بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مهمترین چالشها و مشکلات سیستم های حسابداری سنتی، عدم انعکاس ارزش سرمایه های فکری در صورتهای مالی و گزارشات واحدهای تجاری است. در حالیکه امروزه نقش سرمایه های فکری در ایجاد ارزش برای شرکتها و واحدهای تجاری بسیار بیشتر از نقشی است که سرمایه های مالی در واحدها ایفا می کنند. در این میان، حرفه حسابداری و حسابداران نقش مهمی برای یافتن راههای موثر جهت کنترل و اندازه گیری و سنجش سرمایه های فکری بوسیله مدلها و روشهای ارزیابی این سرمایه ها بر عهده دارند.

تحقیقها نشان میدهد که مهمترین عامل تاثیرگذار بر مسائل تامین مالی - به عنوان چالش پیش روی شرکتها - ، حفظ انعطافپذیری مالی است. امروزه دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایههای مادی به ویژه در محیط رقابتی و فناوری شده است. لذا مفهوم سرمایه فکری کاربردی مهم و گسترده یافته است. سرمایه فکری در مشتریان، فرایندها، اطلاعات، علامت تجاری، منابع انسانی و سیستمهای سازمان متجلی میشود و نقش فزایندهای در خلق مزیتهای رقابتی پایدار ایفا میکند.

بیان مساله

• انعطافپذیری مالی

شرکت برای اینکه بتواند تاسیس شود به سرمایه نیاز دارد وبرای توسعه به مبلغ بیشتری سرمایه نیاز خواهد داشت .وجوه مورد نیازازمنابع گوناگون وبه شکل های مختلف تامین می شوند ولی همه سرمایه رامیتوان دردوگروه اصلی قرارداد: وام وسهام یکی ازپیچیدهترین مساله هایی که دامنگیرمدیران مالی کنونی است ،رابطه بین اجزای تشکیل دهنده ساختار سرمایه است وآن عبارت است ازآمیزه ای ازاوراق قرضه وسهام برای تامین مالی وقیمت سهام شرکت. تصمیمگیری درمورد ساختارسرمایه به معنی نحوه تامین مالی شرکت، همچون سایر تصمیمات مدیران مالی برروی ارزش شرکت تاثیرمیگذارد. ارزش شرکت، مانند هردارائی سرمایه، بر ابرارزش فعلی بازدهیهای آتی آن براساس یک نرخ تنزیل معین است.

این نرخ تنزیل برای بدستآوردن ارزش شرکت، همان هزینه سرمایه است. مدیران به عنوان نمایندگان صاحبان سهام می بایست تلاش نمایند، ساختار سرمایه شرکت رابه گونهای تنظیم نمایند که هزینه سرمایه شرکت حداقل و در نتیجه ارزش شرکت وثروت سهامداران حداکثر گردد. وجوه تشکیل دهنده ساختار سرمایه دوگونهاند، دسته اول، برجریانات نقدی حاصل ازشرکت ادعائی ثابت داشته و بدهیها نامیده میشوند.

دسته دوم، باقیمانده این جریانات را نصیب میبرند که حقوق مالکانه نام دارند. وجوه دسته اول به دلیل تامین یک بازدهی ثابت برای طلبکاران، ارزانتر از وجوه دسته دوم هستند، لکن هرچه بدهی شرکت بیشترشود ریسک ورشکستگی آن افزایش مییابد وسهامداران که تامینکننده وجوه دسته دوم میباشند و در صورت ورشکستگی تحمل کننده هزینههای آن هستند، بازدهی بیشتری طلب میکنند. تعیین ساختار بهینه سرمایه، یکی از مسائل اساسی تأمین مالی شرکتها به شمار میرود.

این مهم، کاربرد بااهمیتی در زمینه تصمیمگیری راجع به تأمین مالی عملیات جاری و طرح های سرمایهگذاری شرکتها دارد. در این میان مدیران بایستی به انعطاف پذیری مالی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار بر ساختار سرمایه توجه نمایند، شرکتهایی که درآنها مدیریت بدون توجه به حفظ انعطافپذیری اقدام به انتشار بدهی و افزایش بدهی نماید در آینده فرصتهای سرمایهگذاری بالقوه خود را از دست خواهد داد و پیآمد این نیز میتواند رشد و گسترش شرکت را دچار تهدیدات جدی نماید.

انعطافپذیری مالی، توانایی واحد انتفاعی در تامین وجه نقد در فاصله کوتاهی از دریافت اطلاعات در باره نیازمندیهای مالی پیشبینینشده یا پیدا شدن فرصت مناسب برای سرمایهگذاری دانست شرکتها همواره تلاش میکنند تا بین بدهی و حقوق صاحبان سهام تعادلی برقرار کنند، افزایش میزان بدهی باعث کاهش توان استقراض شرکت شده، انعطافپذیری شرکت را کاهش میدهد. نیاز به حفظ تعادل میان بدهی و حقوق صاحبان سهام به میزان اطمینان از انعطافپذیری مالی باعث تنظیم ناخودآگاه رابطه بدهی و حقوق صاحبان سهام در ساختار سرمایه میگردد.

بازارهای پول و سرمایه تحت تأثیر پدیدههای گوناگون به طور مرتب دستخوش تغییرات میگردند و زمانی ممکن است پول فراوان در بازار موجود باشد و همه دارندگان منابع مالی خواهان خرید سهام یا اوراق قرضه باشند. در چنین شرایطی شرکت به منظور رفع نیازهای مالی خود اقدام به انتشار سهام عادی یا اوراق قرضه میکند تا بتواند از این خوان گسترده بیشترین بهره را ببرد. اما در شرایطی که وجوه سرگردان بازار سرمایه کم شده باشد، شرکتها برای دسترسی به منابع مالی مجبور به استفاده از بهره بانکی و مؤسسات اقتصادی وام دهنده میباشند. میزان و توان دسترسی به پولهای بازار سرمایه ، شرکت را در انتخاب بین انتشار سهام جدید یا ایجاد بدهی راهنمایی میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید