بخشی از مقاله

گزارش کارآموزی مراحل داشت و برداشت گندم (آفات، بيماري‌ها و علف های هرز


مكان: گميشان، مركز خدمات كشاورزي گميشان
موضوع: مراحل داشت و برداشت گندم (آفات، بيماري‌ها،
علف‌هاي هرز و ...)

تغذيه گندم
مساله‌ي اساسي تغذيه گندم‌ در ديمزارها، تنظيم مقدار كود بر اساس رژيم رطوبتي قابل انتظار در منطقه رشد گياه مي‌باشد. در شرايط بارندگي محدود، ضرورتاً بايستي مصرف كودهاي شيميايي را به اندازه‌اي محدود نمود كه موجب گياه‌سوزي نشده و گياه با استفاده از رطوبت موجود، بتواند از كود استفاده نموده و عملكرد مناسب را توليد نمايد. به عبارت ديگر از به هم خوردن تعادل حساس و بحراني بين رشد رويشي و زايشي در شرايط كمبود رطوبت بايد جلوگيري كرد.


از طرف ديگر وقتي بارندگي در حد مطلوب است، بايد مواد غذايي را به اندازه‌اي مصرف كرد كه گياه قادر به استفاده كامل و مفيد از آن در شرايط مطلوب رطوبتي باشد. اغلب خاك‌هاي مناطق خشك و نيمه‌خشك بطور طبيعي داراي ذخيره پتاسيم زيادي هستند و اين مقدار براي زراعت ديم معمولاً كافي است. برعكس، ذخيره فسفر خاك براي عملكرد رضايت‌بخش كافي نيست و بايد بر اساس تجزيه خاك و توصيه مناطق فسفر خالص را قبل و يا موقع كاشت مصرف كرد تا استفاده از آن در مراحل اوليه باعث تحريك رشد و استقرار خوب گياه و نفوذ بهتر ريشه شده و پيش‌رسي محصول افزايش يابد.


فسفر در ازدياد مقاومت گياه نسبت به خشكي موثر است. مصرف كودهاي ازته در غلات ديم، حتي در شرايطي كه حاصلخيزي خاك خوب باشد، مفيد خواهد بود. زمان مطلوب مصرف كودهاي ازته متغير بوده و بستگي به پراكنش بارندگي دارد و بهتر است بر اساس آزمون خاك و توصيه مناطق، ازت خالص (به صورت 3/2 در پاييز در موقع كاشت و در صورت اطمينان از بارندگي‌هاي بهاره 3/1 آن را در بهار به صورت سرك)‌ مصرف نمود.
مهمترين آفات مزراع گندم در منطقه گميشان
شته سبز گندم: Sitobion avenae (Fab)
خانواده: Aphidae
مشخصات، زيست‌شناسي، خسارت و كنترل
طول بدن 8/2-2 ميليمتر و طول شاخك در شته‌هاي بي‌بال برابر و يا بيشتر از طول بدن است. كورنيكول در انتهاي آزاد خود قدري عريض مي‌شود. دم به خوبي رشد كرده و 3/2 طول كورنيكول را دارد. رنگ شته سبز ملايم يا سبز مايل به زرد مي‌باشد. كورنيكول‌ها و شاخك‌ها سياه، دم روشن، پاها زرد و انتهاي ران، ساق و پنجه پا دودي رنگ است.


شته‌هاي كامل بالدار داراي سر و سينه قهوه‌اي مايل به قرمز، شكم سبز با 6-5 لكه جانبي تيره مي‌باشد. بقيه اعضاء از نظر رنگ تفاوتي با بي‌بال‌ها ندارند. اين شته در همه نقاط مهم گندم‌خيز كشور فعاليت دارد. به عبارت ديگر، از منطقه گرم اهواز تا مناطق سردسير شهركر و خلخال و از مناطق مرطوب مازاندران و گرگان تا مناطق خشك سيستان و بلوچستان وجود دارد. اين شته روي گرامينه‌هاي اهلي و وحشي زندگي نموده و خسارت‌زايي مي‌كند و علاوه بر جوانه‌ها و برگ‌ها به دانه‌ها نيز حمله كرده و در بين شته‌ها، بيشترين خسارت را وارد مي‌سازد شته سبز گندم ناقل بيماري ويروس موزاييك جو نيز مي‌باشد.


تاكنون تخم زمستان‌گذران اين شته از ايران گزارش نشده است و اعتقاد بر اين است كه تمام سال را به صورت زنده‌زايي توسط ماده‌هاي جفت‌گيري نكرده مي‌گذراند و به عبارت ديگر فرم جنسي آن تاكنون در ايران ديده نشده است. در سال‌هاي عادي اين شته در اكثر مناطق كشور از مهمترين شته‌هاست. در اين گونه سال‌ها، اوج جمعيت ساير شته‌ها در مرحله ظهور برگ پرچم است، در حالي كه جمعيت شته سبز گندم ديرتر از زمان ظهور خوشه به اوج مي‌رسد. جمعيت اين شته‌ بعضي سال‌ها و در شرايطي ويژه افزايش شديدي نشان مي‌دهد كه در آن صورت در مواردي چاره‌اي جز مبارزه شيميايي نيست، ولي در عين حال اين شته دشمنان طبيعي فراواني دارد كه در سراسر كشور فعال بوده و جمعيت اين آفت را در سطحي قابل تحمل نگه مي‌دارند.
سن مائورا: Eurygaster maura (L.)
خانواده: Scutelleridae
مشخصات، زيست‌شناسي، خسارت و كنترل
اين گونه شباهت بسياري به سن گندم دارد، ولي طول بدن، شكل و تعداد قلاب‌هاي داخل عضو تناسلي حشره كامل نر آن با سن گندم متفاوت است كه در اين‌گونه يك جفت و داسي شكل بوده، در حالي كه در سن گندم دو جفت بوده و جفت زيري راست و بدون خميدگي و جفت رويي قدري خميده است.
اين سن در منطقه گرگان و گنبد، منطقه كلاردشت و مسير آن به طرف

مرزن‌آباد، سراسر نوار ساحلي درياي خزر و منطقه رودبار و بين تبريز و مرز بازرگان يافت مي‌شود. گياهان ميزبان و شيوه خسارت تقريباً مانند سن گندم است و شدت خسارت آن نيز اگر زنبورهاي پارازيتوييد تخم فعال نباشد، قابل توجه خواهد بود. خوشبختانه زنبورها قادرند اين آفت را دائماً تحت كنترل درآورند.
اين حشره يك نسل در سال دارد. تابستان و زمستان را به صورت سن كامل در بلندي‌ها و ارتفاعات اطراف، زير بوته‌ها، زير سنگ‌ها و زير برگ‌هاي ريخته درختان به صورت دياپوز مي‌گذراند. در بهار به مزارع ريزش كرده، پنج مرحله پورگي را پشت سر گذاشته و پس از كامل شدن به مكان‌هاي تابستاني و زمستاني انتقال مي‌يابد.
خوشبختانه در زمان برداشت گندم در منطقه گرگان و گنبد حدود 50 درصد از جمعيت آفت به صورت پوره ديده مي‌شود و اين خود امتياز بزرگي در كنترل اين آفت است، چون اين پوره‌ها عمدتاً از بي‌غذايي تلف خواهند شد. البته اين پوره‌ها بعد از برداشت گندم به طرف علف‌هاي كشيده برگ نظير جو.هاي وحشي، بروموس، پوآ و بويژه به طرف گندم بجاي مانده در حاشيه مزارع و كاه وكلش داخل مزارع درو شده حركت كرده و به تغذيه ادامه مي‌دهند، ولي در هر صورت تعداد كثيري از اين عده محكوم به فنا هستند و اين خود پديده‌اي است كه از نقطه نظر IPM اهميت فراواني دارد. از طرف ديگر، ميزان فعاليت دشمنان طبيعي به اندازه‌اي است كه مجال افزايشي جمعيت را به آفت نداده و آن را تقريباً زير سطح زيان اقتصادي نگه مي‌دارند. فعاليت مگس‌هاي پارازيتوئيد نيز اميدبخش است.
سوسك سياه گندم: Zabrus tenebrioides (Goeza)


خانواده: Carabidae
شناسايي آفت
طول بدن حشره كامل از 13 تا 17 ميليمتر متغير است. اين آفت در ابتداي ظهور قهوه‌اي رنگ بوده و به تدريج كه از عمر آن مي‌گذرد، بالپوش‌ها سياه‌رنگ مي‌شوند. قسمت شكمي تا اواخر عمر قهوه‌اي باقي مي‌ماند. سر حشره نسبتاً بزرگ و داراي قطعات دهاني قوي مي‌باشد. در انتهاي ساق پاهاي جلو در سمت داخل دو خار دراز مشخص وجود دارد. رنگ ساق و پنجه پا قهوه‌اي متمايل به قرمز و بالپوش داراي خطوط موازي است. تخم لارو و حشره ه

ر دو سفيدرنگ بوده و سر لارو قهوه‌اي، سينه متمايل به زرد و سينه اول، دوم، سوم و ساير حلقه‌هاي بدن داراي لكه‌هاي قهوه‌اي عرضي مي‌باشند. در انتهاي بدن لارو و در آخرين حلقه شكم يك جفت استطاله ديده مي‌شود. لارو داراي 3 جفت پاي سينه‌اي است و پس از رشد كامل، طول آن به 28-24 ميليمتر مي‌رسد. شفيره اين آفت از نوع آزاد و سفيدرنگ است و طول آن داخل محفظه گلي، 18-16 ميليمتر مي‌باشد.
مناطق انتشار، گياهان ميزبان، شيوه و شدت خسارت
اين حشره در سراسر نواحي گندم‌خير كشور كم‌ و بيش فعال است. گياهان ميزبان اين حشره را گندم، جو، چاودار، ذرت، يولاف و گونه‌هايي از گياهان وحشي خانواده گندميان تشكيل مي‌دهد. حشرات كامل اين آفت در مرحله خميري شدن دانه‌هاي گندم از لانه‌ها تغذيه مي‌كنند، ولي بيشترين خسارت مربوط به لارو اين آفت است كه از اوايل آبان با سبز شدن مزارع گندم به جوانه‌هاي اوليه خسارت مي‌زنند و حتي در بعضي موارد دانه‌هاي گندم قبل از سبز شدن مورد حمله لارو اين آفت قرار مي‌گيرند.
بيشترين خسارت در سال‌هايي است كه پاييز طولاني بوده و هوا گرم است. با شروع فصل سرما در زمستان فعاليت لاروها متوقف شده و به اعماق بيشتر خاك فرو مي‌روند. نحوه خسارت لارو در سنين مختلف لاروي متفاوت است. لاروهاي سنين اول و دوم حتي بدون خاك دادن پاي بوته‌ها دو ريشه و طوقه نارك گندم تغذيه مي‌كنند و به تدريج كه بزرگتر مي‌شوند، به خصوص پس از سپري

شدن فصل سرما و در اواخر اسفند و اوايل فروردين نحوه فعاليت تفاوت كرده و لاروها با سوراخ كردن زمين و دادن خاك اطراف سوراخ شبيه لانه‌هاي مورچه از خاك خارج شده و برگ‌هاي گندم را بدون قطع كردن وارد لانه كرده و اطراف آن را خاك مي‌دهند. بدين ترتيب برگ‌ها به صورت جويده و مچاله شده در زير خاك مشهود مي‌باشند. در اين مرحله از خسارت، بوته‌هاي گندم كاملاً از بن نرفته، بلكه جوانه‌هاي مركزي سالم مانده و پنجه‌ها از بين مي‌روند.
زندگي آفت
اين آفت زمستان را اكثراً به صورت لارو سن دوم و سوم در زير خاك سپري مي‌كن و با گرم شدن هوا از اواسط اسفندماه مجدداً فعاليت خود را آغاز مي‌نمايد: دوره لاروي اين آفت طولاني بوده و از اوايل آبان تا اواسط فروردين سال بعد در شرايط منطقه خراسان طول مي‌كشد. لارو اين آفت داراي 3 سن لاروي است. لاروهاي سن سوم پس از تغذيه از اواخر فروردين، داخل خاك در يك لانه گلي تبديل به شفيره مي‌شوند. اولين حشرات كامل از اواخر ارديبهشت‌ماه ظاهر شده و ظهور آنها تا اواخر مرداد ادامه دارد. سوسك‌ها در طول روز زير كلوخه‌ها و در خاك‌هاي شني و زير سنگلاخ‌ها پنهان مي‌شوند و شب‌ها روي خوشه آمده، از دانه‌هاي گندم تغذيه مي‌كنند. تابستان گذراني زير كاه و كلش و پناهگاه‌هاي اطراف مزارع صورت گرفته و با سرد شدن هوا از اوايل مهرماه فعاليت خود را از سر مي‌گيرند. تخم‌ريزي سوسك‌هاي ماده از اواسط شهريور آغاز و تا اواسط آبان ادامه مي‌يابد. تجمع كاه و كلش به صورت انباشته كه گاهي تا مدت‌ها در سطح مزارع ديده مي‌شود، محل امن و مناسبي براي سوسك‌ها و تخم‌ريزي در آن اماكن مي‌باشد. تخم‌ها اكثراً در عمق 5-2 سانتيمتري خاك كنار همديگر گذارده شده و بسيار شكننده هستند. تخم‌ها در مزارع آبياري ش

ده، با مساعد شدن ميزان رطوبت خاك فعال شده،‌ تفريق مي‌شوند.
مديريت تلفيقي آفت
علت اصلي افزايش جمعيت آفت در ساليان اخير، تنها برهم خوردن تناوب مطلوب بوده است كه به نحو چشمگيري به سمت افزايش سطح كشت گندم و جو جهت‌گيري داشته است. بنابراين مساله تناوب بايد به شدت اجرا گردد تا از اين طريق جمعيت آفت كاهش يابد. همچنين شخم بعد ا

ز برداشت و در صورت امكان شخم مجدد زمين‌هاي آيش گذاشته شده در بهار و قبل از ظهور حشرات كامل در كاهش جمعيت اين آفت تاثير خوبي دارد.در بعضي شرايط مكاني و زماني، به ناچار بايد اقدام كنترل شيميايي نمود. اگر تعداد لارو به بيش از 5 عدد در مترمربع رسيد، مي‌توان به سمپاش متوسل شد، مشروط بر آنكه شرايط حرارتي هوا نيز جهت سمپاشي خاك عليه لارو مناسب باشد. اين زمان معمولاً مصادف با ماه‌هاي آبان و آذر است كه لاروها فعال بوده و از بوته‌هاي گندم كه تازه جوانه زده‌اند، تغذيه مي‌كنند.
بيماري‌هاي مهم مزارع گندم در منطقه گميشان
زنگ زرد گندم: Yellow rust, Stripe rust
عامل بيماري زنگ زرد گندم، قارچي است به نام Puccinia striiformis كه از رده بازيديوميست‌ها، راسته اوردينال‌ها و خانواده Pucciniaceae مي‌باشد. اين بيماري يكي از مهمترين بيماري‌هاي گندم در دنيا و در ايران به شمار رفته و در سال‌هاي خسارت سنگيني را موجب مي‌شود. در حال حاضر در بيشتر مناطق گندم‌خير كشور انتشار دارد.


علائم بيماري
علائم بيماري زنگ زرد در روي برگ‌هاي جوان به صورت جوش يا تاول‌هايي به رنگ زرد مايل به نارنجي ظاهر شده، سپس اين جو‌ش‌ها به هم پيوسته و نوارهايي در امتداد رگبرگ‌ها در هر دو سطح برگ نمايان مي‌شود. زنگ زرد به اندام‌هاي مختلف گندم مانند برگ، غلاف،‌ ساقه، خوشه، گلوم و گلومل و حتي ريشك‌ها حمله كرده و در بهار زودتر از ساير زنگ‌ها به چشم مي‌خورد. هر يك از جوش‌هاي روي برگ حاوي هزاران هاگ يا اورديوسپور بهاره است كه فعال‌ترين شكل تكثير قارچ عامل بيماري بوده و باعث توسعه بيماري در فصل رشد گندم در مزارع و همچنين انتقال بيماري از سالي به سال ديگر مي‌باشد. در اواخر فصل در سطح زيرين برگ تليوسپورهاي سياه رنگ قارچ ظاهر مي‌شود.
زيست‌شناسي
تاكنون براي اين قارچ، ميزبان واسط در دنيا شناخته نشده است. زنگ زرد گندم زمستان

را به صورت اورديوسپور و ميسليوم روي علف‌هاي هرز گندميان و يا گندم‌هاي روييده از سال قبل گذرانده و با مساعد شدن شرايط محيطي به صورت همه‌جاگير شيوع پيدا مي‌كند. آلودگي ممكن است در پاييز و يا زمستان رخ دهد. اورديوسپورهاي زنگ زرد پس از قرار گرفتن بر روي برگ در صورت وجود شبنم و آب آزاد جوانه زده، و لوله تندش از طريق روزنه به داخل برگ نفوذ مي‌كند. ريسه‌هاي قارچ در داخل برگ رشد كرده و از طريق توليد اندام مكنده با مواد داخل سلول تماس برقرار مي‌كند و بالاخره با توسعه ريسه در فضاي بين سلولي كلني جديد قارچ، جوش‌ها و اورديوسپورهاي قارچ تشكيل مي‌شوند.
در حال حاضر در كشور ايران اغلب ارقام تجارتي گندم مانند تجن كه در سطح وسيع كشت مي‌شوند، نسبت به زنگ زرد حساس هستند. عوامل محيطي موثر در بروز و توسعه بيماري زنگ زرد عبارت است از درجه حرارت و رطوبت مناسب، وجود علف‌هاي هرز گندميان و ارقام حساس.
بعد از برداشت گندم در اوايل تابستان، زنگ زرد مي‌تواند روي گندم‌هاي مزارع ديركاشت واقع در مناطق مرتفع، گندم‌هاي خودروي حاصل از ريزش بذر در موقع برداشت يا روي علف‌هاي هرز خانواده گندميان به حالت فعال باقيمانده و در پاييز اورديوسپورهاي آن توسط بادروي گياهچه‌هاي جديد گندم منتقل شود. اگر در اين زمان درجه حرارت، رطوبت و بارندگي براي جوانه‌زني و نفوذ اورديوسپورهاي قارچ فراهم باشد، اولين آلودگي به طور پراكنده در مزارع ايجاد مي‌شود. هرچه درجه حرارت و رطوبت در طول تابستان كمتر باشد، اسپورزايي زنگ بيشتر و آلودگي پاييزه افزايش پيدا مي‌كند. بعد از انجام آلودگي در گياهچه گندم بسته به شرايط جوي و قبل از شروع سرماي زمستان فعاليت زنگ متفاوت خواهد بود. در صورت وجود آب و هواي ملايم براي مدت نسبتاً طولاني زنگ به رشد خود ادامه داده و حتي اورديوسپورها روي برگ تشكيل مي‌شود. هرچه درجه حرارت از درجه حرارت مناسب فاصله داشته و كمتر باشد، زمان آلودي تا ظهور اورديوسپور طولاني‌تر مي‌شود. جوش‌ه

اي در حال اورديوسپورزايي مي‌توانند تا 4 درجه سانتيگراد زير صفر را تحمل كنند، ولي در درجات حرارت پايين‌تر از بين مي‌روند.
پوشش برف مي‌تواند در زنده ماندن و بقاي قارچ نقش مهمي داشته باشد. درجه حرارت در زمستان نقش عمده‌اي در شروع و توسعه اپيدمي زنگ زرد در بهار ايفا مي‌كند. هرچه درجه حرارت در طول ماه‌هاي زمستان پايين‌تر و حدت سرما طولاني‌تر باشد، بروز و توسعه آلودگي كندتر، م

يزان توليد اسپور براي ايجاد آلودگي‌هاي اوليه بهاره كمتر و در نتيجه شروع آلودگي‌هاي بهاره ديرتر و سرعت پيشرفت بيماري كندتر است.
نحوه خسارت
آلودگي برگ‌هاي پاييني به نسبت برگ‌هاي بالايي تاثير كمتري در كاهش محصول دارد. حساس‌ترين مرحله رشد گياه، مرحله ظهور برگ پرچم و متورم شدن غلاف و مرحله تشكيل خوشه مي‌باشد. هرچه آلودگي برگ پرچم بيشتر باشد، ميزان خسارت وارده به محصول بيشتر خواهد شد.
مديريت تلفيقي بيماري
راهكارهاي موثر در كنترل بيماري زنگ زرد گندم عبارتند از:
• كشت ارقام مقاوم و يا متحمل‌؛
• از بين بردن علف‌هاي هرز گندميان؛
• استفاده بهينه از كودهاي ازتي؛
• از بين بردن كانون‌هاي اوليه آلودگي و در صورت بروز اپيدمي، يكبار سمپاشي در مرحله تورم خوشه؛
• قارچ‌كش‌هاي تكتو، تيلت و ايمپكت به مقدار نيم ليتر در هكتار و قارچ‌كش فوليكور به مقدار يك ليتر در هكتار براي اين سمپاشي توصيه مي‌شود.
تعيين زمان سمپاشي
در صورتي كه طي 5 روز متوالي ميانگين درجه حرارت بين 15-13 درجه سانتيگراد (حداقل بيش از 7 درجه سانتيگراد) و ميانگين رطوبت نسبي هوا بيش از 70 درصد باشد و حداقل دو روز بارندگي بيش از 5 ميليمتر وجود داشته باشد، احتمال بروز آلودگي در 5-3 روز آينده وجود دارد. لذا باي

د پيش‌بيني لازم براي كنترل به عمل آيد و به محض مشاهده آلودگي زنگ (كمتر از 5درصد شدت آلودگي روي برگ‌هاي پرچم و كمتر از 10درصد روي برگ‌هاي پاييني) سمپاشي انجام شود.
سياهك آشكار گندم Loose smut
عامل بيماري سياهك آشكار گندم، قارچ Ustilago tritici مي‌باشد كه متعلق است به رده

بازديوميست‌ها، راسته اوستيلاژينال‌ها و جنس Ustilago. ريسه اين قارچ در حين رشد در داخل گياه بي‌رنگ، اما در موقع تكامل قهوه‌اي رنگ است. سلول‌هاي ريسه دو هسته‌اي بوده و در نهايت به تليوسپورهاي قهوه‌اي و خاردار تبديل مي‌شوند. تليوسپورها به آساني جوانه زده و تشكيل بازيديوم مي‌دهند. بازيديوسپور توليد بازيديوم نمي‌كند، بلكه سلول‌هاي آن جوانه زده و هيف‌هاي كوتاه تك هسته‌اي با تيپ‌هاي مختلف جنسي توليد مي‌نمايند. هيف‌هاي سازگار دو به دو با هم جفت شده و توليد ريسه دوهسته‌اي با قدرت بيماري‌زايي مي‌كنند.
سياهك آشكار گندم، يكي از بيماري‌هاي مهم گندم در نواحي مرطوب و نسبتاً مرطوب است. اين بيماري در تمام مناطق كشور شايع بوده، ولي خسارت آن نسبت به ساير سياهك‌هاي گندم كمتر است.
علائم بيماري
سياهك آشكار گندم به طور معمول تا زماني كه بوته‌ها به خوشه بروند، هيچ نوع نشانه‌اي ايجاد نمي‌كند. بوته‌هاي سياهك زده زودتر از بوته‌هاي سالم به خوشه رفته و خوشه‌هاي سياهك زده سريعاً بلند شده و از خوشه گياهان سالم بالاتر مي‌روند. در يك بوته آلوده تمام خوشه‌ها و دانه‌ها از توده سياه اسپور پر مي‌شوند.
سنبلچه‌هاي گياه آلوده به رنگ قهوه‌اي زيتوني تيره درآمده و توده اسپورهاي قارچ توسط غشاي نازكي محصور مي‌شود. اين غشاء قبل از برداشت يا در مرحله دروي محصول پاره و اسپورها در هوا پخش مي‌شوند. اسپورها توسط باد و يا حشرات به اطراف بده شده و فقط محور اصلي خوشه باقي مي‌ماند.
زيست‌شناسي قارچ عامل بيماري
قارچ عامل بيماري زمستان را به صورت ريسه غيرفعال در لپه دانه‌هاي آلوده مي‌گذراند. پس از كاشت دانه‌هاي آلوده، ريسه جوانه زده و فعاليت شروع مي‌شود. ريسه به طريق بين سلولي در بافت‌هاي جنين و گياهچه‌ جوان رشد مي‌كند تا به نقطه رويشي گياه برسد. از آن پس رشد قارچ به موازات رشد گياه و درست به دنبال جوانه‌ انتهايي صورت مي‌گيرد. به هنگام تشكيل خوشه حتي قبل از ظهور خوشه، ريسه به تمام سنبله جوان حمله كرده و با رشد داخل سلولي بيشتر بافت‌هاي خوشه بجز محور آن را نابود مي‌كند. در اين موقع بيشتر گياهان آلوده در اثر تحريك قارچ بلندتر از گياهان سالم هستند. ريسه در دانه‌هاي آلوده تبديل به تليوسپور شده و توسط غشا

ي نازكي كه بافت ميزبان است، پوشانده مي‌شود. اين غشاء پس از رسيدن تليوسپورها پاره و اسپورها آزاد شده و با جريان باد به گياهان سالم منتقل مي‌شوند. رها شدن اسپورها همزمان با باز شدن گل‌هاي گياهان سالم است و اسپورها روي گل‌ها قرار گرفته، جوانه زده و توليد بازيديوم مي‌كنند و سپس هيف‌هاي هاپلوئيد را بوجود مي‌آورند. پس از جفت شدن هيف‌هاي هاپلوئيد كه از نظر جنسي سازگارند، ريسه ديكاريوت بوجود آمده، از طريق كلاله و يا از راه دور ديواره تخمدان به داخل گل رخنه كرده و در پريكاريت و در بافت‌هاي لپه و بافت جنين جايگزين مي‌شود. ريسه ق

ارچ سپس غيرفعال شده و به حالت خواب در جنين باقي مي‌ماند تا دانه آلوده جوانه بزند. اسپورهاي اين قارچ قادر نيستند از طريق خاك يا آلودگي سطحي بذر بيماري را منتقل كنند.
بهترين، ساده‌ترين و ارزان‌ترين روش كنترل بيماري ضدعفوني بذر با يكي از سموم سيستميك و سيستميك تماسي مانند سومي ايت 1.2درصد به صورت پودر و تابل، ونيسيت DS/ 50%،ريال با تيان DS 5.17%، كاربوكسين تيرام به مقدار 200-150 گرم از فرم تجاري، ويتاواكس FF200 مايع به مقدار 250 ميلي‌گرم از فرم تجاري، دي‌وي‌دند مايع 3% به مقدار 200-100 ميلي‌ليتر كه اين مقادير و سومي‌ايت مايع 2% به مقدار 100 ميلي‌ليتر براي ضدعفوني 100 كيلوگرم بذر توصيه مي‌شود.
سفيدك پودري گندم: Powdery mildew
عامل بيماري سفيدك پودري گندم، قارچ Blumerid garaminia F. Sptritici مي‌باشد. اين قارچ متعلق است به رده آسكومسيت‌ها، راسته اريزيفال‌ها، جنس Erysiphe و انگل اجباري و بيوتروف مي‌باشد.
بيماري سفيدك پودري گندم در تمام دنيا شيوع دارد و در ايران از استان‌هاي آذربايجان شرقي و غربي، اردبيل، مازندران، گلستان، مركزي، فارس،‌ اصفهان، خوزستان و خراسان گزارش شده است. در سال‌هاي اخير به دليل كشت ارقام مكزيكي كه مقاوم به بيماري زنگ زرد، ولي حساس به برخي از بيماري‌ها از جمله سفيدك پودري هستند، اين بيماري به شدت در مناطق گندم‌كاري كشور شيوع يافته و در سال‌هايي كه شرايط محيطي (بارندگي، رطوبت و درجه حرارت) براي بروز بيماري مساعد بوده، ميزان محصول به شدت در اثر اين بيماري كاهش يافته است.
علائم بيماري:
بهترين نشانه‌هاي بيماري، سفيدك پودري گندم، ظهور و تشكيل يك پوشش پنبه‌اي سفيد مايل به خاكستري در سطح برگ‌هاست. علائم بيماري روي برگ، غلاف و خوشه به صورت پوشش سفيدرنگ مايل به خاكستري و پنبه‌اي ديده مي‌شود.
اين علائم ابتدا به صورت لكه‌هاي كوچك رنگ‌پريده ظاهر شده و با پيشرفت بيماري به هم متصل و تمام سطح برگ يا خوشه را به طور كامل يا پراكنده مي‌پوشاند. اين حالت بستگي به حساس

 

يت ارقام دارد. پوشش سفيدرنگ در حقيقت مجموعه هيف‌هاي قارچ و شكل غيرجنسي آن است و نسج در زير اين پوشش به حالت نكروزه درمي‌آيد. ميسليوم اين قارچ سطحي، منشعب و سفيدرنگ است و به تدريج خاكستري و يا قهوه‌اي مي‌شود.
زيست‌شناسي
عامل بيماري مي‌تواند به صورت كلستوتيس، ميسيليوم و كنيدي روي كاه و كلش و بقاياي گياهي زمستان گذراني كند. آسكوسكورها و كنيدي‌ها كه توسط باد و باران پراكنده مي‌شوند، منبع اوليه آلودگي به شمار مي‌روند. آسكوسپورها به طور معمول از اواسط شهريورماه آغاز شده و مي‌توانند روي علف‌هاي هرز گرامينه و گندم‌هاي روييده در مزارع بعد از برداشت جوانه زده و نفوذ كنند.
كنيدي‌ها در شرايط مناسب به كرات توليد مي‌شوند. لوله‌هاي تندش هر دو نوع اسپور به طور مستقيم به گياه گندم نفوذ و در داخل سلول‌ها اندام مكنده يا هاستوريم را تشكيل مي‌دهند. پس از آن، به تعداد زياد اسپورزايي صورت گرفته، اسپورها زنجيروار بالا آمده و در سطح برگ كلني قارچ را تشكيل مي‌دهند.
كنيدي‌هاي توليد شده توسط باد، باران و حشرات پراكنده شده و آلودگي ثانويه را موجب مي‌شوند. بهترين دما براي رشد قارچ، 22-15 درجه سانتيگراد است. اين قارچ مي‌تواند روي علف‌هاي هرز گرامينه تابستان و زمستان‌گذراني كند.
مديريت تلفيقي بيماري: Septoria leaf blotch
از بين بردن علف‌هاي هرز گرامينه، كشت ارقام مقاوم، خودداري از كشت متراكم، خودداري از كشت مداوم يك رقم، استفاده بهينه از كودهاي ازته و در صورت لزوم و صرفه اقتصادي، سمپاشي مزرعه با يكي از سموم قارچكش مانند آلتو، تيلت يا بايلتون.
بيماري سوختگي سپتورياي گندم (سپتوريوز)
عامل سپتوريوز برگ گندم، قارچي است كه در مرحله غيرجنسي به نام Septoria tritici شناخته مي‌شود و متعلق به شبه رده قارچ‌هاي ناقص و جنس سپتوريا است. مرحله جنسي اين قارچ تحت نام Mycosphaerella graminicola و متعلق به رده آسكوميست‌ها، راسته Dothideales، خانواده Dothideaceae و جنس Mycospharella مي‌باشد.
گونه S. tririci داراي پيكنيدهاي فرو رفته در درون اپيدرم و بافت مزوفيل برگ در هر دو سطح است. شكل پيكنيدها كروي و به رنگ قهوه‌اي روشن تا تيره مي‌باشد. پيكنيدها اغلب به طور طولي بين رگبرگ‌ها قرار مي‌گيرند.
قارچ فوق در برگ‌ها ايجاد لكه‌هاي سبز روشن و زرد مي‌كند و پس از تشكيل پيكنيد روي برگ و غلاف، برگ‌ها خال‌دا ديده مي‌شوند. در مرحله جنسي قارچ پريتس تشكيل شده كه در داخل آن آسك و آسكوسپورها قرار دارند.
در سال‌هاي اخير به دليل كشت ارقام گندم مكزيكي كه مقاوم به زنگ زرد، ولي حساس به برخي از بيماري‌ها از جمله سپتوريا هستند، اين بيماري در بيشتر مناطق گندم‌كاري كشور از جمله

استان‌هاي فارس، خوزستان، مازندران و گلستان به شدت شيوع يافته است.
علائم بيماري
علائم بيماري ابتدا به صورت لكه‌هاي كوچك نامنظم به رنگ قهوه‌اي مايل به قرمز به چشم مي‌خورد. لكه‌ها توسط رگبرگ‌ها محدود شده و به صورت طولي توسعه مي‌يابند. به تدريج با پيشرفت لكه‌ها رنگ آنها خاكستري مي‌شود. لكه‌هاي خاكستري توسعه يافته، به هم متصل شده و در نهايت تمام سطح برگ را فرا مي‌گيرد.
در اغلب موارد زردي و خشكيدگي برگ اتفاق مي‌افتد. بالاخره خال‌هاي سياه كوچك يا هما

ن پيكنيدها در روي لكه‌ها ظاهر مي‌شوند. بيماري به طور معمول برگ‌هاي پاييني را مورد حمله قرار مي‌دهد. ميزان آلودگي برگ‌هاي بالايي گياه به شرايط محيطي و ميزان حساسيت ميزبان بستگي دارد. گياه در مرحله رسيدن محصول كمتر مورد حمله قارچ عامل بيماري قرار مي‌گيرد. طي مراحل رشد گياه، پيكنيدها در بافت گياه آلوده شده تشكيل و پس از رسيدن كامل اندام باردهي، توده اسپور، اپيدرم برگ را شكافته و به صورت فتيله‌هاي نازك با رنگ سفيد مايل به زرد از دهانه پيكنيد خارج مي‌شود. مرحله جنسي در بيشتر مناطق اتفاق نمي‌افتد و از ايران نيز گزارش نشده است.
زيست‌شناسي
قارچ عامل بيماري مي‌تواند به صورت پيكنوسپور درون پيكنيدهاي روي كاه و كلش چندين ماه باقي بماند و به عنوان ماده اوليه آلودگي تلقي گردد. پيكينوسپورها پس از قرار گرفتن برگ در رطوبت به مدت 30 دقيقه يا بيشتر از پيكنيد خارج مي‌شوند. معمولاً در دهانه پيكنيد ماده‌اي شفاف حاوي مقادير زيادي مواد قندي و پروتئين وجود دارد كه موجب بقاي اسپور در دوره‌هاي خشك مي‌شود.
جوانه‌زني پيكنيوسپورها از طريق دراز شدن سلول انتهايي و يا از طريق جوانه‌زني مستقيم از اپيدرم برگ وارد گياه مي‌شود. رطوبت براي تمام مراحل آلودگي شامل جوانه‌زني، نفوذ و گسترش ميسليوم درون بافت گياه و تشكيل پيكنيد ضروري است.
مديريت تلفيقي آفت
استفاده از ارقام مقاوم، از بين بردن علف‌هاي هرز خانواده گندميان و استفاده بهينه از كودهاي ازته براي مقابله با اين بيماري موثر واقع مي‌شود. در صورت لزوم مي‌توان مزرعه را با يكي از سموم قارچ‌كش گروه تريازول مانند تيلت EC 25% و فوليكور EW 25% سمپاشي كرد.
بيماري فوزاريوم خوشه گندم: Scab (Fusarium Head Blight)


عامل بيماري فوزاريوم خوشه گندم، گونه‌هاي قارچ فوزاريوم مي‌باشد كه گونه F. graminearum به عنوان گونه غالب معرفي شده است. گونه F. culmoium نيز علائمي مشابه بر روي گندم بوجود مي‌آورد، اما فعاليت اين گونه در مناطق خشك گسترده‌تر است. بيماري فوزاريومي خوشه باعث خسارت شديد روي محصول گندم در مناطق شمالي كشور مي‌شود. در چند سال اخير اين بيماري در استان‌هاي مازندران، گلستان، فارس و بوشهر شيوع پيدا كرده است. بيماري فوزاريومي خوشه علاوه بر كاهش وزن هزار دانه گندم، توليد توكسين‌هايي مانند Zearalrenol, Zearalenone و چن زهرابه خطرناك ديگر مي‌كند كه براي انسان، دام و طيور بسيار خطرناك است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید