بخشی از مقاله
چکیده
خواجه شمسالدّینمحمّد حافظ یکی از شادترین شاعران پرآوازه ایران است که با وجود چندین بار حمله امیرتیمور گورکان به ایران و تباهیهای بسیار که تبعات زیادی نیز به دنبال داشت،همواره کوشیده است چنین روزگاری دشوار را به شادی سپری کند و با سرودن اشعاری با درونمایه شاد، دیگران را نیز بدین مهم فراخواند. هدف مقاله پیش رو نیز بررسی عنصر دعوت به شادی در غزلیات حافظ به روش تحلیل و توصیف است بدین ضرورت که شادی یکی از اصول بنیادین فرهنگ ایران چه پیش و چه پس از اسلام بوده است و در تمامی دستورات دینی بدین عنصر سفارش شده و در ادبیات پارسی نیز از کهنترین ایّام تاکنون همواره مطرح بوده است. نتیجه حاصل از این تحقیق، مضامینی است که حافظ به بهانه آنها شادی خواسته و بدان فراخوانده است و بیان بسامد نسبتاً بالای واژگان مربوط به این عناصر که به ترتیب فراوانی عبارتند از باده و طرب، دم غنیمتی، بهار،اعتباریبی دنیا، ساقی و مطرب، موارد متفرّقه و تحمّل و توکّل.
کلید واژهها: خواجه حافظ، غزلیات، دعوت به شادی، شادی.
مقدّمه
یکی از موضوعات مورد مطالعه در بسیاری از رشتههای علوم انسانی و اجتماعی، »شادی« است. از دیدگاه روانشناسی، شادی به عنوان یک کنش عاطفی مورد بررسی قرار میگیرد. این دیدگاه، شادی را یکی از نیازهای حیاتی انسان معرّفی میکند که باید همانند دیگر نیازها، تأمین شود و بیتفاوتی نسبت بدان موجد مشکلات عاطفی و رفتاری در فرد میشود. شرایط شادی را فرهنگ جوامع با توجّه به مجموعهای از عوامل محیطی، اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی، فراهم میکند. از نظر جامعهشناسی نیز » شادی« یک کنش اجتماعی است هک به تفحّص در روابط متقابل بین شادی و ساختارهای اجتماعی میپردازد و به عنوان یکی از روشهای تعامل اجتماعی، با طبقه اجتماعی، نظام ارزشها و اعتقادات یک جامعه ارتباطی تنگاتنگ مییابد.
با سیری در تاریخ ایران قبل از اسلام، چنین دریافته میشود که شادی در ایران باستان بیشتر جنبه الهی داشته و آن را به نخستین معجزه زرتشت که خندیدن به وقت تولّد بوده، نسبت میدهند. بسیاری از نیایشهای دینی آن دوران، شادی را به عنوان الگوی فرهنگی در خود داشته چنان که میبینیم هر روز جشن خاصّی برگزار میشده که هم جنبه عبادی داشت و هم سامان زندگی ایرانیان آن روزگار بر آن استوار بود. هر روز نامی و تقارن نام روز و فصل، جشنی در پی داشت که جشن نوروز و جشن سوری و سده و مهرگان بازمانده آنهاست. همچنین اعتقاد به آفریدههای اهورایی و اهریمنی وجود داشته و معتقد بودند که هر پدیدهای منشأ خاصی دارد؛ شادی را مخلوق اهورا میدانستند و منشأ آن پیروزی، الهه شادی در نبرد بوده است.
با ورود اسلام به ایران، این جشنهای مذهبی بتدریج بار دینی خود را از دست داده اغلب به عنوان جشنهای قومی و محلّی و بعدها به عنوان جشن ملّی شناخته شدند. از آن دوران برای جشنهای ایرانیان دو مقوله تعریف شد یکی جشنهای ملّی و دیگر جشنهای مذهبی که تا قرن هفتم هجری ایرانیان شادی را در این دو مقوله تجربه میکردند که در شعر و ادب ایشان نیز منعکس است. با حمله مغول به ایران، الگوی زندگی ایرانیان یکسره دگرگون شد و آن همه فاجعه و قتل و غارت و ویرانی، روحیه ایرانیان را به کلّی با حزن و اندوه توأم ساخت و این روحیه محزون در اشعار نیز هویداست. برای نمونه »اگر به کتاب لبابالالباب محمّد عوفی که نخستین تذکره باقی مانده از دوره قبل از مغول است - یعنی وقتی تألیف شده که مغول هنوز در راه است و هیچ تأثیری روی فرهنگ ایرانی نگذاشته است یعنی حدود 618 تا حدود - 630 نگاه کنیم در میان حجم قابل ملاحظهای از شعرا که در این کتاب نام و تخلّص ایشان آمده است و مجموعهای از بزرگترین شعرای چهار قرن نخستین شعر فارسی-یعنی عصر سامانی و غزنوی و سلجوقی راشامل- است،
حتّی بهیک تخلّص هم از نوع گدایی و محزون و محروم و مسکین و بسمل و عاجز و احقر و امثال آن برنخواهیم خورد... از حمله مغول به بعد، هرچه حوزه تاریخی و جغرافیایی شعر فارسی گسترش یابد،می این بارِ معنایی غم و رنج و محرومیت بیشتر وارد تخلّصهای شعر فارسی میشود...« - شفیعی کدکنی، - 60- 62 :1382امّا خواجه حافظ که در دورانی میزیست که آثار بحرانهای روحی ناشی از فجایع مغول همچنان استوار است، نه تنها تخلّص خود را متأثّر از این روحیات برنگزید بلکه بازتاب هیجانات مثبت که شادی و دعوت به شادی نیز از آن مقوله است، به انحاء مختلف رد شعرش بازتاب دارد. با بررسی کلّی از اشعار او میتوان چنین نتیجه گرفت که بیشترین قسمت از آنها، عنصر شادی و دعوت به شادی را متضمّن است، آن گونه که میتوان گفت »یکی از ویژگیهای برجسته اشعار خواجه، شادیآفرینی و خوشبینی و امیدوارکنندگی و مژدهدهی و فروتنی آنهاست. خواجه در محیط عرفان و دین اسلام پرورش یافته و با زیر و بم این آیین و جامعه خود آشنایی کامل دارد. از راه آشنایی با فلسفه یونان و آیین ایران باستان، خوشبین بودن و آزادگی و شاد بودن و امیدواری را از فرهنگ ایران باستان میگیرد و زندگی خود را تا جایی که برایش امکان داشته، بر آن پایه قرار میدهد. بزرگترین هنر خواجه آن است که در آن دوران انحطاط اخلاقی و فرهنگی واجتماعی و قتل عامها و جنگ و خونریزیها و حبس و شکنجهها و ناپایداری حکومتها و سختیهای زندگی روزانه، خطّ اصلی خوشبینی و امیدواری و شاد بودن و آزادگی خود را تا آخر عمر از دست نمیدهد و آن را کم و بیش دنبال میکند و از روی صداقت و با زیر و بمهای دلپذیری که خواننده را جذب و دلباخته میکند در اشعار خود میآورد« - شیبانی، - 112 : 1376 و به این شادباشی در شعر خود این چنین اشاره میکند:
به شعر حافظ شیراز میخوانند و میرقصند سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
- حافظ، - 336 : 1371
»از وجوه امتیاز و عظمت حافظ و اقبال عظیم فارسیزبانان به شعر او، طربناکی و روح امیدواری و عشق و آرزومندی است که در دیوان او موج میزند... وقتی دیوان حافظ را باز میکنیم از آن شاد و امیدوار بیرون میآییم - «خرّمشاهی، 1375، ج - 36 :1 خواجه شمسالدّین محمّد شیرازی - متوفّی 791ه.ق. - که فن غزل را چه از حیث صورت و چه از حیث معنی به اوج کمال رسانید، »برای جلوهگر ساختن مفاهیم انسانی و تکریم و تجلیل لذّات زندگانی که در حدود اندازه و موازین طبیعی باشد، و مدح و تحسین آزادگی در مقابل ریا و سمعه و کوشش خستگی ناپذیر در راه وصول به هدف اعلای ارزش و شرف آدمی، تشبیهات و کنایات به کار میبرد. یوحنا شر در کتاب خود موسوم به "نمایشگاه ادبیات گیتی" - چاپ اشتوتکارت، 1866م: - 68 درست میگوید که: "در عهدی که در مغربزمین عصای آهنین تحکّم مذهبی در اهتزاز بود، این یگانه مرد در گلزار شیراز با شجاعتی تمام به سلک کلمات زیبا و مطالب دنیادوستانه و وصفها و تصویرهای نشاطآور، مضامینی عمیق بیان نمود و احساساتی بدیع نمودار ساخت و متعصّبین زمان خود را معروض تمسخر قرار داد و اشعاری ساخت که هم در دل نفوذ میکرد
و هم در خرد و علیرغم مسلک زهد و عزلتگزینی، کامجویی از زندگانی را تبلیغ نمود و تکفیرپرانی و سرزنشبازی را رد کرد و از زندگانی شادکام و میخوارگی و عشق دم زد و با قریحهای زنده و سرشار و حالی با وجد و نظری پهناور نسبت به عالم و آدم نگاه نمود"« - اته، - 186-87 :1356 شعر حافظ جلوهگاه دوران پرفراز و فرود اوست که در آن سه گونه احساس جریان دارد: یکی احساس ناشی از حرمان و اندوه و شکایت، دیگر حسّ امیدواری نسبت به بهبود اوضاع و سوم شادی و شادکامی و نشاط و دعوت بدان که با همه ناکامیهای ناشی از جوّ حاکم بر جامعه آن روز، حافظ نه تنها خود را بر آن میدارد تا روزگار را به هر بهانهای به شادی بگذارد بلکه مخاطبین خود را نیز به نشاط برمیانگیزد.
این مقاله رویکردی دارد به فراخوانی حافظ دیگران را به نشاط، از این منظر که شادی و نشاط در قرآن نیز با الفاظی مشتق ازفَرحَ«»آمده و حافظِ قرآن با چارده روایت، بدین مضمون رویکردی داشته است. دین مبین اسلام هم که همه ابعاد حیاتی انسان را در نظر دارد، متناسب با نیازهای واقعی، در راستای شادی و نشاط و با حفظ تعادل و حریم، توصیههایی به انسان میکند که همه نشأت گرفته از کلام کریم الهی است و احادیث زیادی نیز از پیشوایان و پیغامبران این دین راستین در زمینه شاد بودن و شاد کردن، روایت شده است .
پیشینه تحقیق
در زمینه شادیگرایی و شادکامی در آثار شاعران، تحقیقاتی انجام شده از جمله:
- بررسی مفهوم غم و شادی در دیوان حافظ، پایان نامه کارشناسی ارشد، اکرم السادات مرتضوی، دانشگاه اصفهان،1390؛ پیرامون شناخت غم، غم مثبت یا غم شیرین و شادیبخش عشق، غم منفی یا غمهای مربوط به دنیادوستی و نکوهش و منع آن، شادی و طرب در دو سطح حسّی و گذرا و شادکامی اصیل و پایدار - سعادت - ،