بخشی از مقاله
چکیده:
پرسش از حقیقت وحی از مسائل حائز اهمیتی است که در ادوار گوناگون تاریخ بشری ،اذهان بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان را به خود معطوف داشته است.و از مواضع مختلف فلسفی، کلامی و قرآنی به این موضوع پرداختهشده است فلسفه اسلامی بهعنوان دانشی که خاستگاه و ریشهاش در دین اسلام است و اگر نگوییم مهمترین، یکی از حیاتی ترین رسالتهایش تبیین و بررسی مبانی و مسائل دین اسلام است، به طوری ویژه عهده دار حل موضوعات مذکور می باشد. در این میان ابن سینا و ملاصدرا به عنوان فیلسوفان اسلامی برجسته، سعی کردهاند حقیقت وحی را روشن کنند و آن را در ابعادی خاص مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
درمقاله حاضر سعی کردهایم که نظرات ابن سینا و ملاصدرا را در مورد کیفیت وحی وخاصه نقش قوه خیال رادرفرآیند وحی،بیان کنیم.بامراجعه با آثارومستندات این دوفیلسوف روشن شدکه ابن سینادرکیفیت رسیدن وحی به نبی، عقل قدسی پیامبر وعقل فعال - جبرئیل - را دوشروط اساسی میداندکه ازارتباط این دو حقایق کلی وحیانی به نبی میرسند ونقش قوهی خیال رادراین باب محسوس کردن وجزئی سازی حقایق وحیانی قلمداد میکند.
درحالی که ملاصدرا علاوه براینکه قوهی خیال را درمحسوس سازی حقایق وحیانی،دخیل میداند.باتوجه به قاعدهی اتحادعاقل ومعقول نقشی مستقل راهم به عالم خیال میدهد که عالم مذکور میتواندفارغ ازعقل قدسی نبی معارف وحیانی را اخذکند ودراختیارپیامبرقرار دهد. نکتهی مهم موضوع در اینجاست که هم ابن سینا و هم ملاصدرا معتقدند که وقتی نبی بتواند از تمایلات مادی و جسمانیاش فاصله بگیرد قوای باطنی وی صوصاًخ قوهی خیال نبی با حقایق مجرد مرتبط میشود و از نظر روحی و روانی به رشد بالایی خواهد رسید و بهترین شرایط را برای دریافت وحی خواهد داشت.
مقدمه
موضوع وحقیقت وحی جایگاهی مهم درحوزهی دین شناسی دارد و ازمسائل مهم مطرح شده درعلوم مختلف ازجمله فلسفه دین،کلام جدید،تفسیرو...میباشد. ازاین روهرکدام ازفیلسوفان ومتکلمان درتلاش بودهاند تاباتوجه به مکتب وعلمی که درآن تخصص لازم رادارند،ازموضوع ومسالهی وحی تبیینی عقلانی وخردپسند ارائه دهند.درفلسفهی اسلامی تاریخچهی بحث مربوط به وحی برمیگردد به عصرابونصرفارابی،که درآن زمان این فیلسوف سعی کرد تاپدیده وحی را باتوجه به آموزههای فلسفیاش تببین کند.
بنابراین ازآن زمان به بعدفیلسوفان مکتب اسلامی سعی کردند این موضوع راهمانند سایرفیلسوفان گذشته، مدلل ومبرهن سازند.ابن سیناوملاصدرا به ترتیب فیلسوفانی فرهیخته وصاحب اثر والبته صاحب مکاتبی بزرگ - مکتب مشاء ومکتب حکمت متعالیه - درفلسفهی اسلامی هستند که درتلاش بوده اندبه تبع ازدیگراندیشمندان اسلامی باتوجه به مبانی فلسفی خودشان موضوع وحی را تفسیری عقلانی کنند.لازم به ذکراست که درعصراین فیلسوفان افرادی به عنوان منکران وحی فعالیت میکردند و درمورد ارتباط انسان باخدا شبهههایی مطرح میکردند لذا ازاین جهت فیلسوفان الهی و به بیان دیگر الهیون، که سردمداران دفاع ازدین اسلام بودندوهمچنین رسالتی که درباب شناسایی حقایق و واقغیت هستی داشتند،باید به نحوی عقلانی دین راتبیین وتشریح میکردند.
ازاین رومسئله وحی ازجمله مسائل مهم دینی بودکه باید برای عموم مردم روشن وقابل فهم میشدتا دین ازاین ناحیه باتهدیدی مواجه نشود. درموردکیفیت وحی ورسیدن آن به نبی حرف وحدیث های بسیاری وجود دارد وبعضابرخی نظرات افراطی هم دراین باره موجود است.ابن سینا وملاصدرا هرکدام درصدد هستند باتوجه مبانی وروش فلسفی خاص خود مفهوم وحی را ازنظرعقلی تبیین کنند.ازاین رو ابن سینا نظرات خاص فلسفی خود دراینباره را که همان مبانی هستی شناسی وانسان شناسی وحی است ارائه میدهد وازاین طریق به توضیح وحی میپردازد ودرنهایت میگوید:حقیقت وحی عبارت است از پدیدهای مبارک که ماحصل ارتباط ویژه میان عقل فعال - فرشته وحی - وقوای ادراکی نبی است.
عقل فعال که ازنظروی همان فرشتهی وحی است موجودی مجرد وصاحب معارف است ودرطرف دیگرپیامبرقراردارد که نفس وی درتمام جهات به کمال رسیده است - ابن سینا.بی تا:. - 435 وبعدعقلانی اش ازدیگرقوای حیوانی ومادی اش نیرومندتر وبارزتراست.ازطرف دیگرملاصدرا فیلسوف بزرگ مکتب حکمت متعالیه هم درتلاش است باتعهدی که به مبانی و روش فلسفی خود دارد مفهوم وحی را تبیینی فلسفی ودرعین حال قابل فهم کند.
مبانی فلسفی ملاصدرا درتبیین وحی عبارتند ازنظریات انسان شناسی،معرفت شناسی وهستی شناسی که ملاصدرا باتوجه به توضیح این مبانی درنهایت به تبیین وحی میپردازد واینگونه درباب وحی نظریه پردازی میکند که نبی شخصی است که باتوجه به قوای معنوی ومجردی که داراست ازقید وبندهای مادی خود را رهانیده است وازاین رو بعد معنوی وجودش باعقل فعال - فرشته وحی - ارتباط پیدا کرده است - ملاصدرا.. - 41:1379وقتی به مبانی فلسفی ابن سینا وصدرالمتالهین درتبیین وحی دقت میکنیم،این نکات روشن میشود که ملاصدرا درتلاش است تا تبیین فلسفی وی از وحی باظاهر قرآن وروایات هم سازگار باشد وبدین ترتیب به نظرمیرسد ملاصدرا به تبیین صرف فلسفی وحی نمیپردازد.
همچنین ملاصدرا براین عقیده است که باید محتویات قوهی خیال نبی مسخرنیروی عقلش باشد چرا که هدف غایی انسان رسیدن به معرفت است واین امر جزبا عقلانی بودن قوهی خیال میسرنمیشود ازسوی دیگرابن سینا بااستفاده ازمبانی فلسفی خودش درتلاش است تامفهوم وحی را تبیین کند.درتوضیح ابن سینا ازوحی قوهی خیال نبی کاربردی محوری داردو موضع دریافت وحی میباشد.
باتوجه به این توضیحات به نظرمیرسد که درمورد جایگاه قوهی خیال نبی درتبیین وحی بین ملاصدرا وابن سینا اختلافاتی میباشد.به هرترتیب در مقاله حاضر هدف این است که مبانی ودلایل فلسفی ابن سینا وملاصدرا درتبیین وحی،خاصه قوهی خیال نبی، باهم مقایسه وتوضیح داده شود ودرنهایت به این سؤالات جواب داده شود که آیاابن سینا وملاصدراصرفاً از مستندات ودلایل فلسفی خود برای تبیین وحی بهره جستهاند؟یاتحت تاثیردین خود وآموزه های کلامیشان قرارداشته اند؟سؤال بعد اینکه ازنظرابن سینا وملاصدرا مبانی دینی درتبیین وحی تا چه اندازه تأثیر دارند؟
آموزههای فلسفی ابن سینا و ملاصدرا درتبیین وتشریح وحی:
ابن سینا دربسیاری از مسائل کلامی و عقیدتی از جمله وجود خدا،معاد،نبوت و... صاحب اندیشه و ایده بود وشاید به سبب اندیشههای شگرفش درمسائل فلسفی کلامی ودینی بود که به عنوان بزرگترین فیلسوف دورهی اسلامی،ازسوی اندیشمندان وفیلسوفان الهی ،مفتخر شد - میرسپاه وهمکاران.. - 12:1393موضوع نبوت وبه دنبال آن مسئلهی وحی ازجمله مسائلی است که درفلسفهی ابن سینابازتابی گسترده داشته است.درمورد موضوع وحی،ابن سینا براین عقیده است که شخص نبی ازعقل قدسی برخورداراست وبه این سبب قادر است تامعارف وحقایق را ازعقل فعال،که همان جبرئیل است،دریافت کند..این دانشمندوفیلسوف بزرگ مسلمان منظورش از حقیقت وحی را اینگونه بیان میدارد که نفس نبی به واسطهی قابلیتهایی که دارد،ازطریق ارتباط با جبرئیل یاهمان عقل فعال، معارف روحانی وقدسی درنفسش حاصل میشوند.
روشن است که افاضهی این معارف وحقایق به نفس نبی حصولی هستند وعلی رغم نظر ملاصدرا ازسنخ اتحادیافتن بانفس نمیباشند ازسویی دیگر شیخ نقش قوهی تخیل نبی را،در مورد وحی توضیح میدهد.وی براین عقیده است که فرآیند وحی ساخته وپرداختهی قوهی متخیلهی نبی است،چرا که قوهی خیال نبی به کمال نهایی نائل شده است وازاین رو در صورت سازی هایش دچار خطا واشتباه نمیگردد ملاصدرا ازآن دسته فیلسوفانی بود که درمبانی فلسفیاش بسیارمایل بود تا از آموزههای دینی کمک بگیرد واستدلالات فلسفی وی مکملی از عقل ونقل باشند،که البته با تأسیس کردن مکتب مشهور حکمت متعالیه تااندازهی زیادی به این هدفش رسید با تأمل درفلسفهی ملاصدرا روشن میشود که بسیاری از مسائل وموضوعات دینی ازجمله معاد،نبوت،حقیقت بهشت وجهنم،حدوث بدن وبقای نفس و...تبیینی فلسفی وعقلی شدهاند والبته به نظرمیرسد ملاصدرا دراین استدلالات وبراهین فلسفیاش ازمسائل تاحد زیادی هم تابع دینش بوده است.
مسئله نبوت وخاصه وحی من جمله موضوعات ومسائلی است که درفلسفهی ملاصدرا باکمک عقل وآموزه های دینی تبیین شده است.ملاصدرا درموردحقیقت وحی اینطور توضیح میدهد که انسان در وجود خودش دارای قوای نباتی،انسانی وحیوانی است - بوذری نژاد.. - 54:1386ازاین رو همانطورکه درمطالب پیشین بیان شد،هرفعلی که ازانسان صادرمیشود بایدآن فعل ابتدا در قوهی خیال انسان تصورشود واگرفعل متصورشده درخارج بایکی ازقوای مذکور،مطابق باشد انسان به تحقق آن فعل شوق پیدا میکند ودرخارج با قوای محرکهی آدمی تحقق مییابد.بدیهی است که اگرقوهی حیوانی بشر بر قوهی خیال وی غالب باشد،صورتهایی که درتخیل او مشاهده خواهد شد،صورحیوانی است.پرواضح است که دراین صورت آدمی نمیتواندعالم خیال وعالم عقل رامشاهده کند چرا که تخیل او به امور محسوس ومادی معطوف است.
بدین ترتیب ملاصدرا خاطرنشان میکند که اگر انسان بخواهد حقایق کلی رادر عالم عقل مشاهده کند باید ازامیال حیوانی ومادی خویش فاصله بگیرد.ازتوضیحات ملاصدرا دراین مورد اینگونه نتیجه گرفته میشود که هرگاه انسان بتواند روح خویش را ازمشغله های خیالی رها کند وخیال را مسخر نیروی عقلش گرداند،میتواند به حقایقی والا دست یابد که این همان وحی میباشد.از طرفی ملاصدرا نبی را شخصی میداند که به دلیل به کمال رسیدنش درقوای باطنی ازتمایلات حیوانی ومادی اش دوراست وصرفا به حقایق معنوی والهی توجه میکند وبدیهی است که اینطور وجود مقدسی بهترین جایگاه برای نزول وحی الهی میباشد.