بخشی از مقاله

چکیده
از جمله واژگانی که کاربردمتنوّعی در قرآن دارد، واژه »شجره« است. این کلمه در ترکیبهایی چون: شجره طیبه، شجره خبیثه، شجره ممنوعه، و شجره مبارکه به کار رفته و »شجره ملعونه« را خداوند به شکل رؤیایی بر پیامبر خود نمایانده و اهل شجره را بیم داده است. ماجرای درخت نفرین شده ای که خداوند به آن اشاره کرده است در ایه 60 سوره اسراء آمده است . ما در این تحقیق به این پرداختیم که اولا منظور از درخت نفرین شده چیست، و نظرات مفسرین و لغویون در این باره کدام است. به دیگر بیان نوشتیم که مصداق عینی و خارجی این درخت که در قران مورد لعن قرار گرفته چیست و چرا خداوند به لعن آن پرداخته است.

کلمات کلیدی: شجره ملعونه، فی القران، درخت نفرین شده در قران

مقدمه

از جمله واژگانی که کاربرد متنوّعی در قرآن دارد، واژه »شجره« است. این کلمه در ترکیبهایی چون: شجره طیبه، شجره خبیثه، شجره ممنوعه، و شجره مبارکه به کار رفته و »شجره ملعونه« را خداوند به شکل رؤیایی بر پیامبر خود نمایانده و اهل شجره را بیم داده لَکَ إنﱠ رَبﱠکَ أحاطَاست. خدبِالنﱠاسِودمیفرماید:وَمَا" جَعَلْنَا الرﱡؤْیَا الﱠتی أَرَیْنَاکَ إِلاﱠ فِتْنَهًالشﱠجَرَهَلِلنﱠاسِ الْمَلْعُونَهَوَ فِیوَ نُخَوﱢفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاﱠ طُغْیانکَبِیرا"1از طرف دیگر در مقابل شجره ملعونه، شجره طیبهأَ لَمْمطرح تَرَشده استکَیْفَ.خداوندضَرَبَمیفرماید:اللﱠهُ» مَثَلاً کَلِمَهً طَیﱢبَهً رَهٍ طَیﱢبَهٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السﱠماء؛2 آیا ندیدی چگونه خداوند »کلمه طیبه« - گفتار پاکیزه - را به درخت پاکیزه ای تشبیهکرده که ریشه آن - در زمین - ثابت، و شاخه آن در آسمان است.«

نگاهی به واژههای کلیدی درخت نفرین شده در قرآن

سه کلیدواژه در این آیه مطرح شده که حل شدن مسأله آن، بسته به بررسی و تحلیل دقیق این سه است. اهل لغت گفتهاند هر روئیدنی که تنه دارد شجر است3 و آنچه تنه ندارد نجم و عشب و حشیش است، شجر را مطلق و واحد آن را شجره گفتهاند. ابن فارس برای شین و جیم و را دو أصل به هم پیوسته قائل است.4 معنای دومی که اهل لغت برای آن ذکر کرده اند مشاجره است، منازعه را از آن رو تشاجر گویند که سخن دو خصم یا خصوم مثل برگ و شاخه درخت بهم مختلط میشوند.5در تعریف آن، معناهایی از جمله: الشﱠجَار و الْمُشَاجَرَه و التﱠشَاجُر را آورده است که به معنای مجادله و نزاع است و الشﱢجَار را چوب هودج و کجاوه است. مِشْجَر، رخت آویزشَجَرَهُاست.بالرّمح: او را با نیزه زد، به طوری که نیزه را در بدنش باقی ماند.

76 فرهنگ امجدی تَشَاجتَشَاجُراًرَ- و شجر الشیء به معنای درهم درهم برهم شدن چیز معرفی کرده است. و گفته است: تشاجر القومُ یعنی آن قوم بسان درختان درهم آمیختند و به زد و خورد پرداختند. تشاجر القومُ بالرﱢماح،یعنی آن قوم با نیزه یکدیگر را زدند. الشﱢجَار مصدر و جمع آن شُجُر به چوبی گفته میشود که پشت در قرار دهند، و نیز چرخ چاه، و چوبی که در دهان بزغاله بگذارند تا نتواند شیر بمکد، داغ شتر.1علامه طباطبایی در معنای لغوی شجر گفته است: شجر فعل ماضی از ماده شجر به سکون جیم، و از شجور است و شجر و شجور به معنای درهم آمیختن است، وقتی گفته میشود:" شجر شجرا و شجورا" یعنی فلان چیز با فلان چیز مخلوط شد، و تشاجر و مشاجره نیز از این باب است گویی وقتی دو نفر با هم نزاع میکنند گفتههایشان در هم و برهم میشود درخت را هم که شجرنامیدهاند به این مناسبت بوده که شاخههای آن در یکدیگر فرو میروند.2

معنای اصطلاحی کلمه شجر:

مراد از شجر، مشاجره و تنازع است. منازعه را از آن رو تشاجر گویند که سخن دو خصم یا خصوم مثل برگ و شاخه درخت بهم مختلط میشوند. خداوند درفَلاسورهوَمبارکهرَبﱢکَنساء لامییُؤْمِنُونَفرماید: حَتﱠی یُحَکﱢمُوکَ فِیماشَجَربَیْنَهُمْ ... یعنی: پس نه بخدایت قسم اهل ایمان نمیشوند تا تو را در اختلاف خویش حاکم کنند.3در نهج البلاغه خطبه 106 تَشَاجَرَتِآمده:وَ»النﱠاسُبِالْقُلُوبِالﱠذِیجَعَلَ«    لَکُمْ مِالشﱠجَرِنَالْأَخْضَرِ ناراً یس، معنی آیه در »خضر« دیده وَ لا شودتَقْرَبا.هذِهِفَتَکُوناالشﱠجَرَهَمِنَ الظﱠالِمِینَ4، مراد از شجره همان درختی است که آدم و زنش ازخوردن آن نهی شدند. درباره آن
اختلاف است: سنبل، تاک، درخت انجیر، درخت کافور گفتهاند در تورات درخت معرفت است ولی این افسانه است خدا از علم و معرفت نهی نمیکندوَ حالعَلﱠمَآنکه فرمودهآدَمَ الْأَسْماءَ کُلﱠها.5قرآن مجید روشن نمیکند که آن چه درختی بود ولی تأثیر آنرا نقل میکند:فَتَکُوناوآنجملهمِنَ» الظﱠالِمِینَ« است که در صورت خوردن بزحمت میافتادند چنانکهرَبﱠناخودظَلَمْناگفتند أَنْفُسَنا اعراف، و نیزفَلَمﱠاآیهبَدَتْالشﱠجَرَهَذاقالَهُما سَوْآتُهُما6 ، روشن میکند که در اثر خوردن از آن وضعشان تغییر کرد و عورتین آنها بر خودشان آشکار گردید.

البته در اثر ریختنیَنْزِعُلباسهایشانعَنْهُماچنانکهلِباسَهُمافرمود لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما7َا الرﱡؤْیَا الﱠتِی أَرَیْناکَ إِلﱠا فِتْنَهً لِلنﱠاسِالْمَلْعُونَهَالشﱠجَرَهوَ  فِی الْقُرْآنِ8 اسراء، در »رأی« مفصلا گفته شد که مراد از شجره ملعونهبنی امیه است.9 درختی است که حق تعالی خوردن آن را در بهشت بر حضرت آدم حرام شَجَرَهُکرد؛»المِیلادِ:« درخت صنوبر سبز یاشاخهای از آن که در ایام عید میلاد حضرت مسیح مورد آرایش قرار میگیرد،شَجَرَهُ»النسَب:« نسب نامه که در آن نام نیای بزرگخاندان و سپس فرزندان و تبار خانواده نوشته میشود؛الشجَرَهُ»المَلْعُونَه« - ن - : درخت زقوم؛ فلانٌ»شَجَرهُخَیر:« فلانی مصدر نیکی و
سودرسانی است. 10در حدیث دیگری در مورد معنای بعدی شجر که همانا مشاجره است آمده:اشْتَجَرُوا»فانفالسّلطان ولیّ من لا ولیّ له11« یعنی: - هر گاه منازعه کردند پسبرتری و تسلّط یاور کسی است که سرپرستی و یاوری ندارد - »12شجره«، هم به معنای درخت است، هم هر اصلی که شاخهها و فروعی داشته باشد. لذا به قبیله هم شجره گفته میشود. پیامبر نیز فرمود: من و علی از یکشجرهایم»أنا و علی من شجره واحده1« به سلسلهی نسب و نژاد نیز »شجرهنامه« گفته میشود. پس شجرهی ملعونه، قومی ریشه دارند که ملعونند.2

بررسی کلمه شجر در ایات قران کریم

حال که معنای لغوی شجر روشن شد به سراغ ایات قران رفته و کلمه شجر را ذیل سیاق ایات شریف قران مجید بررسی می کنیم:َیْنَهُمْوَرَبِّکَثُمَّلایُؤْمِنُونَلاَیَجِدُواْحَتَّیَفِیحَکِّمُوکَأَنفسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا/ به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند. 3با توجه به معنای کلمه شجر علامه طباطبایی ذیل این ایه مبارکه میفرمایند: در صورتی آنها ایمان دارند که در خصومتهایی که میان آنها واقع میشود و احکامی که بر آنها مشتبه میشود ترا »حکم و داور« قرار دهند ظاهر سیاق در بدو نظر چنین مینماید که این آیه رد بر منافقین باشد، که خیال کردند به پیغمبر ایمان آوردند، و در عین حال داوری را نزد طاغوت میبرند، در نتیجه معنای آن چنین میشود: - پس نه به پروردگارت سوگند، این طور که آنان پنداشتهاند نیست، ایمانی به تو ندارند، با این که داوری نزد طاغوت میبرند، بلکه به تو ایمان ندارند تا زمانی که تو را در بین خود حکم کنند ... 4 - این بود معنای مشاجره و نزاع که از کلمه شجر، لغویون و مفسرین در این ایه از قران و دیگر در ایه 65 از سوره مبارکه واقعه اتخاذ کردند و در کتب خویش بیان داشتند.

در ایات دیگر قران کریم که کلمه شجر در آن به کار رفته همگی به معنای درخت و گیاه است و همان طور که قبلا گفته شد چه بی تنه و چه با تنه، مثلا در ایه ششم سوره مبارکه الرحمن که خداوند فرموده است: وَوَالنﱠجْمُالشﱠجَرُ یَسْجُدانِ و گیاه و درخت برای او سجده میکنند." 5 نجم" گاه به معنی ستاره میآید، و گاه به معنی گیاهان بدون ساقه و در اینجا به قرینه" شجر" - درخت - منظور معنی دوم یعنی گیاهان بدون ساقه است7 6 به دیگر قلم مقصود از نجم گیاههای زمین است که ساقه ندارد. و از شجر آن چیزهایی است که برایش ساقه و در زمستان میماند - چون درختان - .مجاهد و قتاده گویند: اراده نموده به نجم آسمان و آن مفرد است، و مقصود تمام نجوم و ستارگانست، و شجر سجده میکند برای خدا صبح و شام بر حدوث و طلوعشان، چنانچه در جای دیگر فرمود: - و الشجر و الدوابّ -

و- اهل تحقیق گفتهاند: که مقصود از سجود آنها چیزهایی است در آنها، از نشانهای که دلالت بر حدوث آنها میکند و بر اینکه برای آنها صانعی است که آنها را ایجاد کرده و آنچه که در آنهاست از صنعت و قدرتی که ایجاب میکند سجود آنها را. ضحاک و سعید بن جبیر گویند: سجود آنها سجود هایساهآنهاست،یﱠؤُا ظِلالُهُمثلقولاوعَنِکهمیفرماالْیَمِینِد: - یَتَفَوَ الشﱠمائِلِ سُجﱠداً لِلﱠهِ وَ هُمْ-داخِرُونَ - و مقصود اینست که برای هر جسد سایهای هست پس در آن اقتضا و ایجاب خضوع میکند بآنچه که در آنست از دلیل حدوث آنها و اثبات محدث و صانع مدبّر آنها. جبائی گوید: معنای سجود نجم و شجر اینست که: خدای سبحان آنها را بهر چه که میخواهد میگرداند بدون امتناعی، پس این را خضوع آنها قرار داد و معنای سجود خضوع است، چنانچه در قول شاعر آمده - تری الاکم فیهاسجّدا للحوافر - بینی که سمها را در آن خضوع است برای چهار پایان.8همچنین گفته شده : کلمه" شجر" به معنای روییدنیهایی است که ساقه دارند9و نیز گفته اند: "النجم ما ذا؟ نقول: فیه وجهان أحدهما: النبات الذی لا ساق له و الثانی: نجم السماء" یعنی: معنای نجم بر دو وجه است یکی گیاهانی که بدون ساقه هستند و دوم منظور ستاره آسمان است.1

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید