بخشی از مقاله
چکیده:
»زری بافی«یکی از انواع بافتهای سنتی پارچه می باشد که سابقه ی آن به دو هزارسال پیش باز می گردد. شاید بتوان اوج این هنر را چه در تولید و چه در استفاده را مقارن باعصر صفوی دانست، لیکن از آن زمان تا به حال به علل متعددی تولید این پارچه رفته رفته رو به افول گذاشته است و امروزه کمتر شاهد حضور این بافته ی سنتی ارزشمند هستیم. این مقاله با توجه به سیر تاریخی تولید این پارچه و فراز و نشیب هایی که در طول زمان این هنر سنتی ارزشمند به خود دیده است به بررسی عوامل و علل افول این هنر پرداخته است. بی شک افول این هنر متاثر از عوامل فردی و اجتماعی می باشد و در واقع مجموعه ای از عوامل دست به دست هم داده اند و این ضایعه را بر بدنه ی این هنر وارد آوردند.
هنرمندان این رشته با توجه به سختی کار و عدم دریافت پاسخ مناسب در خصوص استقبال و فروش به دلیل گرانی محصول که خود تابع افزایش قیمت مواد اولیه می باشد به سمت بافته هایی با سرعت تولید بالاو روش تولیدآسانتر روی آوردند و همچنین عدم حمایت حکومت های وقت از این تولید و فراهم آوردن امکانات لازم برای آن و جایگزینی پارچه های وارداتی به جای این بافته ی سنتی، روز به روز بر به انزوا رفتن هنرمندان این بافته دامن زده است. ماشینی شدن صنایع و استفاده از پارچه های ماشینی، استقبال مردم در استفاده از پارچه های ارزانقیمت و عدم رغبت اساتید این فن به آموزش آن، این هنر را که روزگاری موجب اشتهار ایران زمین بود به فراموشی سپرد . این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که در آن از روش کتابخانه ای و اسنادی، و شیوه های مشاهده و مصاحبه استفاده شده است.
واژگان کلیدی: زری بافی، زری های صفوی، عوامل فردی و اجتماعی
مقدمه :
زری بافی ازجمله صنایعی است که ازدیربازدرکشورمارواج داشته است. بدون شک بافت پارچه های زربفت مانندقالی وگلیم با توجه به نمونه های باقی مانده اززمان هخامنشیان درایران مرسوم بوده است زیرادربسیاری ازنقوش برجسته تخت جمشید وحتی پاسارگاد، نقوشی درحاشیه لباسهای شاهنشاهان ودرباریان به چشم می خوردکه حاکی ازاین است که لباسهای آن ها ازپارچه های زربفتتشکیل شده بوده است.
نمونه ها و شواهد باقی مانده نشان می دهد اوج زری بافی درعصرصفوی بوده، لیکن از آن زمان تابه حال رفته رفته روبه افول گراییده است وامروزه کمترشاهد حضوراین بافته سنتی ارزشمند هستیم. بعد از پایان دوره صفویه در زمان قاجار به علت ماشینی شدن صنایع و استفاده از پارچه های ماشینی استقبال از زری بافی کم شد و در دوره پهلوی به دلیل روی آوردن مردم به استفاده از پارچه های ارزانقیمت و عدم رغبت اساتید این فن به آموزش آن، این هنر کمرنگ شد و تنها یک کارگاه مورد حمایت دربار فقط به تامین پارچه هایی برای مراسم خاص درباری می پرداخت.
بعد از انقلاب اسلامی به علت تولیدات خاصی که از کارگاههای زری بافی مخصوص دربار بافته می شد تصمیم به بسته شدن آنها گرفته شد ولی با همت اساتید قدیمی تنها در حد تولید اندک به حیات خود ادامه داد. در این مقاله زری بافی از زمان صفویه به عنوان دوران طلایی این هنر تا دوران معاصر که این بافته در زمره هنرهای از دست رفته می باشد به منظور دست یابی به علل افول آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش های اسنادی و مصاحبه انجام گرفته است.
تاریخچه زری بافی:
بافت پارچه هایی که درمتن و نقوش آنها، نخهای گلابتون به کارگرفته شده بنا به روایات تاریخی به دوهزار پانصد سال پیش میرسد. هرودوت مورخ مشهور یونانی نوشته است: "رومیان به خاطرزیبایی و اشتهار زربفت های سنتی ایران همه ساله مبالغ هنگفتی می پرداختند". فیلوسترات نیز گفته است: "اشکانیان،خانه های خود را باپرده های زری یراقدارکه از پولکهای نقره و نقوش زرین،تزئین شده بود می آراستند.
بدون شک بافتن پارچه های زربفت،مانندقالی و گلیم از زمان هخامنشیان درایران مرسوم بوده است زیرا در بسیاری از نقوش برجسته تخت جمشید،شوش و حتی پاسارگاد،نقوشی درحاشیه لباسهای شاهنشاهان و درباریان به چشم می خورد که حاکی از این است که لباسهای آنها از پارچه های زربفت بوده، به علاوه درحاشیه لباده و حاشیه آستین ها و یقه لباس، قطعاتی از طلای ناب به شکل شیر، مرغ، ستاره باگل پنج پر و یا نقوش هندسی مانند مثلث و غیره می دوختند و بسیاری از این قطعات طلا، امروزه درموزه ایران باستان و موزه های دیگر دنیا موجود است که متعلق به عهدهخامنشی می باشد.
نساجی ایران در این دوره به ویژه در بافت پارچه های ابریشمی، پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباسهای زیبا و فاخرشهرت داشتند. اسکندرمقدونی با همه دشمنی اش با ایرانیان،بنا به نوشته های هرودوت و پلوتارک از هنگام ورود به ایران تا زمان مرگش،لباسهای زربفت ایرانی برتن میکرد.پس ازنابودی هخامنشیان، و دردوره اشکانیان دیگرآن شکوه و بزرگی درصنایع و هنرها، به ویژه دربافندگی، به چشم نمی خورد و تنها چند تکه از پارچه های ابریشمی در سرزمین لولان درچین پیدا شده که درآن روزگار آخرین مرز ایران درشرق دوربوده است. - سایت - www.ichto.ir
ازدوره ساسانیان نیز درکلیساها و موزه های خارج ایران، نمونه های متعددی اززری موجود است. بسیاری از تاریخدانان براین باور هستندکه این دوره، دوره شکوفایی و طلایی هنر و تمدن ایران بوده است. بسیاری از بافته های این دوره در کلیساها و موزه های غرب، به یادگارمانده است.زری های دوره ساسانیان به قدری موردتوجه بود،که از تمام نقاط دنیا خواستارآن بودند و وقتی کسی به ایران مسافرت می کرد،بهترین هدیه ای که می توانست به میهن خود ببرد،یک قطعه زری بود.
پس از یورش تازیان به سرزمین ایران،شیرازه ی فرهنگ و تمدن ایران از هم گسیخت که دراین میان بافت پارچه های زربفت، نیز روبه افول گذاشت اما دردوران سلاجقه این هنر دوباره به شکوفایی رسید.از آن دوره حدود 50 تکه پارچه باقی مانده است که همگی حکایت از اوج هنر زری بافی این دوره را دارند. که دراین نمونه ها پیچیده ترین نقشه های بافته شده در زری مشاهده شده است. پس از سلجوقیان، هنرزری بافی دوباره روبه خاموشی گرائید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همه چیز و همه کس را تا لبه پرتگاه نابودی پیش برد. دردوران مغولان کشتارو ویرانی چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و بالطبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمائی داشتند ونه حکومت چنین چیزی رامی خواست. هرچندکه در اواخرحکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچ گاه شکوه دوران پیشین،تکرار نشد.
تعریف زری بافی:
دراکثرمنابع مکتوب پارچه زری را پارچه ای بافته شده از زرمی دانند و زری را صفت منسوب به زر دانسته اندکه تار و پود آن از ابریشم است و از الیاف گلابتون بافته شده است. گلابتون نخی است که با نوار باریکی از جنس طلا، نقره، و یا غالبا از نقره با روکش طلا به صورت تابیده شده ساخته شده است - فانی، - 1383 درلغتنامه دهخدا زری راچنین تعریف کرده اند:" زری یک صفت منسوب به زر است یعنی ساخته شده از زر، زرین، طلایی. به عبارتی
زری عبارتست از پارچه های زربفت،پارچه ای که پودهای آن از طلاست،زربفت نوعی جامه از زر بافته،جامه ای که تار زر دارد." - دهخدا، - 1373 درفرهنگ نظام تعریف زری چنین است:" .1 هرچیزمنسوب به زر .2 پارچه ای که درآن تارهای طلایی و نقره بافته شده باشد. - داعی السلام، - 1926
غلامحسین مصاحب دردایره المعارف تعریف دیگری از پارچه زری آورده است او زری را پارچه ای ظریف و گرانبها می داندکه تار و پود آن از ابریشم است و باگلابتون طرحهایی برآن نقش بسته است. - مصاحب،دایره المعارف فارسی - زهره روح فر نیز درمقاله ای با عنوان " زری بافی ایران" پارچه های زری وزربفت را چنین تعریف کرده است: " به طورکلی به پارچه ای که دربافت آن، الیاف فلز طلا و نقره که اصطلاحا به آن گلابتون می گویند،به کار رفته باشد زری یازربفت می گویند" . - روحفر، - 1381 درزبان انگلیسی پارچه زری را " بروکید" مینامند. امابرای تعریف این لفظ نیزتعاریف متفاوتی گفته شده است که برخی از آنها چنین است:
درلوح فشرده ای ازکمبریج، بروکید را چنین تعریف کرده اند: " پارچه تزئینی گرانقیمت با نقشی نمایان که اغلب از الیاف طلا یا نقره بافته می شود." و نیز دردایره المعارفی چنین نوشته اند :" پارچه ابریشمی که با طلا یا نقره رنگارنگ شده، یا دارای گلها و شاخ و برگهای شاخص است. همچنین درباره پارچه های دیگری هم به کار می رودکه به روش مشابهی غنی شده و به دست آمده است.
- "Virginia S. Thatcher. The new Webster Encyclopedic Dictionary of the English language . Grolier press . New York - درترجمه یکی از متون نیز بروکید را چنین تعریف کرده اند:"بروکید نامی است که معمولا به درجه ای از پارچه های تزئینی ارزشمند داده می شودکه با ماکو بافته شده و اغلب با ابریشم های رنگی، و الیاف طلا و نقره و یابدون آن بافته می شود."