بخشی از مقاله

چکیده:

چندهمسری یکی از مهمترین مسائل مطرح در حوزه دانشهای جامعهشناسی، روانشناسی، قومنگاری و مردمشناسی است. با وجود کاربرد واژه »چندهمسری« در زبان فارسی که ما را وادار به پذیرش واژه مینماید، بررسی معنای »همسر« بهعنوان بخشی از این واژه مشتق- مرکب، تناقض و تعارض معنایی در ساختواژه را نشان میدهد؛ اضافه شدن واژه »چند« بر سر »همسر«، تعادل و برابری را و یا بر طبق آنچه در فرهنگ لغت آنندراج آمده است، عدیل بودن را بر هم می-زند. مسئله برهم خوردن این تعادل و توازن در شعر سیمین بهبهانی نشان داده و بهبهانی در شعر رقیب، به چندهمسری به-عنوان یک مسئله اجتماعی پرداخته است؛ مقاله حاضر رقیب را از دو نظرگاه واژگانی و گفتمانی مورد بررسی قرار می-دهد. به نظر میآید که »رقیب« در قالب گفتمانی عاطفی واژه چندهمسری و ماهیت آن را به چالش میکشد.

در این پژوهش، ابتدا نگاهی گذرا به زندگی سیمین بهبهانی خواهیم داشت و در ادامه، چالش واژگانی و چالش گفتمانی چندهمسری را در دو نیمه شعر با تجزیه و تحلیل نامدهی، تقابل گفتمانی، زاویه دید، کنش داستانی و ارزیابی راوی از این کنش بررسی خواهیم کرد. نگاهی هرچند گذرا به زندگی سیمین بهبهانی، بهعنوان شاعر ملموس، نشان میدهد که با حال و هوای روایتی که راوی اول شخص رقیب توصیف و تصویر میکند، بیگانه نبوده است. گفتمان رقیب نشان می-دهد که حضور »دیگری« توازن و تعادل را در خانه برمه زده است و اصلاً کاربرد واژه همسر را برای »دیگری« نمی-پذیرد و در واقع اصطلاح چندهمسری را به رسمیت نمیشناسد.

در گفتمان رقیب، وجود »دیگری« با عنوان »رقیب« بزرگترین آسیبش را به کودکان میزند و کودکان اولین قربانی این عدم تعادل یا بر هم خوردن عدل و عدیل و کفههای موازی بار عواطف، احساسات، مسئولیت و ... در دوسویه زندگی هستند. بعد از کودکان دومین قربانی، زنی است که زمانی بهعنوان همسر و مادر در آن خانه ایفای نقش مینموده است. این دو قربانی در شعر به وجه نمادین بازنمایی شده و با زهری که به دست خودی در جام ریخته شده کشته میشوند. در این بازنمایی نمادین، خودی میتواند هم زن دوم را شامل شود که با وجود یکسان بودن جنسیتش با زن اول، زندگی او را زهرآگین و تباه میکند و هم میتواند به کوتاهی-هایی که خود راوی در زندگیش داشته اشاره کند و هم همسر او را بهعنوان شریک جرم این مرگ هولناک شامل شود.

کلیدواژهها: رقیب، سیمین بهبهانی، چندهمسری، چالش واژگانی، چالش گفتمانی

-1مقدمه

چندهمسری در دانشهای جامعهشناسی، مردمشناسی، حقوق به عنوان یک اصطلاح مورد استفاده قرار گرفته و پژوهشهایی نیز درباره آن انجام شده است؛ ازجمله مقاله »از فرهنگ چندهمسری تا حقوق چندهمسری« - جاوید، - 1389 که به مسئله عدم سازگاری چندهمسری با حقوق بشر پرداخته است، و مقاله »سبکهای دلبستگی و شیوه همسرگزینی؛ تک همسری- چندهمسری« - عارف نظری و همکار، - 1384 که با توجه به نظریه دلبستگی از منظر کردارشناسی و روانشناسی تکاملی به بررسی چندهمسری پرداخته و در نهایت آن را رفتاری بهنجار بدون عوامل زمینهساز روانآسیبشناختی ارزیابی نموده است و نیز مقاله »بررسی تأثیر ساختار خانواده بر گرایش به رفتارهای پرخطر و ابعاد سازگاری در دانشآموزان خانوادههای تک همسری و چندهمسری« - ریگی کوته و همکاران، - 1392

که نتیجه گرفته در میان دانشآموزان خانوداههای چندهمسری، سازگاری کم و گرایش به رفتارهای پرخطر زیاد است، بنابراین آگاهی دادن به خانوادهها را در زمینه اثرات منفی چندهمسری لازم میداند. همسو با پژوهشهایی که چندهمسری را آسیبزا میدانند، شعر رقیب در گفتمانی عاطفی و تأثربرانگیز این مسئله را طرح نموده و به چالش میکشد.با وجود کاربرد واژه »چندهمسری« در زبان فارسی که ما را وادار به پذیرش واژه مینماید، بررسی همسر بهعنوان بخشی از این واژه مرکب، تناقض و تعارض ترکیب را در ساختواژه نشان میدهد؛ فرهنگ آنندراج همسر را به معنای عدیل آورده است، فرهنگ معین واژه را هم اندازه و برابر معنی کرده و لغتنامه دهخدا نظیر و برابر و این بیت فردوسی را شاهد معنا آورده است:

به گوهر سیاوخش را همسر است/ برادرش و زآن تخم و آن گوهر است

همچنین در لغتنامه دهخدا بیتهای دیگری از شاعرانی مانند فرخی، ناصرخسرو، مسعود سعد، خاقانی و ظهیر فاریابی در همین معنا آمده است. در بیت زیر از شاهنامه نیز با عنایت به همان مفهوم برابر و هماندازه و عدیل، همسر به معنای نزدیک به اصطلاح امروزی آن به کار رفته است:

سزا باشد و نیک درخور بود/ که با زال رودابه همسر بود

نظامی گنجوی نیز با تعبیر »همسر ناز« واژه را در معنای اصطلاحی آن به کار برده است:

همخوابه عشق و همسر ناز/ هم خازن و هم خزینهپرداز

وقتی واژه »چند« بر سر »همسر« اضافه میشود، تعادل و برابری را و یا بر طبق آنچه در فرهنگ لغت آنندراج آمده است، عدیل بودن را بر هم میزند. مسئله برهم خوردن این تعادل و توازن در شعر سیمین بهبهانی نشان داده شده است؛ در زبان کاربردی و روزمره به زنانی که دارای مرد مشترک هستند، هوو گفته میشود که در شعر سیمین بهبهانی واژه رقیب برای آن انتخاب شده است:

یا مرا همسر بماند بی رقیب                                   یا رقیب سفله بی همسر شود - بهبهانی، - 99 :1376

ابتدا نگاهی گذرا به زندگی سیمین بهبهانی خواهیم داشت و در ادامه، چالش واژگانی و چالش گفتمانی چندهمسری را در دو نیمه شعر با تجزیه و تحلیل نامدهی، تقابل گفتمانی، زاویه دید، کنش داستانی و ارزیابی راوی از این کنش بررسی خواهیم کرد. بعد از بررسی نامدهی و تقابل گفتمانی در نیمه نخست شعر، در نیمه دوم شعر به چالش کشیدن ماهیت »چندهمسری« را بحث خواهیم نمود و بر این مبنا به نتیجهگیری خواهیم پرداخت.

-2 نگاهی گذرا به زندگی سیمین بهبهانی

سیمینبر خلیلی مشهور به سیمین بهبهانی در سال 1306 در تهران به دنیا آمد. پدرش عباس خلیلی نویسنده و روزنامهنگار و مادرش فخر عظمی زنی تحصیلکرده و آشنا به زبانهای فرانسه و انگلیسی بود. پیوند پدر و مادرش قبل از زاده شده او به جدایی انجامیده بود و او در خانه پدر بزرگش به دنیا آمده و در محیطی فرهنگی و مأنوس با شعر و ادب رشد کرد:مادر شعر میسرود و من از او تقلید میکردم، اما نهانی. یک روز که دستنوشتههایم را زیر بالشم یافته و خوانده بود، پرسید شعر مینویسی؟ سرخ شدم و گریستم ... مادر نوازشم کرد و دل داد و آیندهیی روشن برایم آرزو کرد. چند روز بعد زنی جوان با مادر خود به خانه ما آمدند. ماه اسفند بود. زن جوان

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید