بخشی از مقاله
ورزش و ادیان
ورزش و ادیان
در نگاه اول ممكن است چنين به نظر رسد كه آنچه نظام و ورزش را به نظام دين پيوند مي دهد روابطي اندك و يا ساده است، اما با بررسي عميق فرهنگ انسان، امروزه به اين باور رسيده ايم كه ورزش معاصر تمامي خصيصه هاي مسايل ديني و عوامل اثرگذار آنها را با خود دارد.
اين سئوال كه چه رابطه اي ميان يك نظام اجتماعي مانند ورزش با نظام اجتماعي ديگر چون دين وجود دارد، پرسش بحث انگيزي است كه آوردگاه انديشه ها و بحثهاي فراواني گرديده و
پاسخهايي از مثبت و منفي به آن داده شده است. از اين پرسش چندين سئوال ديگر متفرق گشته كه انسان را به تفكر وامي دارد و پژوهشگران و انديشمندان را به پژوهش برمي انگيزد؛ سؤالاتي مانند:
-جايگاه شرعي ورزش در نظام دين چيست؟
- دين براي تمرين بدني چه دستور و فرمولي دارد؟
- دين در حل مسائل ورزش چه سهم مؤثر و نيرومندي مي تواند داشته باشد؟
- از چه ديدگاهي، دين جايگاه ثابت خود را نسبت به ورزش به دست آورد؟
شايد گام اول براي بررسي اين رابطه (ميان دين و ورزش) اين باشد كه دين به لحاظ رويكرد و عقيده، مفهوم يكساني ندارد و در نتيجه نمي توان تعبير دين را بر همة مظاهري كه در ميان بشر شكل ديني دارند اطلاق كرد؛ چرا كه اديان متنوع و گونه گونند. شايد تعريف مفهوم دين به
«رابطة فرد با خالق از رهگذر يك باور ايماني مشخص» روشن سازد كه مقصود از واژة دين در اين جا چيست.
از ديدگاه اسلامي، اديان را مي توان به دو گروه تقسيم كرد:
- اديان آسمان الهي (مانند يهوديت، مسيحيت و اسلا).
- كيشها و آيينهاي بشري (مانند آيين بودا، آيين كنفوسيوس، و آيين زردشت(.
چنين تقسيم بنديي، در بررسي رابطة ورزش با دين چندان مفيد واقع نمي شود؛ زيرا هر ديني، صرف نظر از آسماني بودن يا آسماني نبودنش، براي خود موضع مشخصي، مثبت يا منفي، در قبال ورزش دارد. وانگهي برخي اديان ديدگاه خود نسبت به ورزش و فعاليتهاي بدني را تعديل و اصلاح كرده اند، مانند كاري كه مسيحيت معاصر كرده است.
هر نظامی برای بقا ورشد وتعالی نیاز به افراد سالم ،شاداب وبا نشاط دارد این میسر نمی شود مگر با گسترش ورزش در جامعه در اهمیت ورزش هرچه گفته ونوشته شود کم است به همین جهت در این باره فراوان گفته ونوشته شده است.
امروزه بسیاری از فعالیتها که در گذشته بصورت یدی وجسمی انجام می شد با ما
شین انجام می شود،بیشتر افراد حتی اگر در دو نوبت کاری هم مشغول به کار باشند با کمترین کار فیزیکی مواجه هستند،همچنین کار با بسیاری از این ابزارها نیاز به ورزش دارد تا موجب ایجاد نارسایی وبیماری در انسانها نگردد،نشستن بسیاری از شاغلین در روی صندلی وپشت میز نیاز آن ها را به ورزش افزایش می دهد .
اگر مردم جامعه این کمبود تحرک بدنی را نتوانند بصورت دیگری جبران کنند رخوت وسست
ی ،بیماریها وناهنجاریهای جسمی ،روانی واجتماعی در جامعه افزایش می یابد،رو آوردن مردم به ورزش به عنوان بهترین گزینه برای جبران این کمبود می باشد.
پر کردن اوقات فراغت افراد جامعه نیز یکی از دغدغه های مهم مسئولین هر کشوری می باشد در این میان به نظر می رسد که ورزش مناسب ترین گزینه برای این منظور می باشد،ورزش علاوه بر پر کردن اوقات فراغت فواید عام همه سنین وفوائد خاص برای نوجوانان،جوانان،زنان،مردان،میانسالان ، افراد مسن وهمچنین برای انواع بیماران دارد .
به همین علت است که ترویج وگسترش ورزش های قهرمانی و همگانی جزو وظایف نظام های سیاسی گذاشته شده است ودولتها به عنوان یک ضرورت به آن نگاه می کنند.
اهمیت ورزش
ورزش از جمله مقوله هایی است که در تمامی ادیان، مکاتب وجوامع جایگاه ویژه ای دارد وتوصیه هایی از جانب اندیشمندان ومتفکرین آنها در باره اهمیت ورزش بیان شده است،هرچند که نوع نگاه آنها به ورزش متفاوت است .
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) می فرمایند: “به فرزندان خود تیراندازی وشنا بیاموزید”.این حدیث بیانگر اهمیتی است که دین ورهبران دینی ما برای ورزش وسلامتی جسمی
وروانی مسلمانان قائل هستند وهمچنین بیانگر نکات ریز بیشماری است :
- این حدیث همانند بسیاری از توصیه های اسلامی خطاب به کلیه مردم اعم از مسلمان وغیر مسلمان بیان شده است .
- این دستور همانند بسیاری از دستورات دینی شامل تمامی افراد، اعم از دختر وپسر می شود، نه تنها پسران
- ورزش شنا وتیر اندازی از ورزش هایی هستند که دارای ویژگیهایی از قبیل جذاب بودن،مفرح وشاد بودن و….هستند.
- در ورزشهایی از این قبیل امکان رقابت بین افراد وجود دارد.
- ورزش های شنا وتیراندازی از ورزشهایی هستند که مسلمانند می توانند در مواقع لزوم از آنها برای دفاع کردن از خود استفاده کنند.
- انجام اینگونه ورزشها ضمن اینکه محیطی شاد ومفرح برای مردم فراهم می کند واز فواید ورزش بهره مند می شوند به این آیه قرآن هم عمل می شود که در آیه 60 سوره انفال می فرماید: “هر آنچه در توان دارید از نیرو وسوار برای نبرد با آنها “کفار” آماده کنید تا بوسیله آنها دشمنان خدا ودشمنان خودتان را مرعوب نمایید”.
- این حدیث وتوصیه به ورزشهایی مانند شنا وتیر اندازی نشان می دهد که ورزش باید هدفمند باشد ونه پوچ وبیهوده.
حضرت امام خمینی(ره) ورزش را به تنهایی برای انسان کافی نمی داند و تقویت قوه جسمانی را در کنار تقویت روحانی دارای ارزش می داند،یعنی همان ورزشی که دارای هدف باشد نه ورزشی که بیهوده وپوچ باشد.
“من وقتی شما جوان ها را می بینم،ماشاءالله جوان های برومند وپهلوان خیلی خوشم می آید وافتخار می کنم به اینکه جوان ها علاوه بر برومندی بدنی توجه به دیانت واسلام دارند وهمانطوری که ورزش کردند برای تقویت بدن انشاءالله ورزش برای تقویت روح هم کرده اند ومی کنند.وقتی این دوتا قوه با هم شد،قوه جسمانی وقوه روحانی،این ارزش پیدا میکند،….،این دو قوه وقتی مجتمع شد،یک انسان به تمام معنا انسان می شود.”
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای نیز ورزش را وسیله ای می دانند در جهت رشد انسان.ویا در جای دیگری ورزش کردن را یک تکلیف می دانند.
ورزش در کشورهایی شبیه کشور ما اهمیت مضاعفی دارد، زیرا در فرهنگ دینی وملی ما ورزش از جایگاه ویژه ای برخوردار است واز طرف رهبران دینی ما تاکید فراوانی برای انجام آن شده است تا جائیکه از آن به عنوان یک تکلیف نام برده اند.
همچنین بخش عمده جامعه ما را نوجوانان وجوانان تشکیل می دهند که در معرض آنچه” تهاجم فرهنگی” عنوان شده قرار داریم که با ترفند های مختلف سعی در به انحراف کشاندن نوجوانان وجوانان دارند،برای مقابله با تهاجم فرهنگی یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب “شبیخون فرهنگی”وجلوگیری از نابودی سرمایه های دینی وملی خود ،می توانیم از ورزش به عنوان یکی از ابزارهای موثر در این زمینه بکار ببریم .
“مىخواهند از جوانِ امروز، اعتماد به نفسش را بگيرند، ايمانش را بگيرند، روحيهى ابتكارش را بگيرند، روحيهى خلاقيتش را بگيرند، شوق او به پيشرفت و كار را بگيرند و او را با گرفتاريهاى گوناگون سرگرم و مشغول كنند. حالا يكى را به شهوات، يكى را به كارهاى لغو، يكى را به هرزهگردى و بيهوده اين ور و آن ور رفتن، يكى را به يقهى اين و آن را گرفتن.
جوانى يك نعمت بزرگى است كه يك بار به هر انسانى داده مىشود؛ يك دورهى معينى هم دارد. از آن دوره كه گذشتيد، از بركات آن دوره مىتوانيد استفاده كنيد. پيرمردهاى داراى آرامش
روحى و فكر روشن و رفتار منظم و برنامهريزى شده، كسانى هستند كه جوانى را با اين خصوصيات گذراندهاند. پيرمردهاى كسل، آشفته، بىحوصله، سير از زندگى، كسانى هستند كه در جوانى اين ذخيره را فراهم نكردهاند.”
در فواید ورزش سخن بسیار گفته شده است ،فواید ورزش را می توان در ابعاد فردی ،خانوادگی واجتماعی جستجو کرد.آثارانجام ورزش توسط افراد جامعه در وهله اول به خود فرد ،سپس خانواده فرد ودر نهایت به کل جامعه برمی گرد دو همه از آثار ونتایج آن بهره مند می گردند.
به سبب گستردگی فواید ورزش نیاز به تخصصها وعلوم مختلفی می باشد تا بررسی همه جانبه ای در این زمینه صورت گیرد.هزینه های بسیار فراوانی که در زمینه گسترش ورزش از سوی سازمانهای دولتی وغیر دولتی می شود به علت فواید بیشمار آن می باشد.
ورزش بدن راسالم ،کسالت را از از انسان دور،اراده انسان را قوی می کند،توان افراد را در انجام کارها افزایش می دهد،بعضی از اموری که در ذات انسان ها وجود دارد با ورزش محقق می شود.
حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه می فرمایند:
“عقل سالم در بدن سالم است.ورزش همانطور که بدن را تربیت می کند وسالم می کند،عقل را هم سالم می کند واگر عقل سالم باشدتهذیب نفس هم بدنبال او باید باشد.شما همانطور که ورزش می کنید واعصاب خودتان را قوی می کنید وانشاءالله برای آتیه مملکت مفید خواهید شد،لازم است که همه ابعاد روحی خودتان را تحت تربیت ورزشی قرار بدهید”
مهمترین اثر وفایده ورزش که شاید به آن کمتر پرداخته شده است این نکته می باشد که ورزشکاران زودتر از غیر ورزشکاران آمادگی پذیرش معنویات وایمان را دارند.حتی اگر ورزش فقط
همین یک فایده را داشته باشد برای گسترش آن هر اندازه سرمایه گذاری شود ناچیز است.
“آنها که جنبه ورزشکاری ومادی را دارند،آنها جوان هایی هستند که قوای جسمی شان به خاطر همین ورزش نشاط وآمادگی پیدا می کند، آنوقت روح آنها معنویات وایمان را زودتر قبول می کند.یک وقت است که ورزشکاری تعلیم وتربیت در خدمت طاغوت است که این جز خسران برای یک کشو
ری به بار نمی آورد،ولی وقتی این دوقوه ونیروی بزرگ در خدمت خداست،آنوقت ایمان در آنها تقویت شده وبرای پیشبرد مقاصد اسلام نیروی عظیمی پیدا می شود که هیچ نیرویی نمی تواند جلویش را بگیرد.چنانچه به عیان دیدید که اجتماعات با قوای مادی ومعنوی ونیروی ایمان پیش رفتندتا آینجا واین نهضت عظیم را بپا کردند وآن قدرت های شیطانی را شکستند “.
ورزش نوعی مهارت زندگی است برای زندگی بهتر ،افرادی که این مهارت وتوانایی را دارند زندگی بهتر ومفیدی می توانند داشته باشند.این توانایی ومهارت را می توان آموخت وبه دیگران نیز آموزش داد.
ورزش مناسب ترین گزینه برای پر کردن اوقات فراغت کودکان،نوجوانان وجوانان می باشدورزش علاوه بر پر کردن اوقات فراغت می تواند بعنوان وسیله ای برای کنترل انرژي سرشار کودکان،نوجوانان وجوانان عمل کند. همچنین بسیاری از بیماری های جسمی وروانی واجتماعی با ورزش مداوا می شوند.
یکی از آثار شوم تهاجم فرهنگی اعتیاد به مواد مخدر بویژه درمیان نوجوانان وجوانان می باشد،بیشتر مطالعاتی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که شروع اعتیاد نوجوانان وجوانان از طریق دوستان وهمچنین آشنایی آنان بامواد مخدر بیشتر به منظور سرگرمی وتفریح بوده است،ورزش بهترین ابزاری است که می تواند جانشین تفریحات ناسالم شود.
ورزش در قرآن
قرآن، كتاب آسماني اسلام، بزرگترين سرمشق و راهگشاي زندگي انسانها در همة شؤون و امور، تا روز قيامت است. در اين كتاب بزرگ و بينقص ـ كه كلام خالق انسان و تمام هستي ميباشد ـ آياتي وجود دارد كه به گونهاي بر اهميت ورزش و نيرومندسازي جسم در كنار تقو
يت روح و بُعد علمي دلالت دارد. ما در اينجا به برخي از آيات ـ در حدود وسع كتاب ـ اشاره ميكنيم، باشد كه راهگشاي ورزشكاران، ورزشدوستان و ساير اقشار جامعة مؤمن و مسلمانانها باشد، انشاءالله.
طالوت و نيرومندسازي
از جمله مواردي كه نيرومندي جسماني به عنوان يك مزيت و امتياز در قرآن ذكر شده، داستان طالوت و قوم بنياسرائيل است. قوم يهود كه در زير سلطة فرعونيان، ضعيف و ناتوان شده بود، بر اثر رهبريهاي خردمندانة حضرت موسي ـ عليه السلام ـ از آن وضع اسفانگيز نجات يافته و به قدرت و عظمت رسيدند، ولي پس از مدتي دچارغرور شده و دست به قانونشكني زدند، و به همين جهت، سرانجام از قوم «جالوت» ـ كه در ساحل درياي روم، بين فلسطين و مصر ميزيستند ـ شكست خورده و 440 نفر از شاهزادگانشان نيز به اسارت جالوتيان درآمدند.
اين وضع، چندين سال ادامه داشت، تا آن كه خداوند پيامبري به نام «اشموئيل»[1] را براي نجات و ارشاد آنها برانگيخت. بنياسرائيل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و اميري براي آنها انتخاب كند، تا همگي تحت فرمان و هدايت او، با دشمن نبرد كنند و عزت از دست رفتة خويش را بازيابند.[2[
اشموئيل به درگاه خداوند روي آورده و خواستة قوم خود را به پيشگاه حضرت احديّت عرضه داشت، به او وحي شد كه طالوت را به پادشاهي ايشان برگزيدم:
« وَ قالَ لَهُمْ نَبِيٌّهُمْ اِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالوُتَ ملِكا؛[3[
و پيامبرشان به آنها گفت: خداوند، طالوت را براي زمامداري شما مبعوث (و انتخاب) كرده است.»
از آنجا كه طالوت مردمي كشاوز بوده و توانايي مالي چنداني نداشت، اشراف با انتخاب وي مخالفت نمودند:
« قالوُا انّي يَكونُ لَهُ الُملكُ عَلَيْنا و نَحنُ اَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤتَ سَعَةً مِنَ الْمالِِ؛[4[
گفتند: چگونه او بر ما حكومت داشته باشد، با اين كه ما از او شايستهتريم؟ و او ثروت زيادي ندارد. »
او نه ثروت و قدرت مالي دارد ونه موقعيت اجتماعي وخانوادگي، زيرا از خاندان نبوت و پيامبري نبوده و از خاندان پادشاهي نيز نيست. اشموئيل در پاسخ گفت:
« اِنَّ اللهَ اصْطَفيهُ عَليْكُم وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلمِ وَ الْجِسْمِ؛[5[
خداوند او را بر شما برگزيده و علم (قدرت) جسم او را وسعت بخشيده است. »
چنانكه ملاحظه ميشود، اشموئيل پيامبر دو خصلت «گسترش علمي و توانايي جسمي» را بر دو خصوصيت ديگر، يعني قدرت مالي و افتخارات نژادي و نَسَبي، فضيلت و ترجيح ميدهد[6] و دارندة اين دو خصلت را براي احراز مقام رهبري شايستهتر ميداند، در اينجا قدرت بدني با صراحت به عنوان يك مزيت و فضيلت مطرح شده و در كنار علم و قدرت علمي قرار گ
رفته و با آن مقايسه شده است. هنگامي اهميت اين مقايسه روشن ميشود كه با اهميت علم از ديدگاه اسلام آشنا شويم. در قرآن ميخوانيم:
« اِنَّما يَخْشَي اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَمؤٌا؛[7]
در جمع بندگان الهي، فقط علما هستند كه ترس و بيم از خداوند دارند (و حس تقوا و پرهيزگاري در دل آنها راه دارد). »
« مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فقَدْ اُوتِيَ خَيْراً كَثيراً[8] ؛
كسي كه از حكمت (ودانش و استحكام در انديشه و گفتار و رفتار) برخوردارگرديد، به خير و بركت فراواني دست يافته است. »
كسي كه از حكمت (و دانش و استحكام در انديشه و گفتار و رفتار) برخوردار گردد، به خير و بركت فراواني دست يافته است. »
خداوند در مقام بيان منزلت والاي حضرت يحيي ـ عليه الس
لام ـ ميفرمايد:
« وَ اَتَيْناهُ الْحُكْمَ صِبَياً[9] ؛
ما به يحيي ـ عليه السلام ـ ، آنگاه كه كودكي بيش نبود، حكم و داوري متين و رأي و انديشهاي استوار ارزاني داشتيم. و در كودكي به او دانايي عطا كرديم . »
«يَرْفَعِ اللهُ الَّذينَ آمَنوُا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ اُتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ[10] ؛
خداوند آنهايي را كه ايمان آوردهاند و كساني را كه دانش يافتهاند، به درجاتي برافرازد. »
در احاديث نبوي نيز در اين خصوص چنين آمده است:
« مِدادُ العُلَماءِ اَفْضَلُ مِنْ دِماء الشُّهداء[11] ؛
مركب قلم دانشمندان از خون شهيدان برتر است. »
« اِنَّ الْمَلائكَةَ لَتَضعُ اَجْنِحَتَها لِطالبِ الْعِلْم رِضيً بما يَصْنَعُ[12] ؛
فرشتگان آسماني براي ابراز رضايت و شادماني نسبت به دانش
آموختن طالبان علم، پروبال خويش را فرو مينهند. »
« اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَو بالصّين[13] ؛
جوياي دانش و علم باشيد، هرچند آن را در چين (و نقاط بسيار دوردست) سراغ گرفته باشيد. »
« فَقيهٌ اشَدُّ عَلَي الشَّياطينِ مِنْ اَلْفِ عابِدٍ[14] ؛
وجود يك فقيه و فرد واجد بينش و بصيرت ديني، از ديدگاه شيطانها و اهريمن صفتان، طاقتفرساتر و تحمّلناپذيرتر از وجود هفتاد عابد است. »
« مَوتُ قَبيلَةٍ اَيْسَرُ مِنْ مَوْتِ الْعالِمِ[15] ؛
مرگ يك گروه و قبيله، از مرگ يك عالم و دانشمند، آسانتر و تحملپذيرتر است. »