بخشی از مقاله
چکیده
شهرها نیز مانند موجودات زنده ای هستند که رشد و زوال را تجربه می کنند. اگر عوامل منفی نظم و سازمان فضایی آنها را بر هم بزند، این فرآیند تسریع خواهد شد. بنابراین شهرهای کهن و باستانی ایران، که دارای هویت ویژه ای هستند و دارای بافت های قدیمی با ارزش و تاریخی اند در معرض زوال و فرسودگی هستند. یکی از مشکلات مناطق تاریخی شهرهای ما، ناتوانی در انطباق با تغییرات کالبدی جدید است. شهر یزد به عنوان اولین شهر خشت خام جهان نیز در معرض زوال و فرسودگی می باشد. رویکرد پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده شده و با استفاده از مدل AHP و با بهره گیری از نرم افزار Expert Choice و Arc Gis به تجزیه و تحلیل پرداخته شده است.
این پژوهش به ارزیابی و بررسی عامل های تاثیر گذار در انزوای بافت پرداخته و سپس به طور جزئی تاثیر این عامل ها در محلات مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که محلات زرتشتی ها و پشت باغ در بدترین شرایط در زوال عملکردی می باشند. پس از بررسی شاخص های مطالعات کالبدی، با استفاده از مدل AHP تاثیر شاخص ها بر یکدیگر بررسی شده که نتایج نشانگر این است که بیشترین تاثیر را وضعیت قدمت دارا بوده و کمترین تاثیر شاخص ها مربوط به کیفیت بنا است. اما در مرحله ی نهایی بیشترین میزان فرسودگی کالبدی مربوط به محله های فهادان، گودال مصلی و شش بادگیری می باشد.
-1 مقدمه
در دوره تحولات جدید شهرنشینی و مشکلات ناشی از آنها، مراکز و بافت های تاریخی شهرها بیش از سایر نقاط شهری در معرض تأثیرات نامطلوب توسعه شهری قرار گرفته اند؛ چنانکه پیامدهای این موضوع را در سیمای شهرهای تاریخی دنیا و بویژه شهرهای تاریخی ایران، به روشنی می توان دید؛ تا آنجا که لزوم احیای ارزش های بافت های تاریخی در مسیر تحولات جدید، ناگزیر می نماید
بافت های قدیمی شهر در دهه های اخیر به دلیل فقدان دیدگاه های روشن در خصوص اهداف، سیاست ها و راهکارهای اجرایی در زمینه مداخله و سامان دهی، روند سریع فرسودگی را پیموده اند
کهنگی و قدمت بافت های یاد شده از یک سو و بهره کشی شدید و بی علاقگی ساکنان و مالکان به نوسازی منطقه از سوی دیگر، به فرسودگی و فساد کالبدی، کاهش ارزش های محله ای، افول کیفیت های فرهنگی، بصری، اجتماعی، اقتصادی و…، و حتی ویرانی بسیاری از بافت ها، تجهیزات و تأسیسات موجود در این بخش از شهرها انجامیده است که در صورت عدم جلوگیری از آن، به مرگ و انهدام بافت های یاد شده منجر خواهد گردید. علاوه بر این، وجود این پدیده، فساد کالبدی را به بافت های مجاور نیز تسریع خواهد داد.
بافت های تاریخی و سنتی شهرها که می توانند به عنوان توجیه افتخارات گذشته، احراز هویت ملی و مردمی، ارضای احساسات خاطره برانگیز، حفاظت از افتخارات غیرقابل تکرار و…، مورد توجه قرار گیرند، به مکان های فرسوده ای تبدیل شده اند که افت زندگی اجتماعی، متروک و نیمه متروکه شدن بناها، وجود مسکن نامناسب و ناایمن، نامتناسب بودن شبکه های دسترسی، کمبود یا فقدان تأسیسات و تجهیزات شهری و در مجموع، تنزل کالبدی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و…، به وضوح مشاهده می گردند
بر این اساس یکی از مشکلات مناطق تاریخی شهرهای ما، ناتوانی در انطباق با تغییرات کالبدی جدید است. ویژگی بسیاری از شهرهای تاریخی ما آن است که در واکنش به نیروهای توسعه بیرونی، یا تبدیل به بخش های غیرقابل سکونت شده اند و یا در درون ساختار جدید مدفون گردیده اند. از طرفی هسته های تاریخی شهرهای ما جایگزین ناپذیرند. عناصر مهمی در شکل شهر موجودند که تاریخ رشد کالبدی شهر را نشان می دهند و باید حفظ گردند. بنابراین در توسعه کالبدی در شهرها، ساختار و شکل شهر باید به خوبی شناخته شود و همچون پلی برای ارتباط با گذشته عمل کند
مسئله ی پیوند فضایی و ارتباط میان عناصر در شهر ایرانی نیز مورد توجه بوده است. شهرهای سنتی ایران مبین ساخت ویژه ای هستند و آن پیوستگی مجموعه ی مرکز شهر و محلات از طریق گذرهای اصلی بازار است. ترکیب شهر در شهر کهن ایرانی به نحوی است که گذرهای اصلی بازار وظیفه ی پیوند میان عناصر مهم شهر را بر عهده داشته اند. اما با ورود خیابان، نه به عنوان عنصری ارتباطی در ساختار کلان شهرها، بلکه به عنوان بستری برای تردد وسایل نقلیه موتوری، نقش ارتباطات فضایی در شهرها کمرنگ شد. تا اینکه طرح های جامع و طرح های توسعه شهری از جمله طرح های توسعه و احیای بافت های فرسوده، به این عنصر مهم ساختاری تنها از دریچه ترافیکی نگاه کردند و مطالعات ساختاری نیز براساس اهمیت ترافیکی معابر انجام گرفته است.
همچنین نگاهصرفاً ترافیکی به حل مشکل دسترسی در بافت های فرسوده موجب شده که سیاست های یکسانی برای حل این مشکل در تمامی این بافت ها اتخاذ شود بدون آنکه به موقعیت، شکل و جایگاه این بافت ها در ساختار کلان شهر توجه شود، تا آنجا که علی رغم اجرای طرح های متعدد در این بافت ها، همچنان این بافت ها با مسائل کالبدی و دسترسی درگیر هستند
هر محله به صورت واحدی اداری، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و دینی جزیی از شهر محسوب می شد محلات شهر سکونتگاه صاحبان حرفه و مشاغل خاص، اقلیت های دینی و طبقات اجتماعی مختلف بودند. از نظر کالبدی و فضایی مجموعه شهر، محلات و مرکز شهر ترکیبی متحد و متجانس ایجاد می کرد
با توجه به موارد فوق الذکر و نظر به اینکه برنامه ریزی در هر زمینه ای مستلزم شناخت صحیح و دقیق آن موضوع می باشد و نحوه برنامه ریزی نیز به نحوه تحلیل موضوع بستگی دارد، لذا در این پژوهش، بافت تاریخی شهر یزد از لحاظ ویژگی های کالبدی و کارکردی موجود مورد بررسی قرار می گیرد تا از قبل آن، برنامه ریزی های آتی احتمالی در مورد این بافت براساس واقعیت های موجود صورت پذیرد.
برنامه ریزی فضایی- کالبدی، چارچوب خود را بر مبنای توزیع فضایی عناصر1، عملکردها2، فعالیت ها 3 و همچنین اهداف4 در سطح مناطق شهری قرارداده است. توزیع فضایی عناصر با اموری از قبیل ساختمان ها، پارک ها، جنگل ها، جاده ها و ... ارتباط دارد. توزیع فضایی عملکردها با سرویس ها و خدماتی که از سوی دولت محلی در اختیار شهروندان قرار می گیرد، مرتبط است. توزیع فضایی فعالیت ها هم در شهر با اقدامات کنترلی و برنامه گذاری دولت محلی که اقدامات مرتبط شهروندان را محدود و معین می کند، مرتبط است. عام ترین فرم برنامه ریزی کالبدی، توزیع اهداف است که بر توزیع عناصر، عملکردها و فعالیت ها احاطه دارد
علاوه بر آن، با گرایش حرکتی جمعیت شهری ثروتمندتر از بخش های مرکزی بسیاری از شهرها به سمت حومه، تمرکززدایی تسهیلات کلیدی نیز در آن جهت رو به فزونی می گذارد و ممکن است در نواحی از کار افتاده شهری، حفظ یک محیط شهری مطلوب برای تأمین زندگی سالم شهری،تدریجاً دشوار گردد
با توجه به مشکلات متعدد برای بافت های فرسوده، این مسئله تبدیل به »تهدیدی« انسانی، اجتماعی و اقتصادی برای شهرها و کلانشهرها شده است. کالبدشناسی ساختاری و عملکردی این بافت ها نشان دهنده تجلی مشکلاتی مانند تراکم و تمرکز جمعیت و فعالیت ها، افول اقتصادی، افول کیفیت کالبدی، کاهش ارزش های محل های و مسکونی افول کیفیت های اجتماعی، شرایط نامطلوب زیست محیطی، دشواری های دسترسی و مشکلات ترافیکی و انحطاط کیفیت های فرهنگی و بصری است که به عنوان یک تهدید جدی برای آینده شهر محسوب می شود
-2 بیان مسأله
تحولات شهرنشینی در دهه های اخیر با تغییرات عمده در بافت ها شهری همراه بوده است. بافت شهری با کالبد آن ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی دارد و حتی گاهی این دو مفهوم به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند، بافت شهر کالبد آن را هم شامل می شود اما کالبد به تنهایی نمی باشد. بنابراین بافت شهری گستره ی هم پیوندی است که از ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده ی شهر و حاشیهی آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشند. این گستره میتواند از بناها، مجموعه ها، راه ها، فضاهای شهری، تاسیسات و تجهیزات شهری و یا ترکیبی از آنها تشکیل شده باشند
به عبارتی دیگر بافت در شهرسازی به مفهوم فضای هم پیوند و سازوار می باشد. در این میان اگر به جای کل بافت کلمه کالبد و فضا هم استفاده کنیم گزافه نیست.
در روند توسعه کالبدی در بسیاری از شهرهای تاریخی ایران، به ساختار و شکل هسته تاریخی شهر توجه کافی نشده است و به دنبال آن مشکلاتی چون ناتوانی در انطباق با تغییرات کالبدی جدید، عدم برقراری پیوند مناسب با ساختار شبکه ای موجود و انزوای فضایی، گریبان گیر هسته های تاریخی این شهرها شده است. در واقع عدم توجه به طراحی و برنامه ریزی شهری زمینه گرا و نادیده گرفتن ارزش های کالبدی و غیر کالبدی زمینه موجود و اجرای طرح های شتاب زده، منجر به کمرنگ شدن این هسته های تاریخی در اذهان مردم شده است