بخشی از مقاله

چکیده

بازنمایی و مفهومی سازی دانش موجود در حوزه ای خاص در قالبی شکلی و رسمی که توسط ماشین قابلپردازش بوده و به شناخت بهتر و دقیق تر مفاهیم آن حوزه و روابط بین آنها کمک نماید، از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از راه های بازنمایی و مفهومیسازی و شناخت مفاهیم یک حوزه، هستاننگاری آن حوزه است. از آنجایی که دیریتم دانش، کاملاً یک مفهوم و روش جدید مدیریت را معرفی می کند و بر پیوند اطلاعات با اطلاعات، اطلاعات با فعالیتها و اطلاعات با فرد، برای تحقق اشتراک دانش، توجه دارد لذا مهمترین دلیل پرداختن به چنین پژوهشی پاسخ به این سؤال است که "چگونه میتوان شبکه مفاهیم حوزه مدیریت دانش را در سطح سوم رسمی سازی - نمایش نیمه رسمی - مدلسازی نمود؟".

برخی از مهمترین یافته ها و نتایچ این پژوهش عبارتند از ترسیم سلسله مراتبی مفاهیم موجود در حوزه مدیریت دانش و بررسی میزان - شدت - روابط بین مفاهیم مذکور با استفاده از منطق فازی. برای این کار پرسشنامه طراحی شد که در آن میزان و نوع روابط بین مفاهیمی چون فناوری های مدیریت دانش، نظریه های مدیریت دانش، مراحل فرآیند مدیریت دانش، متدهای مدیریت دانش و ... . در پایان شبکه مفاهیم حوزه مدیریت دانش با استفاده از خروجی های محیط توسعه آنتولوژی پروتژه - نسخه - 5 به نمایش گذاشته شده اند.

کلیدواژهها: بازنمایی دانش، هستان نگاری، مدیریت دانش، منطق فازی، متغیر های زبانی

-1 مقدمه - کلیات پژوهش -

هستاننگاری، صرفا یک مجموعه از واژهها نیست زیرا واژه ها و کلمات، نامهای مفاهیم هستند درحالیکه هستاننگاری، یک نام مناسب را برای یک مفهوم جهت قابلفهم انسانی کردن آن، قرار می دهد. هستاننگاری، صرفا یک شبکه معنایی و یک چارچوب جهت نمایش رسمی دانش نیست زیرا هستاننگاری به محتوا نیز توجه می کند و نه صرفا قالب نمایش دادن مفاهیم. به عبارت دیگر، هستاننگاری، یک راهنمایی برای مدلسازی جهان به وسیله دقت در انتخاب دقیق طبقههای سطح بالایی که به اندازه کافی برای تشریح مفاهیم سطوح پایین، قابلاطمینان هستند، ارائه می دهد. هستاننگارها از مکانیسم های استنتاج جهت کمک به مدیریت دانش در شرایط وجود حجم زیادی داده و اطلاعات نیز پشتیبانی می کنند - Mizoguchi 2001 - و - آسوشه و همکاران 1390، صفحات - 65 - 48 و - قاضی میر سعید . - 1392

مدیریت دانش، کاملاً یک مفهوم و روش جدید مدیریت را معرفی می کند و بر پیوند اطلاعات با اطلاعات، اطلاعات با فعالیتها و اطلاعات با فرد، برای تحقق اشتراک دانش، توجه دارد. مدیریت دانش طیف وسیعی از فعالیتها است که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایههای فکری در سطح کلان به کار میرود. مدیریت دانش طراحی هوشمندانه فرایندها، ابزار، ساختار و غیره با قصد افزایش، نوسازی، اشتراک یا بهبود استفاده از دانش است که در هر کدام از سه عنصر سرمایه فکری یعنی ساختاری، انسانی و اجتماعی نمایان میشود - حسین پور - 1392 ، - حیات داودی - 1392 و - رنجبرفرد . - 1392

به منظور بهره گیری بهینه از این مفهوم و کارایی هایش نگاشت هستان نگاری از کلیه مفاهیم آن مفید است و از آنجایی که میان مفاهیم آن نوعی ابهام از منظر چگونگی ارتباطاتشان حاصل می شود، می توان نوعی رویکرد فازی داشت. در این پژوهش سعی بر آن است که از طریق شناسایی مفاهیم اولیه و ترسیم هستان نگاری و فازی کردن روابط میان مفاهیم، امکان ایجاد پایگاهی دانشی از مفاهیم این حوزه را فراهم آوریم. در واقع در این پژوهش قرار است به آنتولوژی مفاهیم حوزه مدیریت دانش با رویکرد منطق فازی پرداخته شود تا با استفاده از هستاننگاری مذکور، بتوان به تجزیه و تحلیل حوزههای مختلف مدیریت دانش اقدام نمود.

بر همین اساس، با توجه به گستره ی وسیع دامنه مدیریت دانش و لزوم شتاسایی ابعاد آن به نحوی سازمان یافته، در این پژوهش با ترکیب متدولوژی های آسچلد 1996 و حورعلی 1390 ، هستان نگاری فازی مدیریت دانش اجرایی کرده و گراف هایی از شبکه مفاهیم در خروجی های نرم افزار پروتژه، ارائه می شوند. در واقع مسئله اصلی این پژوهش را می توان وجود حجم انبوهی از مفاهیم مرتبط با حوزه مدیریت دانش دانست که به دلیل مبهم و نامشخص بودن ارتباط دقیق بین این مفاهیم و نیز نیاز به مصورسازی آنها با توجه به مواردی چون فناوری های مدیریت دانش ، مکاتب مدیریت دانش و ... باید به هستاننگاری آن حوزه پرداخت.به منظور بهره گیری بهینه از مفاهیم مدیریت دانش و کارایی هایش نگاشت هستان نگاری از کلیه مفاهیم آن مفید است.

و از طرفی مدیریت دانش یک مفهوم فازی است زیرا عوامل بسیار زیادی در فرایند انتخاب و به کارگیری و چرخه شکل گیری آن تاثیر می گذارند که هر کدام از این عوامل دارای ابهام و پیچیدگی زیادی هستند. و از طریق نظریه فازی می توان این ابهامات و پیچیدگی را با استفاده از معانی گوناگون و متغیر های زبانی، بیان و مدلسازی کنیم. با توجه به بررسیهای انجام شده در پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، مگیران، پایگاه استنادی جهان اسلام و نیز پایان نامههای موجود در دانشگاههای تهران و تربیت مدرس، تاکنون پروژه تحقیقاتی مشابهی جهت بازنمایی و مفهومیسازی حوزه مدیریت دانش به صورت سلسله مراتبی و نیز ترسیم روابط بین آنها انجام نشده است. لذا با توجه به مطالب مذکور، مهمترین سوال این پژوهش بهمنظور شناخت بهتر مسئله این پژوهش، عبارت از "چگونه میتوان شبکه مفاهیم حوزه مدیریت دانش را در سطح سوم رسمی سازی - نمایش نیمه رسمی - مدلسازی نمود؟" است.

-2 ادبیات نظری پژوهش

-1-2 کلیاتی در مورد مدیریت دانش

مدیریت دانش، شامل همهی روش هایی است که سازمان، دارایی های دانش خود را اداره می کند که چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال، بکار گیری، به روز سازی و ایجاد دانش را دربرمی گیرد. در تعاریف مدیریت دانش، به مفاهیمی چون دانش رسمی، قوانین برنامه ها و رویه ها و دانش فنی ناملموس، مهارت ها و تجارب افراد، روش انجام کار توسط سازمان ها، ارتباط، تجزیه و تحلیل موقعیت، ارایه-ی راه حل های جدید برای مسائل و توسعهی روش های جدید انجام کسب و کار اشاره شده است. مدیریت دانش، رسیدن به اهداف سازمانی از طریق ایجاد انگیزه در کارگران دانش و ایجاد تسهیلات برای آنها با توجه به استراتژی شرکت است تا توانایی آنها برای تفسیر داده ها و اطلاعات - با استفاده از نتایج موجود اطلاعات، تجربه، مهارت ها، فرهنگ، شخصیت، خصوصیات فردی، احساسات و غیره - از طریق معنا بخشی به داده ها و اطلاعات افزوده شود.

در تعریفی دیگر ،مدیریت دانش، مدیریت صریح و سیستماتیک دانش حیاتی و فرایندهای مربوط به ایجاد، سازماندهی، انتشار و استفاده و اکتشاف دانش است. پس از رشد نظریه ای هایی که بر چگونگی توزیع و جریان دانش در سازمان تاکید داشتند، مدلهایی نیز برای تبیین جریان دانش توسعه داده شده است. در این میان دو مدل معروفیت بیشتری دارند که مدل اول چرخه عمر دانش نام دارد و توسط موسسه همکاری بین المللی مدیریت دانش معرفی شده است. در مرحله اول از این جریان، اطلاعات و دانش تایید نشده از تعامل با دنیای خارج به دست می آید.

سپس دانش و اطلاعات تحصیل شده، در سازمان و در قالب تلاشهای فردی یا گروهی تایید ومعتبر می شود و در نهایت دانش تایید شده در قسمتهای مختلف، برای افزایش اثربخشی سازمانی ترکیب و به کار گرفته می شود. مدل دیگری با نام مدل عمومی دانش، جریان دانش را در چهار فعالیت عمده سازمان می دهد: - شاکری - 1392 ، - یانگ - 1391 و - فلاح - 1392خلق دانش، اشاره به کلیه فعالیتهایی دارد که موجب ورود دانش جدید به سازمان می شود؛ ذخیره و نگهداری دانش که حفظ و موجود بودن دانش در سازمان را تضمین می کند؛ انتقال دانش شامل جریان یافتن دانش از یک گروه یا فرد در سازمان به گروه یا فرد دیگری به کارگیری دانش شامل فعالیتهایی است که از دانش در فرایندهای کسب و کار استفاده می کنند.

2-2 کلیاتی در مورد آنتولوژی

بازنمایی و مفهومیسازی دانش عبارت است از دستیابی به مناسبترین اَشکال و شیوههای ذخیرهسازی دانش است. هر چند امر بازنمایی و مفهومیسازی دانش در همه زمینههای علمی همواره اهمیت داشتهاست، زمانی که رایانه ها بخواهند در کنار انسان، یا بجای انسان به استدلال بپردازند، نقش آن به دلیل مسائل مربوط به مقیاس پذیری، پر رنگ تر و اجتنابناپذیر میگردد. بازنمایی و مفهومیسازی دانش موجود در حوزه ای خاص در قالبی شکلی و رسمی که توسط ماشین قابلپردازش بوده و به شناخت بهتر و دقیق تر مفاهیم آن حوزه و روابط بین آنها کمک نماید، از اهمیت بالایی برخوردار است.

یکی از راههای بازنمایی و مفهومیسازی و شناخت مفاهیم یک حوزه، هستاننگاری آن حوزه است - Mizoguchi 2001 - و - آسوشه و همکاران 1390، صفحات . - 65 - 48 هستاننگاری به معنای هستی شناسی - علم موجودات - بوده و ریشه در فلسفه دارد و تلاشی است برای توصیف اینکه هستی چیست؟ و اینکه جهان چگونه پیکربندی شده است؟ که یک سیستم از طبقه بندیهای حیاتی جهت بیان اشیاء و روابط درونی شان را معرفی میکند. مانند 10 گانه ارسطو که در کتاب ارغنونش، هستی را طبقه بندی کرده است. البته جدای از تعریف فلسفی هستان نگاری، هستاننگارهای رسمی بعد از قرن 18 مطرح شدند مانند بانگ 1977 و کارنپ .1967 هستاننگاری در سیستمهای دانش بنیان، یک تئوری و سیستم از مفاهیم و واژگان مورد استفاده برای ساختن بلوکهایی در یک سیستم پردازش اطلاعات است - Fernández 2011 - ، - Staab 2009 - ، و - کی ارسلان . - 1388

گروبر در سال 2003 هستاننگاری را یک توصیف صریح از مفهومیسازی تعریف کرده است و هستاننگارها را موافتنامه هایی درباره مفهومیسازی مشترک بیان کرد که مفهومی سازی مشترک شامل چارچوب هایی مفهومی برای مدلسازی دانش حوزه مورد نظر است. یک تعریف ترکیبی از هستاننگاری عبارت است از مفاهیم، سازمانهای روابط سلسلهمراتبی، روابط بینشان، قواعد و بدیهیات برای رسمی کرده مفاهیم و روابط بینشان. هستان نگاری، صرفا یک مجموعه از واژهها نیست زیرا واژهها و کلمات، نامهای مفاهیم هستند و هستاننگاری یک نام مناسب را برای یک مفهوم جهت قابل فهم انسانی کردن آن، قرار میدهد.

هستاننگارها از تکسونومیها - طبقه بندی ساده مفاهیم - کاملتر و جامعترند زیرا به بررسی و تعریف ماهیت موجودیتها، وظایف و عملیاتهای مفاهیم، ویژگیهای مفاهیم پرداخته و اینکه آن مفهوم در محیط اجتماعی چگونه کار می کند را نیز بررسی میکند. هستاننگاری، صرفا یک شبکه معنایی و یک چارچوب جهت نمایش رسمی دانش نیست زیرا هستاننگاری به محتوا توجه میکند و نه قالب نمایش دادن مفاهیم. به عبارت دیگر هستاننگاری، یک راهنمایی برای مدلسازی جهان بهوسیله دقت در انتخاب دقیق طبقههای سطح بالایی که به اندازه کافی برای تشریح مفاهیم سطوح پایین، قابلاطمینان هستند، ارائه میدهد. بورست، تعریف گروبر از هستاننگاری را اصلاح و تکمیل کرده و بدین گونه تعریف میکند "یک تشخیص واضح و رسمی از یک مدل مفهومی مشترک" - Kang Li - and Wang 2010 و - المصلاوی . - 1390 در علوم رایانه و از نقطه نظر مهندسی، تعریف هستاننگاری دارای چهار واژه مهم است: - Xiaomeng Su 2004 -

الف - مفهومی سازی: یعنی ساختن مدل انتزاعی پدیده ها در جهان بهوسیله شناسایی مفاهیم مرتبط با این پدیده ها ب - صریح: به معنای تعریف آشکار محدودیت های موجود در استفاده از ابزارهای طبقه بندی مفاهیم مورد استفاده ج - رسمی: بر این نکته دلالت دارد که هستاننگاری باید بهوسیله ماشین قابل خواندن باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید