بخشی از مقاله
چکیده
منزلت فردی و حقوق اجتماعی زن در جامعه ایرانی، زیر تأثیر عناصر فرهنگی- اجتماعی حاکم بر جهان است که در چند دهه اخیر تلاشهایی برای تثبیت جایگاه حقیقی و حقوقی زن و جبران تبعیض به آنان آغاز شده و برخی زنان شاعر و نویسنده معاصر در این زمینه پیشقدم شدهاند.
سیمین بهبهانی از شاعران معاصر بغشض تاریخی زنان و نگاه جنسیتی به آنان را در گستره شعر خود سروده و با طرح دغدغههای زنان تابوشکنی کردهاست. پژوهش پیش روی با هدف تبیین بغض تاریخی زنان و نگاه جنسیتی به زن در شعر اعتراضی سیمین بهبهانی با رویکردی توصیفی-تحلیلیِ انجام شدهاست که تبیین مباحثی مانند دعوت زنان به دانایی و خروج از دنیای جهل و نادانی، زنانهنویسی، تبیین درست عشق زن به مرد، همراهی و همدلی با زنان مطرود جامعه، به چالش کشیدن قانون طلاق، انتقاد از خشونت فیزیکی علیه زنان در مجموعه اشعار »جای پا «، »مرمر« و »رستاخیز« از دستاوردهای آن است. همچنین سیمین بهبهانی نهادهای اجتماعی و قوانین مردسالار را مسؤول محرومیت زنان از منزلت فردی و حقوق اجتماعی دانسته و بغض تاریخی خود و همنوعانش را فریاد زده و در شعرش بازتاب دادهاست.
مقدمه و طرح مسأله
زنان چنان بخشی از جامعه انسانی از دیرباز مورد توجه ادبا و شعرا و روشنفکران جامعه ایرانی بودهاند و افراد بسیاری با در نظر گرفتن جنبههای گوناگون در این باب قلم زده و شعر سرودهاند،امّا به دلایلی از جمله فضای حاکم مردسالارانه جامعه ایرانی، نقش مثبت و فعاّل آنان در شعر و ادبیات، کمرنگتر از نقش منفی و منفعل آنان میباشد.
زنان در متون کلاسیک ادب فارسی مانند کلیله و دمنه، مرزباننامه و ... جایگاه مناسبی ندارند و آن چه از زنان به تصویر کشیده میشود، تصویر زنان خائن به همسر است؛ یعنی نویسندگان متون قدیمی فارسی- جز فردوسی در شاهنامه- نقشی مثبت و حضور فعالی را برای زنان متصور نشده اند، اگر چه این بدان معنا نیست که جایگاه زن و نقش وی در گستره ادبیات کلاسیک فارسی مرسوم نبودهاست، بلکه اغلب شاعران کلاسیک به پیروی از خواسته مخاطبان در ارضای حس زیباییخواهی آنان کوشیدهاند و سیمای ظاهری و فیزیکی زن را در آثار خویش به ویژه در اشعار غنایی و عاشقانه تبیین کردهاندامّا، این تعریف و تمجیدها تنها در راستای برآوردن التذاذ هنری و ادبی مخاطبان بوده است. به هر حال آنچه مسلّم است، جامعه سنتی ایران، همیشه زن را به حاشیه رانده، آنان را در سایه نگه داشته و در بسیاری از موارد از حقوق مدنی و اجتماعی و حتی حقوق فردی محروم ساختهاست.
امّا تحولات سیاسی، اجتماعی و ادبی ایران در آستانه قرن بیستم و آشنایی شاعران با جایگاه زنان، صدای زنانه و حقوق آنان در ممالک غربی،باعث شد ماهیّت زن ایرانی مورد توجه محافل اجتماعی قرار گیرد. بنابراین، به تبع دگرگونی ها و دگردیسیهای جامعه، تغییر نگرش نسبی شاعران- هر چند اندک و محدود- به زن مطرح شد و سیمای انسانیتری از او در شعر و داستان معاصر ایران به تصویر کشیدهشد، چنان که »در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن، موضوع زن و مسایل او در جامعه ایران مورد توجه قرار گرفت و در شعر شاعرانی چون میرزاده عشقی، ایرج میرزا، نسیم شمال و دیگران انعکاس یافت
و از شاعران و نویسندگان نسل تازهای که-عمدتاً هم زن هستند- زن محوری بهصورت پررنگتری رکن اصلی و اساسی آثار آن ها میباشد، به فروغ فرخزاد با آفرینش آثاری چون »اسیر«، »عصیان«، »دیوار« و ...، سیمین بهبهان با خلق»جای پا«، »مرمر«، »رستاخیز « و ...، سیمین دانشور که با خلق »شهری در بهشت« زندگی پراندوه، رنج و ستم زنان ایرانی را به تصویر میکشد، منیره روانی با »قصه غمانگیز عشق«، فهیمه خدادوست با »مادر شهادت فرزندت مبارک« وشهرنوش پارسیپور با »زنان بدون مردان« میتوان اشاره کرد. این شاعران و نویسندگان در آثارشان، جامعهای را در نظر داشتهاند که یکی از اعضای مهم آن زن می باشد و با انتقاد از شرایط نابسامان زنان، خواهان درهم شکستن چندین سده نگاه ابزاری به زنان بوده و این امر نشان میدهد که آثار آنان ازتأثیر اصول فمنیستی به دور نماندهاست.
شاعران زن در ادبیات معاصر فارسی بنابر روحیه، سبک ویژه و طبع لطیف زنانه خویش، تصاویر متنوعی از زن ارائه دادهاند، چنان که نظر به تفاوت جنسیتی با مردان، تلاش کردهاند تا در شعرشان از مشکلات، حالات و روحیات خاص زنان با هدف شناساندن حساسیتهای جنس زن سخن بگویند که رویکردموفّقی نیز در این زمینه داشته و بهخوبی تجربه زیستی خود را سرودهاند، چنان که شاعر توانایی چون سیمین بهبهانی به جایگاه فردی و اجتماعی زن و نقش وی بی تفاوت نبوده، بلکه حالات روحی، عاطفی، اخلاقی و نیز دیدگاهها و وظایف زنان ایرانی را در آثارش به تصویر کشیدهاست که پرداختن به جنسیت و فیزیک زن، اشاره به رنجها و گرفتاریهای زنان در جامعه و خانواده، نقش و جایگاه زن در جامعه از جمله آنهاست.
افزون بر این، سیمین بهبهانی چون دو محیط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تجربه کرده- پیش و پس از انقلاب اسلامی- بالطبع تجربه زیستی در این دو محیط متفاوت، باعث شدهاست که وی رویکردهای متفاوتی نسبت به زن داشتهباشد و به دیدگاههای فرهنگی- اجتماعی محیط پیرامونی درباره زنان در شعرش اعتراض کند، اگر چه سیمین بهبهانی در فرهنگی مردانه تربیت یافته و در سرزمینی سخن میگفت که »آگاهی و توانمندیهای فکری زن ... در مدتهای مدیدی تحت شعاع آگاهیهای مرد قرار داشتهاست
بنابراین، اعتراض خویش را با رویکردی انتقادی درباره حقوق فردی و اجتماعی زنان بیان میکند.
بنابر این، پژوهش پیش روی بغض تاریخی و نگاه جنسیتی سیمین بهبهانی را در سه مجموعه شعری وی » - جای پا«، »مرمر« و »رستاخیز - « در پاسخ به پرسشهای: رویکرد سیمین بهبهانی در تبیین جنبههای سیمای فیزیکی زن چگونه است؟ منزلت و نقش زن در گستره شعر سیمین بهبهانی چگونه توصیف و تبیین شدهاست؟ و نیز حقوق انسانی و اجتماعی زن از دیدگاه سیمین بهبهانی چیست؟ با رویکردی توصیفی-تحلیلی بررسی و تحلیل کردهاست.