بخشی از مقاله
مكانهاي گردشگري و صنايع دستي استان زنجان
امكان گردشگري
سلطانيه :
سلطانيه شهري است كه در 57 كيلومتري شمال غربي شهرستان ابهر واقع شده از نظر تسيمات كشود جزو استان زنجان واز شهرهاي اقماري ابهر است. كه داراي 50102 نفر جمعيت است.
بناي اوليه شهر سلطانيه فعلي در سال 704 هجري بدست ارغون خان بن آباقا خان بن هولاكو خان مغول نهاده شده است. و با همت سلطان الجايتو معروف به خدابنده در سال 710 هجري به پايان رسيده است . انتخاب سلطانيه به پايتختي ناشي از عوامل زير بوده نخست آنكه دره با صفاي ابهر در سرراه آذربايجان واقع شده وبه همدان نيز كه به جاده بغداد منتهي مي شد نزديك بود.
دوم دشت سبز و خرم سلطانيه و حوالي ابهررود و كوههاي جنوبي اين سامان از حيث وفور نعمت و زيادي آب و علوفه ، واز لحاظ تغذيه احشام و گله داري قوم مغول نقطه بسيار مناسبي بود به اين علت مهاجرين قوم مغول از آذربايجان رويگرد شده خيمه و خرگاه خان مغول را در چمن هميشگي سلطانيه برپا كردند و بعدها به پايتختي انتخاب شد. به استناد متون تاريخي اين منطقه قبل ازمغول شهر وياژناميده مي شد. پس از استقرار مغولان اولين بتايي كه ساختند قونقور آلانك ناميده مي شد. وبعدها گنبد عظيم سلطانيه پي ريزي واحداث گرديده كه ما تفصيل بناي آنرا مي نگاريم.
تفضيل بناي گنبد عظيم سلطانيه
اين گنبد مرتفع كه اخل باروي سلطانيه قرار گرفته بنايي است مثمن { هشت گوش } كه طول هر ضلع آن برابر هشتاد گزبوده و كنبد فراز اين بنا 120 گز ارتفاع دارد. كه اعجاب و تحسين ارباب فن را بر مي انگيزاند. الياروس كه از طرف فردريك پادشاه نروژ بعنوان سفير به دربارپادشاه ايران شاه عباس ثاني آمده از سلطانيه عبو.د كرده و حالت مسجد جانع سلطانيه را به اين شرح توصيف مي نمايد . از سه درب به اين مسجد وارد مي شوند زيرا كه مثل درهاي كليساهاي ما از چدان ويا از
آهن نيست . بلكه ازفولاد جوهري بسيار ممتاز است درب بزرگ مسجد كه روبه ميدان است. ميان اهالي معروف است كه اگر صد نفر به قوت بخواهند آن را بگشايند باز نمي شود وليكن اگر طفلي اين عبارت را بگويد به عشق علي ( ع) باز شو به يك جزئي اشاره باز مي شود. از جنب مسجد بواسطه يك پنجره مس مطلايي كه فاطله شده مقبره سلطان مغول ديده مي شود.
قرآنهاي متعدد در اين مقبره است كه با قلم هاي بسيار جالبي بعرض دو انگشت بوده نوشته شده اين در و پنجره از جميع اشياء نفيس كه مادر ايران ديده ايم ممتاز و نفيس تر اسيت و طوري آلات اين پنجره را به هم وصل كرده اند كه يكپارچه بنظر مي آيد مدت هفت سال تمام صنعت كارهاي متعددي وماهري روي اين سه درو پنجره كار كرده اند. (1)
تپه تاريخي نور
از ديگر آثار تاريخي سلطانيه تپه نور است كه در 1500 متري جنوب شرقي گنبد قرار دارد ووسعت آن 12*120 متر مربع و ارتفاع آن 15 متر مي باشد در كاوشهاي باستان شناسي وجود بناي قديمي در اعماق آن تپه مشخص و محرز شده . نمونه هاي از كاشيهاي تزييني زرين فام از اين تپه استخراج شده است . اين تپه كه گويا قبر ارغون شاه زمانيب در بالاي آن بوده استحقاق كاوش و بررسي تحقيقاتي دارد.
نكاتي چند در مورد سلطانيه
گنبد عظيم سلطانيه پس از گنبد مسجد جامع مريم مقدس در فلورانس ايتاليا و مسجد اياصوفيه استانبول تركيه سومين بناي تاريخي جهان و اولين با عظمت در ايران است . قيد اين نكته ضرورت دارد كه اين بنا در دوران برپايي خود قرن هفتم اولين بناي عظيم در جهان بوده ، معماري گنبد از نظر عظمت و ابعاد منحصر به فرد بوده و نمونه بديعي از يك آزمايش موفق معماري بوده است . مادام
ديولافوا ارتفاع گنبد سلطانيهرا از نوك آن تاكف داخل 51 متر ذكر كرده است. اين بنا داراي 5/48 متر ارتفاع و 60/26 متر دهانه قوس گنبد مي باشد به عبارت ديگر سنگيني عظيم گنبد 200 تني و كليه فشارهاي ناشي از قوسها و المانهاي معماري را جرزهاي هشت گانه تحمل مي نمايند. واين خود عجيب است . (1)
برگي از تاريخ معماري ايران
اشاره :
تاثير متقابل معماري ايران ودنياي مسيحي
يكي از موارد جالب در تاريخ معماري ايران بررسي تاثير متقابل معماري ايران بر ديگر مناطق جهان است كه اين جا به بررسي يكي از اين موارد ميپردازيم .
گنبد سلطانيه ، يكي از بناهاي شاخص معماري قديم ايران و شاهكار سبك آذري (1) است. ( قرن 8) . ساخت اين بنا را به الجايتو نسبت ميدهند و ميگويند وي قصد داشت آرامگاه امامان شبعه را به اين مكان منتقل كند كه به آرزوي خود نرسيد.
تصوير: گنبد سلطانيه
مجموعه اين بنا شامل خانقاه مدرسه و مسجد و صحن بزرگي بوده است كه اكنون تنها فضاي كنبد خانه و مقبره الجايتو باقي مانده است . كنبد اين بنا دوپوش (2) بوده ، قطر آن حدود 5/25 متر است. به روايتي ، صحن (3) اين مجموعه دو برابر ميدان نقش جهان اصفهان بوده است.
پروفسور سن پائولوزي ، يكي از روساي سابق دانشكده معماري فلورانس ، عقيده داشت كه ساختار گنبد كليساي سانتا ماريا دل فيوره در شهر فلورانس از كنبد سلطانيه اقتباس شده است.
تصوير : گنبد كليساي سانتا ماريا دل فيوره
وي فرم ودوپوش بودن و نيز ويژگيهاي ساختار هر دو كنبد را كه آجري بوده ، بدون استفاده از مهار يا اسكلت در درون خود – به صورت خود ايستا – اجرا شده است ، يكسان دانسته ، معتقد است نه تنها تا قبل از آن ، ساخت چنين گنبدي در ايتاليا و استان تسكانا و فلورانس انجان نشده ، بل كه رولنسكي معمار كليسا اين گنبد رااز بناي سلطانيه اقتباس كرده است. وي در اين زمينه كتابي به نام« تاثير كنبد سلطانيه در گنبد كليساي سانتا ماريا دل فيوره
پينوشت :
(1) سبك آذري يكي از سبكهاي معماري سنتي ايراني است .
(2) كنبد دو پوش : گنبد دو پوسته . اين نوع گنبد كه نمونه هاي فراواني از آن در سراسر ايران وجود دارد از دو كنبد درون هم تشكيل شده است. بيان ويژگيهاي اين نوع كنبد فرصت جداگانه اي ميطلبد .
(3) حياط مركزي كه فضاهاي اصلي مجموعه بنا دور آن شكل ميگرفت.
گنبد سلطانيه
معروفي بناي گنبد سلطانيه
گنبد عظيم سلطانيه در حال حاضر در بين خانه هاي خشتي سلطانيه همچون نگيني ني درخشد و گوشه اي از هنر و معماري را به عالميان عرضه مي دارد. در قسمت جنوب غربي ارگ سلطنتي ( كهندژ) شهر سلطانيه ، آرامگاه سلطان محمد خدابنده اولجايتو به مثابه يكي از عظيم ترين آرامگاههاي اسلامي و شايد با شكوهترين آنها موسوم به گنبد سلطانيه قرار گرفته است.
تعدادي از محقيقن اسم قديمي سلطانيه را ( شروياز) دانسته اند، هم چنانكه قبلا مذكور افتاد شروياز كه امروزه ( ويار ) و ( وير) ناميده مي شود . نام ديگر منطقه سلطانيه ( قنغوراولانگ ) است. اين كلمه نيز مورد تجزيه و تحليل پژوهشگران قرار گرفته ودر رابطه با كلمه ( قتغور ) اظهار نظرهاي متعددي به عمل آمده . تاريخ احداث آرامگاه اولجايتو به طور مشسخص در حد فاصل سالهاي 704- 712 وبه دستور سلطان محمد خدابنده وبا توليت و نظارت خواجه رشيد الدين ف
ضل الله همداني ساخته شده است .
سبب ايجاد گنبد سلطانيه
درمورد علل احداث اين بنا در تواريخ چنين آمده است :
اولجايتو پس از طرح سلطانيه تصميم گرفت كه به تقليد از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه دفيع وبا شكوهي براي خود بسازد به همين جهت براي بر پايي اين آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانيه آمدند تا يكي از شاهكارهاي عظيم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند
بناي گنبد سلطانيه در سال 5702 ( به روايتي ) براساس طرح آرامگاه غازان خانكه آن نيز از بناي آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو) الهام گرفته ، ساخته شده بود با اين تفاوت كه پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع ، و پلان گنبد سلطانيه هشت ضعلي است . اگر چه تا حد زيادي معماري آرامگاه سلطان سنجر در بناي سلطانيه تاثير گذاشته بود ليكن حيزهاي ابتكاري در بناي اخير بحدي است كه آنرا بصورت يكي از شاهكارهاي هنر و معماري ايران در آورده است كه بعدها نمونه و الگوئي براي احداث تعداد زيادي از انبيه اين دوره شد. همچنين معماري گنبد سلطانيه را شخصي به نام سيد علي شاه انجام داده است.
ظاهرا هنگامي كه اولجايتوامر به احداث آرامگاه خود كرد هنوز يكي از مذاهب اسلام را به عنوان مذهب رسمي انتخاب ننموده بود . وي تقريبا در سال 5709 يعني موقعيكه كار ساختمان گنبد روبه اتمام بود سفري به عراق نمود و تربت پاك امام حسن (ع) و حضرت علي (ع) را در كربلا و نجف زيارت كرد.
بنا به قولي ، براثر تشويق و ترغيب علما و روحانيون بزرگ شيعه كه در آن زمان در دستگاه حكومتي صاحب منزلتي بودند ، اولجايتو مذهب تشيع را به عنوان مذهب رسمي پذيرفت و بعداز مدتي تصميم گرفت كه آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد. بدين منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان ( حضرت علي (ع) و امام حسين (ع) را به سلطانيه داشت تا بر رونق تجاري و اهميت مذهبي پايتخت جديد التايس خود بيفزايد . لذا دستور داد تاتزئينات داخلي بنا كه تا آن روز انجام نگرفته بود طوري بپردازند كه در آن شعائر مذهب تشيع بخوبي مورد استفاده قرار گيرد. بهمين جهت بود كه كلمه ( علي ) به طور مكرر با كاشي در متن آجر نوشته شده است.
در همين اوان سلطان محمد خدابنده دستور ساختن آرامگاهي ساده براي خود در جنب گنبد اصلي را صادر كرد كه به گفته مورخين اين بناي آجري ظرف چند هفته به اتمام رسيد
انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شديد علماي شيعه يا بقولي خواب سلطان كه حضرت علي بن ابيطالب را نارضي ديده بود و آن حضرت از اين عمل ناراضي بود، انجام نگرفت و منصرف شد.
بنابراين سلطان ايلخاني مصمم شد كه دوباره اين بنا را به آرامگاهي براي خود اختصاص دهد. به نظر مي رسد كه در همين ايام از مذهب تشيع برگشت و مذهب اهل سنت را اختيار كرد. شايد به همين منظور بود كه دستورداد تمام تزئينات معرق كاري كه كلمه (علي ) (ع) بر آن نقش بسته بود، و تمام تزرئينات آجري كاشي كاري وگره سازي را با پوشش از گچ اندودند وروي آن پوشش را با كتيبه و اشكال مختلف هندسي طرحهاي گل و بوته دار با رنگ آبي بر زمينه سفيد گچبري كردند كه اين عمل احتمالا در سال 5713 رخ داده . اولجايتو در سال 5716 . يعني تقريبا چهار سال بعداز
اتمام بنا در سن 36 سالگي در گذشت و جسد وي در تابوتي از زرناب در آرامگاه ابديش دفن شد.
گنبد سلطانيه يكي از برجسته ترين كاشي كارهاي دوره ايخاني را به نمايش مي گذارد . اين گنبد بناي خاصي بود و براي يك شاهزاده ساخته شد. بالاترين سطح هنرهاي تزئينات وابسته به
معماري در آن ديده مي شود. ساعد كاشاني مسئول مرمت گنبد سلطانيه است واز سال 78 تا امروز در اين بناي تاريخي كار مي كند . او سلطانيه را از اداعات معماري دوره ايلخاني مي داند: « پادشاهان دوره ايلخاني با ساختن بناها و ساختمان هايي كه در آنها تزئينات معماري زيبايي به كار مي بردند قدرت و شكوه خود را به نمايش در مي آوردند. در كاشي كاري هاي اين بناي تاريخي سبك هاي معقلي ، معرق ، زرين فام به كار رفته است كه هر كدام ساختار ويژگي هاي متفاوتي دارد. رنگ كاشي ها عموما فيروزه اي ولاجورديست كه در اين دوره بيش از هر رنگ ديگري به كار
رفته است. اما نكته اي كه آن را با آثار ديگر متمايز مي كند تركيب اين دو رنگ با رنگ بادمجاني و سفيد است. در دوران ساخت اين بنا هنوز فرمول مشخصي براي ساخت رنگ سفيد پيدا نشده بود . اما رنگ سفيدي كه در اين كاشي ها به كار رفته ، بسيار زيبا وبادام است.» كاشاني كه در حال حاضر با تيم مرمت گردر سلطانيه به سر مي بردند : « اين بنا چهار بار مرمت شده است . بار اول
درهمان دوره ايلخاني ، بار وم در دوره صفوي ، زماني كه قرار بود از اين بنا به عنوان حوزه علميه استفاده شود و قرار بود طلاب در آن ساكن شوند ، بار سوم در دورهپهلوي توسط ايتاليايي ها و چهارم در همين سال هاي اخير . متاسفانه مرمتي كه ايتاليايي ها در آخرين بار انجام داده اند ، در فصل سرد زمستان و توسط گچ و خاك انجام وبه همين خاطر ملات نامناسب به كار رفته به سرعت يخ زده و مقاومت خود را از دست داده . طوري كه حلا پس از مدت كوتاهي بيشتر آن كاشي ها فروريخته اند. » به گفته كاشاني گروه مرمت مستقر درسلطانيه براي دسترسي به لعاب مناسب ، بيش از سه هزار نمونه لعاب ساخته اند تا به فرمولا سيوني براي مرمت كاشي ها برسند . مرمت اين بنا به شيوه كاملا سنتي انجام وتا حد امكان سعي شده تا از موادي كه در ساخت خود بنا به كار رفته ، استفاده شود. كاشاني درباره مرمت كاشي هاي فيروزه اي مي گويد : « از شواهد مي توان فهميد كه در همان زمان ساخت نيز هنرمندان اصرار زيادي براي استفاده از بهترين مواد و بهترين لعاب براي كاشي داشته اند . كارنشان مي دهد كه صنعت ساخت اين بنا چيزي فراتر از تكنولوژي آن روز بوده است. در توليد به جايي رسيده بودند كه كاشي ها از مقاومت و استحكام بالايي بهره مي بردند . همين امر كارما را مشكل تر مي كرد و بايد براي 700 متري كه كاشي
هايش ريخته از جايگزين خوبي استفاده مي كرديم . از نظر هنرمندان آنت دوران كاشي كاري و رسيدن به رنگ ها و فرم هاي زيبا نوعي كيمياگري بوده است. پس از اسلام هنرمندان از ساخت مجسمه ها و طلا كاري دست كشيدند و براي خلق آثار به نقش ها و رنگ هاي در كاشي كاري رو آوردند .»
مرمت كاشي هاي اين بنا آخرين مراحل خود را سپري مي كند و تا پايان امسال بخش بيروني به پايان مي رسد. بناي اين گنبد كه متعلق به دوران ايلخاني و يكي از بلندترين بناهاي آرامگاهي د
و دوران اسلامي است. اين بنا بعد از كليساي جامع مريم مقدس در فلورانس ايتاليا و مسجد اياصوفيه استانبول سومين بناي مرتفع عظيم آجري جهان به شمار مي رود . اين گنبد تجلي گاه هنر و معماري دوران ايلخاني است كه در اواخر قرن هشتم به دستور سلطان محمد خدابنده ساخته شده است . اين بنا به علت گرايشات شيعي سلطان محمد و با هدف انتقال مقبره حض
رت علي (ع) به سلطانيه ساخته شده است. گنبد سلطانيه كه در سلطانيه در نزديكي زنجان قرار دارد ، روز 24 تير ماه 1384 در فهرست ميراث جهاني يونسكوثبت شد.
بناي تاريخي داش كسن
يكي ديگر از بناهاي تاريخي كه در سال 1352 شمسي بوسيله اداره كل حفاظت آثار باستاني مورد مطالعه و شناسايي قرار گرفته بناي تمام سنگي داش كسن مي باشد. اين اثر در 17 كيلومتري جنوب شرقي سلطانيه بالاي روستاي وير قرار گرفته و با ابهر حدودا 57 كيلومتر فاصله دارد. بناي نامبرده در دل كوه كنده شده و هيچ گونه مصالح ساختماني جز سنگهاي تراش يافته طبيعي در آن ديده نمي شود . مردم محل آنجا را شيرين و فرهاد هم مي خوانند اين بنا خصوصيات ويژه اي دارد. نقوش برجسته آن برروي سنگ ها طبيعي حجاري شده . گرچه به دوره اسلامي نسبت داده مي شود اما تفاوتهاي بسياري با آثار بجا مانده از آن دوران دارد. مثلا در بناهاي باستاني مانند تخت سلمان اژدها را روي كاشي كنده اند.
تقريبا در ايران تنها مكاني است كه اژدها را روي سنگ كنده اند . در تزيينات قبل از دوره اسلامي حجازي نقش عمده اي داشت . بر فراز ابنيه و ديوار شهر و برجها و دروازهها اغلب مجسمه حيوانات را قرار مي دادند و احتمالا اين سمبل ها بعنوان طلسم براي محافظت از شر دشمنان و نيروهاي اهريمني بكار مي رفته . و نقش اژدها در بيشتر موارد بكار رفته است . (2)
علاوه بر نقش اژدها تزيينات ديگري بر روي ديواره هاي اين سنگي ديده مي شود. اين حج
اري ها شامل نقوشي مانند درخت و گل و بوته و همچنين نقش درخت گلابي است. اين نقوش نيز جهت آنكه نمونه هاي گچبري نظير آن زياد شناخته شده ولي حجاري روي سنگ آنها كانلا استثنايي است و اهميت فراوان دارد.
مشخصات بنا
اين بنا در محوطه اي به مساحت 614 متر مربع ساخته شده ، بوسيله ديوارهاي سنگي كه اطراف را محصور كرده از ساير بناهاي اطراف محل مجزا مي گردد. در بررسيهايي كه انجام گرفته از ديد افقي سه غار سنگي به چشم سنگي به چشم مي خورد كه اين سه غار روي يك نيم دايره به قطر 90/39 متر واقع است.
دو غار در طرفين بنا ويك غار مابين اين دو غار به فاصله 75/26 متري آنها واقع است. در سمت راست محرابي به طول 50/2 و عرض 15/ 1 متر ديده مي شود كه حجاري شده ودر داخل اين مكعب مستطيل اژدهايي كنده شده در درون سنگ نمايان است. تعدادي ستونها تزيني هم در اين محل بدست آمده كه حائز اهميت است. در داخل محوطه استخري كه با سنگهاي حجاري شده تزيين واحداث گشته دو غار در طرين بنا ويك غار مابين اين دو غار به فاصله 75/26 متري آنها واقع است. درسمت راست محرابي به طول 50/2 و عرض 15/1 متر ديده مي شود كه حجاري شده ودر داخل اين مكعب مستطيل اژدهايي كنده شده در درون سنگ نمايان است. تعدادي ستونهاي تزيني هم در اين محل بدست آمده مه حائز اهميت است. در داخل محوطه استخري كه با سنگهاي حجاري شده تزيين و احداث گشته ديده مي شود. هم اكنون نيز در هنگام بهار آب داخل جمع مي شود.
نظريه كارشناسي
بررسيهايي كه از اين محل انجام گرفته از نظر سابقه تاريخي و تعيين تاريخ تاسيس بنا با خصوصيات فوق مي توان تخمين زد كهبناي نامبرده داراي سابقه و قدمت زيادي است. و احتمالا در دوره پيش از هخامنشيان در دل كوه بصورت غار كنده شده است. در دوره مغول قرن هفتم بصورت خانقاهي در آمده است و تزيينات حجاري شده موجود در دوره سلطنت سلطان محمد خدابنده { 704-716} هجري بوده است. گورستاني در اطراف محل هست ، نشان ميدهد كه قبل ازمغول هم اين محل مكان مقدسي بوده و اهميت زيادي داشته در هر صورت براي روشن شدن سابقه اصلي اين بنا استحقاق بررسي و كاوش بيشتري را دارد. (1)
زيارتگاه امامزاده يعقوب (ع)
اين امامزداه در بالاي يك تپه مرتفع در حوالي يك روستا بنام شكين قرار گرفته و سرنوشت زندگي ايشان با امامزاده يحيي صايين قلعه در ارتباط مستقيم بوده يعني هر دوي اين شخصيتها حدود سال 202 هجري بطور اضطراري در معيب تعداد زيادي از بنواعمام ووابستگان و طرفداران حضرت امام رضا (ع) از مدينه به ايران آمده اهد و امامزاده يعقوب در جنگي كه بين او واشعت نامي در گرفته بدرجه شهادت نايل گرديده ودر كنار روستاي شكين مدون شده اين روستا امروزه بكلي از بين رفته فقط يك مزرعه به اين نام در آن حوالي ناميده مي شود. شيخ ابوسعيد خوارزمي مي
نويسد: « موقعي كه علي بن موسي الرضا در مرو بود برادران و عمو زادگان او در مدينه بودند چون زمان مفارقت به طول انجاميد آرزوي ملازمت آن حضرت كردند و متوجه مملكت ايران شدند حدود دوازده هزار نفر ازاولاد موسي بن جعفر وبني اعمامش روانه مرو شدند مامون خليفه از حركت اين
كاروان عظيم برخود بترسيد كه مبادا بمحض ورود به ايران از خبر شهادت مولايشان علي بن موسي الرضا آگاه شوند و به دارالخلافه روي آورند فرمان قتل اين دوازده هزار تن را صادر كرد. ولي چون عده زيادي از اين كاروان به ايران سرازير شده بودند خبر شهادت امام رضا (ع) را شنيدند متالم شدند به انتقام خونخواهي امام علم مخالفت برافراشتند از جمله كساني كه از مدينه با اين كاروان
به ايران وارد شد امامزاده يعقوب (ع) بود. كه از راه بغداد وارد قم شده بعد از چند روز توقف به جانب ابهر عزيمت نموده وبه طرف قهود عازم بود ، در راه با چند نفر از جوانان ترك مجهز به سلاح مواجه شد.