بخشی از مقاله
مقدمه
قوه قضائیه" نهادی است که ریاست آن مستقیما از طرف "ولایت فقیه" انتخاب می شود و لذا عملکرد آن همانند صداوسیما بطور مستقیم متوجه این جایگاه -ولی فقیه- است.قوه ای که با توجه به نوع خاص ماموریتش اهمیتی فوق العاده در نظام ولایتمدارجمهوری اسلامی داراست.در واقع تحقق بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی نظیر "عدالت"را می توان به نسبت زیادی مربوط به این قوه دانست.
قوه قضاییه در یک نگاه
مطالعهی مقررات مربوط به قوهیقضائیه درقانون اساسی
اجرای عدالت یکی از آرمانها و آرزوهای دیرین جامعهی بشری است . منظور از اجرای عدالت ، یعنی حل اختلافات و منازعات افراد با یکدیگر یا افراد با دولت بر طبق قوانین مصوب . این وظیفهی خطیر برعهدهی قوهیقضائیه گذاشته شده است که قوهای مستقل و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخسیدن به عدالت و عهدهدار و ظایف زیر است :
مبحث اول : وظایف قوهی قضائیه
به موجب اصل یکصدوپنجاهوششم وظایف قوهقضائیه عبارت است از :
1. رسیدگی وصدور حکم درموردتظلمات ، تعدیات ، شکایات ، حلوفصل دعاوی ورفع خصومات واخذتصمیم واقدام لازم درآن قسمت از امور حسبیه ، که قانون معین میکند . این وظیفه عمدتاً برعهدهی تشکیلاتی از دستگاه قضاء است که به نام « دادگستری » خوانده میشود. وشامل دوتشکیلات عمده « دادسرا یا پارکه » و و « محاکم یا دادگاهها » میشد. اصلیکصدوپنجاهونهم مقرر میدارد : « مرجع رسمی تظلماتوشکایات ، دادگستریاست.» تشکیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است ، بنابراین وظیفهی اصدارحکم برعهدهی محاکم میباشد.
2. احیای حقوق عامه و گسترش عدل آزادیهای مشروع :
3. نظارت برحسن اجرای قوانین : تنها اجرای قوانین هدف عمدهی دستگاهها نمیباشدبلکه باید علاوه برآن حسن جرای قوانین نیز تأمین گردد. نظارت برحسن اجرای قوانین در محاکم برعهدهی دیوانعالی کشور است ونظارت برحسن اجرای قوانین درادارات برعهدهی سازمان بازرسی کلکشور است. ( اصلیکصدوشصتویک ویکصدوهفتادوچهارمقانوناساسی) ) کشف جرم وتعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزائی اسلام. وظیفهی مزبور را عمدتاً تشکیلاتی به نام « دادسرا » برعهده دارند .
4. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم واصلاح مجرمین .
5. دستگاه قضاء نباید منتظر بنشیند تا جرمی بهوقوع بپیوندد وسپس وظیفهی او شروع شود ومجرم یا مجرمین را تعقیب ودستگیر کند وبه مجازات قانونی برساند. بلکه عمده وظیفهی این قوه آن است که تمهیدات مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم را بهکار بندد.
مبحث دوم :سازمان وتشکیلات قوه قضائیه
بند 1 : رئیسقوهقضائیه
در رأس سازمان و تشکیلات این قوه شخصی به عنوان «رئیسقوهقضائیه» قرار دارد که عالیترین مقام این قوه است . که اینک نحوهی انتصاب وشرایط و وظایفش را درزیر مطالعه میکنیم :
نحوهی تعیین رئیسقوهقضائیه
ازجمله وظایف و اختیارات مقام رهبری عزلونصب و قبول استعفای رئیس قوهیقضائیه است ( بند 6 اصل یکصدودهم قانوناساسی ) که به موجب اصل یکصدوپنجاهوهفتمقانوناساسی برای مدت پنج سال و بهمنظور انجام دادن مسئولیتهای قوهیقضائیه درکلیهی امورقضائی واداری و اجرایی تعیین میشود.
شرایط ریاست قوهقضائیه :
فردی که به عنوان ریاست این قوه تعیین میشود وعالیترین مقااجد شرایط ذیل باشد
1. مجتهد عادل باشد
2. آگاه به امورقضائی باشد
3. مدیرومدبر باشد
وظایف رئیسقوهقضائیه
به موجب اصل یکصدوپنجاهوهشتم قانوناساسی ، وظایف رئیسقوهقضائیه به شرح زیر است :
1. ایجاد تشکیلات لازم دردادگستری به تناسب مسئولیتهای اصل یکصدوپنجاهوششم.
2. تهیهی لوایح قضائی مناسب با جمهوریاسلامی
3. استخدام قضات عادل وشایسته و عزل ونصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل وترفیع آنان و مانند اینها از اموراداری ، طبق قانون . وبه موجب اصل
یکصدوشصتوچهارم محل خدمت یا سمت قاضی را بدون رضای او نمیتوان تغییر داد ، مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیسقوهقضائیه پس از مشورت با رئیسدیوانعالیکشور و دادستان کل .
4. نصب رئیسدیوانعالیکشور و دادستان کل ، با مشورت قضات دیوانعالی کشور برای مدت پنجسال . ( اصل یکصدوشصت قانوناساسی )
5. پیشنهاد وزیر دادگستری به رئیسجمهور ( اصل یکصد وشصت قانون اساسی )
6. تعیین ضوابط برای تشکیل دیوانعالیکشور ( اصل یکصد وشصت و یکمقانون اساسی )
7. دیوان عدالت اداری زیر نظر رئیسقوقضائیه میباشد. ( اصل یکصد و هفتاد وسوم قانون اساسی )
8. سازمان بازرسی کلکشور زیرنظر رئیسقوهقضائیه است. ( اصل یکصد وهفتاد و چهارم قانون اساسی )
بند 2 : محاکم ودادسراها
به موجب اصل شصتویکم : « اعمال قوهی قضائیه بهوسیلهی دادگاههای دادگستری است که باید طبق موازین اسلامی تشکیل شود وبه حلوفصل دعاوی وحفظ حقوق عمومی وگسترش واجرای عدالت و اقامه حدود الهی بپردازد » در رأس تشکیلات دادگستری دادگاه و دادسرای دیوانعالیکشور قرار دارد که دیوان عالی کشور ودادستان کلکشور بالاترین مقام آنها هستند. این دو مقام باید مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی باشند.
برطبق اصل یکصدوشصتویکم : « دیوانعالیکشور به منظور نظارت براجرای قوانین در محاکم و اجیاد وحدترویه قضایی وانجام مسئولیتهایی که طبق قانون به آن محول میشود ، براساس ضوابطی که رئیسقوهقضائیه تعیین میکند ، تشکیل میگردد.
به موجب مقررات قانونساسی دونوع محکمه برای رسیدگی به جرایم وجود دارد که البته درکنار هر محاکمهای ، دادسرایی نیز مقرر است .
الف : محاکم ودادسراهای عمومی که به جرایمعمومی رسیدگ
ی میکند.
ب : محاکم و دادسراهای نظامی
به موجب اصل یکصدوهفتادودوم : « برای رسیدگی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظایم یا انتظامی اعضای ارتش ، شهربانی و سپاه پاسدارانانقلاباسلامی ، محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل میگردد ، ولی به جرایم عمومی آنان یا جرایمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شوند ، در محاکم عمومی رسیدگی میشود . و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند . » ذکر دونوع محکمهی فوق در قانوناساسی دلیل برحصر محاکم به دودستهی عمومی ونظامی نیست بلکه به موجب اصلیکصدوپنجاه ونهم و اصل یکصدوپنجاهوهشتم میتوان تشکیلات لازم یا دادگاههای دیگری به موجب قانون ایجاد نمود. چنانکه در حال حاضر دادگاهها ودادسراهای انقلاب نیز درکنار سایر تشکیلات قوهی قضائیه وجود دارد .
بند3 : وزیر دادگستری
به موجب اصلیکصدوشصتم : « وزیر دادگستری مسئولیت کلیه مسایل مربوط به روابط قوهقضائیه و قوهی مجریه و قوهی مقننه را برعهده دارد وازمیان کسانی که رئیسقوهقضائیه به رئیسجمهور پیشنهاد میکند ، انتخاب میگردد. رئیسقوهیقضائیه میتواند اختیارات تام مالی واداری ونیز اختیارات استخدامی غیرقضات را به وزیر دادگستری تفویض کند. دراینصورت وزیردادگستری دارای همان اختیارات و وظایفی خواهد بود که در قوانین برای وزراء به عنوان عالیترین مقام اجرایی پیشبینی میشود.
بند 4 : قضات « دادرسان»
1. نحوهی برگزیدن قاضی
در دنیا دو روش برای برگزیدن قاضی وجود دارد . یکی روش انتخاب است چنانکه در آمریکای شمالی ، قضات به استثنای محاکمفدرال بهوسیلهی مردم انتخاب میشوند یا در سویس ، چهاردهتن قاضی فدرال را قوهی مقننه انتخاب میکند یا در جمهوریمکزیک مردم قضات عالیه را انتخاب میکنند . دیگری روش انتصاب است . چنانکه در انگلستان ، کلیهی دادرسان با نظارت فائقهی قاضیالقضات منصوب میشوند .
درنظامجمهوریاسلامی ایران ، استخدام قضات عادل وشایسته و عزل و نصب آنها از وظایف رئیسقوهقضائهی است . صفات وشرایط قاضی طبق موازین فقهی بهوسیلهی قانون معین میشود. ( اصلیکصدوشصتوسوم قانوناساسی).
2. وظیفهی قاضی :
قاضی موظف است کوشش کند حکم هردعوا را در قوانین مدونه بیابد واگر نیابد با استناد به منابع معتبراسلامی یا فتاوی معتبر ، حکم قضیه را صادر نماید و نمی
تواند به بهانهی سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد. » ( اصل یکصدوشصتوهفتمقانوناساسی )همچنین « قضات دادگاهها مکلفند از اجرای تصویبنامهها وآییننامههای دولتی که مخالف با قوانین و مقرراتاسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوهی مجریه است ، خودداری کنند وهرکس میتواند ابطال اینگ
ونه مقررات را از دیوان عدالت اداری تقاضا کنند. » ( اصل یکصدوهفتادمقانوناساسی )
به موجب دو اصل فوق وظیفهی قاضی اولاً : حلوفصل دعاوی و اختلافات است و نهایتاً اصدار حکم میباشد وبه هیچ بهانهای نمیتواند از رسیدگی و صدور حکم امتناع ورزد. ثانیاً : از اجرای تصویبنامهها آییننامههای دولتی که مخالف قوانین ومقرراتاسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوهیمجریه است ، خودداری کند .
امتیاز قاضی
الف : استقلال قاضی
به موجب اصل یکصدوشصتوچهارم : « قاضی را نمیتوان از مقامی که شاغل آن است ، بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است ، بهطور موقت یا دایم منفصل کرد با بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگر به اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رئیسقوهقضائیه پس از مشورت با رئیسدیوانعالی کشور ودادستان کل . نقلوانتقال دورهای قضات برطبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد
3. . ب : حمایت از قاضی
به موجب اصل یکصدوهفتادویکم : « هرگاه دراثر تقصیر یا اشتباه قاضی درموضوع یا درحکم یا درتطبیق حکم برموردخاصی ، ضررمادی یا معنوی متوجه کسی گردد ، درصورت تقصیر ، مقصر طبق موازیناسلامی ضامن اوست درغیراین صورت خسارت بهوسیلهی دولت جبران میشود ، ودرهرحال از متهم اعادهحیثیت میگردد . » بنابراصل فوق ، جبران خسارت ناشی از اشتباه قاضی درموضوع یا درحکم یا درتطبیق حکم برمورد خاص ، درصورتی که مقصر نباشد ، بهوسیلهی دولت است .
بند 5 : دیوانعدالتاداری و سازمان بازرسیکلکشور
به منظور رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین دولتی ، واحدهای دولتی و آییننامههای دولتی واحقاق حقوق آنها ، دیوانی به نام دیوانعدالتاداری زیرنظر رئیسقوهقضائیه تأسیس میگردد حدود اختیرات و نحوهی عمل این دیوان را قانون تعیین میکند. ( اصل یکصدوهفتادوسوم قانوناساسی ) همچنین براساس حقنظارت قوهقضائیه نسبت به حسن جریان امور واجرای صحیح قوانین در دستگاههای اداری سازمانی به نام « سازمانبازرسی کلکشور » زیر نظر قوهی قضائیه تشکیل میگردد.
حدود واختیارات و وظایف این سازمان را قانون تعیین میکند.(اصل یکصدوهفتادوچهارمقانوناساسی )
بند 6 : اصول وقواعد حاکم برامورقضایی درنظام جمهوریاسلامی ایران
اصل اول : علنی بودن محاکمات :
براساس اصلیکصدوشصتوپنجم : « محاکمات ، علنی انجام م
یشود و حضورافراد بلامانع میباشد مگر آنکه به تشخیص دادگاه ، علنی بودن آن منافیعفتعمومی یا نظم عمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد . بنابراین اصل برعلنی بودن محاکمات است مگر درسه صورت ذیل :
1. علنی بودن به تشخیص دادگاه منافیعفتعمومی باشد .
2. علنی بودن مخالف نظمعمومی باشد .
3. طرفین تقاضا کنند که محکمه علنی نباشد
اصل دوم : مستند بودن احکام دادگاهها :
« احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به موادقانون واصولی باشد که براساس آن حکم صادر شده است » ( اصل یکصد وشصتوششمقانوناساسی ) بنابراین قاضی نمیتواند بدون استناد به مواد قانونی انشاء حکم نماید .
اصل سوم : رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی با حضور هیئتمنصفه
رسیدگی به جرایم مزبور علنی است وبا حضور هیئتمنصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. ( اصل یکصدوشصتوهشتمقانوناساسی)
اصل چهارم : عدمعطف قوانین جزایی به ماسبق
هیچ فعل یا ترک فعلی به استنادقانونی که بعداز آن وضع شده است جرم محسوب نمیشود. » ( اصل یکصدوشصتونهم قانوناساسی ) زیرا فرض براین است که در جامعهای که نظمقضایی برآن حاکم است ، دولت هرعمل و اقدامی را که مضر به حال جامعه تشخیص دهد و مرتکب آن را مستحق مجازات بداند ، بهموجب قوانین جزایی ان را به اطلاع عموم میرساند.
قوهقضائیه در قانون اساسی - فصل یازدهم قانون اساسی
اصلیکصدوپنجاهوششم
قوهقضائیه قوهای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت و عهدهدار وظایف زیر است :
1. رسیدگی و صدور حکم درمورد تظلمات ، تعدیات ، شکایات ، حلوفصل دعاوی ورفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم درآن قسمت از امورحسبیه که قانون معین میکند.
2. احیای حقوقعامه و گسترش عدل وآزادیهای مشروع.
3. نظارت برحسن اجرای قوانین .
4. کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام .
5. اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم واصلاح مجرمین .
اصلیکصدوپنجاهوهفتم
بهمنظور اجرای مسئولیتهای قوهقضائیه در کلیهی امورقضایی واداری واجرایی مقام رهبری یکنفر مجتهد عادل و آگاه به امورقضاییومدیر ومدبر را برایمدت پنجسال بهعنوان رییس قوهقضائیه تعیین مینماید که عالیترین مقام قوهقضائیه است .
اصل یکصدوپنجاهوهشتم
وظایف رییسقوهقضائیه بهشرح زیر است :
1. ایجاد تشکیلات لازم در دادگستری به تناسب مسئولیتهای اصل یکصدوپنجاهوششم
2. تهیهی لوایح قضایی متناسب با جمهوریاسلامی
3. استخدام قضات عادل و شایسته و عزلونصب آنها و تغییر محل مأموریت و تعیین مشاغل و ترفیع آنان و مانند اینها از امور اداری ، طبق قانون .
اصل یکصدوپنجاهونهم
مرجع رسمی و تظلمات و شکایات دادگستری است . تشکیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است .
اصلیکصدوشصتم
وزیردادگستری مسئولیت کلیهی مسایل مربوط به روابط قوهقضائیه با قوهمجریه و قوهمقننه را برعهده دارد وازمیان کسانی که رئیسقوهقضائیه به رئیسجمهور پیشنهاد میکند انتخاب میگردد.
رئیسقوهقضائیه میتواند اختیارات تام مالی واداری ونیز اختیارات استخدامی غیرقضات را به وزیردادگستری تفویض کند. دراینصورت وزیردادگستری دارای همان اختیارات و وظایفی خواهد بود که درقوانین برای وزراء بهعنوان عالیترین مقام اجرای
ی پیشبینی میشود.
اصل یکصدوشصتویکم
دیوانعالی کشور بهمنظور نظارت بر اجرای صحیح قوانین درمحاکم و ایجاد وحدت رویهی قضایی و انجام مسئولیتهایی که طبق قانون به ان محول میشود براساس ضوابطی که رییسقوهقضائیه تعیین میکند تشکیل میگردد.
اصلیکصدوشصتودوم
رئیسدیوانعالیکشور ودادستان کل باید مجتهد عادل و آگاه به امورقضائی باشندو رئیسقوهقضائیه با مشورت قضات دیوانعالی کشور آنها را برای مدت پنجسال به این سمت منصوب میکند.
اصلیکصدوشصتوسوم
صفات وشرایط قاضی طبق موازین بهوسیلهی قانون معین میشود.
اصلیکصدوشصتوچهارم
قاضی را نمیتوان ازمقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم یا تخلفی که موجب انفصال است بهطور موقت یا دایم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد مگربه اقتضای مصلحت جامعه با تصمیم رییسقوهقضائیه پس از مشورت با رییسدیوانعالی کشور و دادستانکل ، نقلوانتقال دورهای قضات برطبق ضوابط کلی که قانون تعیین میکند صورت میگیرد.
اصلیکصدوشصتوپنجم
محاکمات ، علنی انجام میشود وحضورافراد بلامانع است مگر آنکه به تشخیص دادگاه علنی بودن آن منافیعفتعمومی یا نظمعمومی باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوی تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد .
اصلیکصدوشصتوششم
احکام دادگاهها باید مستدل و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد که براساس آن حکم صادر شده است .
اصلیکصدوشصتوهفتم
قاضی موظف است کوشش کند حکم هردعوا را در قوانین مدونه بیابد واگر نیابد با استناد به منابع معتبراسلامی یا فتاوای معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد .
اصلیکصدوشصتوهشتم
رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأتمنصفه درمحاکم دادگستری صورت میگیرد . نحوهی انتخاب ، شرایط ، اخ
تیارات هیأتمنصفه و تعریف جرمسیاسی را قانون براساس موازین اسلامی معین میکند .
اصلیکصدوشصتونهم
هیچ فعل یا ترکفعلی به استناد قانونی که بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمیشود .
اصلیکصدوهفتادم
قضات دادگاهها مکلفند از اجرای تص
ویبنامهها و آییننامههای دولتی که مخالف با قوانینومقرراتاسلامی یا خارج از حدود اختیارات قوهمجریه است خودداری کنند . وهرکس میتواند ابطال اینگونه مقررات را از دیوان عدالتاداری تقاضا کند .
اصلویکصدوهفتادویکم
هرگاه دراثر تقصیر یا اشتباه قاضی در موضوع یا درحکم یا در تطبیق حکم برموردخاص ضررمادی یا معنوی متوجه کسی گردد درصورت تقصیر ، مقصر طبق موازیناسلامی ضامن است ودرغیر اینصورت خسارت بهوسیله دولت جبران میشود ، ودرهرحال ازمتهم اعادهحیثیت میگردد .
اصلیکصدوهفتادودوم
برای رسیدگی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظامی یا انتظامی اعضاء ارتش ، ژاندارمری ، شهربانی و سپاهپاسدارانانقلاباسلامی ، محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل میگردد. ولی به جرایم عمومی آنان یا جرایمی که درمقام ضابط دادگستری مرتکب شوند در محاکم عمومی رسیدگی میشود.
دادستانی و دادگاههای نظامی بخشی از قوهی قضائیه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند .
اصلیکصدوهفتادوسوم
بهمنظور رسیدگی به شکایات ، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورین یا واحدها یا آییننامههای دولتی و احقاقحقوق آنها ، دیوانی بهنام دیوانعدالتاداری زیرنظر رییسقوهقضائیه تأسیس میگردد.
حدودواختیارات ونحوهی عمل این دیوان را قانون تعیین میکند.
اصلیکصدوهفتادوچهارم
براساس حقنظارت قوهقضائیه نسبت به حسن جریان امور و اجرای صحیح قوانین در دستگاههای اداری سازمانی بهنام « سازمان بازرسیکلکشور » زیرنظر رییسقوهقضائیه تشکیل میگردد.
حدود واختیارات و وظایف این سازمان را قانون تعیین میکند .
توسعه قضایی
مفهوم
توسعه قضایی از واژههای نو و جدیدی است که به نظر میرسد تاکنون تعریف خاصی از آن ارایه نشده است. اگر چه توسعه در تشکیلات وامکانات مادی یا شعب و کادر قضایی ممکن است درتوسعهی قضایی نقش داشته باشد ، اما منظور از توسعهی قضایی لزوماً این نیست. همچنین منظور از این توسعه رفع محدودیتها و م
منوعیتهای قانونی ، لجامگسیختگی و بیبندوباری و نیز الگو قرار دادن شعارهای مطرح در غرب ، نمیباشد.
توسعه قضایی باید دریک نظام قضایی اسلامی مدنظر قرار گیرد چرا که توسعهی هر نظامی باید با توجه به دیدگاهی مبتنی بر مبانی وارزشهای موردقبول آن نظام باشد.
توسعهی قضایی به معنای پذیرش الگو نیست بلکه معیار دراین توسعه ، اسلام است که برمبنای حقوق فردی ، اجتماعی والهی ثابت ، تنظیم شده است.
توسعهی قضایی به معنای این است که نظام قضایی بتواند به اهداف و آرمانهایی که در حقیقت ، فلسفهی وجودی نظام قضایی را در جامعه مشخص میکند به حد مطلوبی برسد.
برای یک نظام قضایی منسجم ، ترسیم اهداف و آرمانهای مختص آن نظام از ضروریات اصل است . اصول قانون اساسی که مبتنی بر مکتب اسلامی است چند هدف اصلی برای قوهی قضائیه درنظر گرفته است که این اهداف را میتوان بهعنوان اندیشهها و اهداف اصلی دستگاه قضایی دریک جامعه قلمداد کرد :
1. گسترش عدالت در جامعه وحلوفصل منازعات براساس حق و عدل اسلامی
2. تأمین آزادیهای مشروع ، حمایت از حقوق عمومی وخصوصی
3. ایجاد امنیت قضایی در جامعه ، تعقیب ومجازات بزهکاران، پیشگیری از وقوع جرم ، جرمزدایی و پالایش جامعه از جرایم ومفاسد
4. نظارت برحسن اجرای قوانین وحدودالهی در جامعه
5. تصمیمگیری وتصدی امورحسبیه
6. حفظ استقلال و اقتدار قوهی قضائیه بهطوریکه یک قاضی بتواند براساس قانون و احکام الهی وبا حفظ استقلال تصمیمگیری نماید.
7. توسعه ورشد دانش و فن قضاوت
8. رشد وتوسعهی رویههای قضایی مناسب ، تشریفات وآییندادرسی و اجرای دقیق آنها با حفظ امنیت قضایی برای طرفین دعوی مخصوصاً
برای متهم یا محکوم علیه که مسئله بسیار مهمی است .
به هر میزان که این اهداف بهطور بهتر ، دقیقتر .گستردهتر بهوسیلهی دستگاه قضایی درجامعه شکل بگیرد واحیا شود ، به همان نسبت نظام قضایی ما موفقتر و توسعهیافتهتر خواهد بود
بررسي چند نهاد زير مجموعه قوه قضائيه
دیوان عالی کشور
این دیوان عالی ترین مرجع قضائی کشور است و ناظر بر حسن اجرای قوانین در محاکم ، ایجاد وحدت رویه قضائی و مـــرجع تجـــدید نظر احکام صادره محاکم نظامی 1 و احکام مهم دادگاههای عمومی و انقلاب می باشد. علاوه بر این ، برابر بند 10 قانون اساسی، دیوانعالی کشور صلاحیت رسیدگی به تخلفات رئیس جمهور از وظائف قانونی را دارد.
مقر اصلی این دیوان در شهر تهران و دارای شعب متعدد است ، رئیس قوه قضائیه لدی الاقتضا میتواند شعبی در شهرسنانها تاسیس نماید.
در حال حاضر دیوانعالی کشور 33 شعبه دارد، دو شعبه در مشهد و بقیــه در تــهرانند. هــر شعبه با دو قاضی ( یک رئیس و یک مستشار) تشکیل می شود و می تواند یک عضو معاون داشته باشد که در صورت لزوم وظائف هر یک از دو عضو شعبه را عهده دار می شود. حق انشا رای با رئیس و مستشار است .
در کنار دیوانعالی کشور دادسرای دیوانعالی کشور یا دادستانی کل کشور متشکل از رئیس (دادستان کل کشور) و معاونانان اول و دوم و تعدادی دادیار است که در معیت دیوانعالی کشور انجام وظیفه می نماید.
نحوه رسیدگی دیوانعالی کشور :
ریاست دیوانعالی کشور به عهده رئیس شعبه اول است و پرونده ها به دستور او به شعب دیگر ارجاع می شود. وی می تواند اختیارات خود را در خصوص ارجاع پرونده ها و ریاست جلسات هیات عمومی به رئیس یکی از شعب دیگر و یا معاون قضائی خود محول نماید.
هر یک از اعضای شعب دیوانعالی کشور م
وظف است پرونده ارجاعی را با حفظ نوبت و کمال دقت مطالعه و بررسی نموده، پس از مشاوره کافی اظهار نظر نماید.
پرونده ها به نوبت رسیدگی می شود، مگر در موارد فوری که به تشخیص رئبس، رسیدگی خارج از نوبت به عمل خواهد آمد.
اصحاب دعوی و یا وکلای آنان برای رسیدگی احضار نمی شوند، مگر آنکه شعبه دیوانعالی کشرور حضور آنان را برای ادای توضیحات لازم بداند ک آنها و اظهار عقیده دادستان کل کشور یا نماینده او شعبه مبادرت به صدور رای می نماید و لی عدم حضور احضارشدگان ، بدون عذر موجه، صدور رای را به تاخیر نمی اندازد.
وظایف دیوانعالی کشور :
همانطور که متذکر شدیم، این دیوان وظائف متعددی به عهده دارد. مهمترین آنها عبارتند از: : نظارت بر اجرای صحیح قوانین در محاکم و ایجاد وحدت رویه قضائی (اصل 161 قانون اساسی)
1. رسیدگی به تخلف رئیس جمهور و صدور حکم درباره آن (اصل 110 قانون اساسی و قانون تعیین حدود وظائف و اخیتارات و مسئولیتهای رئیس جمهور مصوب 1365).
2. رسیدگی به تقاضای تجدید نظر از احکام مهم محاکم عمومی و انقلاب و دادگاه نظامی 1 و نیز حل اختلاف در صلاحیت و احاله .
3. رسیدگی به تقاضای تجدید نظر از احکام مهم محاکم عمومی و انقلاب و دادگاه نظامی 1 و نیز حل اختلاف در صلاحیت و احاله .
دادستانی کل کشور در مورد کلیه آرا متناقض اظهار نظر ابتدائی نمودهن و به منظور ایجاد وحدت رویه قضائی، آرا مختلف فیه شعبه های دیوان عالی یا آرا معارض دادگاههای تالی در موضوع واحد را که منجر به استنباطات گوناگون از قانون شده درهیات عمومی دیوانعالی کشور مطرح مینماید.
هیات عمومی دیوانعالی کشور با توجه به ماهیت موضوع (حقوقی، جزائی و یا اصدار رای وحدت رویه ) آن را تقسیم بندی می کند :
1. هیات عمومی شعب حقوقی متشکل از رئیس دیوان و روسای شعب حقوقی دیوان است و موضوعا به احکام اصراری دادگاههای تالی در موارد حقوقی رسیدگی می کند.
2. هیات عمومی شعب کیفری با حضور رئیس دیوان و روسای شعب کیفری تشکیل و به احکام اصراری دادگاههای تالی کیفری در خصوص مسائل جزائی رسیدگی می کند.
هیات عمومی وحدت رویه دیوانعالی کشور به منظور ایجاد وحدت رویه نسبت به آرا و احکام معارض صادره از شعب دیوانعالی و احکام متناقض دادگاههای تالی با حضور رئیس دیوان، روسا و مستشاران کلیه شعب حقوقی و کیفری تشکیل می شود. رای صادره از سوی این هیات برای کلیه مراجع قضائی کشور لازم الاتباع است .
دادگاههای عمومی و انقلاب
اهداف: