بخشی از مقاله
تعريف اسلام
س: اسلام چيست؟
ج: اسلام عبارت است از يك سلسله عقايد و احكام كه پاسخگوي همه نيازهاي بشر، در كليه مراحل زندگي ميباشد.
س: بنيانگذار مكتب اسلام كيست؟
ج: اسلام، زاييده فكر بشر نيست. خداوند متعال، اسلام را كامل و بدون كم و كاست، براي جهانيان نازل فرموده است.
س: آيا اسلام ميتواند براي هميشه پايدار بماند؟ و در هر زمان و مكان قابل پياده شدن است؟ و بدرد هر ملتي ميخورد؟
ج: خداوند متعال، اسلام را طوري قرار داده است كه ميتواند در همه اعصار و قرون، در سرتاسر پهنه زمين، دين تمامي ملتهاي جهان باشد.
س: آورنده اسلام كيست؟
ج: خداوند، رسالت اسلام را بر عهده آخرين پيامبرش حضرت محمد (ص) قرار داده است.
س: پيغمبر اسلام در چه زماني ميزيسته است؟
ج: چهارده قرن پيش. شش قرن پس از ميلاد مسيح (ع) امسال كه سال١٣٩٩ هجري قمري مطابق با١٩٧٩ ميلادي است. يك هزارو چهارصد و دوازده سال از عمر اسلام ميگذرد.
س: دين اسلام با دين عيسي و دين موسي و ديگران چه فرقي دارد؟
ج: اديان آسماني بسيارند. هر ديني متناسب با زمان تشريع خودش بوده است، و هميشه با آمدن دين بعدي، دين قبلي منسوخ ميشده است، و اسلام آخرين دين آسماني و آخرين چراغ هدايت بشر است. فرق بين اديان، درست مانند فرق بين مدارج تحصيلي، ابتدائي، متوسطه و دانشگاهي است. جوامع بشري نيز همچنانكه در طي اعصار و قرون، مراحل ترقي و تكامل را ميپيمودهاند، دين كاملتري براي هدايت آنان ميآمده است كه با سطح فكر و نوع زندگي آنان متناسب باشد، تا آنكه نوبت به اسلام رسيده است كه دين هميشگي بشر است.
به عبارت ديگر، اديان آسماني در اصل باهم اختلافي ندارند. آنچه اختلاف بين اديان به حساب ميآيد، چيزي جز تفاوت بعضي فروع يك دين با دين ديگرنمي تواند باشد كه آن هم مربوط به تغيير روش زندگي و تحول جوامع بشري است.
س: آيا در اسلام تحول و تكاملي وجود دارد؟
ج: اسلام دو جنبه دارد و شامل دو نوع قواعد و قوانين است: اول، قواعد ثابت اسلام، كه تحول در آنها راه ندارد، و اگر تغيير و تبديل پيدا كنند، هلاكت و فساد ببار خواهند آورد، مانند: خوب بودن، راستگوئي و امانت داري، زشت بودن ظلم و بخل، حرام بودن احتكار و قتل، واجب بودن نماز و روزه، لازم بودن، رضايت طرفين در معامله.
دوم، قوانين متحول اسلام، كه قابل تغيير و تبديل هستند، و مبناي تشخيص اين قوانين، يك سلسله قواعد كلي است كه اسلام وضع كرده است و در هر زمان با توجه به تحولات جوامع بشري و پيشرفتهاي علمي و تغيير روش زندگي افراد بشر، حكم اسلام را در باره هرچيز تعيين ميكنند.
مثلاً، وقتي وسيله نقليه از چارپا به ارابه، به اتومبيل، به قطار، به هواپيما و به غيره تبديل ميشود، يا وسيله روشنائي از شمع به پيهسوز، به برق، به انرژي اتمي و به غيره تكامل پيدا ميكند، اسلام نه تنها با اين تحول نظر مساعد نشان ميدهد، بلكه بشر را براي طي مراحل تكامل زندگي مادي، تشويق نيز ميكند.
س: آيا اسلام پاسخگوي همه نيازهاي بشر هست؟ چگونه؟
ج: البته! اسلام، كليه نيازهاي فرد و جامعه را مرتفع ميسازد اما، چگونه؟
قرآن كريم و سنت پيغمبر (ص)، دو نوع احكام و مقررات تشريع كردهاند:
اول، احكامي كه اختصاص به يك موضوع بخصوص دارد، مانند: حرام بودن شرابخواري.
دوم، احكامي كه عموميت دارد و كليه موارد را شامل ميشود، مانند: حرام بودن استعمال هرنوع ماده مست كننده.
س: از كجا ميگوئيد اسلام پاسخگوي همه نيازهاي بشري است؟ بسياري پديدهها نوظهور هستند كه در قرآن و سنت، حتي نامي از آنها به ميان نيامده است، مانند: بانك و بيمه كه در هنگام نزول قرآن و آغاز رسالت اسلام مردم نام آن را هم نشنيده بودند.
ج: اسلام دين خدا است و مشيت خداوند برآن قرار گرفته است كه تا ابد بشر را بوسيله اين دين هدايت فرمايد، و علم خداوند بر همه چيز احاطه دارد. بنا بر اين، ما معتقديم كه اسلام پاسخگوي همه نيازهاي بشر است، حتي در مورد پديدههاي به قول شما نوظهور!
همين دو مثال كه شما ذكر كرديد. اسلام ضمن قوانين كلي، حكم خود را در باره هردوي آنها صادر كرده است. مگر بانك غير از مجموعه خدماتي مانند وام، ضمانت، حواله و از اين قبيل است كه اسلام جزء به جزء، احكام مربوط به آنها را بيان كرده است. بيمه هم، يكي ازمصاديق آيه شريفه قرآن كريم: (الا ان تكون تجارة عن تراض منكم) است، كه هرگونه داد و ستد را با رضايت طرفين صحيح ميداند، و مشمول قاعده كلي: (اوفوا بالعقود) است. كه اجراي هرگونه قراردادي را با شرائط مذكور در فقه اسلام واجب ميگرداند.
س: انسان، چه احتياجي به اسلام دارد؟
ج: اسلام عبارت است از عقايد و احكام.
اصول عقايد اسلام، حقيقتاند، و هركس از حقيقت رو گردان باشد، خرافاتي است. از طرف ديگر، اعتقاد نداشتن به اصول عقايد اسلام، باعث محروميت آدمي از رستگاري آخرت ميباشد.
احكام اسلام را اگر كسي گردن ننهد، با دست خود، زندگي دنيايش را خرابكرده است، تكليف آخرتش هم كه معلوم است. شريعت اسلام بر همه نظامها و قوانينها برتري دارد قوانين اسلام، همه جا و همه وقت با مراحل مختلف زندگي انسانها قابل تطبيق است. به عبارت ديگر، بايد گفت: خوشبختي براي انسان جز در سايه تعاليم عاليه اسلام، مفهومي ندارد.
س: اولاً، از كجا بفهميم كه غير از اين جهان كه در آن زندگي ميكنيم، جهان ديگري هم هست كه آخرت نام دارد و لازمه سعادت انسان در آن جهان، اعتقاد و عمل به اسلام است؟ ثانيا، به چه دليل شريعت اسلام از ديگر نظامها و قوانين بشري بهتر است و با اوضاع و احوال زندگي انسانها سازگارتر است؟
ج: در مورد اينكه، از پس اين جهان كه در آن بسر ميبريم جهان ديگري هم هست، دلايل بسياري وجود دارد، و بحث و استدلال پيرامون آن يك رشته از علوم اسلامي بنام علم كلام را تشكيل ميدهد. از نظر علوم روز هم تحقيقات روانشناسي در زمينههاي تنويم مغناطيسي و احضار ارواح و غيره، جاودانگي روح را پس از مرگ به اثبات رسانيده است.
اما، اينكه شريعت اسلام از همه نظامهاي حقوقي و قوانين بشري بهتر است، با مقايسه احكام و قوانين اسلام با ديگر سيستمهاي حقوقي و قضائي و قوانين ساخته انديشه بشر كه براي رفع نيازهاي گوناگون انسانها تدوين شدهاند روشن ميشود.
بد نيست بدانيد كه دانشمندان غربي، با آنكه مسلمان نبودهاند، هركدام با زبان علمي خودشان و با تعبير مخصوص خودشان عظمت اسلام را ستودهاند و به برتري آن بر ساير اديان، اعتراف كردهاند، از جمله:
برناردشاو ميگويد:
(اي كاش اروپا زمامداري مانند محمد ميداشت، تا همه دردهاي آن را يكجا درمان كند. محمد را بايد منجي بشريت دانست من معتقدم دين محمد تنها ديني است كه همه شرايط لازم را دارا است، و با همه مراحل گوناگون زندگي سازگار است من پيش بيني ميكنم كه اروپاي فردا دين محمد را خواهد پذيرفت. اروپاي امروز هم كم و بيش اسلام را پذيرفته است وه كه دنياي امروز تا چه حد به وجود مردي همانند محمد نيازمند است، كه همه مشكلاتي جهان را حل كند!)
دكتر گرينه فرانسوي ميگويد:
(من همه آيات قرآن را كه با علوم طبيعي و بهداشتي و پزشكي كه از آغاز دوران تحصيل خوانده بودم، بررسي كردم و دريافتم كه با شناختهاي علمي جديد، كاملاً انطباق دارد و در ارتباط هستند، من وقتي دريافتم كه محمد بدون آنكه نزد كسي تعليم گرفته يا درس خوانده باشد، بيش از هزاران سال پيش اين سخنان را فرموده است مسلمان شدم. من اطمينان دارم هركس كه در هر رشتهاي از علوم تخصص دارد، اگر كاري را كه من كردم بكند، يعني آيات قرآن را كه به تخصص وي مربوط ميشوند. مورد مطالعه و مقايسه قرار دهد، بيترديد اسلام خواهد آورد. البته اگر خردمندانه و بيغرض، در ميدان تحقيق گام گذارد.
ماركس دكتر در فلسفه ميگويد:
(محمد نخستين پيامبري است كه همه سخنانش ثبت و ضبط شده است. از اينجا، ميتوان به موقعيت ممتازي كه محمد دارد پي برد و راستي و درستي و بيكم و كاستي احاديث وي را دريافت. اين يك حقيقت مسلم است كه رسالت محمد اين بوده است كه جهانيان را با چكيده معارف اديان گذشته آشنا سازد، و اديان آسماني را جلوهاي نوين بخشد. رسالت محمد، تنها قانون تغييرناپذير جهان است و تمامي دستاوردهاي دين محمد با افكار جديد سازگار ميآيد).
شيريل رئيس دانشكده حقوق دانشگاه وين ميگويد:
(جهان بشريت به خاطر آنكه مردي بزرگ همانند محمد به آن منسوب است، افتخار ميكند. وي با آنكه درس نخوانده بود. توانست بيش از چهارده قرن پيش، شريعتي را بنيان نهد كه ما اروپاييها اگر طي دو هزار سال بتوانيم به اوج معارفش راه يابيم خشنود خواهيم شد.
دكتر ريسين مورخ ميگويد:
(دين محمد از همان نخستين ساعتي كه در زمان پيغمبر ظهور كرد، بر اين نكته تأكيد داشت كه يك دين جهاني است. دين اسلام براي همه نژادهاي بشري آمده است، و با هر سطح فكري سازگار است، و در همه جوامع بشري در هر مرحلهاي از تمدن كه باشند، قابل پياده شدن است).
فيلسوف كرللس اول ميگويد:
(در شرق، قانوني وجود دارد كه محمد فيلسوف عرب، آن را تدوين كرده و پايهگذاري كرده است. اگر همه مردم جهان از اين فيلسوف عرب پيروي ميكردند، و به قانون وي گردن مينهادند. در سراسر جهان بيش از يك حكومت وجود نميداشت، و حتي دو نفر باهم اختلاف پيدا نميكردند، و كسي بركسي نيازمند نميشد).
س: آمار مسلمانان جهان در حال حاضر چقدر است؟
ج: دقيقا معلوم نيست. آمارهايي كه برخي كتابها و مجلات بدست دادهاند، رقمي نزديك به هشتصد ميليون (٨٠٠،٠٠٠،٠٠٠) نفر را نشان ميدهد.
س: مسلمانان در كجا ساكنند؟
ج: مسلمانان، تقريبا، در همه كشورهاي جهان، پراكندهاند و بيشترشان در آسيا و آفريقا بسر ميبرند.
س: آيا مسلمانان عقيده دارند كه دينشان دين جهاني خواهد گرديد؟
ج: آري، مسلمانان معتقدند كه دينشان دين همه جهانيان خواهد شد و يك نفر غير مسلمان برجاي نخواهد ماند. قرآن كريم وعده فرموده است كه: دين اسلام را بر همه اديان غلبه خواهد داد: (ليظهره علي الدين كله).
در احاديث متواتر از پيغمبر (ص) و ائمه اطهار (ع) آمده است كه در آخرالزمان مردي از دودمان پيغمبر اسلام به نام مهدي ظهور ميكند و اسلام را در پهنه زمين، عالمگير ميگرداند.
س: نظر اسلام راجع به زندگي دنيا چيست؟ آيا اسلام به جسم توجه دارد يا به روح نظر دارد، يا به هردو؟
ج: نظريه اسلام در باره زندگي و جسم و جان و ماده و روح، در اين آيه شريفه قرآن كريم خلاصه ميشود: (و منهم من يقول ربنا آتنا فيالدنيا حسنة و فيالآخرة حسنه و قنا عذاب النار اولئك لهم نصيب مما كسبوا) يعني: و بعضي از مردمان سخنشان اين است كه پروردگارا در دنيا به ما نيكي عطا كن، و در آخرت به ما نيكي عطا كن، و ما را از آتش دوزخ نگاهدار. هم اينانند كه بهره كاملي از تلاش خويش ميگيرند.
در حديث شريف آمده است: (ليس منا من ترك دنياه لاخرته، و ليس منا من ترك آخرته لدنياه) يعني: از ما نيست كسي كه دنيايش را به خاطر آخرتش ترك گويد، و از ما نيست كسي آخرتش را به خاطر دنيايش ترك گويد!
در حديث ديگر آمده است: (اعمل لدنياك كأنك تعيش ابدا، و اعمل لآخرتك كأنك تموت غدا) يعني: براي دنيايت چنان بكوش و تلاش كن كه گويي تا ابد زنده خواهي ماند، و براي آخرتت چنان بكوش و تلاش كن كه گويي فردا خواهي مرد!
حكومت اسلامي
ج: البته اسلام هم دين است و هم برنامه زندگي. بنا بر اين تمام مسائلي را كه انسان با آن سر و كار دارد، بيان كرده و راه درست هركاري را نشان داده است.
س: حكومت در اسلام چه شكلي دارد؟
ج: بيان كيفيت حكومت اسلامي، نياز به تأليفي جداگانه دارد. ما در اينجا فقط به سه سؤال اصلي در اين زمينه پاسخ ميگوييم:
١ ـ بالاترين مرجع حكومت اسلامي كيست؟
٢ ـ حكومت در اسلام چه كيفيتي دارد؟
٣ ـ نظام حكومت اسلامي چه ضوابطي دارد؟
س: عاليترين مرجع حكومتهاي اسلامي كيست؟
ج: عاليترين مقام حكومت اسلامي بايد واجد شرايط زير باشد:
ـ بالغ و عاقل باشد.ـ آزاد باشد.ـ مرد باشد.ـ حلالزاده باشد.ـ مؤمن به اسلام باشد.ـ در امور دين و دنيا مطلع و صاحب نظر باشد.ـ عادل باشد.
بعضي از فقهاي اسلام اين شرط را هم افزودهاند كه بايد از همه معاصرانش اعلم باشد.
س: حكومت در اسلام چه كيفيتي دارد؟
ج: حكومت در اسلام يك حكومت ديني و دنيوي باهم است. به اين معني كه در حكومت اسلامي، حاكم بنام خدا حكومت ميكند نه بعنوان شخص خودش، نه بنام ملت، نه بنام اشراف و اعيان مملكت.
چنين حكومتي داراي اين امتيازات است:
١ ـ از نظر اطاعت از دولت، مردم به هيچ وجه دچار ترديد و سرگرداني نيستند. رهبري ديني، سياسي، اجتماعي و... همه در يك نقطه متمركز شدهاند، و شخص حاكم شاخص دنيا و دين هردو ميباشد.
٢ ـ براي حاكم امكان كج روي وجود ندارد. به مجرد آنكه دست از پاي خطا كند فوراً رسوا ميشود. زيرا قوانين ديني تغيير و تبديل و تعديل و تفسير بر نميدارند و حاكم هم ناچار است عيناً مطابق احكام شرع عمل كند.
٣ ـ روابط صميمانه مردم با حكومت، سبب ميشود كه مردم از هر حيث با دولت همكاري كنند. مردم فطرتاً به تدين تمايل دارند. حتي كساني كه متدين هم نيستند به مظاهر دين ابراز علاقه ميكنند. درست است كه ايمان ندارند اما گوهر اصلي دين بالاخره در وجودشان هست. دين اصولاً عبارت است از روش زندگي. اگر دين و دنيا يك جا جمع شوند، كيست كه به آن اظهار علاقه نكند.
٤ ـ حكومت اسلامي بقا و دوام دارد زيرا، قدرت روحاني و معنوي دوامش به مراتب بيشتر از قدرت اجتماعي است.
س: نظام حكومت اسلامي چه ضوابطي دارد؟
ج: در پاسخ اين سئوال با توجه به لزوم اختصار، فقط به بيان بعضي ضوابط و پايههاي حكومت اسلامي ميپردازيم به اين ترتيب:
١ ـ قضاوت در اسلام.
٢ ـ ارتش در اسلام.٣ ـ ماليات در اسلام.
٤ ـ آزادي در اسلام.
٥ ـ مشكلات اجتماعي در اسلام.
٦ ـ ترقي و تكامل جامعه در اسلام.
سه اصل اول، پايههاي موجوديت هر ملت و دولتي است. قضاوت ستون عدالت، ارتش قوه قاهره براي دفع دشمنان و ماليات براي تأمين هزينه تشكيلات دادگستري و ارتش و ديگر نيازمنديهاي مملكت.
اصول٤ و٥ و٦ با يكديگر موجبات ترقي و تعالي جامعه و رفاه مردم را فراهم ميسازد.
س: قضاوت در اسلام چگونه است؟
ج: ساده و سريع و رايگان. يك نفر قاضي يا حاكم شرع، به تمام مسائل حقوقي و قضائي و كيفري يك شهر بزرگ رسيدگي ميكند خيلي ساده و بيتكلف و بدون درخواست پول و عوارض و غيره.
به مجرد آنكه طرفين دعوا در حضور قاضي روبروي يك ديگر ميايستند، قاضي ازمدعي ميپرسد: آيا دليل و مدركي داري؟ اگر داشته باشد حكم به نفع او صادر ميشود، اما اگر دليل نداشته باشد حكم به نفع طرف مقابلش داده ميشود.
و به مجرد صدور حكم قاضي، همه چيز تمام ميشود.
به همين جهت است كه در تاريخ صدر اسلام ميبينيم، كليه امور حقوقي و قضائي و كيفري شهر بسيار بزرگي مانند كوفه را در حدود نيم قرن فقط يك قاضي اداره ميكند.
س: ارتش در اسلام چگونه است؟
ج: ارتش اسلامي چنانكه از ادله مختلف استنباط ميشود همگاني است و اختياري، و هيچگونه تشكيلات اضافي ندارد.
براي آموزش نظامي، حاكم ميدانهايي را خارج از شهر معين ميكند، آلات و ادوات جنگي را فراهم ميآورد و مردم را به آموزش و تمرين فنون جنگي تشويق ميكند. ناگفته پيدا است كه مردم به چنين تمريني رغبت نشان ميدهند زيرا اولاً، عموميت دارد. ثانيا، هيچكس را به سربازي اجباري نميبرند. داوطلبان هم فقط چند ساعت در شبانه روز به فراگيري فنون جنگي ميپردازند و بقيه وقتشان را به زندگي شان ميرسند.
بودجه سازماندهي و بسيج تداركات ارتش بر دوش دولت نيست، دولت فقط وسائل اوليه و ادوات جنگي را فراهم ميكند، و بقيه تجهيزات بعهده خود مسلمانان است. ارتش در اسلام بيش از هرچيز شبيه يك تيم ورزشي است.
س: ماليات در اسلام چگونه است؟
ج: ماليات اسلامي منحصر است به خمس و زكات و جزيه و خراج. و دولت اسلامي كليه تشكيلات خود را با همين وجوهي كه بيتالمال ميرسد، به بهترين وجه اداره ميكند. تشكيلات دولتي در اسلام بياندازه ساده است از اين رو، دولت اسلامي مانند دولتهاي غير اسلامي و طاغوتي نياز آنچناني به پول ندارد، و به همين خاطر است كه هم مردم در سايه حكومت اسلامي خوشبختند و ماليات هنگفتي نميپردازند، و هم دولت وضع مرتبي دارد و هميشه سبكبار است.
س: آزادي در اسلام چگونه است؟
ج: وقتي تشكيلات دولتي در اسلام بينهايت ساده باشد، طبعاً، همهگونه آزادي براي مردم تضمين ميشود. كشاورزي، بازرگاني، حرفه و صنعت، مسافرت، ساختمان، اقامت، تصرف زمينهاي مباح و غيره هيچ قيد و شرطي ندارد. ماليات و عوارض وجود ندارد، كار اجباري و بيگاري ـ مانند نظام وظيفه ـ وجود ندارد، نيازمنديهاي مردم به سادهترين شكل مرتفع ميشود،
قضاوت فوقالعاده ساده انجام ميگيرد، خريد و فروش و قرارداد رهن و اجاره و امثال آن به سرعت صورت ميپذيرد، همه مراسم و تشريفات خريد و فروشهاي مهم در همين خلاصه ميشود كه فروشنده ميگويد: فروختم و خريدار ميگويد: خريدم و يك كاغذ عادي نوشته ميشود و دو شاهد آن را امضاء ميكنند.
س: اسلام مشكلات اجتماعي را چگونه حل ميكند؟
ج: اولاً، اسلام فقط مشكلات اساسي را بعنوان مشكل ميشناسد.
ثانياً، اسلام هيچگونه مالياتي بر كالا و كار وضع نميكند.
ثالثاً، تشكيلات دولتي بسيار ساده و محدود است. از اين رو به مجرد آنكه حكومت اسلامي در منطقهاي برقرار شود بسياري از مشكلات موجود در جوامع بشري امروزي، خودبخود مرتفع ميگردد و تنها مشكلات اساسي و اوليه باقي ميماند. گرفتاريهاي روزمره دولت هم عبارت است از تعدادي مرافعات از قبيل درگيري بر سر مالكيت يك خانه، معدودي جنايات از قبيل دزدي و گاهي قتل و چند فقره خلاف قانون مانند شرابخواري. اين مشكلات را هم اسلام به سرعت هرچه تمامتر حل ميكند
و نميگذارد بصورت مسئله در آيند. مرافعهها بسرعت پايان ميپذيرند. يك نفر قاضي براي يك شهر بزرگ كفايت ميكند. قاضي شخصاً دعواها را فيصله ميدهد، امور ايتام و اوقاف و غيره را رأساً سرپرستي ميكند، برخريد و فروشها و كليه معاملات ديگر نظارت ميكند و فقط يك نفر مجري حدود اسلامي دارد كه حدود اسلام را اجرا ميكند. زندان در دولت اسلامي بسيار محدود است. بيمبالغه، ميتوان گفت دولت اسلامي مشكلي ندارد. و پرواضح است كه وقتي مشكلات اجتماعي از جامعهاي رخت بربندد، مردم با خيال راحت به كارهاي روزمره و گرفتاريهاي زندگي خودشان ميپردازند.
س: اسلام، چگونه يك جامعه مترقي ميسازد؟
ج: نظام حكومتي اسلام با استفاده از سه رمز، ترقي و تكامل ملت مسلمان را به اوج پيشرفتهاي مادي و معنوي ميرساند:
١ ـ سادگي تشكيلات.
٢ ـ تشويق.
٣ ـ تعاون.
١ ـ سادگي تشكيلات: تاريخ نويسان آمار كارمندان را در دولتهاي اسلامي به دست دادهاند. بر اساس اين آمارها، نسبت تعداد كارمندان دولت به جمعيت كشورهاي اسلامي٥٠ نفر در يك ميليون نفر است (يعني: نيم درصد)! اسلام بسياري از تشكيلات و تجهيزات دولتهاي امروزي را قبول ندارد. تشكيلات دولتي اسلام گرفتاريهاي مردم را با كمال سادگي و در اسرع وقت فيصله ميدهند
. در مديريت اسلامي، سازمانهاي گوناگون و طول و تفصيل وجود ندارد كه كارمندان بسياري بخواهد، بيشتر كارها به خود مردم واگذار ميشود. حكومت اسلامي چون از استبداد بدور است، تشكيلات و تجهيزات فراوان هم لازم ندارد. حكومت اسلامي نيازي به اين ندارد كه هم بار دولت را سنگين كند و هم در كارهاي مردم دخالت بيجا بكند.
٢ ـ تشويق: اسلام بصورت بينظيري مردم را به علم و عمل تشويق ميكند، و دانش جويي را بر هر فرد مسلمان فيض ميگرداند، و ثواب اخروي عالم با عمل را بيحساب ميداند. مسلمانان از دو نيروي پيش برنده برخوردارند: يكي نيروي دنيوي و مادي كه ديگران هم كم و بيش دارند، دوم، نيروي ديني و معنوي كه ديگران از آن محرومند، خداوند سبحان ميفرمايد: (و ترجون من الله مالا يرجون).
٣ ـ تعاون: دولت اسلامي با مردم همكاري مستقيم دارد. دولت اسلامي و ملت مسلمان دست در دست يكديگر جامعه را به پيش ميبرند. يكي از سفارشهاي مولاي متقيان امير مؤمنان (ع) به مالك اشتر در فرمان معروف آن حضرت به مناسبت تفويض فرمانداري مصر به مالك در همين زمينه است.
بديهي است، وقتي جامعهاي در پرتو اسلام، اين چنين زمينه براي ترقي و تعالي داشته باشد، جامعه اسلامي بصورتي باور نكردني مراحل پيشرفت مادي و معنوي را ميپيمايد.
اين بود، مختصري در باره اسلام و سياست و ما در كتاب جداگانهاي به تفصيل در اين باب، به بحث و بررسي پرداختهايم.
س: عبادات يعني چه؟
ج: عبادات اعمالي است كه اسلام بر مردم واجب گردانيده است كه با قصد قربت بايد انجام بدهند.
س: قصد قربت يعني چه؟
ج: قصد قربت به اين معناست كه نيت انسان بايد اين باشد كه عمل را براي خداوند سبحان انجام ميدهد، و فرق بين عبادات با ديگر واجبات همين است، عبادت بدون قصد قربت صحيح نيست و قبول نميشود. اما، واجبات ديگر بدون قصد قربت نيز انجام ميپذيرد و شخص وظيفهاش را انجام داده است.
س: مثالي بزنيد.
ج: مثلاً، نماز عبادت است و بدون قصد قربت مفهومي ندارد و صحيح نيست. اما پاك كردن لباس عبادت نيست و بدون قصد قربت هم انجام ميگيرد.
س: چرا در صحت و قبولي عبادت قصد قربت شرط است؟
ج: اولاً تا عمل براي خدا انجام نگيرد، اطاعت خداوند محسوب نميشود و مفهوم عبادت، جز اطاعت خدا چيز ديگري نيست ثانيا، وقتي انسان در حال عبادت دائما بياد خداوند باشد و متوجه باشد كه در پيشگاه خداوند بزرگ و شنوا و بينا قرار دارد، كم كم به ياد خدا بودن و توجه به عظمت پروردگار جهانيان جزو طبيعت او ميشود و صفات و اخلاق پسنديده را يك به يك دارا ميشود، و رفته رفته اگر اخلاق زشت و صفت ناپسندي هم دارد، كنار ميگذارد.
س: عبادات اسلام كدامند؟
ج: در اينجا، در باره شش فقره از عبادات اسلام صحبت ميكنيم و بطور اختصار راجع به هريك توضيحي ميدهم، و از آنجا كه مبناي اين كتاب فقط معرفي اسلام است، به ذكر فلسفه و علت تشريع عبادات نميپردازيم. اين موضوعات را در كتاب (عبادات الاسلام) به تفصيل مورد بررسي قرار دادهايم.
س: نماز چند نوع است؟
ج: دونوع: نماز واجب و نماز مستحب.
س: نمازهاي واجب كدامند؟
ج: نمازهاي واجب كه در مدت شبانه روز بر هر مسلماني واجب است كه بخواند، عبارتند از:
ـ نماز صبح: دو ركعت كه وقت آن از طلوع فجر تا طلوع آفتاب.
ـ نماز ظهر: چهار ركعت وقت آن از لحظهاي كه خورشيد از وسط آسمان هر منطقهاي عبور ميكند، تا نزديك غروب آفتاب.
ـ نماز عصر: چهار ركعت وقت آن بعد از نماز ظهر، تا غروب آفتاب.
ـ نماز مغرب: سه ركعت وقت آن از مغرب ـ تقريبا يك ربع ساعت بعد از غروب آفتاب، كه سرخي نور آفتاب از وسط آسمان كنار ميرود ـ تا نزديك نيمه شب.
ـ نماز عشاء: چهار ركعت. وقت: بعد از نماز مغرب تا نيمه شب.
س: آيا نماز مسافر با نماز غير مسافر فرق دارد؟
ج: آري. نماز در سفر شكسته ميشود، به اين معني كه نمازهاي ظهر و عصر و عشاء كه چهار ركعتي هستند، مانند نماز صبح دو ركعتي ميشوند.
س: ترتيب خواندن نماز چگونه است؟
ج: ترتيب خواندن نماز دو ركعتي از اين قرار است.
ـ اول، نيت ميكنيم به اين معني كه توجه داريم چه نمازي ميخواهيم بخوانيم و متوجه هستيم كه نماز را محض اطاعت فرمان پروردگار و بقصد قربت ميخوانيم.
ـ تكبيرةالاحرام ميگوييم، يعني با دقت و بطور صحيح ميگوييم: ( الله اكبر).
ـ در حاليكه كاملاً ايستادهايم و بدنمان بيحركت و آرام است، حمد و سوره را ميخوانيم.
ـ بعد به ركوع ميرويم و ذكر ركوع را ميگوييم.
ـ بعد از ركوع بر ميخيزيم و دوباره ميايستيم.
ـ به سجده ميرويم و ذكر سجده را ميگوييم و بعد، مينشينيم.
ـ دوباره به همين ترتيب به سجده ميرويم و ذكر سجده را ميگوييم و بار ديگر مينشينيم.
تا اينجا ركعت اول نماز بپايان رسيده است.
ـ براي شروع ركعت دوم دوباره بر ميخيزيم و ميايستيم، حمد و سوره را ميخوانيم و اگر بخواهيم دو دست را پيش روي ميگيريم و دعائي ميخوانيم كه اين كار قنوت ناميده ميشود و مستحب است.
ـ بعد بركوع ميرويم و دو سجده بجا ميآوريم و مينشينيم.
ـ تشهد ميخوانيم.
اگر نماز دو ركعتي باشد تا همين جا تمام ميشود و فقط بايد سلام نماز را بگوييم، اما اگر نماز سه ركعتي يا چهار ركعتي باشد، بايد براي ركعت بعدي برخيزيم و تسبيحات اربعه بخوانيم، تفاوت ركعتهاي سوم و چهارم با دو ركعت اول و دوم، در اين است كه بجاي حمد و سوره بايد تسبيحات اربعه خوانده شود. البته ميتوانيم بجاي تسبيحات اربعه فقط يك سوره حمد بخوانيم.
س: شرائط صحت نماز چيست؟
ج: شرائط درست بودن نماز عبارتند از:
ـ رو به قبله ايستادن.
ـ پاك بودن لباس و بدن و محل سجده.
ـ طهارت داشتن يعني با وضو يا غسل يا تيمم بودن.
ـ حرام و غصبي نبودن لباس نمازگزار و مكان نماز.
ـ در حال نماز كاري كه نماز را باطل نميكند انجام ندهد، مانند: خنديدن و روي از قبله برگردانيدن.
س: غير از نمازهاي يوميه، آيا در اسلام نماز واجب ديگري هم داريم؟
ج: آري، نمازهاي واجب ديگر عبارتند از:
ـ نماز ميت.
ـ نماز آيات.
ـ نماز طواف.
ـ نماز قضاي ميت، اگر بركسي واجب شود.
ـ نمازي كه با نذر واجب شده باشد.
هريك از اين نمازهاي واجب، كيفيت و خصوصيت و آداب ويژهاي دارد كه در فقه اسلام به تفصيل مورد بررسي قرار گرفته است.
س: نمازهاي مستحبي كدامند؟
ج: نمازهاي مستحبي بسيار زيادند. از جمله:
ـ نمازهاي نافله شبانه روز.
ـ نمازهاي مستحبي ماه رمضان.
ـ نمازهاي مستحبي اعياد ديني و روزهاي مهم مذهبي.
ـ نمازهائي كه از پيغمبر اكرم (ص) و امامان (ع) وارد شده كه اين نمازهاي مستحب را ميخواندهاند، و هر نمازي بنام يكي از آنان ناميده شده است.
ـ نماز زيارت، نماز استسقاء و نماز خوف.
س: روزه چيست؟
ج: روزه داشتن يك روز عبارت است از خود داري از مفطرات از طلوع فجر تا مغرب.
س: روزه چند نوع است:
ج: چهار نوع:
١ ـ روزه واجب، مانند روزه ماه رمضان.
٢ ـ روزه مستحب، مانند روزه ماه رجب.
٣ ـ روزه مكروه، مانند روزه روز عاشورا.
٤ ـ روزه حرام، مانند روزه عيد فطر و عيد قربان.
س: در ماه رمضان چند روز بايد روزه گرفت؟
ج: تمام ماه رمضان را كه ماه نهم سال قمري است، بايد روزه گرفت.
س: مفطرات روزه كه گفتيد روزه دار بايد از آنها خودداري كند كدامند؟
ج: مفطرات روزه ده چيز است:
١ و ٢ ـ خوردن و آشاميدن.
٣ و ٤ ـ جماع و استمناء
٥ ـ تا طلوع فجر به حالت جنابت (و حيض و نفاس) باقي ماندن.
٦ ـ اماله با مايعات.
٧ ـ غبار غليط به حلق رسانيد.
٨ ـ سرزير آب فرو كردن.
٩ ـ قي كردن.
١٠ ـ عمداً، به خدا و رسول و امامان دروغ بستن.
س: اگر كسي عمداً يك روز از ماه رمضان را روزه نگيرد. چه بايد بكند؟
ج: اولاً، يك روز، روزه قضا بجاي آن بايد بگيرد.
ثانياً، يكي از سه كفاره زير را بدهد.
ـ يا دو ماه پي در پي روزه بگيرد.
ـ يا شصت نفر مسكين را خوراك دهد.
ـ و يا يك برده مؤمن را آزاد كند.
ثالثاً، حاكم شرع به خاطر جرمي كه مرتكب شده است او را تاديب ميكند.
س: خمس چيست؟
ج: خمس عبارت است از اينكه انسان يك پنجم يعني صدي بيست از در آمدش را در راه خدا بدهد.
س: خمس به چه درآمدها و دارائيهائي تعلق ميگيرد؟
ج: به هفت چيز:
١ ـ غنيمتهاي جنگي.
٢ ـ آنچه از غواصي در دريا بدست ميآيد.
٣ ـ معادن
٤ ـ سود سرمايه و در آمد مستغلات و منفعت كسب.
٥ ـ زميني كه كافر ذمي از مسلمان ميخرد.
٦ ـ مال حلال مخلوط به حرام.
٧ ـ گنج.
س: خمس به چه كسي بايد پرداخت شود؟
ج: به حاكم شرع بايد پرداخت شود، تا هر طور صلاح ببيند براي مصارف مورد نياز مسلمانان هزينه كند، و به يتيمان و فقيران و در راه ماندگان از سادات و ذريّه پيغمبر اكرم (ص) داده شود.
س: زكات از چه مالي بايد داده شود؟
ج: از٩ چيز:
١ و ٢ و ٣ ـ گاو، گوسفند و شتر.
٤ و ٥ و ٦ و ٧ ـ خرما و كشمش و گندم و جو.
٨ و ٩ ـ طلا و نقره.
پرداختن زكات از اموالي كه ذكر شد واجب است. دادن زكات از اموال ديگر نيز مانند مستغلات و املاك و سرمايه تجارت مستحب است.
س: زكات به چه كساني داده ميشود؟
ج: به هشت طبقه:
١ و ٢ ـ فقرا و مساكين (مسكين كسي را گويند كه وضعش از فقير بدتر باشد).
٣ ـ عاملان وصول زكاة.
٤ ـ تامين منافع و مصالح ديني و دنيوي مسلمانان (في سبيل الله).
٥ ـ بدهكاراني كه نميتوانند بدهي خود را بپردازند.
٦ ـ مسافران در راه مانده كه از عهده هزينه بازگشت به وطن بر نميآيند.
٧ ـ كافران كه به خاطر دلجويي و جلب محبت آنان بخشي از زكات به آنان تعلق ميگيرد و سبب ميشود كه از منافع مسلمانان دفاع كنند.
٨ ـ بردگان زرخريدي كه در سختي بسر ميبرند، از محل زكات خريداري و آزاد ميشود.
س: جهاد چيست؟
ج: جهاد عبارت است از جنگ و كارزار در راه خدا.
س: هدف از جهاد چيست؟
ج: دو چيز:
١ ـ رهايي بخشيدن مردم از دام خرافات در عقيده و عمل.
٢ ـ رهايي دادن ستمديدگان از چنگال ستمكاران.
س: آيا اسلام، بدون مقدمه به جنگ كفار ميرود؟
ج: نه، اهل كتاب را نخست ميان اسلام آوردن و جزيه دادن و جنگ مخيرشان ميگرداند و اگر اسلام يا جزيه را نپذيرفتند، آن وقت ميجنگد، غير اهل كتاب را هم ابتدا به آنان پيشنهاد ميكنند كه اسلام بياورند و اگر نپذيرفتند، آنگاه با آنان كارزار ميكند.
س: اهل كتاب چه كساني هستند؟
ج: يهود و نصاري و مجوس كه داراي كتاب آسماني بودهاند.
س: غير اهل كتاب چه كساني هستند؟
ج: ديگر فرقههاي كفار، مانند بتپرستان و غيره.
س: جزيه چيست؟
ج: جزيه، مقدار كمي از دارايي افراد است كه از اهل كتاب در برابر حمايت مسلمانان از آنان به دولت اسلامي پرداخت ميشود.
اهل كتاب وقتي جزيه مقرر را بپردازند در برگزاري مراسم ديني شان آزاد هستند، واز دادن زكات و خمس نيز معاف اند.
س: بهتر نبود كه با اهل كتاب عيناً مانند مسلمانان رفتار شود؟ اين تبعيض بخاطر چيست؟
ج: درست بعكس، هيچ نوع تبعيضي در كار نيست. در حكومت اسلامي حقوق اهل كتاب بيش از هر نظام ديگري محفوظ است. شما به موازين حقوقي اسلام كه به حقوق اهل كتاب مربوط ميشود بنگريد:
١ ـ اهل كتاب، يك تبعه دولت اسلامي است و با مسلمانان هيچ فرقي ندارد.
٢ ـ خون و مال و حيثيت اهل كتاب محترم است، عيناً مانند مسلمانان.
٣ ـ اهل كتاب مانند مسلمانان حق دارند مراسم مذهبي خودشان را اجرا كنند.
٤ ـ در مورد گرفتاريهاي حقوقي و قضائي، اهل كتاب اگر بخواهند ميتوانند به دادگاههاي اسلامي مراجعه كنند وگرنه به قضات خودشان.
٥ ـ اهل كتاب جزيه ميدهند و ماليات نميدهند مسلمانان ماليات (خمس و زكات) ميدهند و جزيه نميدهند.
بنا براين، در حكومت اسلامي چه فشاري به اهل كتاب وارد ميآيد؟
س: اگر اينطور است پس چرا مسلمانان بااهل كتاب ميجنگند؟
ج: اگر جنگي بوده است با حكومتهاي ستمگر و سفاك آنان بوده است نه با خود اهل كتاب. از اين رو ميبينيم مردم اين مناطقي كه مورد حمله اسلام قرار ميگرفتهاند، با آغوش باز به استقبال مسلمانان آمده، و آنان را نجات دهنده. خودشان از يوغ ستم و ظلم فرمانروايانشان دانستهاند. تاريخ بهترين گواه براين مدعا است. در مورد غير اهل كتاب هم همينطور بوده است. هدف اصلي جنگ مسلمانان با غير مسلمانان به اهتزاز در آوردن پرچم اسلام و ريشه كن كردن نفوذ استعمارگران و ساقط كردن زورگويان و فرمانرواياني
كه بازور و تهديد بر مردم حكومت ميكنند.
س: حج چيست؟
ج: حج، عبارت است از رفتن به شهر مكه واقع در عربستان به منظور انجام مناسك زيارت خانه خدا.
س: حج برچه كسي واجب است؟
ج: برهركس كه مستطيع باشد. يعني بتواند مخارج سفر حج را از دارايي خود بدهد و پس از انجام سفر حج به تهيدستي و سختي معيشت دچار نگردد.
س: حج چند بار در عمر انسان واجب ميشود؟
ج: فقط يك بار.
س: حج مستحب هم داريم؟
ج: حج بيت الله براي كسي كه مستطيع نيست، در صورتي كه بخواهد به زحمت به حج برود مستحب است. همچنين براي كسي كه سفر حج واجبش را رفته است براي بار دوم به بعد مستحب است.
س: اعمال حج را شرح دهيد.
ج: حج به دو قسم تقسيم ميشود: عمره و حج.
عمره عبارت است از:
١ ـ احرام بستن از محل ميقات.
٢ ـ هفت شوط طواف دور خانه خدا، كعبه معظمه.
٣ ـ دو ركعت نماز طواف در مقام ابراهيم (ع).
٤ ـ هفت مرتبه سعي بين صفا و مروه.
٥ ـ تقصير، يعني قسمتي از موي سر يا ناخن را چيدن.
اعمال و مناسك حج عبارتند از:
١ ـ احرام در مكه.
٢ ـ وقوف در عرفات، روز نهم ذيالحجه.
٣ ـ وقوف در مشعرالحرام، شب دهم ذيالحجه.
٤ ـ رفتن از مشعرالحرام به طرف صحراي مني روز دهم ذيالحجه (عيد قربان).
٥ ـ رمي جمره عقبه با هفت سنگريزه روز عيد قربان.
٦ ـ قرباني كردن شتر يا گاو يا گوسفند.
٧ ـ تراشيدن سر يا تقصير.
٨ ـ هفت شوط طواف كعبه به عنوان زيارت خانه خدا.
٩ ـ دو ركعت طواف، در مقام ابراهيم (ع).
١٠ ـ هفت مرتبه سعي بين صفا و مروه.
١١ ـ هفت دور طواف نساء.
١٢ ـ دو ركعت نماز طواف نساء، در مقام ابراهيم (ع).
١٣ ـ ماندن شب يازدهم و شب دوازدهم و شب سيزدهم ذيالحجه در مني.
١٤ ـ رمي جمرات سه گانه در مني، هريك را با هفت سنگريزه، در روزهاي يازدهم و دوازدهم و در صورتي كه شب سيزدهم را بماند سيزدهم ذيالحجه.
س: حج را چه وقت بايد بجاي آورد؟
ج: در ماههاي حج كه عبارتند از: شوال، ذيالقعده و ذيالحجه كه مناسك حج فقط در ماه ذيالحجه انجام ميگيرد.
س: عمره مفرده چيست؟
ج: عمره مفرده را در تمام اوقات سال ميتوان بجاي آورد. اين عمره با عمرهاي كه بعنوان قسمتي از مناسك حج ذكر كرديم تفاوتي ندارد جز اينكه در عمره مفرده طواف نساء و نماز طواف نساء هم جزو مراسم آنست.
س: فايده حج چيست؟
ج: حج فوايد بسياري دارد، از جمله:
١ ـ فوايد سياسي: حج موجب وحدت مسلمانان و نشان داده شدن قدرتشان به جهانيان و واهمه كردن دشمنان اسلام از شوكت و اتحاد مسلمانان ميشود.
٢ ـ فوايد اقتصادي: حج باعث ميشود ثروتها در اطراف و اكناف جهان اسلام انباشته نشود و از اين سوي جهان به آن سوي جهان برده شود و تجارت رونق گيرد.
٣ ـ فوايد معنوي: سفر حج بهتر از هر سفر ديگري غم و اندوه را از دل ميزدايد، و افسردگي را از بين ميبرد، و آرامش و اطمينان خاطر براي انسان به ارمغان ميآورد.
٤ ـ فوايد اجتماعي: حج موجب ميشود كه مسلمانان يك ديگر را بشناسند و چند روزي ملتهاي مختلف مسلمان از نژادهاي گوناگون در كنار يكديگر بسر برند و از نزديك با اوضاع و احوال و مشكلات يكديگر آگاه شوند.
٥ ـ فوايد عبادتي: طواف كعبه، سعي صفا و مروه، نماز وقوف در عرفات و مشعرالحرام و مني و غيره، همه عبادت است و انسان را به خداي جهانيان و كردگار عالميان نزديك ميكند.