بخشی از مقاله

چکیده

مسکن که عنصر اصلی زندگی در محلات شهر محسوب می شده و کل نظام خدمت رسانی مراکز محله را به خود اختصاص می دهد،به دلیل روابط پیچیده درونی و کیفیت ارزنده ای که در شناخت مفاهیم معماری شهرهای قدیم ایران ارائه می دهد،نیاز به مطالعه اساسی دارد.از طرفی دگرگونی اجتماعی اقتصادی ایران و از آن طریق معماری، به شکل بندی جدیدی از روابط انجامیده است، ولی به سبب قطع فرایند تاریخی و طبیعی آن، همانی نیست که می بایستی از دل تحول تاریخی شهر زاده می شد.

در صورتی که برای پایداری اجتماعی سکونت گاه،ضروری است تا نظام حاکم بر خانه و محلات گذشته،که محصول تعامل انسان با محیط انسان ساخت بوده است،حفظ و بازشناسی شود.با این وجود،ویژگی های مکتب معماری مسکونی کرمان به طور مشخص،کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است.این پژوهش،با بررسی خانه های مختلفی در شهر کرمان و یافتن اشتراکات آن ها،الگوها و دستورالعمل های کالبدی حاکم بر این خانه ها را یافته و ارائه نموده است.

فرض این است که این نوع مقایسه تطبیقی بین گونه بندی های کالبدی در بافت تاریخی شهر کرمان باعث کشف و استخراج الفبای آن می گردد،تا در گام بعدی به برنامه ریزان در تدوین ضوابط راهنمای طراحی،و به طراحان در تشخیص و رعایت اصول مناسب طراحی مسکن و همچنین در نوسازی و احیا این محلات مسکونی کمک کندو گامی در جهت حفظ هویت معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی باشد.در این پژوهش ضمن بررسی و تحلیل ساختار کالبدی چند خانه مسکونی در کرمان از جمله منزل شاهرخ خان،منزل هرندی،منزل موحدی و منزل اعظمی،عناصر و قواعد حاکم بر طراحی آن ها از لحاظ جهت گیری،موقعیت،شکل نقشه،عملکرد،ترکیب فضاها واحجام و همچنین عناصر تشکیل دهنده خانه،بررسی،کشف و ارائه شده است.

واژه های کلیدی: گونه شناسی ، مسکونی ، کرمان ، ساختار کالبدی ، معماری ایرانی-اسلامی

مقدمه

هر پدیده ای هر گاه در اثر فرایند تاریخی خاص خود دگرگونی پذیرد، از انسجام و یکپارچگی در شکل جدید خود برخوردار خواهد بود و انتظام جدید از دل نظم کهن برون خواهد آمد. قطع این فرایند در نقطه ای و شتاب بخشیدن به فعل و انفعالات برای رسیدن به شکل تازه، ممکن است چهره ای جدید از پدیده را سبب شود.دگرگونی اجتماعی-اقتصادی ایران و از آن طریق معماری، به شکل بندی جدیدی از روابط انجامیده است، ولی به سبب قطع فرایند تاریخی و طبیعی آن، همانی نیست که می بایستی از دل تحول تاریخی شهر زاده می شد.

در صورتی که برای پایداری اجتماعی سکونت گاه،ضروری است تا نظام حاکم بر خانه و محلات گذشته،که محصول تعامل انسان با محیط انسان ساخت بوده است،حفظ و بازشناسی شود؛زیرا در رابطه ای دو طرفه،محیط کالبدی به رفتار انسان شکل می دهد و هر نوع عمل و رفتار انسانی،محیط کالبدی مناسب خود را می طلبد. از طرفی مسکن عنصر اصلی زندگی در محلات شهر محسوب می شده و کل نظام خدمت رسانی مراکز محله را به خود اختصاص می دهد؛به دلیل روابط پیچیده درونی و کیفیت ارزنده ای که در شناخت مفاهیم معماری شهرهای قدیم ایران ارائه می دهد،نیاز به مطالعه اساسی دارد.با این وجود،ویژگی های مکتب معماری مسکونی کرمان به طور مشخص،کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است.

این پژوهش،با بررسی خانه های مختلفی در شهر کرمان و یافتن اشتراکات آن ها،الگوها و دستورالعمل های کالبدی حاکم بر این خانه ها را یافته و ارائه نموده است.پیشتر چنین پژوهشی به صورت گسترده و جامع برای شهر اصفهان توسط زهرا اهری و سید محسن حبیبی انجام شده و نتایج آن در کتاب"مکتب اصفهان در شهرسازی ارائه شده است. در کتاب مذکور، تک تک فضاهای شهری اصفهان از جمله مساجد، میادین شهری، بازارها و غیره بررسی شده و برای هر یک واژگان و قواعد دستوری جداگانه ای تنظیم شده است.

همچنین محمود توسلی در کتاب ساخت شهر و معماری در اقلیم گرم و خشک ایران، به بررسی فضاهای شهری و معماری شهر یزد پرداخته است. پژوهش حاضر سعی دارد بابی را در زمینه انجام چنین پژوهش هایی جهت شناخت همه جانبه شهرسازی و معماری کرمان باز کند، تا با معرفی دستورالعمل ها در کالبد معماری مسکونی کرمان ،به برنامه ریزان در تدوین ضوابط راهنمای طراحی،و به طراحان در تشخیص و رعایت اصول مناسب طراحی مسکن و همچنین در نوسازی و احیا این محلات مسکونی کمک کند.

فرض این است که این نوع مقایسه تطبیقی بین گونه بندی های کالبدی در بافت تاریخی شهر کرمان باعث کشف و استخراج الفبای آن می گردد،که در گام بعدی با تبدیل آن به دستورالعملی شکلی بتوان اصولی جهت حفظ هویت معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی را به دست می آورد. در این پژوهش ضمن بررسی و تحلیل ساختار کالبدی چند خانه مسکونی در کرمان از جمله منزل شاهرخ خان،منزل هرندی،منزل موحدی و منزل اعظمی،عناصر و قواعد حاکم بر طراحی آن ها از لحاظ جهت گیری،موقعیت،شکل نقشه،عملکرد،ترکیب فضاها واحجام و همچنین عناصر تشکیل دهنده خانه،بررسی،کشف و ارائه شده است.

جهت گیری

جهت گیری خانه های کرمان از جهت کل شهر که به"رون کرمانی" معروف بوده است،پیروی می نماید.رون کرمانی که زمستان آفتاب نمی گیرد،جهت شرقی غربی دارد،که یکی از دلایل انتخاب آن وجود کوه های کرمان است.همچنین علل دیگری از قبیل شیب کلی شهر،جهت قنوات و آب های شهر و تقسیمات زمین در جهت گیری شهر و محلات مسکونی آن نقش داشته اند.

موقعیت خانه های مسکونی همجواری

همجواری خانه های مسکونی در بافت یکنواخت شهر به طرق مختلف تامین می شود،که پاره ای از آن ها عبارتند از: همجواری از طریق فضای باز مرکز محله و باز شدن ورودی خانه به تکیه های مرکز محله.همجواری از طریق راسته های پیاده داخل محلات؛نقاط عطفی که ورودی خانه را مشخص می سازد. همجواری از طریق هشتی،دالان و بن بست های اختصاصی که درب چند خانه به آن باز می شود.

مستقل بودن

خانه های همجوار با وجود ایجاد ارتباط و تامین همسایگی به دلیل شکل پلان و نحوه ترکیب احجام بوجود آورنده خانه،هر کدام از استقلال لازم برخوردارند.

امنیت

به دلیل بافت منسجم اجتماعی در محلات قدیمی شهر و ارتباط نزدیک ساکنین با یکدیگر محلات مسکونی از امنیت کافی برخوردار بودند،که این امنیت در حال حاضر به دلیل به هم خوردن نظام اجتماعی محلات و مهاجرت و تخلیه بافت از افراد بومی و جایگزینی آن ها توسط مهاجرین فصلی و افاغنه کاهش پیدا کرده است.

محله تکیه شاهرخ، منبع:جهاد دانشگاهی دانشکده هنرهای زیبا

نقشه در خانه های مختلف کرمان چه در محلات مسلمان نشین و چه در محلات یهودیان و زرتشتیان، چهارصفه می باشد و از جهت ترکیب پلان تفاوت عمده ای مابین آن ها دیده نمی شود.در تمامی خانه ها حیاط به عنوان عامل ارتباط و تامین کننده نظام کلی خانه در مرکز آن جای می گیرد و کلیه ارتباطات خانه از طریق حیاط انجام می شود.تنها تفاوتی که بین خانه های محلات مختلف کرمان دیده می شود،تفاوتی منتج از عوامل اجتماعی-اقتصادی است،بگونه ای که در محله زرتشتیان خانه های بسیار وسیع و در محله یهودیان که از امکانات مالی کمتر و شرایط اجتماعی سخت تری برخوردار بوده اند،خانه ها با مساحت خیلی کم،و در محلات مسلمان نشین تراکم ساختمانی در حد تعادل است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید