بخشی از مقاله
چکیده
در قرن بیستم اقتصاد مبتنی بر صنعت بود . در این قرن هر شرکتی و هر کشوری که دارایی های فیزیکی و سرمایه های مادی مشهود و بیشتری داشت ، ثروت بیشتری تولید می کرد . اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید. اغلب صاحب نظران ، سرمایه فکری را به سه دسته ی سرمایه مشتری ، سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری تقسیم می کنند . مفهوم بازارگرایی از فلسفه مدیریتی که به مفهوم بازاریابی مشهور است ریشه گرفته است .
این فلسفه سنگ بنای رشته بازاریابی بوده است . در طول سالیان مختلف تئوری پیش فرض بازاریابی شرکت ها ، فلسفه بازاریابی بوده است و محققان به دنبال اثبات ارتباط سطوح متفاوت عملکرد شرکت با درجات مختلف بازارگرایی بوده اند .داده های تحقیق توسط پرسشنامه استاندارد پرسشنامه سرمایه فکری بنیتس و پرسشنامه استاندارد بازارگرایی نارور و اسلیتر استفاده شده است و روایی محتوای آن توسط اساتید مدیریت تایید شده اند . تعداد 50 پرسشنامه جمع آوری شده و به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت .
این پژوهش از نوع همبستگی می باشد و نرمال بودن داده ها نیز تأیید شده است و همچنین جهت تجزیه و تحلیل آمار این پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده خواهد شد ..نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت ومعنی داری بین سرماه فکری وابعاد آن با بازارگرایی در شرکت آلمینیوم پارس شهرستان ساوه وجود دارد. لازم بذکر است که پژوهشگردر انجام این پژوهش برای بررسی سرمایه فکری نظر بنیتس و برای سنجش بازارگرایی نظر نارور و اسلیتر را مد نظر قرار داده است .
مقدمه:
همزمان با توسعه ارزش بازار های دانش محور در دهه 1990 علاقمندی وسیعی نسبت به مقوله سرمایه فکری پدید آمد . اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید . دانش بعنوان یک دارایی در مقایسه با انواع دارایی ها ، دارای این طبیعت منحصر به فرد است که هر چه بیشتر استفاده شود ، به ارزش آن افزوده می شود . اجرای یک استراتژی موثر مدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانش محور1 به عنوان یک شرط الزامی برای موفقیت سازمان ها است .
سرمایه فکری سرمایه ای بالاتر از دارایی فیزیکی و دارایی های مشهود است . امروزه سهم سرمایه فکری به دلیل تولید دانش و اطلاعات و در نتیجه تولید ثروت در اقتصاد مبتنی بر دانش می تواند نقش مهمی در خلق ارزش2 افزوده و تولید ناخالص داخلی داشته باشد . به همین دلیل در سطح بنگاه های اقتصادی نیز عملکرد مالی شرکت ها می تواند تحت تاثیر دارایی های فکری و سرمایه انسانی قرار گیرد .
تعاریف متنوعی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است ، آنچه که تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند این است که سرمایه فکری صورتی از دانش است که مزیت3 رقابتی ایجاد می کند و ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش می دهد . اما هنوز بر سر یک تعریف خاص توافق ندارند ولی به هر حال ترکیب روشنی بین وجه نظری و کاربرد عملی سرمایه فکری وجود ندارد . اغلب صاحب نظران ، سرمایه فکری را به سه دسته ی سرمایه مشتری ، سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری تقسیم می کنند .
اگر مفاهیمی را که توسط محققان مختلف مورد استفاده قرار گرفته مورد بررسی قرار گیرد ، گروهی از مفاهیم مشابه از میان واژه ها و ساختار ها از قبیل نامشهود ها ، دانش و ایجاد ارزش هویدا4 می شود . از این رو در راستای تصور اولیه ، سرمایه فکری ممکن است به عنوان مجموعه تمام دانش تعریف شود [1] که به وسیله کارکنان و شرکت در اختیار قرار گرفته شده است و یک مزیت رقابتی را ایجاد می کند و یا به تعبیری سرمایه فکری را از مدار فکری از قبیل دانش ، اطلاعات ، اموال و تجزیه فکری تعریف کرده اند که شرکت ها به وسیله آنها می توانند مزیتی در جهت ایجاد ثروت داشته باشند .
مفهوم بازارگرایی از فلسفه مدیریتی که به مفهوم بازاریابی مشهور است ریشه گرفته است . این فلسفه سنگ بنای رشته بازاریابی بوده است . در طول سالیان مختلف تئوری پیش فرض بازاریابی شرکت ها ، فلسفه بازاریابی بوده است و محققان به دنبال اثبات ارتباط سطوح متفاوت عملکرد شرکت با درجات مختلف بازارگرایی بوده اند . با آن که در ادبیات تحقیق تفاوت هایی رایج به استفاده از بازاریابی گرایی5 در مقابل بازارگرایی6 وجود دارد ، اما بازاریابی گرایی طبق تعریف مک کارتی7 و پریالت - 1990 - 8 بیشتر به پیاده سازی مفهوم بازاریابی در بخش بازاریابی سازمان اشاره می کند.
-1بیان مسأله پژوهش :
سرمایه فکری ، زاده علم و دانش است . این واژه که هنوز در دوران تکوین9 خود به سر می برد، برای نخستین بار زمانی مطرح شدکه شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا؛شروع به اجرای مجموعه ای از روش های نوآورانه علمی برای توجه ویژه به دارایی های نامحسوس10 خود کرد مفهوم سرمایه فکری همیشه مبهم بوده وتعاریف مختلفی برای تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است .بنتیس ، سرمایه فکری را به عنوان مجموعه ای ازدارایی های نامشهود - منابع،توانایی،رقابت - تعریف می کند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می آید.بنتیس وهالند، در مقاله خود در سال 2002،سرمایه فکری را این طور تعریف می کنند: سرمایه فکری ذخیره ای از دانش را که در نقطه هایی از زمان در یک سازمان وجود دارد ، نشان می دهد .