بخشی از مقاله

چکیده

ضرورت پرداختن به نقد ادبی انکارناپذیر است زیرا قسمت عمدهای از ادبیات فارسی را مباحث مرتبط با آفرینش ادبی، تشکیل میدهد. یکی از رویکردهای نقدادبی، دیدگاه صورتگرایی یا فرمالیستی است. یکی از آثار ارزشمند ادبی که از دیدگاه نقد فرمالیستی قابل بررسی است دیوان حافظ است که باعث آشکار شدن بیشتر زیباییهای اثر میشود و غزل حافظ نمونهی ارزشمندی از فصاحت و بلاغت ادب فارسی است.فرمالیست به جنبههای شکل و صوری اثر ادبی میپردازد و متن ادبی را فارغ از مسائل روانشناسی، تاریخی، اجتماعی و ... مورد بررسی قرار میدهد.

این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانهای و سندکاوی صورت گرفته و در پی آن است تا نشان دهد شاعر تا چه میزانی به مباحث لفظی پرداخته است. داده ها نشان می هد که شاعر با پرداختن به بعد معنایی از توجه به صورت و شکل ظاهر غافل نمانده است و صورت و معنا به عنوان دو روی یک سکه در شعر او تجلی مییابد.

مقدمه

از گذشته تاکنون مکاتب نقد زیادی به وجود آمدهاند که هر کدام از آنها برپایهی دیدگاه خاصی به ادبیات نگریسته اند.مکتب فرمالیسم یکی از برجستهترین مکاتب نقدادبی قرن بیستم محسوب میشود. پیش از رویکرد فرمالیسم، منتقدان سنتی، یک اثر ادبی را در پیوند با عوامل بیرون از متن از قبیل پیش زمینههای تاریخی، فلسفی، جامعهشناختی، روانشناسی، اخلاقی، سیاسی و ... مورد توجه قرار میدادند و معتقد بودند که هر اثر ادبی انعکاس شخصیت خالق اثر ادبی است و براین مبنا میتوان پژوهشهایی درمورد شاعر و نویسنده انجام داد.

»نخستین نشانههای صورتگرایی - فرمالیسم - در سال 1914م. در روسیه پدیدار شد و بین سالهای 1915 تا 1917 گسترش بیشتری یافت. نخستین گام در این زمینه را ویکتور شکلوفسکی با انتشار رستاخیز واژه در سال 1914م. برداشت

ادبیات در عین حال که با فرامتنهای مختلفی از قبیل حوزه تاریخ، جامعهشناسی، روان-شناسی و ... ارتباط دارد، با این حال متفاوت از آنها است و برای آن باید از معیارها و ملاکهای مربوط به خود آن را به کار برد. براین اساس، منتقدان صورتگرا براین باورند که در تحلیل متون ادبی، باید تنها به خود اثر و جنبههای ادبی آن نگریست و محور اصلی کار را متن ادبی قرار داد بدون درنظر گرفتن مباحث دیگر.

فرمالیستها براین نکته اذعان دارند که هنر و ادبیات جدای از واقعیت است و اثر را باید به وسیله خود آن و خارج از رویدادهای تاریخی و حوادث دخیل در زندگی خالق اثر بررسی کرد.»ادبیات با هر یک از مقوله های فرامتنی پیوندی تنگاتنگ دارد و جدا از اینها وجود خارجی ندارد.

ادبیات را می توان و باید مرتبط با هر یک از این دانش ها بررسی کرد، اما واقعیت این است که باید بدانیم، تاریخ و ادبیات دو مقوله جدا از یکدیگرند. تاریخ را باید با معیارها و ملاک های تاریخ، و ادبیات را باید با معیارها و ملاک های ادبیات سنجید.

معیارو ملاک هایی که برای شناخت و دریافت تاریخ به کار می رود در پی تبیین تاریخیت تاریخ است و اثبات تاریخی بودن رویدادهای تاریخی در حوزه تاریخ صورت می گیرد. معیارها و ملاک هایی که برای شناخت و دریافت ادبیات به کار می رود نیز در پی تبیین ادبیت ادبیات است و اثبات ادبی بودن اثر ادبی در حوزه ادبیات جای می گیرد

اصالت دادن به خود متن بدون درنظر گرفتن نسبت متن با امور برون متنی، مهمترین مبنای نظری نقد فرمالیستی است.از آن جایی که شکل و ساختار درونی اثر ادبی در این مکتب جایگاه ویژهای دارد، میتوان چنین تعریفی از شکل و فرم ارائه داد:»همهی اجزای یک متن مانند صور خیال، وزن عروضی، قافیه، ردیف، نحو، هجاها، صامتها و مصوتها، آهنگ قرائت شعر،  صنایع مختلف بدیعی به ویژه ایهام، استخدام، ایهام تناسب و تضاد، تلمیح و ...، فنون داستان نویسی، نوع ادبی، پلات، زاویه دید و ... جزء شکل محسوب میشوند. به دیگر سخن، تمامی عناصری که بافت و ساختار منطقی اثر را می-سازند.

بنابراین میتوان گفت منتقدان فرمالیست در پی آنند که تبیین کنند شاعر و نویسنده، سخن خود را چگونه بیان کرده است و نه اینکه در اثر خود چه گفته است و چرا. »منتقدان صورتگرا براین باورند که آنچه در میان شاعران، متمایز کننده است، چگونگی بیان میباشد.بنابراین شاعران متفاوت یک معنای واحد را به شیوههای زبانی متفاوت تصویر میکنند و آنچه زبان ادبی یک شاعر و نویسنده را در مقایسه با شاعر و نویسنده دیگری غنا و ژرفا میبخشد، همین شیوه بیانی، شگردها و نوع کاربرد واژهها و عناصر معنایی و زیباشناختی است.

بیان مساله وتبیین اهداف

مکتب فرمالیستی، رویکرد نوینی به مباحث نقدادبی به شمار میآید. باوحود تاکید و اهمیت دادن به نقد ادبی، معنا و محتوا را نادیده نمیانگارد، بلکه هدف از آن نجات مضمون ومحتوا از زشتی تکرار و یافتن مجرایی برای استنشاق هوای تازه است... اگر تصور کنیم که هدف شعر، به گمان عدهای از نظریهپردازان، افزایش تاثیر محتوا بر مخاطب است، بیگمان افزایش تاثیر ناشی از نقش فرم در شعر است. محتوا در شعر بی فرم یا بد فرم تاثیر خود را از دست میدهد

مهم ترین زمینه کاری نقادان فرمالیستی، توجه به صورت و جنبه های روبنایی یک اثر هنری می باشد. از نظر آنها، آنچه شکل تصویر را القا میکند، اهمیت دارد. فرمالیسم مکتبی است که براساس آن به شکل اثر ادبی از دیدگاه دقیقتر و روشمندانهتری مورد توجه قرار گرفته است.

اشعار حافظ به جهت ارتباط های معنای پیدا و پنهان، ظرفیت زیادی برای نقد فرمالیستی دارد. به جهت شعر حافظ به جهت ماهیت ادبی که دارد، این قابلیت را دارد که از منظر نقدفرمالیستی مورد بررسی واقع شود. اشعار حافظ دارای عناصر و شگردهای بدیعی و بیانی میباشند که پرداختن به این اشعار و بررسی نقادانهی آنها با توجه به نقد فرمالیستی برای وضوح این عناصر و شگردها ضروری می نماید . در پرتو نقدفرمالیستی، می توان با تجزیه و تحلیل و موشکافی در متن، به تناسبات و هنرهای ظریفی در آثار دست یافت که قبل از آن ناشناخته بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید