بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مولفههای هوش معنوی و هوش هیجانی با سلامت روان در بین دانشآموزان مقطع دبیرستان شهر شیراز انجام گرفته است. این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بوده و با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشآموزان مدارس دبیرستان شهر شیراز میباشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و 385 نفر تعیین و از شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی استفاده شد. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه خودگزارشی هوش معنوی - SISRI-24 - 24،پرسشنامه هوش هیجانی: تجدید نظر شده شاته - SEIS - و پرسشنامه سلامت عمومی - GHQ-28 - میباشد.

نتایج پژوهش نشان داد که بین مولفههای تفکر وجودی انتقادی، آگاهی متعالی و ایجاد معنای شخصی - هوش معنوی - و بهره جویی از هیجان و تنظیم هیجان - هوش هیجانی - با سلامت روان، رابطه مثبت وجود دارد و این متغیرها قادر به پیش بینی متغیر وابسته میباشند. هم چنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد متغیر آگاهی متعالی بیشترین تاثیر را بر میزان سلامت روان داشته است. پس از آگاهی متعالی، به ترتیب، ایجاد معنای شخصی، بهره جویی از هیجان و تنظیم هیجان، تاثیر معنیداری بر متغیر وابسته داشته اند. متغیرهای وارد شده، در مجموع، 43/7 درصد از تغییرات متغیر وابسته - میزان سلامت عمومی - را تبیین کردهاند.

مقدمه

سه واژهی بهداشت روانی، سلامت روانی و بهزیستی روانی گرچه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بهجای یکدیگر به کار میروند - کسلر و همکاران، . - 2004 شادابی،نشاط واحساس خوشبختی،یکی ازموهبتهای الهی است که درسایه تندرستی وسلامت روانی به انسانها اعطاشده است؛علاوه برآن،سلامت روانی یکی از مهمترین عوامل مؤثردرارتقاوتکامل انسانها محسوب میشود - چو1، . - 2010 مساله بهداشت روانی، مسالهای است که در سالهای اخیر، افراد با آن مواجه شدهاند.

انتظار میرود میزان افسردگی و نگرانی با بالارفتن سن، در بسیاری از کشورها، افزایش یابد و پیشبینی میشود تا سال 2020 میلادی، باعث بسیاری از بیماریهای روانی گردد. سالانه بیش از 150 میلیون نفر، در سرتاسر جهان افسردگی و نگرانی را تجربه میکنند - استباری2، . - 2009 کوشی3 سلامت روانی را شامل عملکرد سازگار فرد و نیز سازمانیافتگی او با جهان میداند که ماحصل چنین عملکردی احساس اثربخشی و سعادتمندی است. از جانب دیگر وی سلامت روانی را تنها کارایی و احساس رضایت نمیداند، بلکه حالتی روانی، رفتاری اجتماعی و یا یک گرایش و میل شادمانه، به عبارت بهتر، حالت تعادل درون خود و درون محیط میداند - کوشی، . - 1985 لذا هدف تمامی جوامع این است که شرایطی را فراهم نمایند تا سلامت اعضایشان را حفظ نموده و ارتقا بخشند.

هوش رفتار حل مسأله سازگارانهای است که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهتگیری شده است. رفتار سازگارانه، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی میشوند، کاهش میدهد. این مفهوم هوش، مبتنی بر گزارهای است که فرایند حرکت به سوی اهداف، انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع و حل مسأله ضروری میسازد. - نازل، . - 2004 یکی از انواع هوش، هوش معنوی است.

هوش معنوی قادر است که هشیاری یا احساس پیوند با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدس را تسهیل کند یا افزایش دهد - سیسک، . - 2001 ادواردز 1 معتقد است داشتن هوش معنوی بالا با داشتن اطلاعاتی در مورد هوش معنوی متفاوت است. بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است - جانسون، 2001، 33 - .معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوههای مختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشدیافته یا غیر رشدیافته، سالم یا بیمارگونه، ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد. - وگان، . - 2003

براساس تعریف هوش معنویت ممکن است امری شناختی انگیزشی باشد که مجموعهای از مهارتهای سازگاری و منابعی را که حل مساله و دستیابی به هدف را تسهیل میکنند معرفی مینماید. - سیسک2، 2002؛ ولمن3، . - 2001 هوش معنوی انجام سازگارانه و کاربردی موارد یادشده در موقعیتهای خاص و زندگی روزمره است. - نازل، . - 2004 هوش معنوی با زندگی درونی ذهن و نفس4 و ارتباط آن با جهان رابطه دارد و ظرفیت فهم عمیق سؤالات وجودی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری را شامل میشود. علاوه بر این، هوش معنوی فراتر از رشد روانشناختی متعارف است.

ایمونز5 تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت میتواند شکلی از هوش تلقی شود؛ - آمرام، - :2005 میتوان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسأله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل،6 اخلاق7 و شخصیت است را به نگاه شناختگرایانه آنان از هوش نسبت داد. - نازل، . - 2004 پژوهشها و بررسیهای مختلف نشان دادهاند که میان معنویت و هدف زندگی، رضایت از زندگی و سلامت، همبستگی وجود دارد؛ - جورج و همکاران، 2000؛ کاس و همکاران، 1991؛ همچنین ر.ک: ویچ و چپل، - 1992مثلاً. المر و همکارانش در بررسی تحقیقات انجام گرفته در مورد اثرات معنویت بر سلامت فرد، دریافتند که معنویت با بیماری کمتر و طول عمر بیشتر همراه است.

افرادی که دارای جهتگیری معنوی هستند، هنگام مواجهه با جراحت، به درمان، بهتر پاسخ میدهند و به شکل مناسبتری با آسیبدیدگی و بیماری کنار میآیند - ایمونز، - 2000 و میزان افسردگی در آنها کمتر است. - مک دونالد، . - 2002 همچنین شواهد نشان میدهند که تمرینهای معنوی افزایشدهنده آگاهی و بینش نسبت به سطوح چندگانه هوشیاری - تعمق - 8 هستند و بر عملکرد افراد تأثیر مثبتی دارند. وارنر در پژوهش خود با اندازهگیری میزان توجه و اجرای آزمون انعطاف شناختی9 در دو گروه آزمایشی و کنترل، نشان داد که تعمق - انجام تمرینهای تعمق برتر یا تیام - 10 ، رشد ذهنی را به شکل مثبتی تحت تأثیر قرار میدهد.

کرانسون و همکاران 11 نیز نشان دادند که تمرینهای تی ام در یک دوره دو ساله باعث بهبود نمره هوشبهر، توانایی یادگیری و زمان واکنش در گروه آزمایشی شده است. - به نقل از: آمرام، . - 2005 به طورکلی هیجانات نقش مهمی در زندگی افراد ایفا میکنند به گونهای که موجب نیروبخشی به رویاها، خاطرات و ادراکات آدمیان میگردند. هیجانات احساساتی هستند که به زندگی شور و نشاط میدهند و اجازه میدهند شادیها و غمهای زندگی را تجربه نماییم.

اکسترمرا و فرناندز معتقدند انسان دارای دو ذهن، فکر و احساس میباشد که روی هم حیات روانی فرد را میسازند - اکسرمرا و فرناندز1، . - 2006 هوش هیجانی با شناخت فرد از خود و دیگران، ارتباط با دیگران، سازگاری و انطباق با محیط پیرامون که برای موفق شدن در برآوردن خواستههای اجتماعی لازم است ارتباط دارد و یک توانمندی تاکتیکی در عملکرد فردی محسوب می شود؛ در حالی که هوش شناختی، دارای قابلیتی استراتژیک و درازمدت است.

هوش هیجانی پیش بینی موفقیت را ممکن می سازد، - مویرا و الیور2، . - 2008سالوی 3و می یر - 2002 - ، معتقدند که هوش هیجانی شامل مجموعه ای از مهارتهای به هم پیوسته برای ادراک دقیق، ارزیابی و ابراز هیجان ها، دسترسی یا ایجاد احساسات به منظور تسهیل تفکر، توانایی فهم هیجانها و دانش هیجانی و توانایی تنظیم هیجانها به منظور رشد هیجانی و عقلانی است. پژوهشهای انجام شده در مورد ارتباط هوش هیجانی و سلامت روانی نشان میدهند که هوش هیجانی عامل موثر و تعیین کنندهای در زندگی واقعی مانند موفقیت تحصیلی، موفقیت در شغل و روابط بین فردی و به طور کلی در کنشوری سلامت میباشد.سینها4 نتیجه گرفت که رابطه مثبتی بین هوش هیجانی و سلامت روانی وجود دارد - ترووال5 و همکاران، . - 1997 تحقیقات دیگری نیز مبین رابطه مثبت بین هوش هیجانی و سلامت روان بوده است.

از آن جا که دانشآموزان، در هر جامعهای از مهمترین نیروهای تأثیر گذار بر توسعه کشور محسوب میگردند و شیوع هر گونه اختلال روانی در بین آنان، میتواند به هدر رفتن سرمایهگذاریهای مادی و معنوی منجر گردد؛ از این رو، شناسایی وضعیت سلامت روان آنان و تجزیه و تحلیل تاثیر هوش معنوی بر آن، میتواند در بالندگی این قشر حساس جامعه مؤثر واقع گشته و در دراز مدت، آثار مثبت و فواید آن نصیب کل جامعه گردد.

به طوریکه طبق گزارش مجامع علمی، حدود نیم میلیارد نفر از مردم دنیا از اختلالات روانی و مغزی رنج میبرند و میلیونها فراموش شده، درد و رنج خود را پشت دیوارهای ناامیدی نهتنها در سکوت و انزوا، بلکه در احساس شرمساری، محرومیت و مرگ تحمل میکنند - سلیگمن و روزنهان7، - 1384 که تبعات آن میتواند گریبانگیر افراد شود و مانعی برای روند پیشرفت جوامع انسانی باشد. مشکلات بهداشت روانی یکی از گرفتاریهای مهم رو به افزایش خانواده ها و جوامع است. هدف از بهداشت روان، پیشگیری از ابتلا و کاهش شیوع و جلوگیری از عوارض اختلالات و بیماریهای روانی است. از منظر سازمان جهانی بهداشت، سلامت روانی بخشی بسیار مهم در حیطه سلامت است که ارتقا و برنامهریزی در راستای بالا بردن آن موثر است.

فرضیههای پژوهش

1.    متغیر تفکروجودی انتقادیقادر به پیش بینی سلامت روان است.

2.    متغیر ایجاد معنای شخصی قادر به پیش بینی سلامت روان است.

3.    متغیر آگاهی متعالی قادر به پیش بینی سلامت روان است.

4.    متغیر گسترش حال هوشیاری قادر به پیش بینی سلامت روان است.

5.    متغیر ابراز هیجانقادر به پیش بینی سلامت روان است.

6.    متغیر تنظیم هیجانقادر به پیش بینی سلامت روان است.

7.    متغیر بهره برداری از هیجانقادر به پیش بینی سلامت روان است.

روش پژوهش

این پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی است و از روش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانشآموزان دوره متوسطه شهر شیراز میباشد. در سال تحصیلی 1393-94 تعداد دانشآموزان مدارس شهر شیراز 54674 نفر، جامعه آماری پژوهش میباشد. حجم نمونه با فرمول کوکران، 385 نفر تعیین شد و با استفاده از نمونهگیری خوشه ای جند مرحلهای و تصادفی، پرسشنامهها پر شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید