بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین سبک های فرزند پروری و پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان بردسیر انجام گرفت. جامعه مورد بررسی کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان های شهربردسیر در سال 1394بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. حجم نمونه این پژوهش 063 نفر به صورت تصادفی ساده در نظر گرفته شده است. ابزار این پژوهش پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند بوده است و برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون پیرسون استفاده شده است. نتایج نشان داد که سبک های فرزند پروری رابطه مثبت و معناداری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارند.

مقدمه

ویلیام جیمز ٌ - - 1911 میگوید" نیروی ابتکار مخترعان بزرگ و کوچک است که بشریت را تکان داده ، دیگران فقط تقلید می کنند ابتکار یگانه عامل موثر در پیشرفت انسان است نوابغ راه را نشان میدهند و طرحهائی تنظیم میکنندکه عامه مردم می پذیرند و از آنها پیروی میکنند 

به نظر پستالوژی برترین مقصد تربیت آماده کردن انسان برای استفاده از توانائیهای خدادی است

به عقیده سی تی مورگان و همکارانش ، پیشرفت و نوآوری و توانائی حل مسئله در بالاترین سطح فعالیتهای شناختی انسان قرار دارند و ایجاد توان خلاقیت و حل مسئله در یادگیرندگان از ارزشمندترین غایتهای پرورشی و فرهنگی می باشد زیرا تنها از راه ایجاد این توانائیهاست که می توان افراد را برای مقابله با شرائط سخت و متغییر زندگی و موقعیتهای جدید که مرتبا با آن روبرو می شوند ، آماده کرد .

بطورکلی پرداختن به موضوع پیشرفت از نوع تحصیلی از آن جهت مهم به نظرمیرسد که واقعا سهم بزرگی از جریان پیشرفت های علمی - صنعتی در دنیا ، دست آوردهای تمدن بشری ، آسایش و شکوه زندگی انسان محصول تفکر خلاقانه محسوب می شود ، زیرا بدون ابداع و نوآوری عرصه زندگی برای همه به اندازه کافی سرد و بی تحرک بوده و حیات بشر نیز خیلی بیش از این ساده و همراه با رنج و زحمت همراه می شد . فلذا توجه به چنین امر خطیری ، دقیقا به معنی توجه به سرنوشت زندگی اجتماعی بشر و آینده جوامع است .

امروزه اندیشمندان بزرگی چون الوین تافلر - - 1980 از نتیجه سبک های پرور شی که می تواند نا شی از ناکارآمدی نهاد آموزش و پرورش با شد یاد کرده و ت صریح می کند این وظیفه مهم وخطیر نهاد آموزش وپرورش است که بتواند تعادلی مطلوب بین ثبات و تغییرات مطلوب در جامعه ایجاد نماید و گرنه دچار " شوک آیندهٍ " خواهیم شد

طبیعی است جوامع توسعه نیافته و درحال توسعه ، نه تنها سهم قابل توجهی از جریان تولید فکر و آثار عینی ب شری ندارند بلکه بی شتر م صرف کننده مح صول پی شرفت دیگران ه ستند البته این ادعا به معنی نفی مطلق وجود نخبه درچنین جوامعی نیست بلکه مراد آن است که برآیند کلی موضوع در مجموع دست آورد قابل توجه و جالبی درمقام مقایسه ندارد. بنابراین اتخاذ سیاست ها وتنظیم برنامه های آموزشی مبتنی بر رشد تحصیلی یادگیرندگان باید از اهم الویت های نظام آموزشی کشورهای مذکور مثل کشور ما باشد.

برخی کودکان به خاطر راهنمائی و تشویق والدین و معلم هایشان ، قدرت خلاقه خود را بسط وتکامل می بخشند و برخی دیگر در حالیکه همان قدرت خلاقه را دارند از این تکامل مح روم می مانند

علمای تعلیم و تربیت به یقین دریافته اند که اثرات منفی آموزش تحمیلی بسته و یکنواخت در مدارس در حدی است که استعدادها و قدرتها را از بین می برد .

تجاربی که ما در سالهای اولیه در اختیار کودکان خود قرار می دهیم در ر شد آتی آنان تاثیرات ب سیارحیاتی دارد . هرقدر این تجارب غنی تر باشند کودکان فرصت های بیشتری برای رشد و آمادگی برای درک آن چیزهایی پیدا می کنند که درزمان حال و آینده به آن نیاز دارند

این تحقیق در صدد دستیابی به این هدف است که نگرشها و شیوه های فرزند پروری والدین ، تا چه اندازه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر دارد ؟ به عبارت دیگر می خواهیم روشن سازیم که روشهای تربیتی منجر به ایجاد محیط مناسب رشد تحصیلی و یا مانع بروز آن کدامند؟ تا براساس یافته ها ونتایج تحقیق توصیه های لازم آموزشی و تربیتی را به والدین ارائه شود

. فرض اساسی ما این است که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ارتباط زیادی با رشد وتوسعه خانوادگی ، موفقیت تحصیلی ، موفقیت شغلی والدین و و ارتقاء سطح رفاه انسانها دارد.

روش پژوهش

این تحقیق با استفاده از روش توصیفی- همبستگی اجرا شده است. جامعه آماری مورد نظر پژوهش حاضر مشتمل است بر کلیه دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه بردسیرکه تعداد 1000 نفرمی باشند و نمونه پژوهش 360 نفر از آنها بطور تصادفی انتخاب گردید.

ابزار اندازه گیری پرسشنامه سنجش نگرشهای فرزند پروری والدین

این پرسشنامه توسط دیانا بامریندُ - - 1967 ساخته شده است. پرسشنامه یک ابزار خودگزارشی است - توسط والدین تکمیل میگردد - که سه سبک فرزندپروری را در 30 ماده و بر روی یک مقیاس 5 درجهای لیکرتی - 1 تا - 5 میسنجد.

چهار سبک فرزندپروری و گویههای مربوط به آنها عبارتند از:

-1 سبک سهلگیرانه: 

-2 سبک استبدادی:

-3 سبک مقتدرانه:

-4  سبک آزادانه : 

نمره هر سبکی بالاتر بود، سبک غالب فرزندپروری به شمار میرود.

این پرسشنامه قبلا توسط اسنفدیاری - 1374 - و بینم - 1379 - مورد استفاده قرار گرفته است. اسفندیاری، اعتبار بازآزمایی این پرسشنامه را برای سهل گیرانه 0/69، برای آمرانه 0/77 و برای اقتدار منطقی 0/73 گزارش کرده است. در پژوهش تنکابنی و بندچی - 1379 - نشان داده شد که اعتبار پرسشنامه 0/72 است و بنابراین، پرسشنامه از روایی پژوهشی لازم برخوردار است.    


بحث و نتیجه گیری                                
اکثر والدین از اینکه فرزندانشان چگونه باید باشند،چه آگاهی هایی باید داشته باشند وکدام ارزش ها و معیارهای رفتاری را باید  در مسیر رشد بیاموزند برای خود اهداف و آرمانی دارند. والدین برای سوق دادن کودک خود به سوی این اهداف شیوه های بسیاری را می آزمایند.کودک را تنبیه یا تشویق می کنند.خودشان را سرمشق قرار می دهند، اعتقادات و انتظارات خود را توضیح می دهند. بنابراین والدین سبک های خاصی از فرزندپروری را در پیش می گیرندکه در ادامه این سبک ها را توضیح می دهیم.

این سبک ها دو مولفه مشخص دارد -1پاسخدهی -2 توقع والدینی  

پاسخدهی :میزان تعهد والدین جهت حمایت از فرزندان و    برآورده    کردن نیاز ها و مطالبات خاص کودک است.    

توقع والدینی: تلاش والدین جهت هدایت کودکان به هماهنگ شدن با خانواده - مسئولیت پذیری و قانون پذیری و رعایت کردن مقررات است.                                

والدین مستبد سرد و طردکننده هستند.آنها برای اعمال کنترل فریاد می    کشند، دستور می دهند، عیب جویی و تهدیدمی کنند. در حالی که پاسخدهی آن ها به نیازهای کودکان درحداقل می باشد. در این خانواده ها کودک هیچ آزادی و اختیاری ندارد و هرآنچه را خانواده دیکته می کنند، بایستی بدون اینکه به منطق آن آگاه باشند، بی چون و چرا بپذیرند

نگرش آنها این است: »این کار را انجام بده، چون من از تو خواسته ام آن را انجام دهی« آنها برای فرزند خود تصمیم می گیرند و انتظار دارندکودک تصمیم آنهارا بی چون و چرا قبول کند .اگر کودک مقاومت نشان دهد، والدین مستبد به فشار و تنبیه متوسل می شوند.کودکان ممکن است برای اجتناب از تنبیه و درگیری ، از مقرارت خشک پیروی کرد. و به این ترتیب رضایت والدین را جلب می کنند و این را هم می آموزندکه از والدین خود بترسند اما یاد نمی گیرندکه برای خودشان فکرکنند.

این سبک مستبد، اطمینان کودکان را از بین می برد و آزادی وحق انتخاب را از آنها سلب می کند.            
فرزندان والدین مستبد مضطرب و ناخشنود هستند، احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس پایینی دارند وقتی ناکام می شوند با خصومت واکنش نشان می دهند. این والدین ،که دوست دارند تقریباً در مورد هر چیزی برای کودک تصمیم گیری کنند، غالباً در عقاید، تصمیم گیری ها، و انتخاب دوستان مداخله می کنند. هنگامی که والدین ناخشنود هستند، محبت ودوست داشتن خود را دریغ کرده و آن را به اطاعت کودک وابسته و مشروط می کنند. آنها توقعات زیادی از خود دارند این کودکان مشکلاتسازگاری زیادی را نشان می دهند.که    رفتارهای پرخاشگرانه، اضطراب،کناره گیری و سرپیچی را شامل می شوند.    

والدین سهل گیرانه در زندگی فرزندان خود خیلی دخالت می کنند بدون آنکه محدودیت و کنترل بر آن ها اعمال شود. آنان چندان توقع از فرزندان خود ندارند و اجازه می دهند که هرکاری را که بخواهند بکنند این والدین بیش از حد پاسخ دهنده هستند و بر این باورند که حمایت و تامین نیازهای کودک و نداشتن محدودیت باعث پرورش کودکی خلاق و با اعتماد می شود، والدینی که ازروش فرزندپروری آسان گیرانه استفاده می کنند ، مهرورز و پذیرا هستند ولی متوقع نیستندکنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی اگر هنوز قادربه انجام این کار نباشند. فرزندان آنها می توانند هر وقت که بخواهند غذا بخورند و بخوابند و هر مقدارکه دوست داشته باشند تلویزیون تماشا کنند. آنها مجبور نیستند طرز رفتارخوب را یاد بگیرند یا کارهای خانه را انجام دهند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید