بخشی از مقاله
چکیده
جامعهشناسی زبان از انتظارات جامعه بر جنسیت شکل میگیرد. مسئولیتهایی که جامعه بر دوش هر دو جنس مینهد به گونهای با شخصیتشان عجین شده که آن را جزو خصوصیات زیستی خویش میپندارند. جامعه بار معنایی کلمات را در ذهن شنونده تغییر میدهد. مثلأ هنگامی که میگوییم پرستار، در ذهن ما این کار زنانه است. این باورها باعث به وجود آمدن ادبیات خاص برای هر دو جنس میشود و از آنجا که نویسندگان در نوشته هایشان ذهنیات خویش را، خواسته یا ناخودآگاه وارد میسازند، از این رو با دیدن یک نوشته، میتوان جنسیت نویسنده را ازرمزگونههایی که در آن جاری است، تشخیص داد. سیمین بهبهانی از جمله شاعران معاصر میباشد که خودآگاه و ناخودآگاه زبان زنانه در آثار او انعکاس مییاید. با عنایت به قابلیتهای جنسیتی در آثار نامبرده، نویسندگان این مقاله بر آنند تا تأثیرات زبان جنسیتی را در حوزه جامعهشناسی زبان در دفتر "چلچراغ" مورد تحلیل و بررسی قرار دهند. پس از بررسیهای لازم، این نتیجه حاصل گردید که سیمین بهبهانی از باورهای جنسیتزده و تحمیل شده بیش از زبان جنسیتی بهره میجوید. اشعار او در این دفتر سرشار از مضامین اجتماعی – سیاسی است.
کلیدواژهها: جامعهشناسی زبان، جنسیت در زبان، رمز وارههای زبانی، شعرزنانه، سیمین بهبهانی، چلچراغ.
.1 مقدمه
درک ما از جهان خارج به وسیله ی زبان منعکس میشود. اما آیا می توان تصور کرد که زبان نیز تأثیری بر درک ما از جهان بیرونی داشته باشد؟ از نظر جامعه شناسان: "زبان شکل دهنده درک ما از جهان خارج است. نظام های فکری ما تحت تأثیر زبان اجتماع میباشد، به طوری که زبان قابل حصول در جامعه، اندیشه ما را در مورد "واقعیت" شکل میدهد." - نرسیسیانس؛ - 107 :1383 اما این که، زبان چه طور باورهای اجتماعی را میسازد و یا چگونه تفاوت و جنسیت را مطرح میکند، مقولهایست که نظریهپردازان اجتماعی این گونه بیان میدارند: "جنسیت مشمول رفتارها، نقشها، کنشها و اندیشههای اجتماعی است که فرهنگ حاکم در هر جامعه به عهده دو جنس زن و مرد میگذارد و ارتباط با نقشهای جنسیتی، افکار قالبی در مورد هر دو جنس در جامعه مشاهده میشود که دامنه انتظارات را از هر دو جنس طرح ریخته و تعیین میکند. " - همان - 10: دکتر البرزی در کتاب مبانی زبان شناسی متن - البرزی؛ - 102: 1386
در مورد زبان جنسیت زده به گفته پورینگز و شمیتس استنادمیکند: "کنشهای گفتاری توافقی، واقعیت اجتماعی را خلق میکنند. " - پورینگز و شمیتس؛ - 166: 2003 آستین - 108 :1962 - نیز معتقد است : "پاره گفتارهای کنشی ریشه در باورهای جوامع بشری و ارزشهای مورد قبول عامه دارند؛ یعنی این پاره گفتارها همیشه به شکل یکسانی بازگویی میشوند. هرگونه انحراف از این توافق به منزله بی اثر بودن کنش اجتماعی است". بدین گونه در جامعه"با پذیرش وجود تفاوت و تواناییها در زن و مرد در انجام کار، مفهوم تقسیم کار استوار بر پایه جنسیت، مسوولیت مراقبت از کودکان و کار خانگی به عهده زنان گذاشته شد؛ " - راسخ و دیگران ؛ - 580: 1387 و این نگرش باعث به وجود آمدن دیدگاهی زنانه به فعالیتهایی میشود که هر دو جنس انجام میدهند اما ماهیت آن را زنانه میپندارند. این نگرش دارای باورهایی است که بار جنسیتی دارند و در گفتمان نیز اعمال میشوند.
در زبان، از کلمات و واژگانی استفاده میشود که فقط مختص زنان است و اگر واژگان بین دو جنس مشترک باشند، بار معنایی زنانه و چگونگی استفاده و چیدمان کلمات در کنار هم متفاوت است. این رمزواره-ها عبارتند از: فعالیتهای اجتماعی زنانه مانند عروسی، جهیزیه، ازدواج و... یا فعالیتهای زیستی مانند: زایمان، یایسهگی، بارداری، و یار... و فعالیتهای خانوادگی مانند: آشپزی، خیاطی، پرستاری از کودک و... اما واژگانی که برای زنان مصطلح هستند و معمولاً برای مردان به کار گرفته نمیشوند نیز در نوشتههای زنانه به وفور یافت میشود که این واژگان نیز از باورهای اجتماعی سرچشمه میگیرند شبیه: سرخ شدن گونه از شرم و یا سر به زیر انداختن از روی حجب و حیا که کاری است پسندیده برای زنان؛ یا داشتن نهآی که در باور عام اجتماعی معمولاً زنان همیشه همراهشان آینهای کوچک دارند؛ و یا آرایش کردن که کاری زنانه تلقی می شود. جامعه شناسی زبان از قرن هجدهم وارد عرصه ادبیات شد. " از دیدگاه جامعه شناختی، معنای ذاتی و کلام تازهای وجود ندارد؛ هر چه بیان میشود و در هر معنایی که از آن عاید میشود، از یک جریان جمعی و پیش فرضها و پیش زمینهها اجتماعی منتج می-شود." - نامور مطلق و اسداللهی؛ - 66 :1388
.2پرسش های پژوهش:
با توجه به دیدگاههای فوق در مورد چگونگی استفاده هر دو جنس از زبان، این پرسش مطرح می شود که:
-1 آیا میتوان با خواندن اثری ادبی به جنسیت نویسنده پی برد؟
-2 جنسیت در یک اثر ادبی چگونه نمایان می شود؟
-3 آیا رمزگشایی واژگانی که بار جنسیتی دارند، دیدگاه جامعه از زن را در شعر سیمین بهبهانی منعکس میکند؟
برای پاسخ به این سوالات به تبیین عناصر حاکم بر جامعه پرداخته و با روش تحلیل جامعهشناسی زبان، دفترشعر چلچراغ از سیمین بهبهانی، مورد بررسی قرار گرفته و با برجستهسازی رمز وارهها در اشعار مذکور، دیدگاه وی درباره انتظارات جامعه از زن نشان داده شده است.
.3محدوده پژوهش : دفتر شعر"چلچراغ"از سیمین بهبهانی
.4پیشینه پژوهش: در مورد جامعهشناسی پژوهشهای مختلفی در زمینه تأثیر جنسیت بر زبان در رشتههای زبانشناسی وجامعهشناسی صورت گرفته اما در مورد ادبیات زنانه - تأثیر باورهای جامعهشناختی بر زبان زنان - به شکل منفک از نقد فمینیستی و زبانشناسی اجتماعی در آثار سیمین بهبهانی کاری انجام نشده است.
.5چهارچوب نظری
.1-5جامعهشناسی زبان و جنسیت
کالر در کتاب تئوری ادبی میگوید: "کاربرد ملاک کیفیت ادبی، در طول تاریخ همیشه، از سوی ملاکهای غیر ادبیمثلاً، ملاک-های مربوط به جنسیت و نژاد، در معرض خطر بوده است. تجربههای یک پسر از دوران رشدمثلاً - هاکلبری فین - جهانی فرض شده، در حالی که تجربیات یک دخترمثلاً - مگی تولیور در کتاب - The mill on floss استقبال محدودتر داشته است. " - کالر؛ - 81 :1390 این تئوری تأثیر جامعه را بر نوشتههای ادبی نشان میدهد. با این حال نمیتوان گفت این زبان تحمیلی همیشه خواسته به نوشتار میآید، آن گونه که زبانشناسی اجتماعی بیان میدارد، زیرا در زبانشناسی اجتماعی بحث بر سر باورهای تحمیلی بر زبان زنان است، یا زنان درصدد مبارزه با این تفاوت در زبانند، آن گونه که نقد فمینیستی میگوید.
جامعهشناسی اجتماعی همان ادبیات زنانه است که ناخودآگاه بر بدیهیات ذهن ره دو جنس نقش بسته و به طور کاملاً اتفاقی در نوشتهها خود را نمایان میسازند. در کتاب جنسیت و زبانشناسی اجتماعی جنس و جنسیت این گونه توضیح داده میشوند "جنس به تمایزات و کارکردهای زیستی کالبدهای مذکر و مونث ناظراست؛ اما جنسیت علیرغم این خصایص فیزیولوژیک، سازهای اجتماعی–فرهنگ است که نقش و پایگاه زن و مرد بودن را تعیین میکند. برخی تجربیات زنان و مردان در قالب تمایزات جنسی، توضیح نمییابد و به عبارتی در حالی که آدمیان مذکر یا مونث هستند، اما به مراتب از مردانگی و زنانگی برخوردارند". - محمدی اصل؛ - 16 :1389
میشل فوکو، مورخ و روشنفکر فرانسوی در کتاب "تاریخ جنسیت " مینویسد : " چیزهایی مثل کنشهایی خاص که ما آنها را جنسی مینامیم، تفاوتهای بیولوژیک، بخشهایی از بدن، واکنشهای روانشناختی و علاوه بر همه اینها مفاهیم اجتماعی طرقی مختلف که مردم درباره این رفتارها، حساسیتها و کارکردهای بیولوژیک سخن میگویند و با آن ها سر و کار دارند، چیزی متفاوت خلق کردند؛ وحدتی ساختگی که "جنسیت" نامیده میشود و با آن هم چون رکن بنیادی هویت فرد، برخورد میشود. " - فوکو؛ - 162 :1390 نقل قولی که از آستین در کتاب تئوری ادبی آمده چنین است:"کنشی را که من با کلماتم اجرا میکنم، نه از طریق نیت من، بلکه به واسطه سنتهای زبانی و اجتماعی معین میشود". - کالر؛ - 149 :1390
باتلرنیز در کتاب مسأله جنسیت میگوید B همان طور که آستین میگفت،"شما بر اساس سنتهای اجتماعی و طرق مرسوم انجام دادن کارها در یک فرهنگ، به یک زن یامرد تبدیل میشوید. " - باتلر؛ - 1990 در پژوهشی که مورداک درباره موضوع واگذاری نقشها بر حسب جنسیت انجام داد، به این نتیجه رسید که "بسیاری از کارهایی مانند چوب بری و تهیه الوار، حفاری و استخراج معادن، پاکسازی اراضی، ساختن اقامتگاه، شکار، ماهیگیری، گلهداری، بازرگانی، قایقسازی و اسلحهسازی، ویژه مردان است، اما گردآوری و فراهم کردن سبزیجات، حمل آب، آشپزی، دوخت و دوز، سبد بافی، حصیربافی و سفالگری اغلب به زنان واگذار میشود." - زیبایی نژاد؛ - 147 :1388
.1-5جنسیت در زبان
هنجارهای اجتماعی در جامعه زبانی از قواعد خاصی پیروی میکنند. - البرزی؛ - 119 :1386 زبان جنسیتی مبین هویت زبانی متمایز برای زنان است؛ زیرا "هر دو جنس، نظامها یا رمزهای ساختی خاصی دارند که معرف جنسیتی شدن اشکال نحوی و قابلیتهای زبان به شمار میآیند. تفاوتهای جنسیتی در استفاده از زبان بارز است و در این میان نمیتوان از تأثیر تجارب تک جنسی بر زبان زنان غافل شد. زبان جنسیتی به نحوی متمایزی معرف ساخت اجتماعی هویت جنسیتی بوده و تفاوت جنسیتی و نه ذاتی زبان را باز می نماید". - محمدی اصل؛ - 47 :1389 به عبارت دیگر، "جنسیت، نمود ویژگیهای مردان وزنان در مواجهه با زندگی اجتماعیوفرهنگ از طریق اجتماعی شدن است." - سفیری و ایمانیان؛ " - 18 :1388 زنان و مردان در روند اجتماعی شدن به نقشهای اجتماعی خود پی میبرند و نیز متوجه میشوند انتظارات جامعه از آنها چیست"؟ - نرسیسیانس؛ - 11 :1383
تأثیر مقوله زن یا مرد بودن بر هر فرد متفاوت است. "از یک سو جنسیت چونان مقولهای دو وجهی و گاه متضاد، در برگیرنده دوجنس مخالف مینماید و از طرفی با قرار گرفتن در این قطبها و تلقی طبیعی بودن آنها، از خلال همین مقولات به جهان و زندگی مینگرند. بر همین سیاق، هنجارها و انتظارات کلامی خاصی میان آدمیان باب میشود و مبدل به افکاری قالبی میگردد که از سوی خود و دیگری برای تفسیر رفتارها و شخصیتها و منشهای گروهی به کار میآید و این انتساب هم البته مبتنی بر معرفت عامیانه است". - محمدی اصل؛ - 183 :1389 به هر حال آن چه نامش را جنسیت در زبان مینامیم، برجستهسازی مجموعه دالهای متعلق به یک گروه اجتماعی خاص در متن است.
.2-5 ادبیات زنانه
مسایلی را که ما به عنوان بخشی از واقعیت میدانیم و در زندگی ما تأثیر میگذارد، در حقیقت وجود واقعیتهای متفاوت نیست بلکه" بحث بر سر وجود دریافتهای متفاوت از یک واقعیت واحد است که در نهایت از طریق تفاوتهای موجود در زبان عیان می-شود." - هاوکس؛ " - 124 :1377 هر چند در بسیاری از جوامع امروزی، زنان و مردان به طور مشترک در بیشتر فعالیتهای اجتماعی شرکت دارند، اما باز هم به نظر میرسد که در برخی زمینهها زنان و در برخی دیگر مردان نقش فعالتری دارند. این امر سبب پیدایش تفاوتهای زبانی معینی میان دو جنس میگردد. به عنوان مثال، زنان در زمینههایی مانند خیاطی، بافندگی، آشپزی و آرایش تجربه بیشتری دارند." - مدرسی؛ - 160 :1368
از این رو اصطلاحات مربوط به این حوزهها زنانهاند و از آن جا که با تصوراتوانتظارات جامعه از زن هم خوانی دارد، وارد باورهای زنان شده و به صورت ناخودآگاه در نوشتههایشان نمود پیدا میکند. از این جهت میان واژگان منتخب زنان ترکیبات و افعالی مستعمل هستند که نشان از گرایشهای جنسیتی دارند.تفاوتهای جنسیتی ترجیحی نیز در زبان های دنیا بسیار رایجتر از تفاوتهای منحصر به جنسیت است. این پدیده در بسامد نسبی استفاده زنان و مردان از عناصر واژگانی واحد یا مشخصههای زبانی دیگر انعکاس مییابد."اگر همان طور که اغلب ادعا میشود، گویشوران مونث انگلیسی بیش از گویشوران مذکر از واژه هایی چون nice. Lovely استفاده میکنند، میتوان ادعا کرد که انگلیسی زبانها تفاوت جنسیتی ترجیحی دارند.
همین طور نشان داده شده است که در جامعه امریکایی شمالی، زنان در مقایسه با مردان از اصطلاحات متنوع تری برای رنگها استفاده میکنند و اگر چنین باشد احتمالاً دلیل آن وظایفی است که به طور سنتی بر عهده زنها بوده است. هیچ شاهدی وجود ندارد که نشان دهد قدرت ادراک رنگ در زنان بیشتر از مردان است. مشهور است که مردان در حوزههای مربوط به فعالیتهای نسبتاً مردانه - مانند حرفهها و ورزشهای خاص - واژگان وسیعتری دارند. این مثالها ممکن است کلیشهای باشند اما در واقع تفاوتهای گاه ظریف و گاه فاحش میان فعالیتهای اعضای دو جنس را منعکس میکنند. این زبان نیست که قابل به تبعیض جنسی است، نگرش گویندگان آن زبان است که چنین است". - اگرادی و دیگران؛ :1380ج - 538: 2