بخشی از مقاله
روانشناسی رشد
روانشناسی رشد شاخهای از علم روانشناسی است که به توصیف و تبیین تغییرات در طول زندگی فرد میپردازد و از رشتههای مختلف زیستشناسی، جامعهشناسی، تعلیم و تربیت و پزشکی کمک میگیرد. اگر چه روانشناسی رشد به تمام مراحل زندگی انسان از تولد تا مرگ میپردازد، اما بر کودکی و نوجوانی تأکید دارد.
روانشناسان رشد در پی آن هستند تا چگونگی رشد انسان را در طول زمان تعیین کنند، برای تحقق این هدف روانشناسان رشد، رفتار افراد را در سنین مختلف به دقت مورد مشاهده قرار میدهند. از سوی دیگر روانشناسان رشد به تبیین رشد میپردازند که در آن دو الگوی عمومی
و اختصاصی را مد نظر دارند. سومین هدف روانشناسی رشد این است که حاصل مطالعات توصیفی و تبیینی خود را در مورد رشد در جهت مثبت رشد انسان به کار بگیرد و رشد انسانها را به حداکثر برساند. این جنبه کاربردی رشد خصوصاً به کودکان و نوجوانانی که به دلایلی دچار نارسایی در رشد شدهاند، میپردازد.
روانشناسی رشد
رشد از دیدگاه اسلام
نگاه اجمالی
رشد جسمی(Physical Development) یکی از مهمترین فرایندهای رشدی است . این رشد زمینه را برای بدست آوردن توانائیها و مهارتهای دیگر فراهم میآورد. در واقع در نقش تاثیرگذاری در رشد حرکتی بدست آوردن مهارتها و رشد شناختی و...دارد. این قسمت از رشد شامل رشد مغز ، رشد عضلات ، رشد استخوانها ، رشد دندانها ، رشد اندام درونی ، رشد اندام بیرونی و ... میشود.
رشد مغز
مغز از چند میلیارد نورون (Neuron) تشکیل شده است که باهم سیستم عصبی را تشکیل میدهند. رشد سیستم اعصاب بیش از تولد و تا سه تا چهار سالگی بسیار سریع است . البته رشد دوران جنینی شامل بوجود آمدن سلولهای عصبی جدید میشود و در مرحله رشد پس از تولد کمتر سلول عصبی تازهای بوجود میاید. اندازه گیریها نشان میدهد که رشد مغز انسان تا چهارده سالگی بسیار سریع است و از 4 تا 8 سالگی از سرعت آن کاسته میشود.
سپس به کندی رشد میکند تا اینکه در 16 سالگی ، مغز به اندازه کامل خود میرسد. از لحاظ وزنی مغز نوزاد در حدود 350 گرم است. در حالیکه وزن مغز انسان بالغ بین 1400 تا 1600 گرم است. اگرچه در موارد استثنایی مغزهای کمتر از 1400 گرم نیز دیده شده است.
رشد عضلات
عضلات در تنظیم فعالیتهای اعضای اصلی بدن مانند قلب ، دستگاه گوارش و غدد داخلی نقش بسیار مهمی دارند. همچنین عضلات عهدهدار حفظ نیروی بدن و هماهنگی فعالیتهای مختلف هستند. هنگام تولد ، بافتهای عضلانی هنوز تکامل نیافتهاند و به همین دلیل نوزاد ضعیف و ناتوان بوده و در فعالیتهایش ناهماهنگی وجود دارد. پس از تولد همانند مغز ، بافت عضلانی دیگری بوجود نمیآید. ولی همان بافتها از لحاظ بزرگی و شکل تغییر میکنند. عضلات همچنین از لحاظ طول ،
عرض و ضخامت نیز رشد میکنند و همگام با این رشد بر وزنشان نیز افزوده میشود. این افزایش بقدری است که وزن عضلات یک فرد بالغ چهل برابر وزن عضلات در موقع تولد است. عضلات تا پنج سالگی به صورت معمولی رشد میکنند، ولی پس از پنج سالگی جهش در عضلات دیده میشود، بطوریکه 75% از افزایش وزن کودک در این سنین در نتیجه رشد عضلات است. پس از این رشد عضلات به کندی صورت میگیرد، تا اینکه در دوران بلوغ رشد عضلات برای مدتی با سرعت زیاد انجام میگیرد.
رشد استخوانها
رشد استخوانها شامل رشد و تغییر تعداد استخوانها و تغییر در نحوه پیوند آنها میباشد. از نظر تعداد استخوان ، کودک هنگام تولد دارای تقریبا 2700 قطعه استخوان است، تا اینکه در آغاز بلوغ این تعداد به 350 قطعه میرسد. ولی بتدریج از رشد استخوانها کاسته میشود. بطوریکه
استخوانبندی فرد بالغ 206 قطعه است. برای مثال در مچ دست کودک دو ساله 2 تا 3 قطعه ، در 6 سالگی 6 تا 7 قطعه استخوان وجود دارد. در حالیکه بین 12 تا 15 سالگی تعداد استخوانهای مچ دست به 8 قطعه میرسد.
از لحاظ پیوند بین استخوانها به دلیل نرمی استخوانها در سالهای اول زندگی ، این پیوند ضعیف است و خوب به هم نچسبیدهاند. حتی در بعضی نقاط استخوان وجود ندارد، بلکه در آن مکانها ماده غضروفی وجود دارد که بعدا به استخوان تبدیل خواهند شد. چون استخوانهای کودک نرم هستند، او میتواند بدن خود را به وضعیتهای شگفتاوری درآورد. همچنین در این سنین استخوانهای کوجمجمهاش پهن میشود و اگر روی شکم بخوابد، سینهاش زیادتر از حد طبیعی مسطح میشود.
رشد دندانها
انسان دو رشته دندان دارد که شامل دندانهای شیری و دندانهای ثابت است. این دو از چند لحاظ باهم تفاوت دارند.
تعداد دندانهای شیری 20 و دندانهای ثابت 32 است. همچنین دندانهای شیری کوچکتر از دندانهای ثابت بوده و دندانهای ثابت دارای کیفیت بهتر و در نتیجه دوام بیشتری هستند. رشد دندانها فرایند مداومی است که از سه ماهگی (زمان بوجود آمدن دندانهای شیری در لثه) شروع میشود و در 21 تا 25 سالگی با درآمدن دندان عقل پایان میپذیرد.
درآمدن دندانهای شیری همراه با درد است که معمولا اشتهای کودک را مختل و او را عصبانی میکند. اما دندانهای ثابت بدون ناراحتی در میآیند. از لحاظ زمانی اولین دندان شیری بین 6 تا 8 ماهگی ظاهر میشود. کودک در سال اول زندگی بین 4 تا 6 دندان دارد و در دو سالگی این تعداد به 16 دندان میرسد. دندانهای ثابت نیز از حدود 6 تا 7 سالگی شروع به در آمدن میکنند. بطوریکه کودک 7 ساله یک تا دو عدد و کودک 8 ساله ده عدد و ... دندان ثابت دارد.
با این حال زمان در آمدن دندانها متغیر است و به عواملی از قبیل وراثت ، سلامت ، تغذیه و جنس بستگی دارد. نکته مهم در در آمدن دندانها مرتب و ردیف بودن دندانهای شیری است. اگر دندانها نامنظم باشند، ممکن است وضع آرواره را به هم بزنند و این اختلال شکل قسمت پایین صورت را تغییر میدهد و سبب میشود دندانهای ثابت نیز بطور نامنظم درآیند.
رشد حرکتی
نگاه اجمالی
نوزاد در موقع تولد هیچ گونه کنترلی بر اعضا و اندام خود ندارد ولی کودک توسط فرایند «رشد حرکتی» (Motor Development) که هفته به هفته و ماه به ماه در او بوجود آمده و پیشرفت میکند در به حرکت در آوردن ارادی بدن تواناییهای لازم را به دست میآورد. به حرکت در آوردن ارادی هر یک از اعضای بدن مستلزم رشد عضلات آن قسمت از بدن است و قبل از رشد عضلات حرکاتی که در اعضا و اندام دیده میشود تصادفی ، غیر ارادی و بعضی مواقع بازتابی است.
در فرایند رشد حرکتی و به کنترل در آوردن اعضای بدن کودک ابتدا به حرکات ناحیه سر مسلط میشود و سپس به حرکات دستها و بازوها و بعد به حرکات تنه و در نهایت به حرکات پاها مسلط میشود این ترتیب در رشد حرکتی در تمام کودکان دیده میشود و در کل ابتدا کودکان اعضای نیم تنه بالای بدن را تحت کنترل خود در آورده و بعد کنترل حرکات نیم تنه پایین بدن را بدست میگیرند.
رشد حرکتی ناحیه سر
کودک (نوزاد) در اولین مرحله بر عضلاتی که حرکت «چشم ، تبسم ، خنده و بلند کردن سر» به آنها بستگی دارد به سرعت مسلط میشود. ابتدا بر موزونی و تناسب در حرکت «چشم» که در موقع تولد بسیار ضعیف است افزوده میشود هر نوزاد طبیعی و سالمی میتواند چشم خود را در «دو ماهگی» برروی «جسم ساکن» و در «سه ماهگی» بر روی «جسم متحرک» متمرکز کند و
دهد. «تبسم» در برابر قلقلک نیز در«هفته اول» ظاهر میشود ولی «لبخند» در برابر تبسم شخص دیگر تا «سه ماهگی» دیده نمیشود.
رشد حرکتی در بازوها و دستها
از ابتدای تولد بازوها و دستها پیوسته در حرکت هستند در ابتدا حرکتها بدون هدف و مقصد معین انجام میگیرد. این حرکتها موقع خواب نیز دیده میشود. مهمترین موضوعی که در حرکات دستها وجود دارد «گرفتن اشیا با دست» است که این مستلزم «هماهنگی چشم و دست با یکدیگر» است و این چشم است که همیشه حرکت دستها را هدایت میکند. تا هنگامی که بین چشم و دست هماهنگی بوجود نیامده دست بردن ارادی به طرف چیزی (اشیا) و گرفتن آنها غیر ممکن است.
در این فرآیند کودک به چیز (اشیا) مورد علاقهاش خیره میشود بدون آنکه به طرف آن دست دراز کند. سپس با افزایش هماهنگی در حرکت چشم کودک دستش را به طرف اشیا دراز میکند. در «چهارماهگی» کودک اشیا را به کندی میگیرد و در «شش ماهگی» حرکات بصورت موزون و هماهنگ در آمدهاند و چند ماه بعد کودک میتواند چیزی را بدون حرکات زائد و اضافی در دست بگیرد. در این موقع است که کودک میتواند مستقیماً اشیا را بردارد و بطرف «دهان» خود ببرد.
رشد حرکتی تنه
چرخیدن
نوزاد در هفتهای قادر نیست از پهلوئی به پهلوی دیگر یا از پشت بروی شکم برگردد. ولی در «دوماهگی» کودک باید بتواند از پهلو به پشت برگردد و در «شش ماهگی» یک دور کامل بگردد. هنگام چرخیدن نخست «سر» و در آخر «پا» حرکت میکنند.
نشستن
کودک زمانی میتواند به تنهایی بنشیند که عضلات بزرگ و ضخیم پشتش بحد کافی رشد و تکامل یافته باشند. هنگامی که کودک برای اولین دفعات به تنهایی مینشیند برای حفظ تعادل خود به جلو خم میشود یا بازوهای خود را به اطراف دراز میکند تا بدین وسیله تعادلش را حفظ کند. و حتی ممکن است برای کسب تعادل بیشتر پاهای خود را جمع کند بگونهای که کف پاها در برابر یکدیگر قرار گیرند. در این موقع کودک نمیتواند بلند شود و معمولاً وقتی حرکتی بکند میافتد. زمانی که کودک به تنهایی و بدون اشکال مینشیند خود را به جلو و عقب حرکت میدهد که نوعی بازی کردن محسوب میشود. از لحاظ جنسیتی دختران زودتر از پسران میتوانند بنشینند.
رشد حرکتی پاها
ایستادن
ایستدن مرحله قبل از راه رفتن است. ابتدا کودک با کمک اشیا اطراف خود به حالت ایستادن در میآید و این آسانتر از آن است که کودک بخواهد با نیروی پاهای خود به حالت ایستادن در آید چون در آغاز پاهای وی هنوز به اندازه کافی قدرت نداشته و در کنترل او نیستنند. کودک موقع ایستادن ابتدا پاهای خود را از هم باز میگذارد تا تعادلش را حفظ کند ولی به مرور زمان کودک توانایی و مهارت لازم را برای ایستادن مستقل کسب میکند و سرانجام خود مستقلاً میایستد.
راه رفتن
پس از آنکه کودک تا حدی مطمئن شد که میتواند با کمک و یا بدون کمک اشیا یا شخصی بایستد، سعی میکند که قدم بردارد کودک نخست حرکاتی مشابه قدم برداشتن انجام میدهد و در نتیجه همین حرکات هماهنگی لازم بین عضلات بدن و پا بوجود میآید. ولی باید توجه داشت که در«راه رفتن» کودکان اختلاف زیادی از نظر سن وجود دارد بعضی از آنها در«هفت یا هشت ماهگی» و بعضی در«هیجده ماهگی» شروع به راه رفتن میکنند. اما بطور کلی اکثر کودکان در سن «یک سالگی» میتوانند با کمک یک شخص راه بروند و در «چهارده ماهگی» اکثر کودکان بدون کمک دیگران راه میروند.
نوع راه رفتن کودکان بدین صورت است که کودک در اوائل بدنش را کاملاً شق نگه میدارد و برای خفظ توازن بازوهای خود را بطرف جلو میگیرد یا آنها را جمع میکند. با این حال همه کودکان زمین میخورند، بدین علت که یکی از پاهایش را کمی بیشتر از معمول از زمین دور میکند. با گذشت زمان از زیاده رویها و اشکالات کاسته میشود و بین حرکت دستها و پاها هماهنگی بوجود میآید. مقار این زمان به میزان تمرین کودک بستگی دارد . در اواخر «بیست ماهگی» اکثر کودکان کاملا میتوانند خوب و بدون اشکال اساسی راه بروند.
رشد جوانی
رشد جسمی دوران جوانی
رشد جسمی تا رسیدن به این دوره دو مرحله بحرانی و جهشی خود را پشت سر گذاشته است. در دوره کودکی و به ویژه دوره نوجوانی ، رشد جسمی چشم گیر بوده و با تغییرات اساسی مشخص میشود. با شروع جوانی آهنگ رشد تدریجیتر و کندتر میگردد و دیگر آن سرعت مرحله قبل را ندارد. رشد قد و اندامهای بدن هرچند متوقف نشده، ولی بسیار کند شده است.
رشد فکری ، شناختی و عاطفی هنوز ادامه دارد و تجاربی که جوان با آنها برخورد میکند، فکر و بینش او را تحت تاثیر قر ار میدهد. در مرحله قبل اگر نوجوان در تلاش بر عنادورزی در مقابل افکار و شناختهایی بود که از اطراف و به ویژه از طرف والدین به او دیکته میشد، در این دوران تمام تلاش جوان رسیدن به یک ثبات فکری و شناختی است. هرچند در این دوران نیز گرایشات مختلفی از طرف جوان تجربه میشود و مکاتب مختلفی را انتخاب مینماید، اما هدف از آنها بر هم ریختن و عنادجوئی با ارزشهای دیکته شده برای او نیست. بلکه او در تلاش برای استحکام بخشیدن به هویت خود است و در این راه ممکن است دست به امتحانها و انتخابهای مختلف بزند.
جوانی که دوره نوجوانی را در شرائط مناسب و به صورت سالم و مناسبی پشت سر گذاشته، هویت کاملتری از خود دارد و با دشواریهای کمتری نسبت به افرادی که نوجوانی پرتلاطمی داشتهاند، روبرو است.
عواطف در این دوران هنوز از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. هرچند غلیان عواطف و هیجانات دیگر آن تلاطم دوران نوجوانی را ندارد، اما نیاز به عشق و صمیمیت از ویژگیهای اساسی دوره جوانی است و تفاوت آن با عواطف دوران نوجوانی ، ثبات و هدفمندتر شدن آن است. نوجوان با جوشش عواطف و هیجانات ناگهانی خود روبروست، به صورتی که توانایی کامل برای کنترل مناسب آنها ندارد. خیالپردازیهای شدید ، دوستیهای بسیار صمیمی و روابط با جنس مخالف مضرهایی برای عواطف دوران نوجوانی هستند. در حالی که در دوره جوانی فرد تلاش میکند، سر و سامانی به عواطف خود بدهد و تصمیماتی برای آنها اتخاذ کند.
اریک اریکسون دوره جوانی را دوره صمیمیت و تعلق میداند و معتقد است که با شکل گیری هویت ، فرد آماده میشود تا به مرحله رشد روانی اجتماعی پا بگذارد. در این محله فرد میتواند بر اساس عشق ، صمیمیت ، دوست داشتن و تعهد رابطه برقرار کند. بر عکس اجتناب از برقراری رابطه با دیگران ، فرو رفتن در خود است که منجر میشود فرد به گوشهگیری و انزوا پناه ببرد. نیاز به تعلق و صمیمیتی که در این دوران در فرد وجود دارد، منتج به مساله مهم ازدواج میشود. در واقع این دوران را دوران ازدواج نیز نامیدهاند.
مشکلات مربوط را به تصمیم گیری و انتخابها در جوانی
با رسیدن به یک هویت نسبتا کاملتر ، فرد خواه ناخواه در شرائطی قرار میگیرد که ملزم به اتخاذ تصمیمات و انجام انتخابهایی است که اهمیت ویژهای در زندگی فرد دارند. برخی از این تصمیم گیریها و انتخابها سرنوشت ساز هستند، مثل ازدواج ، مثل انتخاب شغل و برخی تصمیماتی هستند، سادهتر و جزئیتر. برای انجام این انتخابها جوان نیاز به شناختهای کامل ، استفاده از راهبردهای مناسب و کمک و یاری راهنمایان دارد. افزایش توان فکری جوان و بالا بردن قدرت تصمیم گیری وی ، اهمیت بسزائی در صحت انتخابهای او خواهد داشت.
ازدواج و انتخاب شغل: دو مشکل اساسی جوانی
دو ویژگی مهمی که در جوانی از رنگ و نمای خاصی برخوردار است و در واقع هر دو از دوره نوجوانی شکل گرفته و بتدریج متکاملتر شدهاند، تمایلات عاطفی و استقلال طلبی است. تمایلات عاطفی جوان را به انتخاب کانونی که نیازهای او را ارضا میسازد، میکشاند و تمایلات استقلال طلبانه به اتخاذ راهبردهایی برای کسب استقلال مالی ، فکری و ... .
تلاش ویژه جوان برای کسب استقلال مالی بسیار بارز و روشن است و او را وادار به انجام چالشهایی میکند تا در راستای انگیزهها و اهداف خود به دنبال یک منبع درآمد باشد. بخشی از مشکلات مربوط به شغل به انتخابهای جوان برمیگردد و بخش مهم دیگری از آن به شرائط و موقعیتهای اجتماعی. اما در هر حال بالا بردن شناختهای فرد و قدرت تصمیم گیری و توان او برای استفاده از شرائط و فرصتها و خویشتن شناسی و کشف استعدادها نقش مهمی در موفقیت او برای غلبه بر موانع موجود بازی میکند. همین خصوصیات در انتخاب او برای ازدواج و فراهم آوردن شرائط مناسب نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
رشد بزرگسالی
نظریه اریک اریکسون در مورد رشد بزرگسالی
اریک اریکسون یک نظام هشت مرحلهای برای رشد آدمی تعیین کرده است. وی این مراحل را مراحل روانی _ اجتماعی مینامد، چرا که معتقد است تحول روانی فرد بستگی به روابط اجتماعی خاصی دارد که وی در زمانهای گوناگون در سراسر زندگی خود برقرار میکند. وی معتقد است فرد در هر یک این مراحل با بحرانهایی مواجه میشود که ناگزیر از حل آنهاست. حل نشدن این بحرانها معمولا مشکلاتی را برای فرد ایجاد میکند.
صمیمیت در برابر کنارهجوئی ویژه اوایل بزرگسالی و زایندگی در برابر در خود فرورفتگی بحرانهای دوره میانسالی هستند. توانایی برقراری پیوندهای صمیمانه در اوایل بزرگسالی و علاقمندی به امور خانواده ، جامعه و نسل آینده به سلامت روان و شخصیت فرد کمک خواهد کرد.
ویژگیهای رشدی دوره بزرگسالی
ورود به دوره بزرگسالی معمولا همراه با انتخاب شغل و همسر است. صمیمیت در این سالهای نخستین به معنای علاقمندی به دیگران و داشتن تجارب مشترک با آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. هرچند از لحاظ این ویژگی نیز بین افراد این دوره تفاوت وجود دارد، بطوری که با توجه به برخی ویژگیهای شخصیتی و تجارب قبلی زندگی صمیمیت جایگاه ویژهای برای برخی از افراد دارد. در حالی که برای برخی دیگر چندان حائز اهمیت نیست، بطوری که این افراد حتی تمایلی به ازدواج نشان نمیدهند، اما بطور کلی در اکثریت افراد این دوره و به ویژه در اوایل بزرگسالی صمیمیت و نیاز به آن ، ایجاد پیوند ازدواج را فراهم میسازد.