بخشی از مقاله
چکیده پژوهش:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های تفکر و تیپ های شخصیتی با سبک های حل تعارض،میان معلمان مرد متوسطه دوم ، ناحیه دو شیرازبوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و روش آن توصیفی ، از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مرد متوسطه دوره دوم اداره آموزش و پرورش ناحیه 2 شهرستان شیراز که تعداد آن ها برابر با 320 نفر بوده اند.برای تعیین حجم نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی - مورگان - 1970 - استفاده شد که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده 158 نفر از آن ها برای این مطالعه انتخاب گردید.ابزار اندازهگیری در این تحقیق شامل سه پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر - 1992 - ، پرسشنامه پنج عاملی شخصیت - کاستا و مک کرا، - 1989 و پرسشنامه مدیریت تعارض استفن رابینز - - 1994
بوده است نتایج نشان داد سبک های تفکر اجرایی، قضایی، جزئی، محافظه کار، سلسله مراتبی، اولیگارشی و آنارشیست با شیوه راه حل مدار و سبک های تفکر قضایی ،جزئی و آزاد اندیش با شیوه عدم رویارویی و عدم رقابت معنادار شده است و رابطه ها در مورد شیوه راه حل مدار معکوس و معنادار و در شیوه عدم رویارویی و عدم رقابت، مستقیم و معنادار بوده است. بین ویژگی شخصیتی برونگرایی و مسئولیت پذیری با شیوه حل تعارض کنترل رابطه معناداری وجود دارد بین ویژگی شخصیتی روان نژندی، برونگرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری با شیوه حل تعارض راه حل مداری رابطه معناداری وجود دارد بین ویژگی شخصیتی روان نژندی و دلپذیر بودن با شیوه حل تعارض عدم رویارویی وعدم رقابت رابطه معناداری وجود دارد و این رابطه ها در ویژگی روان نژندی مستقیم و در دلپذیر بودن معکوس می باشد. سبک های تفکر قابلیت پیش بینی شیوه حل تعارض کنترل - رقابت - را ندارند.
سبک تفکر اولیگارشی می تواند شیوه حل تعارض راه حل مداری را پیش بینی نماید. سبک های تفکر قابلیت پیش بینی شیوه حل تعارض عدم رویارویی وعدم رقابت را ندارند. ویژگی های شخصیتی قابلیت پیش بینی شیوه حل تعارض کنترل را ندارند. ویژگی شخصیتی مسئولیت پذیری می تواند شیوه حل تعارض راه حل مداری را پیش بینی نماید. و ویژگی شخصیتی روان نژندی می تواند شیوه حل تعارض عدم رویارویی و عدم رقابت را پیش بینی نماید کلید واژه ها : سبک های تفکر،تیپ های شخصیتی، تعارض، مدیریت تعارض ،معلمان
مقدمه
امروزه تعارض1و مدیریت آن از جمله مباحثی است که توجه مدیران و دست اندرکاران سازمان ها را به خود جلب کرده است، به تعریف پونتام2 تعارض تعامل افرادی است که با یکدیگر ارتباط متقابل داشته و در زمینه اهداف اصلی،اهداف فرعی و ارزش ها بین آن ها اختلاف بوجود می آید و افراد ، دیگران را به عنوان مانعی بالقوه در جهت تحقق اهداف خود تلقی می کنند - نکویی مقدم و پیر مرادی،. - 1386 دربسیاری از سازمان ها تعارض به صورت یک مسئله جدی وجود دارد.شاید در همه جا این پدیده دارای چنان قدرتی نباشد که موجب انحلال سازمان گردد ولی تردیدی نیست که می تواند بر عملکرد سازمان اثرات ناگوار بگذارد و یا شرایطی را بوجود آورد که این سازمان ها بسیاری از نیروهای کارآمد خود را از دست بدهند.از کسانی که نقش مهمی در شناسایی، هدایت و حل تعارضات در سازمان دارند، مدیران آن سازمان ها می باشند. مدیران درسازمان ها باید از توانایی های مختلفی برخوردار باشند . واژه تعارض به صورت های گوناگون و مختلف معنی،تعبیر و تفسیر شده و بسیاری از این تعاریف دارای وجوه مشترک هستند.
باید تعارض را از دیدگاه گروه های درگیر مورد توجه قرار داد این که اصلاً تعارض وجود دارد یا خیر به نوع پنداشت و ادراک ما بستگی دارد. - میرزایی،. - 1381اگر هیچ کس از وجود تعارض اطلاعی نداشته باشد، در آن صورت اتفاق نظر بر این است که پدیده ای به نام تعارض وجود خارجی ندارد. وجوه مشترک دیگری که در تعاریف گوناگون - از تعارض - مشاهده می شود عبارتست از: مخالفت یا ناسازگاری و مشکل حاصل از تعامل یا رابطه متقابل، این عوامل شرایطی را بوجود می آورند که می تواند سرآغازی برای فرایند تعارض باشند.عوامل مختلفی بر روی تعارض در سازمانها تأثیر میگذارند که یکی از این عوامل تیپ شخصیتی افراد می باشد عوامل محرک و تنش زا در زندگی روزمره منجر به فشار روانی و ناراحتی عاطفی و هیجانی میشود. عواملی وجود دارد که باعث تفاوت در واکنش به عوامل تنش زا میشود، از این عوامل میتوان به تیپ شخصیتی افراد و میزان مواجهه افراد با رویدادهای استرسزای زندگی اشاره کرد به طوری که به دلیل تفاوتهای فردی افراد، بعضی از هیجانات ناشی از دگرگونی در این افراد برروی نظام ایمنی بدن تأثیر گذاشته و به صورت بیماریهای روانتنی بروز مینماید - اسپیگلمن3 ،. - 2004
متغیر دیگر در این تحقیق سبک های تفکرمیباشد.در طی دههی اخیر در حیطه رفتار سازمانی و مدیریتی، مطالعات در زمینه بررسی سبکهای تفکر بهطور قابل ملاحظهای افزایش یافته است.در همین راستا با توجه به اهمیت سبکهای تفکر، در حال حاضر رشد، پرورش و ارزشیابی شیوههای تفکر به عنوان یکی از کارکردهای اساسی سازمانها مورد توجه بسیار قرار گرفته است. بررسی سبکهای تفکر از این نظر دارای اهمیت است که این افراد از یک سو اجزاء اصلی سازمانهای هر جامعهای به شمار میروند و میتوانند القاء کننده و انتقال دهنده-ی سبک تفکر خود در محیط سازمانی خود باشند - هاتفی، . - 1381 استرنبرگ - 1997 - در نظریهی خود-مدیریتی ذهنی خویش بیان میکند که سبکهای تفکر، شیوههای ترجیحی افراد در به کارگیری تواناییهایشان میباشد. مفهوم اصلی این سازه این است که افراد به نوعی نیازمند سبکهای تفکر برای مدیریت یا اداره کردن فعالیتهای روزمرهیشان هستند.
سبکها میتوانند برحسب ساختارهای اندیشه بشری از حکومت درک شوند. بر اساس این دیدگاه سبکها نه تنها تصادفی نیستند، بلکه بیشتر بازتابهای بیرونی شیوههایی می باشند که افراد میتوانند خودشان را سازمان داده و اداره کنند - سروقد و همکاران، . - 1389 سبک های تفکر با توانایی ها در تعامل هستند. گاهی اوقات در بخشی از تفکر قانونگذار افراد غیر خلاق افراد خلاقی هستند که از تفکر قانونگذار یا مرتبه سالار اجتناب می کنند. بر اساس نظریه سه وجهی هوش از نظر مفهومی افراد با هوش کسانی هستند که روی نقاط قوت خود سرمایه گذاری میکنند . و نقاط ضعف خود را اصلاح میکنند . به طور کلی سبک های مختلف ممکن است با توجه به جنبه های متفاوت یک شغل به اشکال متفاوتی ارائه شود . مدیران رده های پایین تر لازم است که سبک تفکرشان اجرایی باشد اما در سطوح بالاتر مدیریت عملکردهای قانونگذاری و قضاوتی بیشتر دنبال می شوند . در واقع در هر شغلی که ملزومات سبکی همگام با افزایش عملکرد تغییر کند مباحث جدی را درباره چگونگی انتخاب و انتصاب افراد در سلسله مراتب مشاغل مطرح می کند .
داشتن یک سبک خاص نامناسب ممکن است تعارض بار باشد . مثلاً مدیری که در شغل خود بیشتر سبک قضاوتگر دارد ممکن است به علت عیب جویی و قضاوت بیش از حد در مورد اعمال همکاران و حتی افراد مافوق خود هرگز ارتقا مرتبه نیابد . مسلماً سبکهای تفکر بر توان ادراکی1 تأثیردارد ولی سبک های فکری مستقل از هوش عمل میکنند. لذا سبک های تفکر باید به اندازهی توانایی و انگیزش در توصیه های-کارگماری شغلی لحاظ شوند - گرفین2 ، 1999 ،مترجم ،یوسفی ، ص . - 210 و انتخاب سبک مناسب باعث کاهش تعارض در فرد می شود سبک های تفکر ما را قادر میسازد به توانایی های خود پی ببریم و متناسب با آن شغلی را انتخاب کنیم .افراد با سبک های تفکر متفاوت مایلند از توانایی هایشان به طرق مختلف استفاده کنند و متناسب با نوع تفکرشان واکنشهای متفاوت ارائه دهند.
سبکها به ما کمک میکنند تا دریابیم چرا بعضی از افراد در مشاغل انتخابی خود موفق و برخی ناموفق ترند. افراد به مشاغلی نیازمند هستند که نه تنها با تواناییشان بلکه به همان نسبت و شاید بیشتر با سبک تفکرشان تناسب داشته باشند. افراد ممکن است توانایی های کمابیش مشابهی داشته باشند ولی دارای سبک های تفکر متفاوت هستند و ما باید این نکته را به خاطر داشته باشیم که جامعه همیشه با توجه به توانایی های یکسان افراد در مورد آنها یک جور قضاوت نمی کند بلکه افرادی که دارای سطوح توانایی هستند مورد قضاوت قرار می گیرند .علیرغم این واقعیت آنچه مطرح می شود توانایی نیست بلکه انطباق سبک های تفکر آنان وظایفی است که برعهده دارند. غالباً وظایفی را که به افراد محول می شود میتوان طوری ارائه نمود که با سبک های تفکر انطباق داشته باشند یا اینکه آنها سبک تفکرشان رامتناسب با وظایف تعدیل نمایند اما اگر افراد توانایی لازم در زمینه خاصی را نداشته باشند هرگز نمی توانند شانس این را داشته باشند که رویکردشان را تغییر دهند. درک سبک های تفکر به فرد کمک