بخشی از مقاله

چکیده

رشد و کمال عقل از منظر حقوق جزا یا به اصطلاح رشد جزایی مفهومی است که از مدتها قبل محل مناقشه فقها، حقوقدانان و دکترین حقوق بوده است. با تصویب ماده 91 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 قانون گذار تلاش نموده که معیار های خود را تا حد زیادی به کنوانسیون حقوق کودک نزدیک نماید، علی الرغم همه این تلاشها این ماده همچنان دارای کاستی ها و چالشهای فراوانی است که آن را در تعارض با کنوانسیون مذکور قرار داده است. مبنای این مناقشات، تعارض قوانین ماهوی مختلف ایران و مباحث فقهی در ارتباط با سن رشد، مسئولیت حقوقی و کیفری اطفال و تمایز فرد بالغ از کودک می باشد و عاملی گردیده تا در اجرای قوانین و تفسیر آنها مقامات دچار چندگانگی ، روشهای خود سرانه و اعمال نظرهای شخصی گردند. ضمن آنکه با نگاهی گذرا به قوانین تصویب شده طی چند سال اخیر و بررسی آن با وجود برخی کاستی ها و کمبودها در برخی از مواد قانونی در یک جمع بندی ساده میتوان به این نتیجه رسید که قوانین از لحاظ نگارش و اصول حقوقی تقریبا کامل بوده و دارای نواقص چشمگیری نمیباشد اما آنچه که عامل هرج و مرج در دستگاه قضا و اطاله رسیدگی ها میباشد نواقص در اجرای قانون است و کشور در ایجاد رویه مشخص و تفسیر مشخص از قانون همچنان دچار مشکلات عدیده ای میباشد. به نظر می رسد که ایجاد وحدت رویه در این خصوص میتواند کمک قابل توجهی به حل این مشکل نماید که این وحدت رویه نیز نیازمند بررسی گسترده اطفال در آستانه سن بلوغ و ارائه آموزشهای لازم به مقامات رسیدگی کننده و جامعه قانونگذار می باشد.

از نظر دین مبین اسلام وجود عقل باعث توجه تکلیف بر افراد میباشد و منظور از عقل تشخیص و تمیز حسن و قبح از یکدیگر است و صرف بلوغ جنسی و رشد جسمی کافی نبوده، و این فرضیه وجود دارد که تعقیب و مجازات افراد در سنین بلوغ خلاف موازین شرعی میباشد و تحمیل مسئولیت تام کیفری به نوجوانان در سنین بین 9 تا 18 سال که در آنها رشد عقلی حاصل نگردیده صحیح نخواهد بود. در بررسی علمی اطفال و بالغین زیر 18 سال تشخیص رشد و کمال عقلی دانشی فاقد نظریه مشخص بوده و مبتنی بر بررسی های علمی در خصوص هر فرد میباشد. در ارتکاب جنایات و خصوصا در قتل عمد توسط این افراد کالبد شکافی مجنی علیه و شیوه ارتکاب جنایات کمک بزرگی در خصوص تشخیص رشد عقلی متهم است که البته این مطالعه و کالبد شکافی تنها در یک جلسه یا یک مرحله مکفی نبوده و نیازمند بررسی های دقیق علمی میباشد و با توجه به زمان محدودی که معمولا از طرف مقام رسیدگی کننده در اختیار پزشکی قانونی و یا اداره تشخیص هویت قرار میگیرد میسور نبوده و می بایست این سازمان معمولا پاسخی سریع و قاطع را به مقام رسیدگی اعلام نماید.

واژه های کلیدی: ماده 91 قانون مجازات اسلامی، کنوانسیون حقوق کودک، رشد در فقه، رشد در روانشناسی.

مقدمه

رشد جزایی مفهومی وسیع بوده که از مدتها قبل خصوصا چند سال اخیر و طی بالا رفتن آمار جرایم ارتکابی توسط افراد زیر 18 سال باعث بروز مباحثه و مناقشات زیادی میان فقها، دکترین و حقوقدانان گردیده است دستورات دین مبین اسلام مبنی بر بلوغ افراد زیر 18 سال از یک سو و از سوی دیگر بررسیهای روانشناسی و روانپزشکی این افراد و به دنبال آن قراردادها و کنوانسیونهای بین المللی که در جهت دفاع از حقوق بشر وضع میگردد عاملی در جهت اهمیت تبیین مساله رشد جزایی گردیده است و علاوه بر آن عدم پایبندی یا عدم پیوستن به این کنوانسیونها باعث میگردد که کشورهای غیر عضو جزء کشورهای ناقض حقوق بشر در صحنه های بین المللی نشان داده شوند و با عنایت بر موقعیت کشور ایران در میان سایر کشورهای منطقه و دیدگاه کشورهای غربی نسبت به ایران ایجاد نوعی تشتت و سردرگمی برای قانونگذار نموده است.

در این مکتوب سعی شده است که بلوغ از سه دیدگاه روانشناسی، فقه و قانونی به طور خلاصه بررسی و با مطالعه تلخیصی از پیشینه بررسیهای انجام شده یک نتیجه واحد از این مفهوم وسیع حاصل گردد. مطالب فوق د سه بخش مورد پژوهش قرار گرفته است که به ترتیب طی عناوین: رشد و کمال عقل در فقه، رشد و کمال عقل از منظر روانشناسی و روانپزشکی، تعارض ماده 91 قانون مجازات اسلامی با کنوانسیون حقوق کودک مورد بررسی قرار میگیرد.

رشد و کمال عقل در فقه

از نظر دین مبین اسلام وجود عقل باعث توجه تکلیف بر افراد میباشد و منظور از عقل تشخیص و تمیز حسن و قبح از یکدیگر است، مطابق موارد مذکور به شرح آتی بلوغ جنسی و رشد جسمی کافی نبوده و تعقیب مجازات افراد در سنین بلوغ خلاف موازین شرعی میباشد. به نظر میرسد تحمیل مسئولیت تام کیفری به نوجوانان در سنین بین 9 تا 18 سال که رشد عقلی حاصل نگردیده صحیح نخواهد بود. بلوغ در قرآن در آیات شریفه مختلفی مورد اشاره قرار گرفته است اما در هیچ یک از این آیات سنی برای بلوغ تعیین نگردیده است.وَإِذَابهطور مثالبَلَغَدر سورهالْأَطْفَالُمبارکهنور مِنْکُمُآیه - - 59 الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُو - - به

کودکانی که به حد حلم رسیده اند اشاره دارد و یا در همان سورهلَمْآیه58یَبْلُغُوا - - الْحُلُم - - ذکر گردیده است که اطفال بالغ نمیشوند مگر به حد حلم رسیده باشند. حلم در لغت به معنای کامل شدن قوای جنسی است. همانطور که بیان شد در قرآن سنی برای بلوغ ذکر نگردیده است و تنها احکام رشد بر افراد بالغ تبیین گردیده است در آیه 265 سوره مبارکهلاإِکْراهَبقره - - فِیبَیﱠنَالدﱢینِالرﱡشْدُدْقَتَ مِنَ الْغَ?ّ - - از کلمه رشد در مقابل غی استفاده شده است و در لغت رشد به معنای صلاح و هدایت در مقابل غی به معنای ضلالت و گمراهی است و إِنْ یَرَوْاهمچنینسَبیلَدرآیهالرﱡشْدِ146سوره ﻻمبارکهیَتﱠخِذُوهُاعراف - - سَبیﻻً وَ ﺇِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیﱢ یَتﱠخِذُوهُ أَنﱠهُمْ کَذﱠبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ - - سبیل الرشد در مقابل سبیل الغی در همان معنی لحاظ گردیده است.

از آیات فوق این نتیجه به خوبی مبین است که عنوان بلوغ در قرآن عنوانی نفس الامری میباشد و جنبه تعبدی ندارد و فی الواقع امری است که مانند طلوع یا غروب خورشید باید حادث گردد و در ازمنه و امکنه مختلف متفاوت میباشد. اما بلوغ در روایات جنبه دیگری دارد و در دوحالت احراز میگردد در بعضی از روایات حد بلوغ را بر مبنای سن و در بعضی دیگر بر مبنای بروز علائم جسمی و جنسی فرض نموده اند به طور مثال در صحیحه علی ابن جعفر - ع - این روایت وارد گردیده : - - عن علی بن جعفر - ع - عن اخیه موسی بن جعفر - ع - قال سالته عن الیتیم متی ینقطع یعمه ؟ قال اذا احتلم و عرف الاخذ و العطاء از موسی بن جعفر - ع - پرسیدم کودک در چه زمانی یتیم نیست؟ فرمود: وقتی که محتلم گردد و به گرفتن و عطاء آشنا شود - - [1]

این روایت بیانگر تعیین حد بلوغ بر مبنای امارات جنسی است .یا در موثقه ی عبداالله بن سنان از امام صادق - ع - نقل نموده: - - اذا بلغ الغلام ثلاث عشره سنته کتبت له الحسنه و کتبت علیه السیئه و عقوب و اذا بلغت الجاریه تسع سنین فکذلک و ذلک لانها تحیض لتسع سنین - - [2] در این حدیث سن بلوغ برای پسران 13 سال و برای دختران 9 سال ذکر شده است اما 9 سالگی را مناط بلوغ قرار نداده بلکه حیض را علت تحقق بلوغ در سن 9 سالگی دانسته است و بدیهی است اگر علت که حیض است در سن 9 سالگی برای دختران متحقق نشود، بالغ نخواهد بود. [3] در جمع بندی میان این روایات میتوان نتیجه گرفت بلوغ یک حقیقت شرعیه نبوده و باید بر اساس دلایل و اماراتاحراز گردد مرحوم صاحب جواهر در همین رابطه توضیح میدهند که: احتلام و حیض و حامله شدن از علائمی است که دلالت بر بلوغ دارد. عرفا و لغتا ولو از باب تلازم بین این امور و بلوغ، اما سایر اموری که نوعا مقارن با بلوغ است مانند قوه تمیز، خشن شدن، تغییر صدا، برآمدن موی صورت، برجسته شدن و نمو پستانها و امثال آنها دلیلی بر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید