات نگاهی منظومهوار به انسان دارند که اولا سه ساحت اخلاق، رفتار و عقاید را همزمان پوشش میدهد و ثانیا رابطه انسان با چهار موضوع یاد شده را نیز ساماندهی میکند.

خود اکتشافی - - Self-discovery

بر اساس این فرضیات و با توجه با تاکیدي که هم در متن قرآن کریم، هم در سیره علمی و عملی معصومین - ع - و    هم در سنت حکمی و عرفانی اسلامی مبنی بر اهمیت و ضرورت خودشناسی وجود دارد، معتقدیم هر گونه نظریه روانشناختی متاثر از مبانی اسلامی، باید حائز و واجد این مساله اصلی و بنیادین باشد. بنابراین طرح مورد بررسی خود در این پژوهش را به نام خود اکتشافی موسوم نمودهایم.

»خود اکتشافی« مفهومی است که میکوشد با تکیه بر مبانی انسانشناسی اسلامی و با تاکید بر میراث سترگ و    گنجینه ارزشمند عرفان و حکمت اسلامی ایرانی، انسان را در راه »کشف دوباره خود« راهنمایی کند؛ انسانی که یکپارچه فقر است و نیاز و طلب و عطش؛ انسانی که اساسا محصول نیاز است و وجودش آکنده و آمیخته از نیاز. خود اکتشافی به ما میگوید که انسان چگونه در راه کشف خود، از نیازهایش محملی براي حرکت و بالی براي پرواز میسازد.

مفهوم »کشف دوباره خود« با مفهوم »ذکر« و یادآوري در قرآن همسویی دارد. خود اکتشافی، دیدگاهی مبتنی بر سفر است. در فرهنگ اسلامی، تعدد مفاهیم و عباراتی که به مفهوم سفر و اکتشاف به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشاره دارند، بیانگر نگاه ویژه اسلام به مفهوم سیر و سفر است. قرآن، انسان را به سیر در آفاق و انفس دعوت میکند و زیاده از ده مورد به طور مستقیم انسانها را به سیر و سفر در زمین و دیدن سرگذشت پیشینیان، از متقین و مفسدین دعوت مینماید.

فرهنگ عرفانی ما اساسا بر مفهومی به نام سیر و سلوك بنا نهاده شده و سفرهایی به قصد خود اکتشافی در این فرهنگ، از پیشینهاي بسیار طولانی برخوردار است؛ سفرهایی به منظور یافتن سرچشمه آب حیات، درخت زندگی، دیدار با سیمرغ، نبرد با دیو سپید و .... خود اکتشافی دیدگاهی مبتنی بر سفر است؛ سفري از خود به خود براي کشف خود. و یا به تعبیر صدرایی آن، سفرهایی چهارگانه براي رسیدن به خدا و بازگشت به ساحت بیرونی و حسی خود. در این ماهیت مبتنی بر سفر، دو مفهوم »راه« و »راهنما« جزء مفاهیم بنیادین و پایهاي هستند. در این دیدگاه، براي کشف خود ناگزیر از سفر هستیم و براي »سفر« یا »سلوك« چارهاي جز وجود راهنما نیست؛ در این دیدگاه، درمانگر همان راهنماست و اساسا نقش اصلی او، راهنمایی است نه درمان. به همین اعتبار بر اساس این دیدگاه، تنها کسی شایستگی راهنمایی را دارد که خود به »خود اکتشافی« دست یافته باشد.

مقدمه: جایگاه انسان در الگوي قرآنی

بر اساس الگوي قرآنی، انسان موجودي اساسا ضعیف - نساء، - 28، کمظرفیت - فجر، 15 - ، بیصبر و عجول - معارج،-20  زمر،-49  فصلت،-  49  اسراء، - 11، مغرور - فصلت، - 50، ناسپاس و کفور - شورا، -  48  عادیات،6   - ، طغیانگر - علق،6 و - 7، دنیادوست - آل عمران، - 4، منکر - مریم،-66 یونس - 21، بدعهد - یس، - 60 و غافل - قیامت، 14و - 15 است. به عبارت دقیقتر وقتی به سیماي انسان در قرآن دقت میکنیم انسان چیزي جز نیاز مطلق، فقر محض و ناتوانی مفرط چیزي نیست. قرآن، وجود نقاط ضعف در انسان را به عنوان خلیفهاالله نه تنها انکار نمیکند بلکه در جايجاي قرآن، این نقاط ضعف به رخ انسان کشیده میشوند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید