بخشی از مقاله
چکیده:
شهر مکان اصلی زندگی بشر امروزی است و فضای شهری عرصه زندگی اجتماعی فرد محسوب می شود، به عبارتی دیگر فضای شهری بدون وجود انسان و عملکرد او هویتی مستقل از خود ندارد و تعاملات انسانی است که یک مکان را معنادار می کند،از طرفی دیگر با گسترش شهرنشینی ، ویژگی های انسجامی از جمله رشد روابط مبتنی بر اقتصاد پولی ونه روابط مبتنی بر احساسات و عواطف، محافظه کاری ، کاهش اعتماد ، عدم تجانس و ناهمگونی شهرها بهدلیل هجوم مهاجرین و مردمانی با ریشههای قومی ، فرهنگی و نژادی مختلف موجب بروز ناهماهنگی و تضاد در درون شهرها میشود و زندگی شهری را در عین تنوع دشوارتر میسازد و تسامح بیشتری را طلب میکند، در چنین وضعیتی آنومی یا بیهنجاری در شهرها توسعه مییابد æ به تضعیف انسجام مکانیکی و رشد زندگی تصنعی و غیرشخصی کمک میکند؛ مشهد به عنوان یک کلان شهر و دارابودن ویژگی های کلان شهری، به طور عام و مجتمع های مسکونی به طور خاص نیز همواره با مساله انسجام - کم رنگ شدن مولفه های انسجامی - مواجه بوده است ؛ به همین منظور در این مقاله سعی شده تا با استفاده از روش نظریه زمینه ای و مصاحبه با ساکنین آپارتمان های مرتفع به فهم انسجام اجتماعی در این مجتمع دست یابیم. بر این اساس نمونه گیری هدفمند æ با ملاک اشباع نظری 15 نفر از ساکنین انتخاب گردیدند. یافته های بدست آمده در این تحقیق، شامل 15 مقوله عمده است که عبارتند از وجود مرکز تعاملات، استفاده از امکانات کالبدی موجود در مجتمع ، استقلال نسبی در خدمات، احترام قائل شدن برای مجتمع، تمایز گذاری روشن شهر، وجود امنیت، تعلق به مکان، همدلی، همکاری، تعهد - مسئولیت پذیری - ، اعتماد متقابل، تعاملات گرم و صمیمی و عدم تمایل به تغییر؛ مقوله انتخابی از مجموعه این مقولات » انسجام فروبسته« نامیده شد، راهبرد چنین مفهومی، خودمختاری اجتماعی از سوی ساکنین می باشد و پیامد چنین پدیده ای انفکاک اجتماعی میان مجتمع æ شهر از نظر انسجام اجتماعی می باشد. فضای شهری، کالبد، انسجام اجتماعی، انسجام فروبسته، نظریهی زمینه ای.
مقدمه
انسان ها در فضای شهری حداکثر ارتباط را با دیگران و پیرامون خود برقرار می سازند. به گفته کاشانی جو » - 2 :1389 - فضای شهری عرصه زندگی اجتماعی فرد می باشد و همچنین مکانی است که به عموم شهروندان تعلق داشته، منحصر به جنبه کالبدی و فیزیکی نبوده و با حضورانسان و فعالیت های اوست که معنا می یابد.« به عبارتی دیگر مکان های شهری علاوه بر جنبه های کالبدی یا طبیعی ، دارای جنبه های اجتماعی نیز می باشند و در نهایت ویژگیهای اجتماعی و کالبدی در واقعیت با هم ترکیب می شوند و به فضا معنا می بخشند و این معنای فضا و ادراک انسان ها از فضا حائز اهمیت است.
از سوی دیگر یک فضای شهری دارای خصیصه های اقتصادی، اجتماعی و حتی معیارهای زیباشناختی و روانشناختی ویژه ای است. فضاهای شهری و شکل متعالی تر آن یعنی مکان های شهری می توانند در بستر مفاهیمی مانند روانشناسی رفتاری مورد بررسی قرار گیرند که نشانگر این امر است که فضای شهری و به طور خاص فضاهای عمومی شهری، مکان تعامل و رفتارهای شهروندی است و روح اجتماعی و احساس تجانس اجتماعی را در خود شکل می دهد.
بر اساس مطالب فوق الذکر می توان چنین گفت شرط اساسی فضاهای عمومی این است که در آنها تعامل اجتماعی صورت گیرد و چنانچه فضاهای شهری بستر تعاملات اجتماعی و ارتباطات شهروندی قرار نگیرد نمی توان آن ها را فضای شهری دانست. به گفته پور جعفر و محمودی نژاد - 32 : 1388 ، » - 33 فضای شهری تنها یک مفهوم کالبدی نیست بلکه مفهومی محیطی است که تعاملات شهروندی و فعالیت های شهری را نیز در بر می گیرد.
جامعه ای که منسجم است عناصر سازنده خود را به شکلی کارآمد در کنار هم قرار داده است و از توانایی های همه آن ها استفاده می کند و ضمنا نیازهای آنان را هم برطرف می سازد. بنابراین انسجام اجتماعی در معنای کلی آن، شکل بهینه ساختار و فرهنگ جامعه را نشان می دهد. البته عموما جامعه شناسان قبول می کنند که معرفی شکل بهینه انسجام اجتماعی برای یک جامعه خاص فعلا دور از دسترس است، اما اغلب ویژگی های فوق الذکر را ، عناصر انسجام اجتماعی می دانند. این ویژگی ها مربوط به کنش هایی است که عملکردهای کلان و مدنی جامعه را تسهیل می کنند.
به نظر می رسد، شهر مشهد نیز به عنوان یک کلان شهر و دارابودن ویژگی های کلان شهری همواره با مساله انسجام مواجه بوده است : از جمله این ویژگی ها سلطه عقلانیت و روحیه حسابگری و رشد روابط مبتنی بر اقتصاد پولی ونه روابط مبتنی بر احساسات و عواطف ، دلزدگی و یکنواختی، محافظه کاری - به این معنا که فرد کلان شهری از یک سو خود را آزاد حس میکند و دارای فردیت ویژهای میشود که تقسیم کار پیشرفته ضرورت و فرصت بروز آن را فراهم میسازد و از طرفی بسیار محتاط میشود، زیرا خود را تنهاتر و گمشدهتر از هر جای دیگر حس میکند - ، عدم تجانس و ناهمگونی شهرها بهدلیل هجوم مهاجرین و مردمانی با ریشههای قومی و فرهنگی و نژادی مختلف و با سطح زندگی متفاوت، موجب بروز ناهماهنگی و تضاد در درون شهرها میشود و زندگی شهری را در عین تنوع دشوارتر میسازد و تسامح بیشتری را طلب میکند.
در چنین وضعیتی آنومی یا بیهنجاری در شهرها توسعه مییابد و به تضعیف انسجام مکانیکی و رشد زندگی تصنعی و غیرشخصی کمک میکند. همین امر موجب توسعه قشربندی و انشقاق گروهها و فاصله اجتماعی میشود و نابرابریها و تضادها را افزایش میدهد و بهدنبال خود آسیبهای مختلف اجتماعی در شهرها گسترش مییابد؛ و در نهایت شهر به عنوان مرکز تحول فرهنگ مدرن - به این معنا که همه چیز در زبان ، فن ، حقوق و فضای ماشینی تجسم یافته است ؛ بهعبارتی دیگر بیتناسبی دهشتناکی بین پیشرفتهای فنی و پیشرفت فرهنگ فردی ملاحظه میشود. از یکسو زندگی برای شخص بینهایت ساده و آسان میشود و از طرفی جریان زندگی ماشینی او را با خود میبرد و زندگی او سرشار از محتواهای غیرشخصی میشود
و فرد در جستجوی هویت خویش می باشد و کمتر آن را بهدست میآورد. - اما همان طور که مشهد از یک سو با خطر چندپارگی فرهنگی مواجه است، از سوی دیگر می تواند از مزایای تنوع فرهنگی برخوردار شود؛ به عبارتی دیگر ، بزرگی شهر از یک سو می تواند خرده فرهنگ هایی در درون خود تولید کند که تعلق خاطری به جامعه بزرگتری که عضو آن هستند ندارند و از سوی دیگر می تواند محیطی را فراهم کند برای شکل گیری تعداد فراوانی از شبکه های روابط اجتماعی متنوع، به گونه ای که افراد در شبکه های موضوعی گوناگون عضو شوند و این چنین انسجام اجتماعی پیچیده ای شکل بگیرد.
لازم به ذکر است، از منظر جامعه شناسی کارکردگرا مشکل اصلی نظام اجتماعی، بیشتر در بعد انسجام اجتماعی است، چرا که نظم اجتماعی، تعادل اجتماعی و بقای جامعه تحت تأثیر میزان انسجام اجتماعی مردم قرار دارند.همچنین مطلوبست شهروندان پیوستگی به مکان را حفظ کنند و منظور از پیوستگی به مکان این است تعلق خاطر داشته باشند و به شهر متصل باشند نه صرف اینکه در شهر باشند و در آن زندگی کنند. به بیانی دیگر منظور این است که عضو شبکه های اجتماعی در شهر باشند، به مکان ها و یا آدمها متصل باشند و خودشان را با شهر تعریف کنند و ایزوله نشده باشند .
بنابراین در یک نتیجه گیری می توان چنین گفت که فضاهای شهری در صورت کاربست بشری، می توانند به مکان شهری ارتقا یابند و احساس خاص محلیت را برای شهروندان حاصل کنند. با توجه به مطالب فوق الذکر می توان سوالات زیر را بیان نمود: