بخشی از مقاله
-1 چکیده
متن ها، موجوداتی زنده اند که در طول تاریخ با هم در ارتباط، داد و ستد و تعامل بوده و هستند. این ارتباط در قالب متنی، بینامتنی و فرامتنی است که بررسی و تعمّق در هر کدام از این نوع روابط، باعث گره گشایی و تحلیل متون می گردد.
تحلیل بینامتنی، در اثر یک شاعر یا نویسنده، تأثیرپذیری وی از شاعران و نویسندگان پیشین و نیز تلمیحات، اشارات تاریخی و آیات و احادیث به کار رفته در متن را مورد بررسی قرار می دهد و از این رهگذر، بنمایه ی اندیشه ی ایشان و ابهامات و پیچیدگی های سخنانشان، بر طالبان و محقّقان روشن می گردد. حافظ شیرازی نیز از جوانب مختلف ادبی و عرفانی، تأثیرپذیری گسترده ای از قدما داشته، محقّقان ادب و عرفان در این موضوع پژوهش های فراوان نموده اند. لیکن هنوز در اشعار خواجه موارد بسیاری جای کار دارد. نگارنده در این کوتاه سخن بر آن است تا با تحلیل بینامتنی مفهوم »توبه« در غزلیات حافظ، نشان دهد که آیا وی از شعرا و عرفای پیشین، بویژه حکیم سنایی و عطار نیشابوری و نیز آیات قرآن کریم، متأثر شده است؟ یا آن که استفاده ای دیگر از این واژه داشته است.
-1 مقدمه
کشف ریشه های فکری یک شاعر، در زمینه های گوناگون، کلیدی برای گشایش رموز سخنان و رفع ابهام از کلام اوست. جهت دستیابی به چنین کلیدی، باید اشعار وی را مورد تحلیل و بررسی قرارداد. از این رو برای رسیدن به چنین تحلیلی از سه روش تحلیل متنی، بینامتنی، فرامتنی، استفاده می شود.
در تحلیل متن، لغات، اصطلاحات - واژگان زبان - ، دستور - ساخت صرفی و نحوی - ، صور خیال، وزن و موسیقی متن و به طور کلّی روساخت و زیرساخت متن مورد تحلیل و بررسی قرارمی گیرد و در تحلیل فرامتنی، مسائل و اتفاقات اجتماعی، سیاسی، اشخاص و شخصیت ها - ممدوحان - ، مورد نظر است لیکن در تحلیل بینامتنی سخن از ارتباط با متون دیگر از لحاظ روساخت و زیرساخت است. زیرا »اثر هنری از آثار هنری پیشین و در پیوند با آنان پدید می آید. شکل اثری هنری به وسیله ی رابطه اش با سایر آثار هنری که پیش از آن وجود داشتند تعریف و شناخته می شود ...شکلوفسکی این حکم فردیناند برونه تیر را تکرار کرد که: میان تمامی اثرپذیری های هنری، تأثیری که متنی ادبی از متنی دیگر می گیرد مهمترین است.
حافظ شیرازی نیز با آن عظمت و هنر والا و بالای خود، چه در روساخت و چه در زیرساخت، آشکارا از شاعران پیشین و معاصر خویش، فراوان، تأثیرپذیرفته است. شاعرانی چون: سنایی، انوری، خاقانی، ظهیر فاریابی، نظامی، عطار، کمال الدین اسماعیل اصفهانی، عراقی، سعدی، نزاری قهستانی، امیرخسرو دهلوی، اوحدی مراغه ای، خواجو، عبیدزاکانی، ناصربخارایی، سلمان ساوجی و کمال خجندی.
توبه یکی از مفاهیم دینی و عرفانی است که حافظ بدان توجّه داشته، در جای جای غزلیات خود از آن سخن به میان آورده است. از این روی بررسی تحلیل بینامتنی این مفهوم می تواند مقاصد خواجه را در کاربرد آن روشنتر کند. به نظر می رسد جای چنین مقاله ای در بین مقالات ادبی خالی است چنان که در جست و جوهای صورت گرفته در سایت های اینترنتی، مقاله ای با موضوع تحلیل بینامتنی مفهوم توبه یافت نشد.
در این پژوهش پس از بیان مفهوم توبه در شریعت و طریقت، تأثیرپذیری حافظ از شاعرانی چون سنایی و عطار و عرفای پیش از وی و آیات قرآن کریم، مورد بررسی قرارگرفته، در پایان تحلیل و نتیجه گیری صورت خواهد گرفت.
-1-1 مفهوم توبه
در قرآن کریم، واژه ی توبه و مشتقات آن هشتاد و نه بار تکرار شده است. شش بار واژه ی توبه و هشتاد و سه بار مشتقات آن آمده است با توجّه به این بسامد، می توان آن را از واژه های مهم، کلیدی و مورد توجّه قرآن کریم، محسوب کرد.
توبه در لغت به معنی بازگشت و رجوع بوده، در آیات قرآن کریم سه گونه آمده است:
1 - توبه ی بنده: بازگشت و پشیمانی بنده از گناه یا از هر فعل مکروهی یا مباحی که بهتر از آن را می توانست انجام دهد و انجام نداد.
- 2توبه ی خداوند: بازگشت او به بنده است با رحمت و آمرزش و موفق کردن بنده به توبه.
به طور تقریبی در قرآن هر جا»تاب الی االله«به کار رفته، منظور توبه ی بندگان است و هر جا»تاب علیه«به کار رفته است منظور بازگشت غفران و آمرزش الهی به سوی بندگان است.
3 - توبه ی نصوح: توبه ی بی بازگشت. در آیه 8 سوره تحریم آمده است: یا» ایهاالذین آمنو توبوا الی االله توبه نصوحاً عسی ربکم ان یکفّر عنکم سیّئاتکم «... - ای مومنان به درگاه خداوند توبه ای خالصانه کنید، چه بسا پروردگارتان گناهانتان را از شما بزداید ...
درباره توبه نصوح مفسران وجوهی را ذکر کرده اند. از جمله اینکه منظور توبه ای است که مردم را فرا خواند تا مانند آن را به جای آورند، از جهت اینکه آثار پسندیده اش در وجود صاحبش آشکار می گردد. پیامبر اکرم - ص - در معنی توبه نصوح فرموده اند: »آن است که پس از توبه دیگر هرگز به گناهی روی نیاورد و باز نگردد چنانکه شیر به پستان باز نمی گردد.« از امام صادق - ع - نیز روایت شده است که فرمود: »توبه ی نصوح آن است که باطن شخص همچون ظاهرش و بلکه بهتر باشد.« از آیات قرآن و روایات و حکم عقل استفاده می شود که توبه از گناهان، واجب است. برخی از علمای اخلاق برفوری بودن وجوب توبه نیز تأکید دارند.
در مجموع، توبه دری است برای بازگشت و بخشش آدمی و این نشان از آن است که خطا و گناه در مسیر آدمی و جزئی از زندگی اوست. به گفته ی ابوحامد غزالی در احیاء علوم الدین: هیچ» آدمی را از این چاره نیست که پاک بودن از گناه، از اوّل تا به آخر، کار فریشتگان است و مستغرق بودن در معصیت و مخالفت همه عمر پیشه ی شیطان است و بازگشتن از راه معصیت با راه طاعت به حکم توبه، کار آدم و آدمیان است.
محمد غزالی نیز توبه را ضرورت آدمیان می داند : »پس به ضرورت عقل که پیدا آمد، به توبه و مجاهده حاجت افتاد تا این قلعه قتح افتد و از دست شیطان بیرون آید . پس توبه، ضرورت آدمیان است و اوّل قدم سالکان است پس از بیداری که حاصل آید از نور شرع و عقل تا بدان، راه از بی راهی بشناسد