بخشی از مقاله
سخن چينى
دو به هم زنى . اين كه يكى به ديگرى بگويد : فلان در باره تو چنين سخن ناروا گفت يا فلان كار ناشايست در باره تو كرد . اين صفت زشت ترين صفات رذيله وقبيح ترين خوى آدمى است كه آيات واخبار در نكوهش آن بيش از حد وحصر آمده .
سخن چینی غالبا به این گفته میشود که سخن کسی را که پشتسر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت؟ یا نسبتبه تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سر و پردهدری و متضمن فساد یا بدگوئی و سعایت است.و گاه به شخصی که پشتسر او سخن گفته شده اختصاص ندارد، بلکه به کشف و افشاء آنچه مورد کراهت است اطلاق میشود، خواه کراهت کسی باشد که از او نقل یا به او نقل میشود یا کراهتشخص سوم و خواه
کشف و افشاء به گفتار باشد یا به نوشتن یا به رمز و اشاره، و خواه آنچه نقل شده از اعمال باشد یا از اقوال، و خواه بر کسی که از او نقل میشود عیب و نقصی باشد یا نباشد. بنابراین سخن چینی
افشاء آن راضی نباشند اشاعه آن سخن چینی است.پس بر هر مسلمانی لازم است که از آنچه از احوال دیگران میداند سکوت کند، مگر وقتی که حکایت و نقل آن برای مسلمانی سودمند باشد یا از گناهی جلوگیری شود.چنانکه اگر ببیند کسی مال دیگری را میبرد بر اوست که برای حفظ حق صاحب مال گواهی دهد، اما اگر ببیند که کسی مالی را برای خود پنهان میکند، باز گفتن آن سخن چینی و فاش کردن راز است.
باعثسخن چینی غالبا بدخواهی نسبتبه کسی است که از وی سخن چینی میشود، و این داخل در ایذاء است، و گاهی انگیزه آن اظهار محبتبه مخاطب است، و یا برای تفریح و سرگرمی و وقت گذرانی و پرگوئی است، و به هر حال شکی نیست که سخن چینی از پستترین کارهای زشت است.
و آیات و اخباری که در ذم آن رسیده از حد شمار بیرون است.
سخن چنینى، نوعى افشاى سرّ و پرده درى و از صفات خبیثه و بسیار پست است و از آن تعبیر به سعایت هم مى شود، که موجب کینه و عداوت و دشمنى، بین دو فامیل، یا دو رفیق و یا زن و شوهر مى شود.
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة);[53] واى بر هر عیب جو (و سخن چین) و طعنه زن.
هم چنین مى فرماید:
(هَمّاز مَشّاء بِنَمِیم مَنّاع لِلْخَیْرِ مُعْتَد أَثِیم);[54] سخن چین و عیب جو، مانع خیر، و ستمگر و گناهکار است.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیز مى فرماید:
لا یدخل الجنة نمّام[55]; سخن چین به بهشت نمى رود.
هم چنین مى فرماید:
الا انبئکم بشرارکم؟ قالوا بلى یا رسول الله قال المشّاؤن بالنمیمة، المفرّقون بین الاحبّه، الباغون للبراء المعایب[56]; مى خواهید شما را به بدترین شما آگاه کنم؟ عرض کردند: بلى، یا رسول الله. فرمود: آنان که به سخن چینى مى روند و میان دوستان جدایى مى افکنند و براى پاکان عیب جویى مى کنند.
پس باید کسى را که از دیگران بدگویى و سخن چینى مى کند، نهى از منکر نمود.
(ولا تطع كل حلاّف مهين * همّاز مشاء بنميم ... عتّل بعد ذلك زنيم) اى پيغمبر هرگز سخن هيچ پر سوگند خوار صفت عيبجوى سخن چين مانع خير متجاوز گنهكار كه بعلاوه متكبر وخشن وحرام زاده اند مپذير . (قلم:11)
مرحوم نراقى گفته از (بعد ذلك زنيم)استفاده ميشود كه هر سخن چين حرام زاده است يا خوى حرامزادگى در او ميباشد .
پيغمبر اكرم (ص) فرمود: هيچ سخن چين به بهشت نرود . وفرمود : بدترين خلق خدا كسانيند كه ميان مردم به سخن چينى بپردازند وبين دوستان جدائى افكنند ودر جستجوى عيب پاكان بوند .
وفرمود : چون خداوند بهشت بيافريد او را فرمود : سخن بگو . بهشت گفت : خوشبخت شد آنكس كه به من در آمد . خداوند جبار جل جلاله فرمود : به عزت وجلالم قسم كه هش
ت گروه از مردم را در تو جاى ندهم كه از آن جمله سخن چين است . (جامع السعادات)
امام صادق (ع) به منصور عباسى فرمود : هرگز در باره خويشان ونزديكان و افراد مورد اعتمادت سخن كسى كه خداوند بهشت را بر او حرام وجايگاهش دوزخ كرده مپذير ، كه سخن چين همان شاهد زور است (كه در قرآن به شدّت مذمّت شده) ودر به هم زنى مردم شريك ابليس است .
اميرالمؤمنين (ع) فرمود : عذاب قبر از سه چيز ميتواند باشد : سخن چينى وناپرهيزى از نجاست بول وجدائى مرد از همسر خود در امر جنسى .
از رسول اكرم (ص) روايت شده كه روزى موسى بن عمران (ع) دست به سوى خدا برداشت وگفت : كجائى كه من از آزار قوم بستوه آمدم ؟! به وى وحى شد كه در ميان سپاه تو سخن چينى هست (كه وجود او مانع تأييد ما ميباشد) موسى گفت : بفرما آن كيست ؟ خطاب آمد كه ما سخن چينى را دشمن داريم چگونه خود سخن چينى كنيم؟! (بحار:75/363 و 13/12)
اميرالمؤمنين (ع) فرمود : سخن چينى گناهى است فراموش ناشدنى . (غررالحكم)
، خدای سبحان میفرماید:
«هماز مشاء بنمیم.مناع للخیر معتد اثیم.عتل بعد ذلک زنیم» (قلم 11- 13) «عیبجو و پادوی سخن چینی است، مانع خیر است و ستمگر و گناهکار، و با این همه پر رو و حرامزاده است» .
از این کلام الهی مستفاد میشود که هر سخن چینی حرامزاده است.
و میفرماید:
«ویل لکل همزة لمزة» (همزه، 1) «وای بر هر سخن چین غیبتکننده (یا: وای بر هر عیبجوی طعنه زن یا: بد گوی واپس و بدگوی فراروی)» .
و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لا یدخل الجنة نمام» «هیچ سخن چینی به بهشت نمیرود» .
و فرمود: «لا یدخل الجنة قتات» «سخن چین (یا دروغ پرداز) به بهشت نمیرود» .
و فرمود: «احبکم الی الله احسنکم اخلاقا، الموطؤون اکنافا، الذین یالفون و یؤلفون، و ان ابغضکم الی الله المشاؤون بالنمیمة، المفرقون بین الاحبة، الملتمسون للبراء العثرات» (3)
«محبوبترین شما نزد خدا کسانیاند که اخلاقشان نیکوتر باشد، و همنشین نواز باشند، آنان که با مردم الفت میگیرند و مردم با آنها الفت میگیرند، و دشمنترین شما نزد خدا پادوهای سخن چینی هستند که بین دوستان جدائی میافکنند، و در جستجوی لغزشهای پاکان برمیآیند» .
و فرمود: «الا انبئکم بشرارکم؟ قالوا: بلی یا رسول الله،
قال: المشاؤون بالنمیمة، المفرقون بین الاحبة، الباغون للبراء المعایب» (4)
«میخواهید شما را به بدترینتان آگاه کنم؟ عرض کردند: بلی یا رسول الله.
فرمود: آنان که به سخن چینی روند، و میان دوستان جدائی افکنند، و برای پاکان عیبجوئی کنند» .
و فرمود: «هر که درباره مسلمانی به کلمهای اشاره کند تا بدان وسیله او را در دنیا به ناحق خوار سازد، خداوند در قیامت او را در دوزخ خوار گرداند» .
و فرمود: «هر مردی که درباره مرد دیگر چیزی را که از آن بری و پاک استشایع کند تا به این وسیله او را در دنیا خوار سازد، بر خدا حق است که وی را در قیامتبه خواری و ذلت در آتش افکند» .
و فرمود: «چون خدا بهشت را آفرید به آن فرمود: سخن بگوی، بهشت گفت:
هر که داخل من شد به سعادت رسید.خدای جبار، جل جلاله، فرمود: به عزت و جلالم سوگند! هشت گروه از مردم در تو جای نخواهند گرفت: باده پرست (دائم الخمر)، اصرار کننده بر زنا، سخن چین، دیوث، پلیس و لشکر پادشاه ستمگر، مخنث، آن که قطع رحم کند، و کسی که با خدا عهد بندد و به آن وفا نکند» .
امام باقر علیه السلام فرمود: «بهشتبر غیبت کنندگان و سخن چینان حرام است»
.
و فرمود. «بنده خدا روز قیامت محشور شود و با اینکه در دنیا خونی نریخته، به اندازه یک حجامتیا بیشتر خون به وی دهند و گویند: این سهم تو از خون فلانی است.عرض میکند: خدایا تو میدانی که تا وقتی که جانم را گرفتی خونی نریختم، خداوند فرماید: آری، تو از فلانی چنین و چنان شنیدی و به ضرر او بازگو کردی، و این نقل تو دهان به دهان به فلان ستمکار رسید و وی با شنیدن آن او را کشت، و این سهم تو از خون اوست» .
و امام صادق علیه السلام فرمود: «من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه و هدم مرؤته لیسقط من اعین الناس، اخرجه الله تعالی من ولایته الی ولایة الشیطان، و لا یقبله الشیطان» .
«هر که به ضرر مؤمنی داستانی بگوید و قصدش ریختن آبروی او باشد تا از چشم مردم بیفتد خداوند او را از ولایت (دوست و بستگی) خود به ولایتشیطان میراند، و شیطان هم او را نمیپذیرد» .
روایت است که: «بنی اسرائیل گرفتار خشکسالی و قحط شدند، موسی علیه السلام چند بار به دعا باران خواست ولی دعایش مستجاب نشد و اثری نبخشید.خدای تعالی به او وحی فرمود: در میان شما سخن چینی هست که بر نمامی اصرار میورزد و من از این جهت دعای تو و همراهانت را اجابت نخواهم کرد.موسی گفت: پروردگارا او کیست تا از میان خود برانیم؟ فرمود: ای موسی، من تو را از سخن چینی نهی میکنم و خود سخن چینی کنم؟ پس بنی اسرائیل همگی توبه کردند، آنگاه خداوند به آنها باران رسانید» .
و روایت است که: «ثلث عذاب قبر از سخن چینی است» .
و هر که واقعیت و کنه نمامی و سخن چینی را بشناسد، میداند که سخنچین بدترین و خبیثترین مردم است، زیرا وی از دروغ و غیبت و مکر و بیوفائی و خیانت و کینه و حسد و دوروئی و فساد کردن میان مردم و خدعه و فریب دور و برکنار نخواهد ماند.خدای سبحان میفرماید:
«و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض» . (بقره، 27) «و آنچه را خدا به پیوند با آن فرمان داده میگسلند و در زمین تباهی میکنند» .
و سخن چین در بریدن رشتهای که خداوند به پیوستن آن امر کرده میکوشد و در زمین فساد میکند.خداوند میفرماید:
«انما السبیل علی الذین یظلمون الناس و یبغون فی الارض بغیر الحق» . (شوری، 4
0) «راه [نکوهش و تعرض] بر کسانی است که به مردم ستم کنند و در زمین به ناحق سرکشی نمایند» .و سخن چین از اینهاست.
و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قاطع داخل بهشت نمیشود» : یعنی
قاطع بین مردم، و نمام قاطع بین مردم است. و فرمود: «شر الناس من اتقاه الناس لشره» «بدترین مردم کسی است که مردم از شر و گزند او بترسند و پروا کنند» .و سخن چین از اینهاست، و شر و گزند سخن چین از هر کسی بیشتر است.
حکایت کردهاند که مردی بندهای فروخت و به خریدار گفت: این بنده هیچ عیبی ندارد جز سخن چینی، خریدار گفت: قبول کردم، آن را خرید، چند روزی گذشت، روزی غلام به همسر آقای خود گفت: همسرت تو را دوست ندارد، و میخواهد زنی دیگر بگیرد، و من میتوانم با موی او برای تو افسون کنم، زن گفت:
چگونه به موی او دستیابم؟ گفت: هنگام خواب تیغی بر گیر و چند موی از پشتسر او بتراش و به من ده.سپس به نزد آقا رفت و گفت: همسرت با مردی بیگانه طرح دوستی افکنده و قصد کشتن تو دارد، و اگر میخواهی صدق گفتار من روشن شود خود را به خواب زن تا بدانی که راست میگویم.مرد به هنگام شب خود را خواب وانمود، زن را دید با تیغ بر بالین او آمد، یقین کرد که اراده قتل او دارد، پس برخاست و زن را کشت، آنگاه غلام نزد خویشان زن رفت و ایشان را از قتل وی آگاه ساخت، آنها آمدند و مرد را کشتند، سپس دو قبیله زن و شوهر به جان هم افتادند و میان آنها کشتار در گرفت و سالها گریبانگیرشان شد.
پس بر هر کسی لازم است که سخن نمام را باور و تصدیق نکند، زیرا سخن چین فاسق است، و شهادت فاسق مردود استبه دلیل قول خدای تعالی:
«ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا» (حجرات، 6) «اگر فاسقی خبری نزد شما آورد به تحقیق پردازید» .
و باید او را نهی کرد و پند داد و کار او را زشتشمرد، به دلیل این قول خدای تعالی:
«و امر بالمعروف و انه عن المنکر» (لقمان، 17) «امر به معروف و نهی از منکر کن» .
و باید سخن چین را دشمن داشت، چنانکه خداوند او را دشمن داشته، و نباید به مجرد گفته وی به برادر مسلمان خود بدگمان شد، که خدای تعالی میفرماید:
«اجتنبوا کثیرا من الظن» (حجرات، 12) «از بسیاری گمانها بپرهیزید» .
و نباید درباره سخن نمام تجسس و تحقیق و بررسی کرد، به دلیل قول خدای تعالی:
«و لا تجسسوا» .و نیز نباید تسلیم آنچه نمام از آن نهی میکند شد، و نباید سخن وی را بازگو کرد، مثلا گفت: فلانی چنین و چنان حکایت کرد، زیرا خود این نیز سخن چینی و غیبت است.
محمد بن فضل به حضرت امام موسی کاظم علیه السلام عرض کرد: «فدایتشوم!
از یکی از برادران دینیام چیزی به من میرسد که آن را ناخوش دارم، و چون از خود او میپرسم انکار میکند، و حال آنکه جمعی از اهل وثوق به من خبر دادهاند.
امام فرمود: ای محمد، چشم و گوش خود را درباره برادر مسلمانت تکذیب کن، و اگر پنجاه نفر در نزد تو شهادت دهند قول او را تصدیق و آنها را تکذیب کن، و چیزی را به ضرر وی شایع مکن که سبب خواری و ریختن آبروی او باشد، و در نتیجه از کسانی باشی که خدا درباره آنها میفرماید:
«ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم» .
(نور، 19)
«کسانی که دوست دارند که کار بد در میان مؤمنان شیوع یابد عذابی دردناک دارند» .
از امیر مؤمنان علیه السلام روایتشده که: «مردی به خدمت آن حضرت آمد و از شخصی بدگوئی و سعایت کرد، حضرت فرمود: استفسار میکنم اگر راست گفته باشی با تو دشمن خواهم شد، و اگر دروغ گفته باشی تو را مجازات میکنم، و اگر میخواهی درگذریم در میگذریم.گفت: درگذر یا امیر المؤمنین» .
نقل شده است که شخصی به دیدن یکی از حکماء رفت و از شخص دیگری سخنی نزد او نقل کرد، حکیم گفت: دیدار ما را دیر آیندهتر و مرا با برادرم بد کردی، و دل آسودهام را مشغول ساختی، و خود را که نزد من امین بودی متهم گردانیدی» .
مراجع:
www.porsojo.com
www.maarefisalam.com
www.hawzah.net