بخشی از مقاله
مقایسه فراوانی ازدواج خویشاوندی در والدین دارای نارسایی بینایی مقطع ابتدایی و دانش آموزان با مقطع دبیرستان شهر تهران
چكيده:
پژوهش حاضر به مقايسه فراواني ازدواج خويشاوندي در والدين دانش آموزان داراي نارسايي بينايي مقطع ابتدايي و دبيرستان شهرتهران ميپردازد. جامعه آماري شامل والدين كليه دانشآموزان داراي نارسايي بينايي مقاطع ابتدايي و دبيرستاني مدارس استثنايي شهر تهران در سال تحصيلي 87-1386 است با استفاده از روش نمونهگيري تصادفي ساده گروه نمونه شامل والدين 59دانش آموز داراي نارسايي بينايي انتخاب گرديد. ابزار پژوهشي نيز، پرسشنامة محقق ساختي است كه يكي از والدين پرسشنامه مورد نظر را تكميل نموده است.
نتايج پژوهش حاصل حاكي از آن است كه ازدواجهاي خويشاوندي (همخون) در مقايسه با ازدواجهاي عادي در والدين دانشآموزان داراي نارسايي بينايي از فراواني بيشتري برخوردار است و در زمينه نوع نسبت و در مقايسه فراواني خويشاوندي پسر عموي - دختر عمو (5/15%) بالاترين فراواني و پسردايي – دخترعمه(6/5) كمترين فراواني را داشتند. ازدواج خويشاوندي در والدين دانش آموزان داراي نارسايي بينايي مقطع ابتدايي در مقايسه با مقطع دبيرستان كاهش داشته است كه نشانگر تأثير اقدامات پيشگيرانه مسوؤلان ذيربط است.
مقدمه
شرایط خلقت در تمامی جهان و برای تمامی کودکان يكسان است. همه ی افراد بشر به یک نحو پا به این دنیای خاکی میگذراند و نطفه آنان نیز به یک طریق بسته میشود. ولی حتی دو کودک را در این جهان پهناور نمیتوان یافت که از نظر خصوصیات جسمانی و روانی کاملاً يكسان باشند. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که در میان مخلوقات خداوند عده ای با دیگران از نظر جسمی و روحی تفاوتهایی دارند، علاوه بر برخی تفاوتهای ظاهری چون قد، رنگ مو، رنگ چشم، عده ای دیگر از ابنای بشر تفاوتهای دیگری نیز با همنوعان خود دارند، مثلاً عده ای از نظر دید با دیگری متفاوت اند و یا از نظر شنوایی چون دیگران نیستند و گروهی از نظر هوش و استعداد فراگیری قدرت دیگران را ندارند و یا بالعکس از دیگران برترند. به طوری کلی این کودکان را کودکان استثنایی مینامند (پاکزاد، 1376).
درصد چشمگیری از کودکان بر اثر عوامل گوناگونی (چون: عوامل ارثی، عوامل دوره بارداری، اشكالات هنگام تولد و یا بروز بیماریها و حوادث در سالهای طفولیت) دچار نقیصههایی از نظر ذهنی و جسمی (نابینایی و ناشنوایی و...) میگردند.
نقص بینایی بیش از هر معلولیت دیگر ناتوانی به بار میآورد. دلیل ترس ما از نابینایی آن است که نابینایی نمایان تر از سایر معلولیتهاست. دلیل دیگر نقش مهمی است که
چشمها در ايجاد روابط اجتماعی ایفا میکند. فرد نابینا در ایجاد ارتباط با دنیای اطراف خود دچار مشكل میشود. در شناخت بسیاری از مفاهیم و مطالب مانند رنگها و... دچار مشكل میگردد و میان خود و دیگران فاصله ای را احساس میکند که دلیل آن نقص بینایی است (محقق، 1387).
يكي از عوامل ایجاد معلولیت بینایی عوامل ارثی است که از طریق مکانیسمهای وراثتی از نسلهای قبل به فرد منتقل میگردد.
در واقع وجود ژنها است که باعث تفاوتهای گوناگون و ویژگیهای غیر اکتسابی افراد میگردد. اگر ژن بیماری زایی که در روی یک کروموزوم هست در روی کروموزومهای جفت آن نیز یافت شود کیفیتی حاصل میگردد که به آن هموزیگوت میگویند.
عامل همخونی در ایجاد ناهنجاریها تاثیر فراوان دارد زیرا بیماریهای متعدد که از نسلهای قبل ظاهر نشده اند، احتمال بیشتری دارند که در اثر پیوند دو همخون ظاهر و بارز شوند. هرقدر نسبت همخونی بیشتر و نزديكتر باشد خطر احتمال بروز خصوصیات منفی و بیمارگونه بیشتر است (افروز، 1381).
زیرا ازدواج خویشاوندی باعث افزایش درصد هموزیگوت شدن و خالص شدن یک ژن معیوب شده، لذا میزان شیوع ناهنجاری ارثی و مادرزادی در فرزندان اینگونه زوجین بيشتر از زوجین غیر خویشاوند خواهد بود (نقل از غیاثی، 1375).
بیان مساله
خویشاوندی عبارت است از مجموعه ای از پیوندهایی که به دلیل قرابت نسبی، سببی یا رضا
عی بین عده ای از افراد وجود دارد. لذا خویشاوندی دارای انواع نسبی، سببی و رضاعی است (نقل از غیاثی، 1375).
اصولاً خویشاوندی از نظر علم ژنتیک به افرادی گفته میشود که دارای اجداد مشترک و بالطبع ژنهای مشترک باشند، والدین و فرزندان یا خواهران و برادران را در اصطلاح خویشاوندان درجه اول مینامند.
نسبت خویشاوندی این افراد برابر است (50 درصد ژن مشترک). عموها، عمهها، خالهها، داییها را با توجه به برادرزادهها، خواهرزادهها و امثال آنها خویشاوندان درجه دوم گویند. درجه خویشاوندی آنها میباشد. پسرعمو، دختر عمه و پسرخاله و دخترخاله و امصال آنها را خویشاوندان درجه سوم مینامند، درجه خویشاوندی این قبیل اشخاصل نسبت به یکدیگر برابر میباشد. (نقل از پلاسی زاده، 1376).
عوامل و مشکلات وراثتی باعث ایجاد اختلالات فراوان در رشد جسمی و ذهنی کودکان میگردد.ازدواج با همخون یا ازدواج فامیلی احتمال بروز معلولیتهای گوناگون را بیشتر میکند. بدین ترتیب که هرگاه والدین با هم فامیل باشند (یعنی ناقل خصوصیات یک خانواده باشند) در صورتی که نسلهای گذشته این خانواده ضایعه ای بروز نموده باشد احتمال بارز شدن ناهنجاری به مقدار زیادی افزایش مییابد . (منبع قبلي)
مسئله ای که پژوهشگر در پژوهش حاضر قصد بررسی آن را دارد این است که آیا در والدین دانش آموزان دارای نارسایی بینایی شهر تهران ، ازدواج خویشاوندی بیش از سایر علل رایج نابینایی وجود دارد و همچنین آیا فراوانی ازدواجهای خویشاوندی در والدین دانش آموزان مقطع دبستان و دبیرستان تغییری داشته است یا خیر .
ضرورت و اهمیت پژوهش
مهمترین عامل معلولیت زایی، ازدواج فامیلی است که علت آن عامل همخونی است که در میان اقلیتها و روستاییان و خانوادههایی که ازدواج با نزدیکان همخون متداول است (مانند دختر عمو، پسر عمو – دختر خاله، پسر خاله و...) نابهنجاریهای ارثی بیش از دیگران میباشد، هرقدر نسبت خونی بیشتر و نزدیکتر باشد احتمال بروز خصوصیات منفی و بیمارگون بیشتر است (افروز، 1381). وفراوانی ازدواجهای خویشاوندی در حال حاضر باعث میگردد که سالیانه کودکان معصوم زیادی قربانی انواع معلولیتها شوند. لذا انجام پژوهشهایی در زمینه تاثیر ازدواجهای فامیلی بر بروز نارسایی بینایی موثر خواهد بود . با توجه به عدم آگاهی بعضی والدین از عواقب و خطرات این ازدواجها ، اهمیت این گونه پژوهشها در افزایش اطلاعات جامعه انکار ناپذیر است ، زیرا پیشگیری مقدم بر درمان محسوب میگردد و میتواند گام موثری باشد در سالم سازی نسل آینده . با انجام مشاورههای ژنتیک میتوان پیشگیری موثری از بروز این گونه اختلالات داشت و تعداد اختلالات بینایی ناشی از زادواجهای فامیلی را کاهش داد. (محقق، 1387).
اهداف پژوهش
ازدواجهای همخون از لحاظ ژنتیکی بسیار مهم است. چرا که نزدیک بودن زن و شوهر موجب افزای آللهای مشترک میشود و در نتیجه ایجاد هموزیگوت میکند. بیماریهای ارثی همخونها افزایش مییابد، لذا در برخی از جامعهها قوانینی برای ازدواج وضع کرده اند که مانع از پیوستگیهای نزدیک میشود. ازدواجهای خانوادگی و همخونی علاوه بر افزایش آزارهای ارثی و بیماریهای ژنتیک در نفوس موجب اغطاط مزاجی، کوتاهی عمر، گاهی موجب عقیمی، کاهش قدرت حیات و سقط جنین میگردد (به علت وجود ژنهای مرگبار) (مولوی، 1335).
از زمان داروین به خوبی میدانستند که همخونیهای طولانی موجب
کاهش نیرومندی و قدرت جسم و جان میشود و از طول عمر میکاهد. به علاوه زحمات سوتروتاباخ نشان میدهد که تعداد کودکانی که مبتلا به بدشکلی و نابهنجاری هستند بیشتر از ازدواجهای نزدیک و همخون حاصل میشود. فرزندان پدر و مادری که نسبت خیلی نزدیکی دارند (ازدواج با عمه، خاله، دایی، خواهر و غیره) به شكلهایی فراوان تری را از سایر ازدواجها نشان میدهد. به هر حال باید دانست که ازدواجهای نزدیک نتایج شوم و پشیمان کننده ای در بر دارد مگر این که خانواده کاملاً سالم و عاری از هر نوع بیماری باشد (مولوی، 1335).
با توجه به تعداد دانش آموزان استثنایی که هر ساله نیز بر تعداد
آنها افزوده میشود و با توجه به ازدواجهای همخونی که در کشور صورت میگیرد ، هدف پزوهش حاضر یافتن ارتباط دو عامل خویشاوندی والدین و نارساییهای بینایی است تا رهنمودی باشد برای کلیه جوانانی که در آستانه ازدواج قرار دارند.
پرسش پژوهش
1) آيا ميزان ازدواجهاي خويشاوندي و عادي در والدين دانش آموزان داراي نارسايي بينايي تفاوت معنيداري دارد؟
2) آیا فراوانی ازدواجهای خویشاوندی در والدین دانش آموزان دارای نارسایی بینایی مقطع ابتدایی شهر تهران تفاوت معنيداري دارد؟
مفاهیم و اصطلاحات پژوهش
ازدواج فامیلی (خویشاوندی) : ازدواج بین دو نفر که با یکدیگر خویشاوند بوده و دارای ژنهای مشابه با ساختمان يكسان هستند. ژنهای مشابه را از اجداد و گذشتگان مشترک دریافت کرده اند (نقل از خانعلی زاده، 1378).
ازدواج فامیلی درجه یک : منظور از ازدواج پسر عمو – دختر عمو، پسر خاله - دختر خاله، پسر دایی – دختر عمه و پسر عمه – دختر دایی است (نقل از خانعلی زاده، 1378).
صفت: صفت، حالت ساختمان و یا عملی است از بدن، یا عضوی از بدن که وسیله تمایز دو فرد مختلف یک گونه میشود (هیئت مولفان، 1369).
صفات بارز: یعنی يكي از دو صفتی که در والدین وجود دارد، که يكي ظاهر شده است و خصوصیات صفات مربوطه آن در اندام موجود زنده (ارگانیسم) پدیدار میشود. به عنوان مثال چشم مشکی در فردی که چشمان وی مشکی است، ولی در عین حال دارای ژن چشم آبی نیز میباشد، ژن بارز به شمار میرود.
ژن مکنون یا نهفته: به ژنی اطلاق میشود که در سلول موجود زنده وجود دارد، لیکن خصوصیت آن در حضور یک ژن بارز مخفی مانده است. در مثال بالا، ژن چشم آبی در مقابل ژن چشم مشکی وجود دارد، لیکن نهفته مانده است (هیئت مولفان، 1369).
خالص یا هموزیگوت: موجودی را از حیث صفتی خالص میگویند که، یاختههای جنسی به وجود آورنده صفت مزبور از یک نوع باشند، مسلم است که چنین موجودی خود یاختههای جنسی مشابهی از نظر ایجاد همین صفت به وجود خواهد آورد.
ناخالص یا هتروزیگوت: ناخالص به موجودی گفته میشود که یاختههای جنسی به وجود آورنده وی يكسان نباشد. بدون تردید، یک فرد ناخالص یاختههای مشابهی ندارد (50 درصد از یک نوع و 50 درصد از نوع دیگری خواهند بود).
ژنوتیپ و فنوتیپ: ژنوتیپ نمایانگر مجموعه عوامل ارثی یا ژنهایی است که در یک فرد وجود دارد. فنوتیپ تنها به صورت ظاهری و قیافه یک موجود گفته میشود.
ژنهای آلل یا ژنهای همردیف: هر صفت ارثی توسط دو ژن ظاهر میشود. يكي از این زنها متعلق به پدر و دیگری از آن مادر است. این قبیل ژنها در روی یک
جفت کروموزوم همتا نقاط مشابهی را اشغال کردهاند و در اصطلاح به نام ژنهای همردیف یا ژنهای آلل نامیده میشوند .
نابینایی: انجمن نابینایی آمریکا برای افرادی که اصلاً بینایی قابل استفاده ندارند اصطلاح نابینا و نابینایی را پیشنهاد میکند (AFB، 1997).
کم بینایی: کم بینا به فردی اطلاق میشود که تیزی دیداری وی در چشم برتر و پس از ترمیم (استفاده از وسایل کمکی) یا کمتر است (نامنی، 1381).
مقدمه
بینایی يكي از منابع مهمی است که برای کسب دانش از آن استفاده میکنیم. همچنین بینایی ما را از خطر مصون میدارد و ما را از حوادث و وقایع اطرافمان مطلع میکند.
نابینایی مرزی نمیشناسد و بدون در نظر گرفتن سن، جنس، ملیت، مذهب، نژاد و طبقه ی اجتماعی و اقتصادی، ممکن است افراد را مبتلا سازد.
همانطور که ذکر شد معلولیت بینایی میتواند در هر سنی به وجود آید. چنانچه معلولیت شدید بینایی از بدو تولد وجود داشته باشد (معلولیت بینایی مادرزادی) نامیده میشود.
افرادی را که پس از تولد (به خصوص پس از دو سالگی) نابینا میشوند، نابینایی اکتسابی مینامند. معمولاً افراد بینا اطلاعات مختصری درباره نابینایان دارند. برخی افراد تصور میکنند که بین افراد بینا و نابینا از نظر حسی – حرکتی، رفتاری و شناختی تفاوتهای بسیاری وجود دارد و حتی گاهی خود نابینایان نیز چنین میپندارند که در دنیای تاريك و سیاهی به سر میبرند. اما حقیقت این است که تفاوت میان این دو گروه فقط در حد دیدن و ندیدن است و ویژگیها و خصوصیاتی چون خلق و خو، استعداد، علایق، تمایلات و نظایر آن تفاوتهای فردی است که در بین کلیه افراد يكسان است.
نابینایی را میتوان یک «ویژگی» یا «خصیصه» هم در نظر گرفت. زمانی که نابینایی را به عنوان یک ویژگی یا یک خصیصه ی بهنجار، مانند صدها ویژگی دیگری که هر یک از ما باید با آنها زندگی کنیم پذیرفته شود، آنگاه میتوانیم نیازهای واقعی نابینایان را درک کنیم و آنها را از نیازهای غیرواقعی یا ساختگی که بعضاً ساخته و پرداخته ذهن ماست، تمیز دهیم. بدین گونه میتوانیم ادعا کنیم چنان چه به نابینایان هم فرصت داده شود، میتوانند پا به پای بینایان بیاموزند و تحول یابند (نامنی، 1381).
تعریف نابینایی
از نظر تربیتی افراد نابینا به کسانی اطلاق میشود که میزان بینایی آنها پس از بکارگیری وسایل کمک بینایی مثل عینک با ذره بین به حدی کم و محدود باشد که برای آموزش آنها نتوان از برنامهها روشها و مواد آموزشی دانش آموزامعی فرا بگیرند (هالاهان و کافمن، 1371).
علاوه بر این طبقه بندی پزشکی از نابینایی طبقه دیگری نیز وجود دارد که به آن نیمه بینا، میگویند. نیمه بینا به کسی اطلاق میشود که میزان باقیمانده بینایی وی پس از بهره گیری از وسایل و امکانات کمک بینایی متناسب با بینائیش و در نتیجه حداکثر ترمیم بینایی در چشم سالم تر از بیشتر از کمتر باشد (هالاهان و کافمن، 1371).
چنین فردی قادر است به وسیله عینکهای مخصوص و ذره بینهای مخصوص از خط عادی و کتابهای معمولی و یا از طریق درشت نویسی و کتابهای درست خط (ویژه نیمه بینایان) به تحصیل بپردازد. دید به آن معنا است که شخص در فاصله 20 پایی چیزی میبیند که فرد با دید
معمولی آن را در 200 پایی تشخیص میدهد (با این حساب تیزبینی نرمال است) (نامنی، 1363).
با توجه به تعاریف بالا، چگونگی شناخت تشخیص میزان بینایی را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1. نابینایی مطلق و یا فردی که فقط نور را تشخیص میدهد و حرکت دست را از فاصله 3 پایی (حدوداً 60 سانتی متر) تشخیص نمیدهد، یعنی میزان بینایی حدود است.
2. افراد نابینایی که از فاصله 3 پایی قادر به شمردن انگشتان نیستند، لیکن حرکت دست را به خوبی تشخیص میدهند، یعنی میزان بینایی حدود است.
3. افرادی که به خوبی قادرند رفت و آمد خود را به تنهایی انجام دهند، لیکن خطاهای درست روزنامه را تشخیص نمیدهند، میزان بینایی حدود است.
4. افرادی که قادرند حروف درشت روزنامه را بخوانند، میزان بینایی آنها حدود است.
5. افرادی که در مرز بینایی و نابینایی قرار دارند و قادر به انجام کارهایی که بینایی رکن اساسي آن را تشكيل میدهد نیستند، میزان دیدشان حدود است.
با توجه به مطالب بالا و با در نظر گرفتن میزان بینایی چنانچه فردی بتواند با استفاده از ذره بین و یا خطوط درشت و نظایر آن به مطالعه و آموزش بپردازد، وی را نیمه بینا مینامند. در صورتی که این امر فقط به وسیله حس شنوایی و لامسه امکان پذیر باشد، نابینا نامیده میشود (نامنی، 1363
).
به چه کودکی نابینا گفته میشود؟
اختلالات بینایی بر حسب شدت حس بینایی، میدان دید و کارايي بینایی تعریف میشوند. برای سنجش توانایی بصری چشم جهت دیدن اشیای دور از صفحه اسنلن استفاده میگردد.
این صفحه با حرف E بزرگ شروع شده تا به کوچک ترين اندازه خود میرسد. که یک چشم طبیعی میتواند حرف E بزرگ را در فاصله 200 فوت به خوبی میبیند. زمانيكه دید یک فرد در زمره ی افراد نابینا به شما میآید یعنی میدان دید در دامنه میباشد. این معلولیت به طور قابل توجهی بر عملكردهاي فردی، اجتماعی و به خصوص آموزش کودک تاثیر میگذارد (عبدی پور، 1380).
نوع دیگری از طبقه بندی بینایی وجود دارد که چنانچه میدان دید فرد (یعنی حدودی از فضای مجاوری که میتوان آنها را در یک زمان دید) به شدت محدود شود، آن فرد را میتوان در حکم افراد بینا محسوب نمود. حتی اگر میزان بینایی او بهتر از باشد. این محدودیت بینایی اغلب تحت عنوان «بینایی کانونی» نامیده میشود.
درجه تاثیر بینایی به این معناست که یک فرد تا چه حد خوب میتواند از بینایی خود استفاده نماید یعنی چگونگی اطلاعات بینایی در مغز پردازش شده و مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر قرار گیرد. (منبع قبلي).
کودکانی نیز وجود دارند که بینایی آنها کم یا جزئی باشد و یا آثاری از بینایی در آنها وجود دارد. این کودکان نیمه بینا هستند و شدت بینایی آنها از تجاوز نمیکند.
بینایی کم و بینایی جزئی به یک معنا نیستند. بینایی کم بر حسب کاهش روشنی یا وضوح تعریف میشود. حال آن که بینایی جزئی بر حسب فاصله از صفحه اسنلن تعریف میگردد.
کودکان کاملاً نابینا خواندن را از طریق لمس و حس لامسه میتوانند انجام دهند در حاليكه کودکان نیمه بینا از حروف و علایم چاپی درشت خط نیز میتوانند استفاده نمایند.
شیوع معلولیت نابینایی نسبت به معلولیتهای دیگر کمتر رایج است و تقریباً از هر 1000 کودک دبستانی یک نفر دچار آن است (عبدی پور، 1380).
طبقه
چشم مشكل دار چشم سالم درصد اختلال
نوع D 6.24 تا 63 6.18 تا 6.9 20 درصد
نوع اول 6.60 تا صفر 6.36 تا 6.18 40 درصد
نوع دوم 3.60 تا صفر 4.60 تا 6.60 یا میدان دید 20 تا 11 70 درصد
نوع سوم ----- 3.60 تا 1.60 یا میدان دید 100 100 درصد
نوع چهارم میدان دید 100 میدان دید 100 -----
فرد دارای یک چشم ----- 6.60 30 درصد
جدول 2-2: طبقه بندی اختلالات بینایی(عبدی پور، 1380).
تعریف دانش آموز نابینا و نیمه بینا
به فردی دانش آموز نابینا اطلاق میشود که فاقد بینایی بوده و یا میزان باقیمانده بینایی او علیرغم استفاده از وسایل کمک بینایی به حد کم و محدود ایجاب نماید آموزش وی از طریق روشهای آموزشی ویژه نابینایان و خط بریل صورت پذیرد. حداکثر حدّت بینایی اصلاح شده چنین دانش آموزی را کمتر بوده و یا زاویه دید او در بزرگترین قطر 20 درجه بیشتر نیست.
به فردی دانش آموز نیمه بینا اطلاق میشود که میزان باقی مانده ی بینایی با استفاده از وسایل کمک بینایی به حدی کم و محدود است که قادر به استفاده از خطوط کتابهای عادی نبوده و برخورداری وی از آموزش و پرورش مستلزم استفاده از وسایل کمک بینایی مخصوص یا کتابهای درشت خط میباشد. حداکثر حدّت بینایی اصلاح شده چنین دانش آموزانی بیشتر از کمتر است (کورن، 1381).
فرد نابینا قانونی
بینایی را به چند صورت میتوان تعریف کرد. فرد نابینا قانونی به کسی گفته میشود که تیزبینی او در چشم بهتر و حتی با وسایلی که مورد استفاده قرار میگیرد مانند عینک، ذره بین یا کمتر باشد (فضل، بی تا).
در تعریف نابینا قانونی از همان واژگانی استفاده میشود که متخصصان چشم برای توصیف تیزی دیداری و میدان دید به کار میبرند. تیزی دیداری، میزان جزئیاتی را که یک فرد میتواند ببیند در مقایسه با آن چه شخصی با دید بهنجار میبیند توصیف میکند. میزان دید به وسعت دامنه ی بینایی فرد (بدون حرکت دادن سر و چشمها) دلالت دارد و مانند زاویه با مقیاس درجه اندازه گیری میشود (نامنی و همکاران، 1381).
نیمه بینا یا نیمه نابینا
نیمه بینا یا نیمه نابینا کسی است که میزان باقیمانده ب
ینایی وی پس از بهره گیری از وسایل و امکانات کمک بینایی متناسب با بینائیش از بیشتر و از کمتر باشد (فضل، بی تا).
کم بینا
کم بینا به فردی اطلاق میشود که تیزی دیداری وی در چشم برتر و پس از ترمیم (استفاده از وسایل کمکی) یا کمتر است. تیزی دیداری به این معناست که آزمودنی آن چه را فردی با دید بهنجار در 50 پایی میبیند او میتواند در 20 پایی تشخیص دهد (نامنی و همکاران، 1381).
تشخیص معلولیت بینایی
والدین اولین کسانی هستند که مشکلات حسی (شنوایی و بینایی) کودکان خود را شناسایی میکنند. آنها ممکن است احساس کنند که در چشمان کودک یا طرز نگاه کردن او مشكل وجود دارد. به طور معمول، هرچه معلولیت بینایی شدیدتر باشد، زودتر میتوان تشخیص داد و این نکته حائز اهمیت است که نقصهای حسی کودکان باید هرچه زودتر شناسایی و درمان شود. وجود
معلولیتهای حسی خفیف در اطفال، تاثیر مهمی در کاهش تعاملهای نخستین، تحول و یادگیری آنان دارد. الگوی ملاکهای شیوع معلولیتهای بینایی کودکان، در روزها و هفتههای نخست زندگی کودک، قابل تشخیص است. اما بعضی از معلولیتهای خفیف بینایی ممکن است تا پیش از ورود کودک به مدرسه مشخص نشود. به همین دلیل قرار گرفتن در معرض فعالیتهای گوناگون، مانند خواندن و نوشتن که مستلزم بهره مندی از تیزی دیداری مطلوب است، میتواند نشانههای نقایص
بینایی را آشکار سازد (نامنی، 1381). عیوب انکساری خفیف در برنامههای درسی مدرسه و با دقتی که معلم به کار میبرد، قابل شناسایی است. از آن جا که معلمان در شرایط مناسبی برای مشاهده ی بعضی از علایمی که بر معلولیت بینایی دانش آموزان دلالت میکند قرار دارند، آشنای
ی آنها با نشانههایی که به آنها اشاره میشود اهمیت دارد:
انحراف چشم، بستن یا پوشاندن آن به هنگام نگاه کردن؛
مشاهده التهاب، قرمزی، غبارآلودگی و زخم در چشم کودک؛
حرکت غیر ارادی کره ی چشم، تغییر شكل مردمک و افتادگی پلکها؛
مالیدن چشمها، اشك ریزش و پلک زدن بیش از حد؛
احساس ناراحتی در نور مستقیم و شدید؛
نگه داشتن سر در وضعیتهای نامتعارف، کج کردن سر و خیره شدن، نگاه کردن به اشیا از فاصله نزدیک و استفاده از یک چشم در برخی مواقع؛
نگه داشتن نوشتهها در فاصله یا زاویههای غیرمعمول و یا خیلی نزدیک به چشم؛
ناتوانی در دید اشیایی که در فاصله دور قرار دارند؛
اخم کردن یا تغییر شكل صورت به هنگام انجام دادن کارهایی که در فاصله نزدیک انجام میشود و شكايت از سر درد، سرگیجه، تهوع و تاربینی؛(نامني،1381)
ممانعت از شرکت در بازیهای گروهی و فعالیتهای بندی (بروز مشکلات خاص در ورزش) و پرسه زدن در اطراف زمینهای بازی؛
بروز مشكل در خواندن مطالبی که با حروف درشت چاپ نشده اند؛
کم توجهی یا بدخلقی به هنگام انجام دادن فعالیتهای نوشتاری؛ (نامني؛1381)
وجود مشكل در استفاده از کتابها و جزوهها (از جمله در مورد حروف کوچک نمودارها و نقشههای رنگی)؛
خام حرکتی در جابجاییها و قرار دادن اشیا، برخورد با اشیای کوچک، ناتوانی در پیدا کردن اشیای ریزی که به زمین افتاده اند، بی اطلاعی از اشیایی که در فواصل دورتر قرار دارند، حرکت محتاطانه با دستهایی که در جلو بدن قرار میگیرد و تعادل ضعیف؛
بروز مشكل به هنگام نوشتن از روی تخته ی کلاس، دست نوشتههای درشت و با فاصله، فشار دادن زیاد مداد بر روی کاغذ، دوباره نویسی حروف برای پررنگ تر کردن آنها، سردرگمیهای دیداری که بر مراحل نخستین خواندن تاثیر میگذارد، گم کردن سطرها به هنگام خواندن و نوشتن مطالب؛
کاهش سریع توجه و بازدهی در موقعیتهای آموزشی خاص از قبیل فضاهای باز، وسیع و نور شدید آفتاب؛
زود خسته شدن، حواس پرتی، پیشرفت ضعیف در انجام دادن فعالیتهایی مانند خواندن که مستلزم بینایی است. البته کودکانی که مشکلات بینایی دارند، ممکن است ندانند که دیگران اشیا را واضحتر از آنان میبینند. بنابراین امکان دارد از مشكل خود شکایت نکنند.
شایان ذکر است که درباره علایم و نشانههای مذکور باید با احتیاط رفتار شود، زیرا حالاتی مانند خستگی، خام حرکتی و مشکلات خواندن ممکن است به عواملی غير از بینایی مربوط باشد. با وجود این، چنانچه مشکلات آموزشی کودک را معلولیت بینایی بدانیم، ضرری متوجه او نخواهد شد. نگرانیهای مربوط به مشکلات بینایی دانش آموز باید در درجه اول با والدین در میان گذاشته شود تا زمینه ارجاع او به پزشک خانواده، مربی بهداشت مدرسه یا بینایی سنجی فراهم شود (نامنی، 1381).
اگر کودکتان یک یا چند مورد از علایم زیر را نشان داد بایستی او را نزد پزشک متخصص چشم ببرید:
رفتار
چشمهایش را بیش از اندازه بمالد؛
یک چشم را میبندد و یا میپوشاند؛
سرش را کج میکند یا به طرف جلو فشار میدهد؛
در کارهای مربوط به خواندن یا سایر موارد که از نزدیک ببیند مشكل دارد. اشیا را نزدیک به چشم نگه میدارد؛
بیش از حد معمول پلک میزند یا اینکه هنگام انجام کارها از فاصله نزدیک، تحرک پذیر میباشد؛
چیزها را از فاصله دور به وضوح نمیتواند ببیند؛
پلکها را با هم نیمه باز میکند یا اینکه اخم میکند (NSPB, 1
994).
وضع ظاهر چشم
لوچی ؛
لبه پلکها قرمز، پوسته یا متورم؛
التهاب یا اشک ریزش چشمها؛
گل مژه مزمن (عفونتها) روی پلک.
گلهها و ناراحتیها
خارش و سوزش چشمها یا احساس خراشیدگی؛
نمی تواند خوب ببیند؛هوع ایجاد میشود؛
بینایی مضاعف یا تیره و تار؛
در کودکی که نشانه یا علامتی از ناراحتیهای چشم نشان ندهد بایستی مدت کوتاهی پس از تولد در 6 ماهگی، قبل از ورود به مدرسه (4 تا 5 سالگی) و همینطور در سراسر سالهای تحصیل به طور منظم تحت معاینه چشم قرار میگیرد. این معاینات منظم بسیار اهمیت دارند زیرا برخی مشکلات چشم هیچ علامت یا نشانه ای ندارد (NSPB, 1994).
راههای شناسایی و تشخیص اختلالات بینایی کودکان و دانش آموزان
یک معلم چگونه میتواند علاوه بر سنجش بالینی کودک، سنجش عملی را نیز انجام دهد؟
برای معلم دستورالعملهای معینی وجود دارند. همچنین علائم و شاخصهاهای مشخصی نیز وجود دارند که والدین و مربیان میتوانند آنها را مشاهده نموده و تشخیص دهند، از جمله این موارد:
اگر کودک بیش از اندازه چشمهایش را بمالد؛
اگر پلکهای کودک قرمز و گاهی متورم باشد؛
اگر کودک یک چشم خود را میبندد (یا میپوشاند) و سرش را به جلو خم میکند؛
اگر کودک اشیا و کتاب را در نزديكي چشمهایش قرار میدهد؛
اگر کودک در هنگام یادداشت برداری از روی تخته سیاه از کودکان دیگر تقاضای کمک میکند؛
بسیار پلک میزند؛
اگر کودک چشمهایش لوچ است،
اگر در هنگام انجام تکالیف کلاسی از طریق چشم، از سردرد شکایت
دارد؛
اگر برخوردهای اتفاقی و مکرر با اشیا و افراد دارد؛
اگر در هنگام نگاه کردن به اشیای دور، سر خود را به جلو و عقب حرکت میدهد؛
اگر در هنگام خواندن و یا نوشتن اخم میکند؛
اگر در هماهنگی چشم و دست ضعیف است؛
این کودک دچار مشکلات و اختلالات چشمی است و باید جهت درمان رسیدگی شود (عبدی پور، 1380).
ویژگی کودکان دچار اختلال بینایی
حس بینایی، فعال ترین حس مورد استفاده توسط فرد است. شناخت فرد به تجربیات بینایی او بستگی دارد. اختلال بینایی، سه محدودیت اصلی را برای فرد ایجاد میکند:
1. کودکان دارای اختلالات بینایی از نظر تجربی بر حسب دامنه و انواع تجربه، محروم هستند؛
2. توانایی آنها در گذراندن زندگی به دلیل تحرک محدود، محدودیت پیدا میکند؛
3. آنها قادر به کنترل محیط خود و کنترل خود در رابطه با محیط نیستند.
عکس العمل و نگرش جامعه نسبت به نابینایی، بستگی به سنت، فرهنگ، باورها و اعتقادات آنها دارد. نگرشها نسبت به فرد نابینا تدریجاً همگام با پیشرفتهایی که در فعالیتهای رفاهی و خیریه صورت گرفته در حال تغییر است. ولی هنوز برخی از رفتارهای کلیشه ای در جامعه وجود دارند که بر حسب نگرش و پاسخ بروز میکند. مردم هنوز بر این باورند که یک فرد نابینا توانایی انجام هیچ
کاری را ندارد و نمیتواند چیزی بشود. از این کودکان دارای اختلال بینایی نسبت به همسالان عادی خود دارای خودپنداره و ساخت شخصیتی ضعیف و دارای نیاز به پیشرفت در سطح پایینی هستند. کودک نابینا لازم است که خود برخی از مهارتهای خودیاری را بیاموزد (عبدی پور، 1380).
حمایت و محافظت بیش از اندازه نیز برای او صحیح نیست، کودک نابینا به دلیل غفلت زیاد و یا حمایت بیش از حد، رنج میبرد بین تواناییهای زبانی کودکان دارای اختلال بینایی و کودکان عادی از جمله مهارتهای ارتباطی تفاوتی وجود ندارد.
اگرچه ممکن است بعضی از خصوصیات فیزیکی یا اطواری در ارتباط ظاهر نشوند. اینگونه کودکان معمولاً از بوجود آوردن معانی واژگانی عاجز هستند و نسبت به هم
سالان عادی خود در ریاضیات یک سال و در خواندن دو سال عقب هستند (عبدی پور، 1380).
انواع بیماری چشم
نقص در بینایی (چشم تنبل/ یا تنبلی چشم )
چشمی که به وضوح نمیبیند حتی اگر بیماری نداشته باشد و لنزهای اصلاحی در جلویش باشد باز هم «تنبل» یا «دچار ضعف و نقص بینایی» خوانده میشود.
این عارضه عمدتاً میان کودکان رخ میدهد که مقدار دوربینی یا نزدیک بینی در یک چشم با چشم دیگر فرق دارد یا اینکه انحراف دید (لوچی) دارند (NSPB, 1994).
اگر هر دو چشم با هم کار نکنند در آن صورت قدرت بینایی یک چشم کاهش مییابد (برای مثال در صورتی که تعادل ماهیچه یک چشم بهم بخورد لوچی یا دور بینی ایجاد میشود).
ممکن است مغز برای رفع این مشكل مانع دید یک چشم شود که در این صورت اغلب موجب بینایی دایمی آن چشم خواهد شد.
این وضعیت به خصوص زمانی پیش میآید که بینایی چشم دیگر، متقابلاً تحت تاثیر عوامل نامساعدی قرار گیرد (کورن، 1384).
انواع خطاهای انکساری
چهار خطر انکساری بسیار رایج است: نزدیک بینی (میرپیا)، دوربینی (هایپرپیا)، آستیگماتیسم (دید انحرافی) و پیرچشمی (پرسبایرپیا). سه عارضه اول ناشی از تفاوت در طول یا شكل چشم است، عارضه چهارم یعنی پیرچشمی زمانی رخ میدهد که عدسی داخل چشم نمیتواند روی اشیا نزدیک تمرکز یابد. تمام خطاهای انکساری میتوانند سبب کاهش بینایی، خستگی و ناراحتی چشم بشوند.
به هر حال در تمام موارد مذکور از طریق معاینات منظم چشم میتوان این نشانههای بیماری را با عینک و لنز چشم تصحیح و رفع کرد (طباطبایی، بی تا).
آستیگماتیسم
آستیگماتیسم اساساً ناشی از شكل غیرعادی سطح جلوی قرینه (دریچه) شفاف جلوی چشم میباشد. افرادی که آستیگماتیست هستند خطوط عمودی را واضحتر از خطوط افقی میبینند و گاهی اوقات این موضوع بر عکس است.
علت آستیگماتیسم چیست؟
آستیگماتیسم معمولاً به دلیل سطح ناصاف قرینه با به عبارت دیگر دریچه چشم میباشد. قرینه
های طبیعی صاف هستند و به طور يكسان خمیده شده اند تا نوری که داخل چشم میشود به طور يكنواخت به عصب چشمی توزیع شوند. کسانی که آستیگمات هستند قرینههایشان در یک جهت بیشتر از جهت دیگر خمیده شده و این موضوع سبب بینایی موج دار میشود. مانند تصاویری که در یک حوض با آب مواج میبینید. آستیگماتیسم همانند اکثر خطاهای انکساری معمولاً ارثی است و مقدار ناصافی در سراسر زندگی بدون تغییر باقی میماند (طباطبایی، بی تا).
نقص و نارسایی رنگ (کوررنگی)
کودکانی که به اصطلاح دارای کوررنگی هستند نسبت به رنگ بینا نیستند بلكه در تشخیص بین رنگهایی معین مشكل دارند (انجمن ملی پیشگیری از نابینایی، 1994).
میوپیا (نزدیک بینی)
در مایوپیا کره چشم برای قوه تمرکز طبیعی چشم بیش از حد بلند است و در نتیجه تصاویر اشیا در فاصله دور ممکن است تار به نظر برسد.اکثر موارد میرپیای ساده یا عینک یا لنز چشم معالجه میشود. لنزها این عارضه را درمان نمیکنند بلكه از طریق تمرکز ساختن شعاعهای نور روی شبکیه سبب اصلاح بینایی میشوند. اعمال جراحی به منظور تغییر شكل دادن قرنیه در دست مطالعه و بررسی میباشد، هرچند نتایج دراز مدت هنوز شناخته نشده است. افرادی که نزدیک بین هستند بایستی تحت معاینات منظم چشم قرار بگیرند، مخصوصاً کودکان طی سالهای رشد باید به پزشک مراجعه کنند
لوچی (چپ نگاه کردن)
لوچی زمانی به وجود میآید که یک چشم مستقیماً شی مورد نظر را هدف ق
رار نمیدهد (انجمن ملی پیشگیری از نابینایی، 1994).
هایپرپیا چیست؟
هایپرپیا (دوربینی) معمولاً زمانی رخ میدهد که کره چشم کوتاهتر از حد معمول باشد در نتیجه تمرکز نور از اشیا در فاصله نزدیک روی شبكيه دشوار میشود یا نازک شدن عدسیهای چشم باشد بچهها طبیعتاً دوربین هستند، ولیکن همینطور که رشد میکنند این حالت در آنان کاهش مییابد مخصوصاً در طول سالهای نوجوانی میزان آن کاسته میشود. دوربینی مانند سایر خطاهای انکساری معمولاً ارثی است.
پرسبایرپیا چیست؟
پرسبایرپیا معمولاً بعد از 40 سالگی عارض میگردد، یعنی هنگامی که افراد در تمرکز روی اشیا در فاصله نزدیک مشكل دارند. هر قدر سن بالاتر میرود انعطاف پذیری عدسی چشمها کمتر میشود و بر توانایی تمرکز روی اشیا در فاصله نزدیک آسیب میرسد (طباطبایی، بی تا).
زال تنی
یک اختلال ارثی همراه با کاهش قدرت بینایی است که در آن فقدان رنگدانه در ناحیه ی چشمها و یا تمام بدن مشاهده میشود. این اختلال معمولاً با حرکت غیرارادی کره ی چشم همراه است. کودکان زال تنی به نور حساس بوده . بعضی اوقات در داخل منزل یا مدرسه نیز عینک آفتابی میزنند. چون روشنایی زیاد برای آنها مزاحمت ایجاد میکند لذا ترجیح میدهند که دور از پنجره بنشینند. برای کاهش درخشندگی نور، پهن کردن یک کاغذ سیاه بر روی میز تحریر صاف و براق بسیار موثر میباشد.
آب مروارید
حالتی که در آن شفافیت طبیعی عدسی چشم، کِدِر و مات میشود. معمولاً کودکان مبتلا به آب مروارید نسبت به نور بسیار حساس بوده و برای جلوگیری از ورود نور به چشم آن را به
صورت نیمه باز در میآورد (کورن، 1381).
آب سیاه
با افزایش فشار داخل کره چشم پدید میآید و نسبت به نوع آن، نابینایی تدریجی، ناگهانی یا مادرزادی به وجود میآید. نوع تدریجی آن با کاهش بینایی محیطی شروع میشود. اگر برای کنترل فشار داخل چشم و پیشگیری از آسیبهای بعدی آن برای کودک مبتلا به آب سیاه دارو تجویز شده است، یاد وی را تشویق نمایید تا به طور مرتب داروهایش را مصرف نماید.
فساد لكه ای (دِژِنره شدن ماکولا)
حالتی که باعث کاهش حدت بینایی و ایجاد یک نقطه کور در بخش مرکزی میدان بینایی میشود. کودکان مبتلا به این عارضه دید حرکتی و پیرامونی بسیار خوبی دارند اما در انجام فعالیتهایی که مستلزم داشتن دید جزیی خوبی است، مثل تمرین خواندن و نوشتن دچار مشكل میشوند (کورن، 1381).
حرکات غیر ارادی چشم
به حرکات کوچک، غیر ارادی و سریع چشمها از یک سمت به سمت دیگر «رفت و برگشت» که به صورت پاندولی یا دورانی یا ترکیبی از این دو میباشد، اطلاق میشود. به دلیل اشكال در تمرکز چشم، کودکان مبتلا به این بیماری در زمان خواندن ممکن است دائماً سرشان را تکان دهند یا جای خود را تغییر دهند. به کمک «قاب خواندن » یا «نشان گذار خط » یا «چوق الف و خط بَر میتوان تا حد زیادی مشكل را کاهش داد.
تحلیل رفتگی بینایی
تحلیل تدریجی عصب بینایی باعث کاهش حدت بینایی میشود. به طور کلی کودکان مبتلا به این عارضه مطالب خواندنی را به چشم نزدیک میکنند و ترجیح میدهند که در نور زیاد مطالعه نمایند (کورن، 1381).
رتنیتیس پیگمنتوزا
یک تخریب تدریجی و ارثی شبکیه چشم است که شب کوری و فقدان دید پیرامونی آغاز میشود. اگرچه بعضی از کودکان مبتلا به این عارضه تمام قدرت بینایی خود را از دست میدهند ولی در مورد خیلی دید مرکزی عادی بوده و یا فقط مشكل کاهش حدت بینایی در آنها مشاهده میشود. به طور کلی برای این کودکان نوشتههای چاپی با خط معمولی خیلی بهتر از مطالب چاپی درشت خط است و چون نمیتوانند افراد، اشیا و موانع پیرامون خود (پهلو، بالا، پایین) را ببينند بنابراین رفت و آمد در اماكن شلوغ یا ناآشنا برایشان بسیار مشكل است (کورن، 1381).
آسیب شبکیه ای زودرس
نوزادان نارس که بعد از تولد در دستگاه (انکوباتور ) نگهداری میشوند، به دلیل دریافت اکسیژن در معرض ابتلا به این اختلال میباشند که در گذشته به آن رترولنتال فیبروپلاسیا گفته میشد. این اختلال در نوزادانی که در هنگام تولد وزنشان کم است نیز دیده میشود که به دنبال آن کاهش حدت بینایی یا نابینایی کامل به وجود میآید و معمولاً با سایر ناتوانیها همراه است (کورن، 1381).
علل نابینایی