بخشی از مقاله

واکاوی مفهوم مسکن در طراحی مجتمع های مسکونی


چکیده

داشتن سرپناه، یکی از نیازهای اولیه بشر و از نخستین مسائلی بود که انسان همیشه به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آن بوده است. مسکن بعنوان محل سکونت و آسایش از دیرباز تاکنون سعی داشته است که فرآیند سکونت را برای انسان ها از مکان بودن به خانه تبدیل کند. این مقاله در روشی تحلیلی –توصیفی واژه مسکن را تعریف می کند. دیدگاه اسلام در این مورد را بازگو کرده و می کوشد تا با واکاوی مفهوم خانه و مسکن تفاوت این دو را بیان کند. خانه علاوه بر اینکه محل سکنی گزیدن می باشد احساس تعلق در انسان بوجود می آورد. یک مجموعه غنی از معانی فرهنگی، جمعیتی و روانی در حال تکامل است که ما را به ساختار فیزیکی متصل می کند. در حالی مسکن و مجتمع های مسکونی امروزی بیشتر محل سکونت می باشند تا یک خانه. اهمیت این موضوع، ضرورتی ایجاب می کند که به دنبال راهکارهایی باشیم که بتوان مجتمع های مسکونی را به فضاهایی تبدیل کرد که با احساسات روانشناختی و اجتماعی انسان آمیخته شوند.

واژههای کلیدی: سکونت، مسکن، خانه، مجتمع های مسکونی، مکان

-1 مقدمه :

نیاز به مسکن دارای دو بعد کمی و کیفی است. در بعد کمی؛ نیاز به مسکن، شناخت پدیده ها و امـوری را شـامل مـی شـود کـه مسئله فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن را مطرح می کند، در بررسی بعد کمی مسکن، در واقـع درجـه پاسـخگویی بـه نیـاز مسکن بدون در نظر گرفتن کیفیت آن موردنظر است. در بعد کیفی؛ مسائل و پدیده هایی مطرح می شود که به بـی مسـکنی، بـد مسکنی و تنگ مسکنی معروف هستند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است.
برای دانستن تعریف مسکن ابتدا لازم است که معنی واژه سکونت را بدانیم.
اولین مفهومی که بعد از شنیدن کلمه سکونت در ذهن انسان نقش می گیرد، سـاکن شـدن و اتـراق کـردن در یـک مکـان اسـت. »کریستین نورنبرگ شولتز« روشهای سکونت را به چهار شیوه تقسیم می کنند:
-1سکونت به صورت طبیعی -2 سکونت مجتمع -3 سکونت عمومی -4 سکونت خصوصی.
سکونت طبیعی اولین بار در آبادی شکل گرفت. آبادی؛ محلی است که محیط طبیعـی مفروضـی را در برگیـرد. در نتیجـه؛ آبـادی، صحنه رخداد سکونت طبیعی است.

با توجه به تمایل انسان برای زندگی اجتماعی، سکونتگاه های جمعی شکل گرفتند. فضاهای شهری، صحنه ملاقات و دیدار است، جایی است که انسانها در آن مصنوعات، اندیشه ها و احساسات خود را با یکدیگر مبادله می کنند. بدین صـورت؛ سـکونت مجتمـع شکل گرفت. پس از شکل گیری سکونتگاه های مجتمع، چارچوب های توافق بین انسانها به وجودآمدند.
-2 مسکن در واژه نامه ها:

مسکن در لغت فارسی به معنی محل سکونت و جائی است که در آرامش است(معین .(144 :1362 مقابل فضاهای متنوع و پر سر و صدا قرار دارد، محلی است که مردم پس از تلاش روزانه دور از هیاهوی ناشی از کار و فعالیت برای استراحت و زیست سالم به آنجا پناه می آورند. معنی منزل نیز یعنی محل فرود و نزول(معین .(4394 :1362 در واقع واژه مسکن از ماده سکن به معنی آرام گرفتن پس از حرکت، سکونت، آرامش باطن و انس گرفته شده است. مسکن، اسم مفعول کلمه ساکن، یعنی جایی که محل آرامش و اسکان باشد، پس بیشترین کاربرد مسکن، آرامش خاطر افراد جای گرفته در آن خواهد بود که این آرامش هم جنبه جسمانی و هم جنبه روحانی آن را در بر می گیرد(اینانلو.(11 :1384 مسکن به معنای جای باش و خانه، منزل، بیت، جای سکونت و مقام، آرامگاه، مقر، جای جایگاه و نشیمن آمده است(براتی .(39 :1382

معادل واژه مسکن در زبان انگلیسی است که در فرهنگ آکسفورد به معنی مکانی که افراد در آن زندگی می کنند و سرپناه آمده است(آکسفورد .(322 :1384
-3 مسکن از دیدگاه دین اسلام:

از دید هایدگر، انسان فنا شونده است و هر کجا احساس آرامش کند محل سکونت وی همان جاست. وی میگوید: »انسانهای فانی در حالی سکنی می گزینند که آسمان را چون آسمان پذیرا می شوند، حیاط هایشان را به خورشید و ماه، راه هایشان را به ستارگان و برکت ها و سختی هایشان را به فصول سال وا می گذارند.« البته این گونه تلقی از مسکن ساکن است. انسان دائما و به صورت پیوسته در حال تغییر است و این گونه تغییر در قرآن سوره همزه آیه 8 آمده است: »یحسبون ان ماله اخلده، پندارد که مال و دارایی دنیا عمر ابدش خواهد بخشید)«شوای .(436 :1375 انسان سنتی و دینی، یک شدن است نه یک بودن. این انسان فناشونده نیست بلکه در حال شدن و تکامل است و تنها در روز رستاخیز است که به بودن می رسد و قابل تعریف می گردد(شریعتی .(93 :1359 لذا مسکن نه به معنای جایی برای ماندن و بودن، بلکه جایی است برای شدن. بنابراین، مسکن به شدن انسان و هویت یافتن او کمک می کند. آرامش هم به معنای رسیدن به آرامش قلبی و رسیدن به قلب مطمئنه است. انسان زمانی به آرامش می رسد که دارای قلب مطمئنه گردد و به کمال الهی رسیده باشد. هدف غایی انسان کامل، رسیدن به کمال الهی است. بنابراین غایت مسکن او هم باید در این جهت به او کمک رسان باشد.
-4 خانه:
به اعتقاد لوکوربوزیه، خانه پوششی است که در تطابق با برخی از شرایط، رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیده های زیستی انسان برقرار می سازد. در خانه بایستی یک فرد یا یک خانواده زندگی کند. یعنی اینکه بخوابد راه برود، دراز بکشد، ببیند و فکر کند(لوکوربوزیه .(36 :1354

اهمیت معنایی خانه در وجه اول در ایجاد حس تثبیت و ثبات بخشی در کره خاکی است. تلاش افراد برای صاحب خانه شدن و رهایی از خانه استیجاری بیش از هر چیز ناشی از احساس نیاز معنوی به پیدا کردن نقطه ای برای اتکا در روی خاک و جهان هشتی و بری نجات یافتن از معلق بودن و سرگشتگی پنهان است. حس تعلق داشتن به جا و مکان، اگرچه ظاهری فردی دارد اما گروه ها و اقوام نیز تنها و تنها از راه تثبیت یافتن به جا و مکان مشخص است که می توانند هویت و قدرت خود را تثبت کنند(فاضلی .(25 :1386
واژه خانه شاید مهمترین کلمه ای باشد که برای شناخت مفهوم زیست در هر فرهنگ باید به آن پرداخت تعدد و تنوع کلمات زبان فارسی برای نامیدن و اشاره به خانه و متعلقات آن، خود مایه شگفتی است. زیرا در هر زبانی تعداد لغات مربوط به هر پدیده ای، نشانه اهمیت آن زبان و فرهنگ و در ضمن بیان گر غنای فرهنگی آن پدیده است. به علاوه هریک از کلماتی که به خانه اشاره می کنند به یک یا چند جنبه خاص آن اشاره دارند. توجه به همه جنبه ها تصویر نسبتا کامل و روشنی از خانه در جامعه به دست می دهد(براتی .(1382
جدول((1 مفهوم خانه در زبان فارسی، عربی و انگلیسی(ماخذ: رستمی (1394

معادل ریشه معنا
بیتا ریشه این کلمه به زبان پهلوی باز می این کلمه به لغت زند و پازند به معنای خانه است. پهلوی این
گردد و در چند زبان دیگر با کمی تغییر کلمه»خاک)«خانه) است.
وجود داشته است: در زبان عبری،
»بیت« و در زبان فنیقی، »بت« و در
زبان آرامی، »بیتا« و در سریانی، »بیت«
تلفظ می شده است. کلمه عربی
»بیت«، به معنای خانه، نیز احتمالا از
»بیتا« اخذ شده است.

بیت بت این کلمه در عربی و در فرهنگ های ناظم الاطباء و ترجمان القرآن و
آنندراج به معنای خانه آمده است. »بیت« همچنین به سرای و مسکن و
محل سکونت و جای باش اطلاق شده است. »بیت« مصدری عربی است
که به معنای به شب کردن است.
خانه جایی است که آدمی در آن سکنا می کند. در پاورقی این مدخل در لغت
نامه دهخدا، ذکر شده است که در زبان پهلوی این کلمه»خانک« یا
»خانگ« است که هم معنا با »بیتا« ست. در پازند نیز»خانک« و، در
شکاشمی، »خن« و، در وخی، »خون« و، در زباکی»خه« یا »خن« و، در
سنگلیچی، »خن« و، گیلکی، »خانه« و نهایتا معرب آن »خانه« است.
»خانه« در قدیم به معنای بیت عربی و اطاق امروزی استعمال می شد و
سرای به معنی دار عربی و خانه امروزی.
دار دار اسم عربی و به معنای خانه است و جمع آوری »دور«، »دیار«، »ادور«،
»دوران«، »دیران.« نگه داشتن، چرخیدن، رخ دادن، پیرامون
ربع ربع به معنای خانه است در هر جا باشد. فرود آمد نگاه، منزل، محله و آنچه در
اطراف خانه باشد و جای اقامت در ایام بهاری است، و به معنای بستان
سرای معشوق و قبیله و یاران و اعوان و جماعت مردم هم آمده است.
مسکن سکن از زبان عربی به زبان فارسی وارد شده است و به معنای جای باش و خانه،
منزل و بیت، جای سکونت و مقام و آرام، آرامگاه، مقر، جای، جایگاه و
نشیمن آمده است و جمع آن »مساکن« است.
منزل منزل به معنای جای فرود آمدن و جایی که مسافران به جهت خواب و آرام در
آن فرود آیند، خان، محیط، مرحله و جمع آن »منازل« است. پیاده شدن،
ساکن شدن و مستقر شدن
home ham خانه یا چرآگاهی محصور، گرفته شده است که شخص با خانواده در آن
سکونت دارد و بدان خو گرفته است(.)moore 2000:207
house hus به معنای سرپناه بوده و به ساختمانی اطلاق می شود که انسان ها در آن
استقرار می یابند(.)moore 2000:207

خانه واژه ای است که دارای بار معنایی سنگینی است و لزوما فراتر از ساختار کالبدی است(.(morley 2000 لیکن می توان پنج تعریف کلی از آن داشت:

تعریف اول: خانه جایی است که ساکنان آن احساس ناراحتی نکنند و اندرون خانه یا جایی که زن و بچـه زنـدگی مـی کننـد مـی بایست تنوع زیادی داشته باشد تا خستگی احساس نشود.

تعریف دوم: خانه پوششی است که در تطابق برخی از شرایط رابطه صحیحی را بین محیط خارج و پدیده های زیستی انسان برقرار می سازد. در خانه باید یک فرد و یا خانواده زندگی کنند، یعنی اینکه بخواهد راه برود، دراز بکشد، ببینند و فکر کنند.

تعریف سوم: خانه مرکز جهان است برای ساکنانش و برای محله اش شاخص ترین بنا در تحکیم مکان.

تعریف چهارم: خانه دردرجه اول یک نهاد است و یک سازه و این نهاد برای مقاصد بسیار پیچیده ای بوجود آمده است. از آنجـا کـه احداث یک خانه پدیده ای فرهنگی است. شکل وسازمان فضائی آن به شدت تحت تاثیر فرهنگی است که به آن بستگی دارد. حتی در آن زمان نیز که خانه برای بشر اولیه به عنوان سرپناه مطرح بود، مفهوم عملکرد تنها در فایده صرف یا عملکـرد محـض خلاصـه نمی شود. وجه سرپناهی خانه به عنوان وظیفه ضمنی، ضروری و انفعالی مطرح بود. و نکتـه مثبـت مفهـوم خانـه ایجـاد محیطـی مطلوب برای زندگی خانواده به مثابه واحد اجتماعی بود .

تعریف پنجم: از میان فضاهای پیرامونی ، خانه بلافصل ترین فضای مرتبط آدمی است، به طور روزمره از او تأثیر مـی گیـرد و بـر او تأثیر می گذارد. اولین فضایی است که آدمی احساس تعلق فضایی را در آن تجربه می کند و مجموعه حواس پنجگانـه سرتاسـر آن را طی می کند و در مدت کوتاهی بدان جو می گیرد. خانه تنها مکانی است که اولین تجربه های بی واسطه با فضا، در انزوا و جمع در آن صورت می گیرد و خلوت با خود، همسر و فرزندان یا دوست یا دیگران ، همه و همه بی تعرض غیر در آن ممکن می گـردد، (استخراج شده از گزارش تحقیقاتی (کاربرد اصول در خانه های ایرانی در طراحی مسکن) بطور کلی مسکن یکی از نیازهای اساسی و اولیه انسان را تشکیل می دهد.

- تعاریف خانه از دیدگاه های مختلف:

چادهاری بیان می کند که خانه جایی است که ما به آن تعلق داریم. همانی که در تجربیات، تجدید خاطرات و تصورات ما جای دارد. خانه همانی است که بستر کالبدی و اجتماعی تجربه زندگی را برای ما ایجاد می کند(.(castelles 1977

ساگرت هم معتقد است خانه نه تنها یک مکان و ساختار کالبدی است، بلکه بازتاب روان شناختی و معنای اجتماعی نیز دارد(.(saegert 1985: 287

با نگاهی عمیق تر در میابیم که هرچند دیدگاه های متعدد، تعاریف گوناگون و گاه متفاوتی درباره خانه، یعنی خصوصی ترین و مهم ترین فضای زندگی ارائه شده، هنوز این موضوع جای بحث بسیار دارد.
-5 شباهت و تفاوت خانه و مسکن:

سر پناه اهمیت زیادی برای انسان و نخسین جایگاه در نیرو لاینقطع زندگی بر عهده دارد. پس ضرورتا واحد مسکونی، بایستی حفاظت کننده باشد(.(Schulz 1996: 412

خانه محل سکنی گزیدن انسان است. در واقع نمی توان واژه مسکن را از خانه جدا کرد. حتی در برخی از آراء محققان، خانه همان سکونت شخصی یا مسکن است، ولی ارتباط قوی با مسکن همیشه مخاطب را به درک درست از خانه رهنمون نمی کند(.)morley 2000

هر مسکنی یک خانه نیست. یک مسکن آیا آپارتمان، چادر یا به طور کلی هر محل مسکونی یک ساختار فیزیکی است. خانه یک مجموعه غنی از معانی فرهنگی، جمعیتی و روانی در حال تکامل است که مارا به ساختار فیزیکی متصل می کند. شاید به همین دلیل بتوان خانه را نخستین پدیده خارجی قابل درک برای انسان دانست که این موضوع سبب می شود خانه با احساسات انسان آمیخته شود.

-6 مفهوم سکونت

سکونت از نظر هایدگر، »فرآیندی است که آدمی در جریان آن مکانِ» بودن« را تبدیل به خانه کرده و با چهار منبع اصلی تفکر یعنی خدا، خود، آسمان و زمین به برقراری هماهنگی میپردازد« (یاراحمدی .(223 :1378 به عبارت دیگر، »سکونت از نظر او سقفی را سایبان قرار دادن یا چند مترمربع زمین را زیر پا گرفتن نیست« (نوربرگ شولتز (9 :1387 و مفهومی فراتر از این اینست. درواقع، »برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض است.« دراین رویکرد، »خانه، فریضهای دارد که میباید با زمین و آسمان به انجام برساند.« هایدگر، منتقد معماری مدرن است و سکنی گزیدن اصیل در نظر او حاصل مرتبط ساختن همین چهار عنصر کلیدی جهان است. از نظر او ذات سکونت اینست، زندگی بر روی زمین و زیر آسمان، حفاظت از آنها و دریافت رازشان و نه بهرهکشی از آنها با استفاده از تکنولوژی، یعنی امری که امروزه دارد اتفاق میافتد.

او مصیبت واقعی سکونت را کمبود مسکن ندانسته و به نوعی شاخص کیفیت را مطرح میکند، اینکه سکونت کردن فاقد فکر کردن و بنا کردنی مناسب و درخور او شده است. بیخانمانی نیز به نظر او، بیش از آنکه نداشتن سقف بالای سر باشد بیگانگی از تعادل است، تعادل بین امر مادی و معنوی، بین زمین و آسمان . او میگوید: »آدمیان مدرن به فراموشی نسبت به چگونگی سکونت دچار گشتهاند. بدین سبب چگونه در خانه بودن و ساختن را نیز به فراموشی میسپارند. اکنون آنان بدون آنکه مکان را تحت سکونت خود در آورند تنها در آن حضور دارند« (یاراحمدی .(224 :1378
-7 بررسی سکونت در دیدگاه های معاصر غرب
1-7 والترگروپیروس، شکل گیری نهضت مدرن

چنانکه به خواستگاه جنبش معماران مدرن باز گردیم، با نام، شخص و یا صرفاً گروه خاصی منتهی نخواهیم شد زیرا این نهضت در نهایت محصول ثمردهی مجموعه ای از هماهنگی ها و آگاهی های تکامل یافته اجتماعی عصر خویش بوده اسـت بـا ایـن همـه نمی توان از برخی شخصیتهایی همچون والترگرویپیوس در این زمینه یاد نکرد. وی پس از آنکه با تلفیق دو مدرسـه سـاختمان و هنر و صنایع دستی باهاوس را به سال 1919 پایه گذاری نمود. اقدام به انتشار بیانیه ای کرد که تاثیری چشمگیر را بر تحولات آتی به جای گذارد.
در این بیانیه آمده بود: (ساختمان کامل، هدف نهایی هنرهـای بصـری اسـت. هرچنـد کـه عمـل آنهـا در گذشـته، زیبـا کـردن ساختمانها، محترم بود ولی امروز این هنرها در انزوا قرار دارند و فقط با کوششی آگاهانه و هماهنگ می توانند از آن خـارج شـوند. معماران، نقاشان و مجسمه سازان باید کاراکتر ترکیبی بنا را به عنوان یک کل واحـد بـاز شناسـند . . .هنـر شـغل نیسـت و میـان هنرمند و صنعتگر تفاوت اساسی وجود ندارد). لئوناردو بنه لو در (تاریخ معماری مدرن) برخی از ویژگیها و نتایجی را که از اندیشـه ها و فعالیتهای گروپیوس و مکتب باهاوس به بار آمد بر شمرده است:

-1 طراحی پروژه به صورت سلسله اعمالی در نظر گرفته می شود، که بر پایه و وسعت پدیده هـای واقعـی تنظـیم و در نتیجـه بـه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید