بخشی از مقاله

چکیده

در حالی که در عصر حاضر مسئله خشرونت کالمری در بوتره توجره اندیشرمندان و کنشگران اجتماعی قرار گرفته، در طول تاریخ کمتر نسبت به این موضو بال توجه شده و خودآگاهی وجود داشته است. پژوهش حاضر بر آن است تا بره ایرن پرسرش پاسخ دهد که چگونه میتوان از طریق کاوش ارتباطهای ریشهشناختی میان مفهوم سخن گفتن و انوا خشونت، درک اقوام کهن از خشونتورزی و سطوح مختلرف آن را بازشناسی کرد و از آن به عنوان ابزاری بررای مقایسره اندیشرههای کهرن دربراره خشونت بهره جست. در این پژوهش نخست مبانی نظری خشونت برای رسریدن بره مؤلفههای کلیدی کاویده میشود و سرپس برا تکیره برر ریشهشناسری و روشهرای معناشناسی تاریخی، دادههای زبانهای مختلرف در چرارچوب مؤلفرههای یراد شرده تحلیل میگردند.

.5 مقدمه

به هنگام سخن از خشونت، نه تنها در درک عمومی، بلکه حتی در بسریاری از تعریفهای علمی ایرن مفهروم تداعیکننرده نروعی تعردی از نرو جسرمی و حداکثر روانی اسرت و تنهرا از اواسرط سرده 83م اسرت کره در نظریرهها بره خشونت کالمی توجه شده است؛ حتی در دهه 5323م، هنوز فرهنگ وبسرتر در تعریف خود، خشونت را به استفاده از زور فیزیکی برای گزند رسرانیدن یرا بدرفتاری با کسی محدود کرده است.

یک گونهشناسی از خشونت بر اساس دو مؤلفه آشکاریا نهان بودن و شخصری یا نهادی بودن ارائه کرده است: خشونت آشکار شخصی8 مانند جرح یرا قترل، خشونت آشکار نهادی9 مانند جنگ، خشرونت نهران شخصری4 ماننرد دشرنام دادن و تحقیر کردن یک شخص، و خشونت نهان نهادی1 ماننرد تحقیرر یرک قوم یا گروه اجتماعی با پژوهشری کره در براره خشرونت کالمری در درام انجام داد، مباحثی را در خصوص درام مطرح ساخت که میتوانست به عنروان پلی میان روابط بینافردی و روابط نهرادی در تحلیرل خشرونت، عمرل کنرد و نشان دهد تا چه اندازه خشونت فردی و نهادی، با یکدیگر رابطه متقابل دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید