بخشی از مقاله
چکیده
حج به عنوان بزرگترین تجمع انسانی و یک فریضه مهم الهی در طول تاریخ از اهمیت بارزی برخوردار بوده است. در طول تاریخ این فریضه با وجود سختی ها و موانع و مشکلات راه ها برگزار می شد . در این بین عرفا و صوفیان هم از این امر مستثنی نبودند . شیخ عبدالرحمان جامی از جمله عرفای اواخر دوره ی تیموری از کسانی بود که به حجاز شتافت و حج را به جا آورد. رویداد هایی که برای جامی در طول این سفر رخ داد ، صحنه ای از تاریخ اجتماعی و اعتقادی اواخر تیموری را به تصویر می کشد . سؤال اصلی در این تحقیق این است که جامی در طول سفرش به حج چه دستاورد ها و رویدادهایی را پشت سر نهاده است؟ فرضیه اصلی این است که جامی دو رساله در باب حج از خود برجای گذاشت و هم چنین با رویدادهایی همچون گرفتاری ها و سختی های راه ، دعاوی مذهبی ، آزارهای متعصبان روبرو شد. اگر چه از دوره ی تیموری سفرنامه در باب حج برجای نماند . اما این سفر اطلاعات درخور توجهی در این دوره ی تاریخی در اختیار خوانندگان قرار می دهد و به نوعی تنها سفرنامه ی دوره ی تیموری محسوب می شود . روش تحقیق در این مقاله روش توصیفی – تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای بهره گیری شده است.
کلیدواژه ها: حج، جامی، نقشبندیه، سلطان حسین بایقرا
مقدمه
حج به عنوان بزرگترین و مهم ترین رویداد جهانی در طول تاریخ از اهمیت بسیاری برخوردار بوده است. تجمع گروه هاافراد مختلف در این فریضه ی الهی نمادی از وحدت و یگانگی را در طول تاریخ برقرار کرده است. از آن رو حاکمان و دول مختلف در گذر زمان توجه فوق العاده ای به این فریضه از خود نشان دادند. علاوه بر توجه حاکمان در این بین عرفاصوفیان هم این حکم الهی را به جا می آوردند. آنان از آنجا که جایگاه مهمی را بین مردم به خود اختصاص داده بودند بالطبع حضور و همراهی گروهی از مردم را با خود به دنبال داشتند . دیدار با مشایخ و بزرگان، دیدن رویداد های متنوع در طول مسیر سفر، و پیاده روی قوافل و کاروانیان در آن برهه از زمان اهمیت این موضوع را دو چندان می سازد. البته باید خاطر نشان کرد که حضور این صوفیان و عرفا به دوره ی خاصی محدود نبوده است. از میان مهم ترین عارفان دوره ی تیموری که دستی در فقه، تصوف و ادبیات هم داشت می توان به عبدالرحمان جامی اشاره کرد . جامی از آنجا که جایگاه فوق العاده ای در جامعه اواخر تیموری تا اوایل صفویه به خود اختصاص داده بود، در طول سفر به حج توانست رویداد ها و دستاورد هایی را پشت سربنهد.
در این مقاله سوال اصلی آن است که دستاورد ها و رویدادهای سفر جامی به حج چه بود است؟ فرضیه مورد نظر این است که جامی دو رساله در باب حج از خود برجای گذاشت و در باب رویدادها که عمدتا نقل قول هایی از شاگردان و همراهان جامی اند می توان به موارد زیر اشاره کرد: درباب درگیری ها میان تشیع و تسنن و نوع برخورد اهل بغداد با جامی ، چگونگی نقد به ادبیات جامی و کتاب سلسله الذهب و مکاتباتی که جامی به فراخور جایگاه خود با سلاطین تیموری و آق قویونلو ها و همچنین با سلاطین عثمانی داشته است. جامی هیچ گاه منصب سیاسی نداشت ولی به دلیل موقعیت عرفانی و ادبی که داشت توانست در باب بهبود اوضاع راه های حج به مکاتباتی دست بزند. مهم ترین منبعی که درباب سفر حج جامی اطلاعاتی را در اختیار خواننده قرا می دهد ، رشحات عین الحیات کاشفی است. همچنین اسناد و مکاتبات تاریخی از تیمور تا شاه اسماعیل از عبدالحسین نوایی می تواند درباره ی مکاتباتی که جامی با سلاطین هم دوره خود داشته ،مطالبی عرضهکند.
زندگی نامه جامی
نور الدین عبدالرحمان جامی در سال 817 ه. ق در هرات متولد شد . وی از فرزندان محمد شیبانی بود. 1پدرش از محله دردشت اصفهان بود و بنابر حوادث آن دوران از آنجا به خراسان مهاجرت کرد و درقصبه ی خرجرد ساکن شد.2پدر و اجداد وی همگی به زهد و تقوا مشهور بودند و به قضاوت تخصص داشتند .3 جد عبدالرحمان در دوران خوارزمشاه جلای وطن کرده و به خراسان رفت. در خرجرد فردی با نام قاضی اسحاق که دارالقضای آن مکان در دست او بود ، دختری داشت و دخترش را به نکاح جد جامی درآورد و از آن دختر پدر جامی متولد شد و چون به سن رشد رسید فتوا و قضای شهر به او واگذار شد و پس از آن به خاطر یک امر ضروری وارد هرات شد و همزمان با ورود او به هرات جامی متولد شد.
4 لقب اصلی او عماد الدین و لقب مشهور او نورالدین و تخلص او جامی است. 5 پس از طی کردن مراحل رشد و کمال در هرات وارد مدرسه نظامیه هرات شد و در مدت کمی گوی سبقت را از دیگران ربود . جامی در ابتدا در خدمت جنید اصولی صرف و نحو را فرا گرفت . در مدرسه نظامیه به درس علی سمرقندی وارد شد که شاگرد سید شریف علامه بود علوم عقلی را درخدمت او سپری کرد و در مدت کمی به مرتبه ای بی انتها رسید . پس از آن توانست به سمرقند رود و در مجلس درس فتح االله تبریزی حضور یابد که او استاد الغ بیگ بود. در منابع ذکر شده است که تا آن موقع جوانی همچون جامی در خراسان نبوده است.
6 در سمرقند به همنشینی با قاضی زاده رومی نشست در اینجا بود که قاضی زاده گفته بود که »تا بنای سمرقند است هرگز به جودت طبع و قوت تصرف این جوان ،جامی کسی از آب مویه بدین جا عبور نکرده است. 7« در سمرقند توانست زبان عربی و ادبی خود را تکمیل کند و فن هندسه و هییت را به خوبی فرا گیرد 8 پس از آن بود که توانست دست ارادت خود رابه جانب سعدالدین کاشغری مشغول گرداند او از مریدان بهاالدین نقشبندیه بود.9