بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین آموزش مهارت های زندگی مستقل به افراد با آسیب بینایی، ارائه شده ؛ واز سوی تشکل های مدنی و مردم نهاد شهر تهران با کیفیت زندگی آنها انجام شده است.روش این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه ای متشکل از کلیه مددجویان تحت آموزش مراکز و مؤسسات مردم نهاد فعال در شهر تهران بودند و نمونه ای 83 به تعداد 83 نفر به روش مذکور انتخاب شد. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه های محقق ساخته مهارت های زندگی مستقل نابینایان و کیفیت زندگی هستند.داده های گردآوری شده، جهت تجزیه و تحلیل، به دو روش آمار توصیفی - میانگین و انحراف استاندارد - و آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و آزمون T با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبه شدند.

نتایج نشان می دهند که ضریب همبستگی بین متغیرها، رابطه ی بین مهارت های زندگی مستقل با کیفیت زندگی در دختران P< 0/01 - ، - r=0/54 معنادار است اما این رابطه در پسران P> 0/05 - ، - r=0/16معنادار نیست. ضریب همبستگی مثبت بین نمرهی مهارت های زندگی مستقل و کیفیت زندگی بیانگر آن است که با افزایش میزان مهارت های زندگی مستقل در دختران، کیفیت زندگی هم افزایش مییابد. معنادار بودن این نتایج در مورد دختران نسبت به پسران، از سویی خرسندی ناشی از حضور اجتماعی و احساس نیاز به آموزش برای بهبود زندگی دختران را می آفریند و از سویی این تأمل که آیا پسران نسبت به دختران نیاز کمتری به آموزش دیدن دارند یا نوع نگرش جنسیتی و انتظارات اجتماعی،آنها را از مراجعه به این مراکز باز می دارد.

واژگان کلیدی:مهارت های زندگی مستقل؛ کیفیت زندگی؛ تشکل های مدنی؛ افراد با آسیب بینایی.

مقدمه

نابینایی و کم بینایی4 دو موضوع مهم سلامتی، اقتصادی و اجتماعی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به شمار می آید . - 1 - طبق نظر سازمان جهانی بهداشت، نزدیک به 38 میلیون نفر در سراسر جهان نابینا هستند و حدود 110 میلیون نفر در دنیا دارای نقص شدید بینایی هستند که تعداد آنها رو به افزایش است . - 2 - بیش از 90 درصد از کل افرادی که از لحاظ بینایی ناتوان هستند در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند 3 - و. - 4 شیوع نابینایی در کشورهای آسیایی در حال توسعه حدود 3/0 تا 4/3 درصد گزارش شده است 5 - و - 6 .این در حالی است که در حال حاضر حدود 1درصد از جمعیت کشور ما را افراد با آسیب بینایی5 تشکیل می دهند و با وجود اجرای برنامه های پیشگیرانه همچنان به نظر می رسد که جمعیت این گروه تابعی از رشد جمعیت، در کشور است؛ بنابراین ارائه خدمات مورد نیاز به این گروه تنها از عهده سازمان های متولی معلولین بر نخواهد آمد که این خود، تأکیدی است بر نقش تشکل های غیر دولتی6 فعال در امور نابینایان . - 7 -

در ادبیات مربوط به جامعه مدنی7 در ایران ، دو دسته تعریف وجود دارد. در تلقی اول از جامعه مدنی که ببرخی مانند دیوید 2001 پارات و برکسون 2011 تعریفی غالب است، جامعه مدنی، جامعه ای است قانونمند و مبتنی بر قراردادهای اجتماعی، شفاف، حافظ حقوق افراد، مبتنی بر حاکمیت ملی، توزیع کنندهی قدرت در چهارچوب احزاب و شوراها. در این تلقی وقتی اصطلاح جامعه مدنی به کار می رود اشاره به کل جامعه است - 8 - ؛ این تلقی، جامعه مدنی را یک آرمانشهر در نظر می گیرد و چون جامعه ایران و جوامع پیرامونی با آن فاصله ای بسیار دارند حکم به عدم وجود جامعه مدنی در این جوامع می دهند.

اما تعریف و تلقی دوم از جامعه مدنی که مورد تایید اغلب پژوهشگران بوده و در ادبیات سیاسی غرب نیز حاکم است؛ جامعه مدنی را فضای حایل میان دولت و خانواده معرفی می کند - 9 - ؛ بنابراین جامعه مدنی حوزه ای از روابط اجتماعی فارغ از دخالت مستقیم دولت و مرکب از نهادهای عمومی و گروهی است. جامعه مدنی عرصهی قدرت اجتماعی است در حالی که دولت، عرصه قدرت سیاسی و آمرانه است . - 10 - ارکان جامعه مدنی را تشکل ها و مجموعه ها و انجمن هایی تشکیل می دهند که به طور مستقل و بدون اتکاء به دولت تشکیل و اداره می گردند . - 11 -

بنابراین اجزای جامعه مدنی را می توان رسانه های عمومی مستقل، شبکه پر رونق شبکه های خودجوش در تمام زمینه های زندگی از قبیل اتحادیه های کارگری، انجمن های زنان، انجمن های مذهبی و انواع سازمان های مردمی دانست . - 11 - اما آیا این تشکل ها از توان لازم جهت همراهی با سازمان های مربوطه برخوردارند. به رغم توسعه کمّی فعالیتهای غیر دولتی در امور نابینایان، بویژه در دههی گذشته، همچنان برنامه منسجمی برای پی گیری حقوق افراد نابینا از سوی فعالان این بخش ارائه نشده که دلایلی چند، در این خصوص بیان می شود. مهمترین این دلایل، بی توجهی به اصلاحات ساختاری است که در ذیل به موارد مهم آن اشارهمی شود:

-مدیریت متمرکز و انعطاف ناپذیر اصلی ترین چالش فراروی تشکل های نابینایان است. بیشترین هیأت های مدیره ی این تشکل ها را افرادی تشکیل می دهند که از بضاعت علمی و تجربی چندانی برخوردار نیستند و این در حالی است که از ورود افراد صاحب نظر به ترکیب اعضای هیأت مدیره استقبالی نمی شود - 7 - ؛ از سوی دیگر مشکلاتی در تنظیم اساس نامه برخی تشکل ها وجود دارد که مانع ایجاد تحولات ساختاری در آنها شده و نقش نظارت مجمع عمومی را به طورکامل از میان برده است که در چنین شرایطی امتناع نخبگان نابینا از همگامی با این گونه مجموعه ها امری دور از انتظار نیست.

-کم توجهی به نقش آموزش در اجرای برنامه هااینکه تلاش اکثر تشکل های نابینایان به توزیع مایحتاج روزمره بین نیازمندان یا اجرای برنامه های تفریحی بی محتوا محدود می شود نشانگر آن است که گردانندگان این مجموعه ها چنان که باید، به مقتضیات روز جامعهی نابینایان واقف نیستند و در جهت استقلال بیشتر آنها در زندگی، برنامه های آموزشی منسجم و هدفمند ارائه نمی دهند.

-بهره مند نبودن از پشتوانه های حقوقی یکی از مواردی است که اگرچه تشکل های نابینایان با مجوز رسمی نهادهای ذی ربط فعالیت می کنند اما از وجاهت حقوقی لازم در مناسبات اداری برخوردار نیستند که این خود مشکلات فراوانی را در پی گیری مطالبات نابینایان و جذب امکانات از سوی دولت و جامعه ایجاد کرده است . - 7 - مطالعات مختلف نشان داده است که نقص بینایی، کیفیت زندگی8 فرد را تحت تأثیر قرار داده، فعالیتهای اجتماعی و استقلال او را کاهش می دهد 12 - و - 13؛ ارزیابی و بهبود کیفیت زندگی در افراد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید