بخشی از مقاله

چکیده

غزلیات حافظ که مملو از مضامین و مفاهیم پر مغز و چند پهلو است، پهنه وسیعی است که شاعر براي انتقال مقصود خود به هر عنصري جهت تصویر سازي متشبث میشود. یکی از این عناصر - آب - است. وي با آگاهی از اهمیت این عطیه آسمانی چه در تاریخ اساطیر و چه در تاریخ اسلام با استفاده از ایماژهاي تشبیه ، استعاره ، کنایه و مجاز جامه جدیدي به اندام این عنصر حیات بخش میپوشاند تا تصاویر جدید و بکري ایجاد نماید.

گاهی شاعر آب را در تقابل با تشنه قرار میدهد که در این جایگاه آب رمز معشوق یا حقیقت محض است و تشنه رمز عاشق یا طالب حق می باشد. واژة - آب - در برخی از ابیات حافظ با توجه به قاعدة جانشینی، به جاي واژة - شراب - و گاهی در معنی و مفهوم - اشک - استفاده میشود. با توجه به باورهاي اساطیري، حافظ از ترکیب - آب حیات - یا - آب حیوان - هم در تصویر پردازي هاي خود بهره مند میشود. طبع سیري ناپذیر شاعر، دست به هر مواردي میزند تا بتواند از مفهوم پنهان این واژه چه در مفهوم حقیقی و چه غیر حقیقی استفاده کند.

در این مقاله سعی میشود با بررسی همه جانبه مفهوم واژة - آب - و تحلیل این واژة پر کاربرد و واژه هاي مرتبط با آن و در نهایت معناي نمادین آن، به یکی از ویژگی هاي سبک شخصی حافظ در غزلیات دست یافت.

کلیدواژهها: حافظ شیرازي، غزلیات، آب، تصویر و تصویر آفرینی

مقدمه

خواجه حافظ شیرازي با طبعی سرشار از ابتکار در مضمون آفرینی و ترکیب سازي و استفاده از عناصر شعري در تصویر آفرینی، از جمله شاعران تراز اول محسوب میشود.این تصویرپردازیها و مضمون سازیها و ترکیب آفرینیهاي وي به نوعی باعث ماندگاري و پویایی شعرش شده است . استفاده از عناصر طبیعی در تصویر پردازي، یکی از مشخصات سبکی او است. عنصر - آب - یکی از موارد شعري است که شاعر با طبع آزمایی بر روي آن توانسته است با جامه عمل پوشاندن به مقاصد خود با مخاطب ایجاد ارتباط نماید. گاهی این تعامل در قالب ایماژ یعنی تشبیه ، استعاره کنایه و مجاز است که شعر را موثرتر میکند و گاهی هم در مفاهیم دیگري چون ، اشک ، آبرو طهارت ، لطافت ، شراب میباشد و در جایی هم از اعتقادات اساطیري بهره مند میگردد.

به کارگیري عناصر طبیعی در شعر، در غزلیات حافظ خلاصه نمیشود بلکه تمام شاعران نیز مطابق با روحیات و احساسات خود با استفاده از این مواد شعري طبع آزمایی میکنند. در این مقاله سعی شده است به بررسی تصاویري پرداخته شود که با واژة - آب - در سطح بیت ایجاد میگردد و تا حد امکان از به کارگیري فرهنگ لغت خودداري شود تا بتوان به معانی و مفاهیم پنهانی و عمیق آن از جنبه عرفانی و عاشقانه پی برد.

در اینجا لازم به ذکر است که با بررسیهاي انجام شده در منابع مربوط، متوجه میشویم که در هیچ منبع و مأخذي از این جنبه به غزلیات حافظ پرداخته نشده است و عدم دقت در این موضوع و نپرداختن به آن باعث عدم درك عمیق برخی از غزلیات حافظ خواهد بود و نیز طی آمار به دست آمده از دیوان شاعر ، میزان بسامد واژة - آب - در دیوان شاعر شیرازي 120 بار میباشد .عرصه پهناور ادبیات فارسی، جولانگاه اندیشه ها، باورها و سنن ملل و اقوام مختلفی است که به نوعی با هم در ارتباطند. بسیاري از بینش ها و تفکرها در سایه تحولات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی با تغییراتی مواجه میشوند که خود باعث از بین رفتن برخی اعتقادات و آیینها و اندیشه ها و بروز باورها و نگرشهاي جدید میگردد .

هر هنرمندي در هر عصري که زندگی می کند با خلق اثر خود، مظهر و مظهر تصویر عصر خود است . با تغییر اوضاع اجتماعی و سیاسی اندیشه هاي نوینی در ذهن هنرمند نقش میبندد که به نوعی برخی از آنها با شرایط عصر حاکم مغایرت دارد و هنرمند قصد مقابله با این امر را دارد و میخواهد اوضاع را مطابق با مدینه فاضله اي که در جهان درون خود ایجاد نموده است تغییر دهد . در این مواقع هنرمند با توجه به تناقض محیط خود با محیط بیرون حاکم ، نمیتواند آمال نهفته در اندرونش را به طور علنی آشکار سازد؛ پس وي براي اشاعه علوم و جهان بینی و نظر خود با توسل به عناصر طبیعی و عناصر انتزاعی و فرامتنی براي تصویر سازي مطلوب، هنر نمایی میکند تا بتواند رایحه اندیشه اش را به همگان ساري نماید .

از جمله این هنرمندان شاعر قرن هشتم خواجه حافظ شیرازي است . با مروري بر تاریخ عصري که خواجه در آن میزیست متوجه میشویم که نوعی خفقان و تناقض فکري و عملی در جامعه حکمرفا بود که خود حافظ در چندین جا از دیوانش به آن اشاره نموده است . اشعار خواجه چند پهلو است یعنی میتوان آنها را هم از زمینه عرفانی و هم از جنبه عاشقانه و هم از جوانب دیگر بررسی کرد وي با توجه به کاربرد عناصر طبیعی در ارایه اندیشه و تخیل خود ، قصد دارد جهان درون خودش را به طور ملموس و محسوس به ظهور برساند.

از جمله عناصري که شاعر بدان متوسل شده است عنصر - آب - است که باورها و اعتقادات بی شماري را از اعصار کهن و باستان با خود دارد.خواجه حافظ از عنصر - آب - تصویر آفرینیهایی نموده است که برخی از آنها صورت تمثیلی تشبیهی ، استعاري و رمزي و بعضی از آنها وجهه اعتقادي دارند و نیز در معناي طبیعی و ملموس آن کاربرد داشته است و گاهی این هنرمند حاذق از واژه هاي مرتبط با آب ؛ مانند : جوي ، کوزه دریا و نم تصویر پردازي میکند . همچنین از واژه هایی که ساختمان آنها از واژة - آب - اندك بهره اي دارد ؛ مثل : گلاب ، آبرو ، خونابه استفاده نموده است.حافظ با توجه به این که متبح رانه از صنایع ادبی استفاده مینماید، واژه و عنصر - آب - را با روپوشی از صور خیال، زینت میدهد و تصویر پردازي میکند .

تشبیه با آب

تشبیه از جمله ایماژهاي پر کاربرد در ادب فارسی است که به وسیله آن میتوان یک امر انتزاعی را به راحتی با شباهت به یک عنصر ملموس، قابل درك و فهم نمود. خواجه نیز با استفاده از این ایماژ ، از صفت خاص آب که لطافت و طراوت است بهره مند میشود و با یک تشبیه عقلی به حسی که بهترین حالت تشبیه است طبع و سرشت آدمی را در نرمی به آن تشبیه میکند: حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافیست   طبع چون آب و غزل هاي روان ما را بس حافظ چون آب لطف ز نظم تو می چکد    حاسد چگونه نکته تواند بران گرفت گاهی نیز از صفت روانی و شفافی و تیزي آب استفاده میکند و با یک تشبیه حسی به حسی شمشیرممدوح را به آن شباهت میدهد.

خواجه در توصیف لب یار لطافت آن را همانند لطافت آب میداند. به طور مضمر از معناي بیت میتوان این نکته را استنباط کرد که لطافت لب یار که همانند طراوت و نرمی آب است ، حیاتبخس است: یاقوت جان فزایش از آب لطف داده شمشاد خوش خرامش در ناز پرویده در زبان عربی خورشید را عین الشّمس نیز میخواندند که در فارسی چشمه خورشید است به اعتبار اینکه اشعه نور مثل آب زلال از آن به هر طرف افشانده میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید