بخشی از مقاله
خلاصه
پژوهشحاضرباهدفتعیینرابطهبین هوش معنوي،شیوههاي فرزندپروري والدین و رشد اجتماعی دانشآموزان پسرمقطع متوسطهشهرستاناسلامشهردر سال تحصیلی-92 91میباشد. روشتحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. حجم نمونه370نفر است که به روش تصادفی خوشهاي چند مرحلهاي و با توجه به تعدادکل جامعهآماري انتخاب شدهاند. براي جمعآوري اطلاعات ازسه آزمون استاندارد شده هوش معنوي آمرام و درایر، شیوههاي فرزندپروري دیانا باومریند و رشداجتماعی الیس وایتزمن استفاده شده است. نتایج تحقیقحاکیازآن استکه بین هوش معنوي و شیوه فرزند پروري اقتدار منطقی والدین با رشد اجتماعی دانشآموزان همبستگی مثبت و معناداري وجود دارد ولی بین شیوههاي فرزند پروري استبدادي و آزادگذار با رشداجتماعی دانشآموزان رابطه معکوس و معناداري وجود دارد و همچنین شیوه فرزندپروري استبدادي 2 درصد وشیوه فرزندپروري اقتدارمنطقی3/7 درصد از تغییرات رشد اجتماعی دانش آموزان را میتوانند پیشبینیکنند ولی هوش معنوي و شیوه فرزند پروري آزادگذار نتوانستد بصورت معناداري تغییرات رشد اجتماعی دانشآموزان را پیشبینی نمایند. با توجه به این نتایج میتوان گفتکه افراد با هوش معنوي بالا و شیوه فرزندپروري اقتدار منطقی، فرزندانی اجتماعی، مسئولیت پذیر و خلاق پرورش میدهند چون محوراساسی این والدین بر گفتگو، مذاکره و مشاوره استوار است و افراد با شیوههاي فرزندپروري استبدادي و آزادگذار فرزندانی با رشداجتماعی پایین تربیت میکنندکه دراینجا تاثیر شیوه استبدادي بیشتراز شیوه آزادگدار میباشد.
کلیدواژهها:هوشمعنوي،شیوههاي فرزندپروري،رشداجتماعی
1.مقدمه
انسان،موجودياجتماعیاستودرارتباطبامحیطهاياجتماعیمختلفمیباشد،ازهرمحیطیچیزيمیآموزد تا درمجموع از فردبدونِهویت، تبدیل به شخصِ اجتماعی - نیک گهر، - 1369 ودارايهویت اجتماعیگرددو طبیعیاستکه این فرد شهروندي مثمرثمر براي جامعه خویش میشود. درگذراز شخص فردي بدون هویت به شخصاجتماعی، فعالیت جامعه پذیري نسبت به وي اعمال میشود. در این بین،خانواده دراکثرجوامع بیشترین نقش را ایفا کرده - پیاژه، - 1981 که این نقش در رفتارها و نوع فرزند پروري آنها متبلور میشود.هیچ کودکیدرموقع تولد،یک موجود اجتماعی نیست،بلکه رفتارورشد اجتماعیخود را درتماس با اطرافیان وبه مرور میآموزد.محیط خانواده اولین، با دوامترینومهمترین محیطی است که در رشد شخصیت وروابط اجتماعی افراد تأثیرگذاراست.
خانواده پایه و اساس اجتماع وسلول سازندهي زندگی و حیات بشري است و دروسیعترین مفهوم کلمه ، خاستگاه اصلی اعضاي خویش و پناهگاه آن است . پناهگاهی که نخستین تجربهي انسان براي » اجتماعی زیستن « در آن صورت می گیرد،.هرخانواده شیوههايخاصی را در تربیت فردي واجتماعی فرزندان خویش بکار میگیرد .اینشیوه هاکه شیوه هاي فرزند پروري نامیده میشود متاثر از عوامل مختلفی از جمله نگرشها،عوامل فرهنگی ، اجتماعی سیاسی ، اقتصادي و غیره می باشد - هاردي . - 1993 هر کدام از این شیوه هاي خاص تربیتی، می تواند در شکل گیري شخصیت و هویت کودك نقش اساسی داشته باشد.
در ابتدا نوزاد موجودي است ناتوان متکی به دیگران و این والدین هستندکه باید نیازها و احتیاجات جسمی و روانی او را تأمین کنند، اما با رشد و نمو جسمی ،ذهنی و روانی کودك آرام، آرام، روند دلبستگی ووابستگیخود را تغییرمیدهدو به جاي دیگران فقط به خودش متکیمیشود . - سیف نراقی و نادري ،. - 1380 نفوذ والدین بر فرزندان تنها محدود به جنبههاي ارثی نیست، بلکه پدر و مادر، در آشنایی کودك به زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز، نقش مؤثري را ایفا میکنند. - شریعتمداري، . - 1369در چند سال اخیر، مفهوم جدیدي در حوزه روانشناسی ، مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است،این مفهوم هوش معنوي میباشد اهمیت و ضرورت طرح موضوع معنویت به ویژه هوش معنوي از جهات مختلف در عصر جدید وسازمانهاي مختلف احساس می شود . - سهرابی،. - 1386
شواهد حاکی بر آن است که هوش معنوي به عنوان فاکتوري مهم در زمینه شیوه هاي فرزند پروري والدین به شمار میرود . - مورگان ،. - 2010 هوش معنوي مفاهیم معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند و به انسان این فرصت را می دهد که در مقابل واقعیت هاي مادي ومعنوي حساس باشد و تعالی را هر روز در لابه لاي اشیاء، مکان ها، ارتباطات و نقش ها دنبال کند. - فاراد ، . - 2004 با توجه به اهمیت و نقش والدین در تربیت فرزندان و الگوپذیري کودکان،آشنایی والدین با شیوههاي صحیح فرزند پروري و یافتن رابطه و تعامل والدین با فرزند خویش ما را بر آن واداشت که با بررسی بیشتر این الگوها،وهوش معنوي والدین، خانوادهها را در به کار بستن روشهاي صحیح فرزندپروري و برخوردهاي منطقیتر با فرزندان و به دنبال آن رشد اجتماعی بهتر کودکان یاري دهیم.
.2 هوش معنوي
مفهوم هوش معنوي در بردارنده نوعی سازگاري و رفتار حل مسأله است که بالاترین سطح رشد رادرحیطههاي مختلف شناختی،اخلاقی و هیجانی شامل میشود - غباري بناب، سلیمی ،نوري، به نقلازعبدالهزاده. - 1388 هوش معنوي توانایی شناخت اصول زندگی - قوانین طبیعی و معنوي - و بنا نهادن زندگی براساس این قوانین است - سانتوس،. - 2006 انسان برايکسب قدرت تشخیص در تصمیمگیريهاییکه بهرشد سلامت نفس و روانکمک میکند ، نیازمند هوشمعنوي است - وهان ،2002،به نقلازفرامرزيوهمکاران،. - 1388 هوش معنوي براي حل مشکلات و مسائل مربوط به معناي زندگی و ارزش ها مورد استفاده قرارمیگیرد و سؤالهایی همانند»آیا شغل من باعث تکامل من در زندگی میشود؟«و یا»آیا من درشادي و آرامشروان مردم سهیم هستم؟«را در ذهن ایجاد میکند - ویگلزورث،2004به نقلاز:سهرابی ، - 1386 .در واقع این هوش بیشتر مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن، بدین معنا که فرد سؤالات بیشتري را درمورد خود و زندگی و جهان پیرامون خود مطرح میکند - مک مولن - 2003 همچنین قابل ذکر است که سوال هاي جدي در مورد اینکه از کجا آمده ایم، به کجا می رویم و هدف اصلی زندگی چیست، ازنمودهاي هوش معنوي میباشند - غباري بناب و همکاران،. - 1386
.3 شیوه هاي فرزندپروري
منظور از شیوههاي فرزند پروري، روشهایی است که والدین براي تربیت فرزندان خود بهکار میگیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که براي فرزندان خویش وضع می کنندومی تواند در رشد و تکامل فرد دردوران کودکی و خصایص بعدي شخصیت وي تاثیر فراوان و عمیقی داشته باشد. - شعاري نژاد ،. - 1376 ازنظرباومریند شیوههاي فرزندپروري به سه دسته : شیوه مقتدرانه - اقتدارمنطقی - ،شیوه سهل گیرانه - آزادگذار - ، و شیوه مستبدانهتقسیم شدهاند . - شریعتمداري ، . - 1376
الف - شیوه مقتدرانه: والدین در این سبک واقعیتها را به کودکان خود منتقل میسازند و تمایل بیشتري براي پذیرش دلایل کودك از خود نشان می دهند . این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب براي مطیع سازي از استدلال و منطق بهره میجویند و نیز به منظور توافق با کودك از ارتباط کلامی استفاده میکنندتفاوت مهم بین این گروه و والدین مستبد در رفتارهاي حمایتی و استفاده از مشوقهاي مثبت است . از جمله امتیازهاي فرزندان این خانواده استقلال فردي و حق رأي در کارکردهاي آتیه خانواده میباشد . - ماسن ،. - 1991 این والدین به جاي قوانین بسیار زیاد ،ارزشها را به کودکان آموزش می دهند. - داوري ومنشار، - 2006کودکان با والدین اقتدار منطقی در همه سنین مطلوب ترین رفتارهاياجتماعی را نشان می دهند - ملک مکان، . - 1378
ب - شیوه سهل گیرانه: این والدین در ابعاد کنترل و خواستههاي معقول در پائینترین سطح هستند و در مهرورزي حد وسط سه الگویی موجود را به خود اختصاص میدهنداین خانواده ها نسبتا آشفتهاند. براساس گزارشهاي موجود هر دو والد کنترل اندکی برکودکانشان دارند و در عین حال که به ظاهر به کودکان خود حساس هستند اما توقع چندانی از آنها ندارند . در این خانوادهها هیچ ملاك و معیاري براي تربیت کودکان وجود ندارد و اگر هم باشد ، بنا به شرایط و مقتضیات دگرگون می شود . این کودکان افرادي ، سهل انگار ، خود خواه و بیهدف هستند . میزانی براي اعمال و رفتار خود ندارند ، احساس مسئولیت نمیکنند ، بنابراین قادر به زندگی اجتماعی مطلوب نمیباشند . - شریعتمداري ، - 1369 ج -
شیوه مستبدانه: نمایش قدرت والدین عاملی است که این شیوه را از دو شیوه دیگر متمایز میسازد . این والدین بسیار پرتوقع بوده و پذیراي نیازها و امیالکودکان نیستند . پیامهاي کلامی یک جانبه و فاقد محتواي عاطفی است. - داوري و همکاران، . - 2006 ابراز محبت در در پایینترین سطح خود قرار دارد.کودکان والدین خودکامه نسبت به کودکان والدین مقتدر در برقراري رابطه با همتاها و احراز موضع فعال و نیز استقلال رأي در رتبههاي پایینتر قرار میگیرندو به صورت افرادي با خصومت نافعال ، منزوي ، فقر زده ، آسیب پذیر نسبت به فشار و محتاط توصیف شدهاند . - استافوردجري پدیر، - 1977اینکودکان متمایل به مودب بودن و خجالتی بودن از نظر اجتماعی غیر مثبت و درمانده ، و فاقد کنجکاوي و خلاقیت هستند - ماسن ، - 1991
.4 رشداجتماعی
رشد اجتماعی یعنی تغییراتی که در نتیجه تاثیر متقابل با اشخاص، اوضاع و احوال اجتماعی و سازماندهی در فرد پیدا می شوند. به عبارت دیگر رشد اجتماعی یعنی این که فرد بتواند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار نماید و رشد و نمو لازم را براي برقراري روابط اجتماعی به دست بیاورد. - شعاري نژاد،. - 1364 یاسایی. - . - 1371رشد اجتماعی فرایندي است که کودکان به کمک آن ارزش ها، اعتقادات و معیارهاي رفتاري را که فرهنگشان از آنها انتظار دارند میآموزند تا با افراد جامعه سازگار و هماهنگ شوند. وایتزمن . - 1995 - .رشد اجتماعی عبارت است از رشد و توسعه روابط اجتماعی به طوري که فرد بتواند با افراد جامعهاش هماهنگ و سازگار باشد و با آنها همکاري کند.
.5 روش پژوهش،جامعه آماري،حجم نمونه