بخشی از مقاله

پيشگفتار:
تحقيق من در مورد چادر شب قاسم آباد است. قاسم آباد يكي از روستاهاي دور افتاده استان گيلان است و چون اين تحقيق يك كار ميداني بوده مسلما رفتن به يك چنين روستايي دور افتاده اي و
پيدا كردن فرد با تجربه اي در اين زمينه خيلي كار راحتي نيست. با توجه به اين كه در مورد چادر شب آنچنان مطلب كتابي وجود ندارد. فكر مي كنم اين مطلب گواه مشكلات اين تحقيق باشد.

مقدمه :
در قاسم آباد دو گونه دست بافت بسيار زيبا بافته مي شود يكي از ابريشم است كه از
هزار و چهارصد سال پيش، از چين به ايران آورده شد و در خود منطقه به عمل مي آيد و ديگري از پنبه است.


اين گونه فرآورده ها براي مصرف محلي است و هيچ گاه براي داد و ستد بازرگاني عرضه
نمي شود. ابريشم طبيعي، چادرشب براي دوخت پرده و پوشش رخت و خواب تهيه مي شود ولي آن را بيشتر زنان محلي مي پوشند يا به دور كمرشان مي بندند. دليل اين نوع پوشش زنان نوع كارشان است چون زنان گيلاني در كشاورزي ( چيدن چاي، منشا و برداشت برنج ) مجبورند

ساعتها به شكل خميده مشغول به كار باشند. آنها عقيده دارند اين نوع بستن محكم چادر شب به كمر باعث مي شود كه هم كمرشان گرم باشد و هم از كمر درد جلوگيري مي نمايد. در ضمن زنان منطقه قاسم آباد در فصل مركبات نيز مجبورند در مناطق سرد براي چيدن ميوه به باغ مركبات بروند و اين نوع پوشش بدن آنها را گرم مي كند.


منطقه بافت :
قاسم آباد يكي از دهات استان گيلان است كه در شهرستان رودسر قرار دارد از شرق به بخش چابكسر و از غرب به بخش كلا چاي مرتبط است از قسمت شمالي به درياي خزر و از قسمت جنوبي به سلسله جبال البرز ختم مي شود. ده قاسم آباد شامل قسمت هاي پايين محله
( قاسم آباد سفلي ) و بالا محله ( قاسم آباد عليا ) بند بان ، خانه سر، ملك ميان و شام محله
مي باشد. بالا محله تقريبا داراي 150 خانوار سكنه دارد و در هر خانوار حداقل يك دستگاه دست بافي ( چادر شب بافي ) وجود دارد.


در حمله ( قاسم آباد سفلي) در حدود 10 نفر زن و دختر خانه دار به بافت چادر شب نقش دار با استفاده از گجين و ابريشم طبيعي و در حدود 60 نفر به بافت چادر شب معمولي و ساده مشغول هستند. اغلب دختران قاسم آباد چادر شب مرغوب را كه با مخلوطي از گجين بافته مي شود به منظور تهيه جهيزيه شان ( كه به زبان محلي به نام « داشتي » خوانده مي شود.) بافته و آماده مي نمايند و اين نوع محصول به ندرت براي فروش عرضه مي شود. حدود 60% چادر شب در اين منطقه بافت مي شود.


1- گجين: ابريشمي است كه از انتهاي الياف باقي مانده در پيله تهيه مي شود و اصطلاحا ابريشم گجين ناميده مي شود و مرغوبيت كمتري دارد.


چادر شب بافي
پارچه چادر شب باريك به عرض 31 سانتي متر و طول 2 متر است كه نقش هايش را پود نمودار مي كنند. چادر شب با تقسيم توپ پارچه به شش قسمت و دوختن آنها به يكديگر تهيه ميگردد.
در قاسم آباد كمتر خانه اي يافت مي شود كه دستگاه بافندگي دستي در آن نبوده و زن يا دختر خانواده به طرز كار آن آشنايي نداشته باشد. اهالي قاسم آباد از نظر حفظ آداب و رسوم محلي مخصوصا پوشيدن لباس محلي و برگزاري مراسم عروسي، افرادي سنت طلب هستند.


به طور متوسط بافتن يك چادرشب در حدود يك ماه طول مي كشد زيرا زنان قاسم آباد در ساعات فراغت از خانه داري، پارچه بافي مي كنند و در روز بيش از سه تا چهار ساعت وقت صرف آن نمي شود.


براي بافتن چادر شب كه مخلوطي از گجين و نخ پنبه اي تابيده است يك كيلو گجين مصرف
مي شود. علاوه بر قاسم آباد در گزافرود و بي بالان در دو كيلومتري كلاچاي بافت چادر شب به صورت خانگي مرسوم مي باشد. در گزافرود در حدود دويست خانوار داراي دستگاه بافندگي بوده
و در فصولي كه فعاليت هاي كشاورزي راكد مي شود به چادر شب بافي مي پردازند. مهمترين

مشكل چادرشب بافي در اين منطقه كمبود و گران شدن گجين مي باشد. به علت گران شدن گجين استفاده از نخ كاموا براي ايجاد نقش هاي رنگي معمول شده كه به اصالت و مرغوبيت چادر شب ها لطمه زيادي زده است.

نحوه تهيه نخ چادر شب و ابزار مورد استفاده در توليد آن
ابريشم خام ابريشمي است كه مستقيما از پيله گرفته ميشود و به وسيله چرخهاي دستي و يا با ماشين به نخ تبديل ميشود و رنگ آن زرد يا كرم است. ابريشم پخته ابريشمي است كه در اثر پختن ابريشم خام و گرفتن صمغ آن ابريشم خالص شده و اين عمل را اصطلاحا قلياب كشي يا كلياب

كشي گويند و رنگ ابريشم پخته سفيد است.ابريشم گجين ابريشمي است كه از انتهاي الياف باقي مانده در پيله تهيه ميشود و اصطلاحا ابريشم گجين ناميده ميشود و مرغوبيت كمتري دارد .
چه كلافهاي ابريشم خام به صورت خانگي تهيه شود و چه از بازار خريداري گردد آن را در مخلوطي از آب و خاكستر خيس ميكنند. عمل شستن ابريشم خام جهت نرم و تميز كردن نخها و آماده

نمودن آنها براي رنگرزي است. بعد از رنگ كردن، اين كلافها را مرتبا باز و دوباره مي پيچانند و هنگام اين عمل با تاب دادن و يا در صورت لزوم با دولا كردن نخها بر دوام و يكنواخت بودن آنها مي افزايد و سپس با اين نخها قرقره « ماسوره » درست ميكنند كه براي تار و پود پارچه ابريشمي ( چادر شب ) به كار مي رود.
ابتدا اين كلافها را به روي كلافزني قرار مي دهند. نخ را از كلاف به روي دوك چرخ مي پيچانند و سپس از آن به روي كلاف زن بزرگتري ( ابريشم تابزن ) منتقل مي كنند.
اين كارها باعث افزايش طول نخ مي شود زيرا در حين عمل نخ هايي را كه از قرقره هاي مختلف باز مي كنند به هم گره مي زنند. با يك پيچاندن مجدد به روي دوك چرخ كه اغلب با دولا كردن
نخ ها همراه است. ماسوره هايي با اندازه هاي مختلف تهيه مي كنند كه ماسوره هاي كوچك براي پود پارچه و ماسوره هاي بزرگتر براي تار پارچه به كار مي رود.


تهيه ابريشم تابيده از پيله هاي نا مرغوب بيشتر به روشي كه در مورد ساير الياف مانند پنبه و پشم رايج است شبيه مي باشد. در اين روش توده نخ به دست آمده از پيله هاي نا مرغوب را به كمك دوك به صورت رشته هاي تابيده در مي آورند كه دوك مورد استفاده ( كج دوك ) داراي دو سر برآمده مي باشد. استفاده از دوك به جاي چرخ ( چر ) جهت آزاد نگاه داشتن دو دست است كه توسط آنها انبوه نخ هاي كم و بيش در هم پيچيده را از هم باز مي كنند. عمليات بعدي در مجموع تقريبا شبيه عملياتي است كه در مورد ابريشم خام ذكر شد. تشكيل كلاف توسط « اچكاوزن »

صورت مي گيرد. رنگ كردن و پيچيدن دور قرقره ها ، كلاف ها را بعد از رنگ كردن بر روي چرخ ريسندگي ( چر) منتقل و قرقره را درست مي كنند. آخرين مرحله قبل از بافتن ابريشم درست كردن تارهاي پارچه ( تانه كار ) است. اين عمل با پيچاندن نخ هاي رنگارنگي كه از قرقره هاي مختلف باز مي كنند به دور ميخ هاي چوبي انجام مي گيرد. ( ميخ هاي انتهايي را بالاتر قرار گرفته پيش چونگان و پس چونگان و ميخ هاي وسطي را رجه مي نامند.)
كشيدن تارها را هميشه به يك نفر متخصص مي سپارند در صورتي كه ساير عمليات مثل نخ كشي، پيچاندن و كاري زنانه و خانگي است. تارهاي آماده شده 20 متر طول دارد و از 1600 نخ درست مي شود كه در سطح جدا از هم قرار مي گيرد.

 

دستگاه مورد استفاده در چادر شب و نحوه بافت آن :
متدوال ترين دستگاه بافت دستي پاچال است. اين دستگاه داراي دو رديف نورد است و با پدال كار مي كند. قسمت هاي مختلف دستگاه عبارتند از : تير پاچال كه داراي چهار ستون عمودي ( لنگه پاچال ) و دو چوب مورب عرضي يعني چوب دست مي باشد كه براي استحكام تعبير شده است روي دو ستون جلويي جولاهان نورد آخر يا پس نورد قرار گرفته كه در آن ميخ هاي كوچكي را
به نام (غيبد) براي وصل كردن تارها فرو مي كنند. اين تارها را سپس بالا برده و از روي


يك چوب ( سردار) كه به انتهاي ستونهاي جلويي ثابت شده رد مي كنند. تركه هاي عرضي
( لاهه گزكن ) كه به سردار وصل شده باعث كشيدگي و جدا ماندن دو لايه تارها مي گردد. اين لايه ها سپس از ميان سوراخ هاي دو رديف نورد( ورد ) رد شده و هر كدام به دو تيغه( ورد چوب ) وصل مي شود. نوردها به يك طناب ( ماپاته ) بسته شده و از سقف آويزان هستند. در ضمن هر كدام از نوردها به يك پدال ( پاكتل ورد) وصل شده كه بافنده روي نشينه پاچال مي نشيند و به طور متداول آنها را پايين و بالا بردن به حركت در مي آورد. بعد از هر حركت نوردها، بافنده ماكو را كه قرقره (ماسوره) و نخ هاي پود ( وبج) را به همراه دارد از بين دو لايه تارها رد مي كند و سپس نخ هاي پود را با شانه اي كه در لابه لاي تارها قرار دارد به هم مي فشارد. پارچه چادر شب بافته

شده روي استوانه اي به نام پيش نورد و جلو نورد پيچانده مي شود كه مانند استوانه جولاهان ميخ داراست. بافنده مي تواند بدون بلند شدن از جاي خود استوانه جولاهان را به وسيله تركه اي (نورد گردن) بچرخاند. انتهاي نوارهاي پارچه بافته شده ( تخته) را به يكديگر مي دوزند و از آن چادر شب درست مي كنند كه زنان هنگام كار به دور كمر و هنگام حمل بچه به دور شانه خود مي بندند. نوع ديگر از چادر شب را نيز به عنوان جهيزيه (داشتي) به دخترانشان مي دهند و آن را سرمايه اي براي دختر مي دانند كه در وقت تنگدستي مي تواند از طريق واسطه ها بفروشد.

 


رنگهاي مورد استفاده در چادر شب :
رنگ اصلي زمينه چادر شبها معمولا قرمز است البته متن بنفش و سبز نيز به مفدار بسيار كم در منطقه قاسم آباد بافته مي شود و رنگ هاي سفيد، سبز، نارنجي، زرد، صورتي، آبي و قرمز در تركيب هاي هماهنگ در آن استفاده شده است.
رنگها در چادر شب ها حاكي از محله خاص سليقه خاص محلي است. ولي آن چيزي كه در
رنگ هاي چادر شب قابل توجه است استفاده از رنگ هاي مكمل است كه بسيار زياد
در كارهايشان ديده مي شود. مثلا در مورد رنگ زرد كه اكثرا در كنار رنگ بنفش قرار
مي گيردالبته گاهي نيز ازرنگ سياه استفاده مي كنند ولي در هر صورت رنگي كه كنار زرد قرار مي گيرد بايد تيره باشد تا درخشندگي رنگ زرد مشخص شود و يا قرمز كه اكثرا در كنار سبز استفاده مي شود.


وقتي از زن بافنده سوال مي كنم كه چگونه رنگ ها را در كنار هم استفاده مي كنيد.
پاسخ مي دهد كه مادران ما به ما ياد داده اند كه چگونه رنگ ها را در كنار هم استفاده كنيم اين خود داراي قانون است. اگر در چادر شبي اين اصول پيروي نشود يك استاد كار مي تواند با ديدن كار متوجه شود كه بافنده تازه كار بوده است. هيچ وقت يك استاد كار دو رنگ تيره را در كنار هم
نمي بافد و همينطور دو رنگ روشن را نمي توان در كنار هم بافت.

اين ضعف كار است. يك استاد كار چادر شب بافي فرق تيره و روشن را به خوبي مي داند و به خوبي واقف است كه به كار گيري دو رنگ تيره در كنار هم باعث زشتي كارش مي شود.
همانطوري كه قبلا گفته شد بافنده چادر شب از رنگهاي مكمل استفاده مي كند آيا اين يك آگاهي زاتي است.
وقتي سوال مي كنم كه چرا رنگها را اين گونه يعني (قرمز در كنار سبز، آبي در كنار نارنجي، زرد در كنار بنفش) قرار مي دهيد؟


پاسخ مي دهد كه خيلي زيباتر است. اين رنگ ها با هم جورند. اگر كسي به اين شكل استفاده نكند كارش اشتباه است. البته شايد به دليل واكنش هاي چشم باشد مثلا اگر به مدت طولاني در معرض اشعه قرمز قرار گيرد به محض دور شدن از سطح قرمز فورا تصويري به رنگ سبز مي بينيد.
رنگهايي كه در چادر شب استفاده مي شود از رنگ هاي شيميايي است. البته براي اينكه رنگ

ابريشم پخته ثابت شود از گياهان استفاده مي كردند. براي رنگ سياه از پوست انار و نمك و يا پوست گردو و نمك براي ثبات سبز از مقدار كمي گردو همراه نمك براي ثبات زرد از نوعي علف كه كه از جنگل مي چيدند و مقداري نمك و براي ثبات قرمز و آبي از نمك تنها استفاده مي كردند.
در چادر شب ها هيچ گاه رنگ آبي كم رنگ و سبز كم رنگ و يا زرد كم رنگ و قهوه اي به كار ديده نمي شود. چون به اين اعتقاد دارند كه رنگ بايد زيبا و درخشنده باشد و در بازار خريدار داشته باشد.


وقتي از بافنده سوال مي كنم كه نظرش در مورد چادرشب يزد چيست؟ پاسخ مي دهد كه آن يك رختخواب پيچ معمولي است. در اين منطقه هيچكس اين نوع چادرشب را نمي خرد. خود من نيز دوست ندارم همچين رنگي را ببافم. بافنده رنگها را درست به كار برده اما كارش بي رنگ است.

البته به نظر من دليلش به خاطر شرايط آب و هواي دو منطقه است يكي به دليل آن سرسبزي و آب و هواي معتدل رنگ هاي پرمايه و درخشان را دوست دارد و ديگري به دليل آب و هواي گرم و خشك و كويري رنگ هاي كم مايه را دوست دارد.

طرح هاي چادر شب :
بيشتر اين طرحها و اسامي از طبيعت گرفته شده اما به طور دقيق نمي دانند از چه وقت اين اسامي براي فرمها انتخاب شدند ففط در مورد نقش قالي گل از زماني كه براي اولين بار قالي به اين منطقه آورده شد. استادكاران از گلهاي قالي

خوششان آمد و سپس از آن تقليد كردند و به همين دليل اسمش را قالي گل گذاشتند.
طرح هاي ديگر عبارتند از‌ :
1- ماه ويريب دار: مانند ماه شب چهاردهم و به شكل كامل است و نام ماه را دارد. و هيچ وقت براي ما نشانه دريا نبوده است.


2- دريا گل: از دريا الهام گرفته شده.
وقتي به زن روستايي مي گويم كه ماه ويريب دار بيشتر شبيه دريا است تا خود دريا گل حرف مرا رد مي كند و مي گويد هيچ شباهتي بين اين دو وجود ندارد. البته دريا در بعضي موارد از لحاظ رنگ نيز هيچ شباهتي به دريا ندارد مثلا از رنگ زرد استفاده مي كنند و از او مي پرسم
چرا اينطور است پاسخ مي دهد رنگ آميزي بايد به چادر شب بيايد. او عقيده دارد زاويه هاي كنار لوزي مانند موج درياست كه به ساحل رانده مي شود.


3- قالي گل: يك گل جدا از بقيه گلها.
4- اسبها و سواران : كه بسياري از محققان آن را با صفي از اسبها و سواران قالي پا زير يك مقايسه كرده اند.
5- سلم دار: نقش درخت كه در تصوير چادر شب نمايش داده شده از طرف بافندگان به نام
«سلم دار» يا زربين دار دار خوانده مي شود. در روي جام هاي طلاي بدست آمده از تپه مارليك از اين، درخت زندگي ياد مي شود.


و همچنين از نقوش مرغ، غاز، اردك، چلچراغ ..... تا آنتن تلويزيون نيز استفاده مي كنند. و بسياري از نقوش به كار رفته در چادرشب هاي قاسم آباد شباهت فوق العاده زيادي به ظروف
به دست آمده از تمدن مارليك و تمدن املش دارد.
1- زربين: سرو كوهي از خانواده (سرويان) كه منطقه رويش آن به موازات ساحل درياي خزر از رودبار گرفته تا گرگان كشيده شده است. زربين جز درختهاي هميشه سبز است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید