بخشی از مقاله
چکیده :
در دهه اخیر کارآفرینی سازمانی ، یکی از موضوعاتی است که مورد توجه محققان قرار است . درتحقیق پیش رو ما از بین عوامل تأثیر گذار برکارآفرینی درون سازمانی ،به مایه عامل یادگیری سازمانی پرداخته ایم .از این رو جهت دستیابی به هدف اصلی تحقیق از نظریات ،مارکوآد و گارسیامورالز و همچنین نظر پیترسنگه و نظر فایول و لایلز درباره یادگیری سازمانی استفاده شده است . داده های تحقیق توسط پرسشنامه کارآفرینی اسکاربوروف و زیمرر و همچنین پرسشنامه محقق ساخته یادگیری سازمانی که براساس معیارهای پیترسنگه طراحی شده که روایی محتوای آن توسط اساتید مدیریت تایید شده اند جمع آوری شده است. تعداد 98پرسشنامه جمع آوری شده و به وسیله نرم افزار spssمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت .
این پژوهش از نوع همبستگی می باشد و نرمال بودن داده ها نیز تأیید شده است و همچنین جهت تجزیه و تحلیل آمار این پژوهش از آزمون Tمستقل،ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شده است.نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که رابطه مثبت ومعنی داری بین یادگیری سازمانی وابعاد آن با کار آفرینی سازمانی کارکنان شرکت نورد و لوله صفا شهرستان ساوه وجود دارد . به این معنی که با سرمایه گذاری در یادگیری سازمانی در ابعاد یادگیری فردی، یادگیری تیمی و یادگیری سازمانی ویادگیری فرابخشی و همچنین فرآیند ها و ساختار های یادگیری در سازمانها می توان این انتظار را داشت که کارآفرینی سازمانی کارکنان بهتر وهمچنین بهبود یابد. لازم بذکر است که پژوهشگردر انجام این پژوهش برای بررسی یادگیری سازمانی نظر پیترسنگه و برای سنجش کارآفرینی سازمانی مدل کوراتکو - kuratko - را مدنظر قرار داده است .
واژه های کلید: یادگیری سازمانی ،کارآفرین، کارآفرین سازمانی
مقدمه :
با آغاز قرن بیست ویکم ، عصر جدیدی از تکامل زندگی و ساختار سازمانی پدید آمده است . افزایش تغییر و تحولات محیطی ، نظیر توسعه روز افزون فناوری، افزایش شدت رقابت در سراسر زنجیره های کسب کار ، تغییر فرآینده انتظارات مشتریان و ذی نفعان و جلب رضایت آنها سازمان را برآن می دارد که برای حفظ رشد و توسعه، خود را با محیطشان انطباق دهند . بدین ترتیب مفهوم جدیدی تحت عنوان یادگیری سازمانی وارد واژگان دانش مدیریت شد که به سرعت مورد توجه مدیران و دانشمندان مدیریت در حوزه های تئوری وعملی قرار گرفت.[1]
در برخی از تعاریف بیان شده در ادبیات پژوهش ، یادگیری سازمانی را به عنوان فرآیند ی کلیدی تعریف می کنند که سازمان از طریق آن یاد می گیرد واین یادگرفتن به معنای هرگونه تغییر در مدل های سازمانی است که به بهبود یا حفظ عملکرد سازمان منجر می شود.حال سوألی که مطرح می شود چگونگی پیاده سازی چنین مفهومی - یادگیری سازمانی - در سازمان یا شرکت است.برای پاسخ دادن به این سوأل لازم است که عوامل مؤثر در ایجاد و رشد سازمان یادگیرنده ویادگیری سازمانی معرفی وبررسی شود که این عوامل عبارت اند از:
Bتوانمند سازها: توانمند سازها عواملی هستند که سازمان را در تبدیل به یک سازمان یادگیرنده یاری می کنند.Bمحیط :اگر تمامی عوامل توانمندساز محیا باشد اما محیط لازم برای رشد سازمان یادگیرنده وجود نداشته باشد تمامی کوششها بی ثمر ویا لااقل کم اثر خواهند بود.خلاقیت وتولید ایده و اندیشه های جدید توسط مدیران و کارکنان سازمان دارای اهمیت بالایی می باشد که این امر در سازمان از جایگاه بالایی برخوردار است .امروزه سازمان هایی موفق خواهند بود و می توانند در دنیا پر رقابت ادامه حیات بدهند که به طور دائم افکار واندیشه های جدید را در سازمان خود به کار ببرند که این امرتوسط مدیران و کارکنان خلاق امکان پذیر است.
از طرفی دیگر تلاش محققان برای جستجو راه های مقابله با چالش های پیشروی سازمان ها امروزی منجر به شکل گیری مفهوم کار آفرینی سازمانی به عنوان فرآیندی از نوآوری و نوسازی در محصول،خدمات و درآینده های سازمانی ازطریق القای فرهنگ کار آفرینانه دریک سازمان برای پاسخ گویی بهتر به نیازهای رو به رشد مخاطبین شده است.[2]با توجه به مفهوم یادگیری سازمانی ونقش آن در توسعه قابلیتهای سازمانی وهمچنین نقش کارآفرینی سازمان در بدست آوردن موفقیت و بهبود عملکرد سازمانها ،درپژوهش پیش رو، به دنبال بررسی رابطه میان یادگیری سازمانی و کارآفرینی سازمانی در شرکت نورد ولوله صفا خواهیم بود.
1؛مبانی نظری تحقیق:
فایول و لایلز - - 1985 یادگیری سازمانی را به عنوان فرآیند بهبود فعالیت ها به سوی شناخت و ودرک بهتر تعریف میکنند. مارکوآد در این باره اظهار می دارد که یادگیری سازمانی بیانگرقابلیت توسعه فکری و بهره وری است که از طریق تعهدبه آن برای بهبود مستمر در سراسر سازمانها حاصل میشود. - ; - Alegra&chiva;2005;32گارسیامورالز و همکاران یادگیری سازمانی را قابلیت سازمانی برای حفظ و عملکرد سازمان براساس تجارت گذشته تعریف می کنند و این قابلیت را توانایی کسب و بهره وری از دانش و استفاده از دانش را در سازمان می دانند.[3]یادگیری و کسب دانش تیمی از دوره های رقابتی برای سازمانهای امروزی محسوب می شود .به عبارت دیگر یادگیری سازمانی فعالیت بلند مدتی است که شرایط را به شرایط سودمند رقابتی تبدیل می سازد. اینکه کارکنان ما چه یاد می گیرند درآینده سازمان ما تأثیر می گذارد. به گفته گانز: عملکرد امروزه حاصل یادگیری دیروز است و عملکرد فردا،حاصل یادگیری امروز میباشد.
یادگیری در سازمان می تواند :
- 1از طریق انتشار و تسهیم دیدگاه ها، دانش و مدل های ذهنی از اعضای سازمان روی دهد.
- 2براساس دانش و تجربه گذشته باشد که همبستگی به مکانیسم های سازمانی - سیاست ها ،استرانژی ها ،مدل های واضح و..... - دارد. هرچند یادگیری سازمانی از طریق افراد و گروه ها شکل می گیرد،فرآیند یادگیری تحت تأثیر مجموعه گسترده تری از متغییر ها نیز میباشد. - مارکورات،1996، - 3 سه عامل مربوط به یادگیری وجود دارد که در موفقیت سازمان ها و شرکت ها حائز اهمیت است.
- 1 : توانای یا شایستگی های هسته ای توسعه یافته که نقطه نظرهای آغازین تولیدات و خدمات جدید را برعهده دارد.
- 2نگرشی که بهبود مداوم زنجیره سازمانی را حمایت می کند. - 3توانایی برای احیاء مجدد.
این عوامل برخی ویژگی های سازمان یادگیرنده را مشخص می کند وبه طور مداوم ارتقاء دانش را دنبال می کند که این دانش به پیشرفت توانایی ها وقابلیت ها منجر می شود.
1؛1؛سطوح یادگیری سازمانی:
برخی از سازمان ها هستند که برای دستیابی به یادگیری مؤثر در بعضی سطوح نسبت به سطوح دیگر بهتر عمل می کنند .به طور کلی یادگیری سازمانی در چهار سطح رخ می دهد.:یادگیری فردی،یادگیری گروهی یا تیمی،یادگیری فرابخشی و یادگیری سازمانی.
1؛یادگیری فردی :
این امر همیشه مورد توجه بوده است که کارکنان نیاز به یادگیری دارند .افراد واحد تشکیل دهنده تیم ها و سازمانها هستند . پیترسنگه تأکید می کند که سازمانها از طریق افراد یاد می گیرند. البته یادگیری افراد یادگیری سازمانی را تضمین نمی کند اما بدون آن یادگیری سازمانی حاصل نمی شود. یادگیری فردی مورد نیاز است زیرا افراد واحدهای تشکیل دهنده سازمان هستند و یا همان طور که پیترسنگه بیان داشته یادگیری سازمانی تنها از طریق یادگیری فردی روی می دهد.