بخشی از مقاله

چکیده

هدف پژوهش حاضر شناسایی رابطه ی شیوه ها ی فرزند پروری با عزت نفس دانش آموزان دختر سوم متوسطه ی اول شهر لنده می باشد. نمونه پژوهش مشتمل بر 42 نفر از دختران مقطع سوم متوسطه ی اول شهر لنده بود که به شیوه تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامه شیوه فرزند پروری بر اساس الگوی بامریند که 30 سؤال و پرسشامه عزت نفس بر اساس الگوی کوپر اسمیت شامل 58 سؤال بود.

به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین بعد سهل گیر از سبک های فرزند پروری مادران و عزت نفس دختران رابطه معناداری وجود ندارد، بین بعد مستبد از سبک های فرزند پروری مادران و عزت نفس دختران رابطه معنادار منفی وجود دارد و بین بعد قاطع از سبک های فرزند پروری مادران و عزت نفس دختران رابطه معنادار مثبت وجود دارد. همچنین بعد قاطع از سبک های فرزند پروری مادران دارای قدرت پیش بینی کنندگی مؤلفه عزت نفس دختران می باشد.

مقدمه

خانواده اولین پایگاه مهم و مؤثر در رشد عواطف فرزندان به حساب میآید به همین علت وضع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، میزان تحصیلات والدین، آداب و رسوم تعداد افراد خانواده، آرزوها و ایدهآلهای والدین از عوامل مهم و مؤثر در رشد عواطف به حساب می آیند. جوعاطفی خانواده در رشد و تکوین شخصیت افراد خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است - اکبری،. - 1393 منظور از جو عاطفی خانواده، نحوه ارتباط و طرز برخورد افراد یک خانواده با یکدیگر است.

نظر افراد خانواده نسبت به هم، احساسات و علاقه آنها به یکدیگر، چگونگی دخالت یا عدم دخالت آنها در کارهای هم، همکاری یا رقابت آنها با یکدیگر نشانگرنحوه ارتباط آنهاست - فرهادی ثابت، . - 1382 رابطه یک خانواده ممکن است به صورت دموکراسی، آزادی بی قیدوشرط واستبدادی ظاهرشود وطرد یا نادیده گرفتن فرزندان میشود - احمدوند،. - 1391 درچنین جوی فرزندان دچار مشکلات تحصیلی، عدم سازش با گروه همسالان یا بروز رفتارهای ضد اجتماعی می شوند - اکبری،. - 1392 از مهمترین عوامل مؤثر در تربیت فرزندان و از اصول بهداشت روانی کودکان، سیر کردن آنها ازمهرومحبت است.تا گرمای محبت به فرزندان یک خانواده نرسد وآنان را سیراب نسازد رشد روانی وشخصیتی آنان به طور طبیعی به انجام نمی رسد.

محبتی که فرزندان درخانواده دریافت میکنند موجب آرامش روانی آنها و همین آرامش روانی آنها را از بسیاری انحرافات باز میدارد - احمدوند،. - 1391 پرورش فرزندان ازیک سو لذت بخش و از سوی دیگر شبیه یک مبارزه است - شریعت باقری، 1392 ،143، به نقل از بامریند، . - 1991 بروکس - 1987 - معتقد است که فرآیند تربیت شامل تغذیه، حفاظت و راهنمایی کودک درگستره تحولی اواست. فرزندپروری فعالیتی پیچیده است و شامل بسیاری از رفتارهای اختصاصی میشود که هریک از والدین به طورجداگانه و یا با جلب مشارکت با یکدگر از این مهارتها استفاده می-کنند تا رفتارکودک خود را تحت تاثیر قراردهند - جان بزرگی و همکاران، 1391، به نقل از دارلینگ، . - 2000 بنابراین این شیوه ها، ابزاری برای توصیف تفاوتهایی بهنجار فرزند پروری بوده و با موضوع کنترل، ارتباط تنگاتنگ دارند.

اکثر پژوهشگران معتقدند که نقش اصلی والدین آموزش وکنترل فرزنداست - جان بزرگی و همکاران، 1391، به نقل از دارلینگ، . - 2000 منظور ازشیوه های فرزندپروری در این تحقیق سه الگوی تعاملی مستبدانه، سهلگیرانه، قاطع، اطمینان بخش است که از طریق نمرات والدین در پرسشنامه شیوههای فرزندپروری - بامریند - تعیین میشود - اشرفی، . - 1371 سبکهای فرزندپروری به عنوان عوامل اصلی و فاکتورهای مهم در تشکل عزت نفس افراد به حساب می آید و همواره به عنوان یکی از ابعاد شخصیت تأثیر روابط و تعامل دیگران قرار دارد، مطرح است. و از آنجایی که خانواده رکن اصلی سازنده فرد و شخصیت است نقش بسزایی را در نحوه ارزشیابی و قضاوت فرد درباره خود دارد - فولادی نژاد،. - 1380

ازآنجایی که عوامل متعددی چون موفقیت تحصیلی، پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده، گروه همسالان، میزان تحصیلات و شغل والدین، در عزت نفس دانش آموزان دخیل هستند، لذا دراین تحقیق، به منظوراختصاصی شدن موضوع، تنها رابطه سبکهای فرزند پروری با عزت نفس مورد بررسی قرارمی گیرد. خانواده به عنوان نخستین نهاد اجتماعی نقش پایدار وتعیین کننده ای را در مشکل گیری رفتار، افکار و شخصیت افراد ایفاء می کند. نحوه ساختار تعامل کودک با دیگران و محیط اجتماعی در دوران بعدی تحت تاثیر تجاری است که ازمحیط خانواده کسب شده است، محققان نوع تعامل کودک و والدین را از مهمترین عوامل خانوادگی می دانند که سلامت روانی و رفتاری اجتماعی فرد را پیش بینی می کند.

روش هایی که والدین دربرخورد با رفتاری واخلاقی او تأثیر فراوان وگاه همیشگی دارد - حضرتی ،1392، به نقل از خسروی، . - 1380 درک اصول اخلاقی مانند کودکی در نوجوانی نیزازطریق فرزندپروری صمیمانه، دموکراتیک و بحث کردن درباره مسایل اخلاقی پرورش می یابد. نوجوانانی که ازنظر رشد اخلاقی بسیار پیشرفته هستند، والدینی دارند که به دقت تمام به آنها گوش می کنند و سؤالهای روشنگری می پرسند و از استدلال سطح عالی استفاده میکنند و در مقابل والدینی که موعظه می کنند و به تهدید متوسل می شوند، تمام این شیوههای تربیتی میتواند تاثیر مثبت یا منفی بر روی افراد بخصوص فرزندان بگذارند وگاهی اوقات همین شیوه های نادرست باعث به وجود آمدن مشکلاتی میشود که حل آن خیلی سخت و نا به جاست - سید یحیی محمدی، . - 1384 والدین قاطع و اطمینان بخش - والدین مقتدر - ، هم برای رفتارخود مختارانه و هم رفتار منضبط اعتبار قایلند.

آنان روابط کلامی را تشویق می کنند و وقتی از اقتدار خود به عنوان والدین استفاده می کنند و کودک را از چیزی منع می کنند یا از او انتظاری دارند، برایش دلیل می آورند. کودکانی که در این خانواده ها پرورش می یابند به تدریج به بلوغ شناختی و اجتماعی نزدیک می شوند و چیزی نمیگذرد که باید برای زندگی خودشان قبول مسئولیت کنند. در واقع معین بودن هدفها ، انضباط وتربیت امورخانوادگی، راه و رسم زندگی آنها را روشن میسازد. والدین قاطع و اطمینان بخش - مقتدر - علاوه بر عهده دارشدن نقش پدر و مادری، مسئولیت تربیت فرزندان را نیز تقبل می کنند و همواره سعی می کنند که با کسب آگاهیهای تربیتی بیشتر ازطریق مختلف، این کار را انجام دهند - فرضی گلفزانی و همکاران، . - 1382

پدر ومادرهای مقتدر، طرفدار گفتگو هستند و دلایل سیاست های خود را شرح میدهند. آنها با اینکه محدودیت قایل می-شوند اما ملاحظه فردیت فرزندشان را نیز میکنند.این نوع پدر و مادرها آدمهای گرمی هستند و خودشان را بی خطا نمی دانند - کاپلان، 1382، به نقل از بامریند، . - 1971 والدین خودکامه و مستبد برخلاف والدین دموکرات، تحریک پذیر، انعطاف پذیر، زورگو، خشن و نسبت به نیازهای کودکان بیتوجهند. به نظرآنان اطاعت بی چون وچرا یک فضیلت است.

کودکانی که والدین خود کامه دارند، کمتربه خود متکی هستند و نمیتوانند به تنهایی کاری انجام دهند یا ازخود عقیدهای داشته باشند. بیشتر متمایل به ساکت بودن، مؤدب بودن، خجالتی بودن و از نظر اجتماعی غیر مثبت بودن ودرمانده بودن هستند. آنان معمولاً والدین خود را نامهربان و سهل انگار میدانند و معتقدند که انتظارات و تقاضاهایشان غیر منطقی و نادرست است. اما از اینکه بخواهند در چنین محیط خصومت آمیزی عرض اندام کنند، میترسند. این وضعیت به رفتارنامناسب، تعارض و روان رنجوریکه غالباً درچنین کودکانی یافت میشود، منجر می گردد - فرضی گلفزانی و همکاران ، . - 1382

پدر و مادرهای مستبد خیلی فرزندشان را کنترل می کنند ولی پاسخ دهی آنان کم است - فیروز بخت، 1384، به نقل از کاپلان ، . - 1382 پدر و مادرهای مساواتطلب، سهل گیر و بی بند و بار نیز نمیتوانند نیازهای کودکان یا نوجوانان را برآورده کنند. بعضی از والدین اجازه میدهند کودک هر کاری که میخواهد بکند. شاید به این دلیل که کاری به کارکودک ندارند و یا اینکه اهمیتی به او نمیدهند. دراین خانواده ها روابط اعضای خانواده آشفته و غیر انسانی است - فرضی گلفزانی و همکاران، ،1382، به نقل از سدورو - .

پدر و مادرهای سهل گیر از فرزندشان توقعی ندارند. آنها فرزندشان را تنبیه نمیکنند، ارتباط با آنها ساده است و تمایلی به جهت دادن به رفتار فرزندشان ندارند. فرزندان آنها خودشان رفتارخود را تنظیم میکنند. آنها زیاد بر رعایت قوانین تأکید نمیکنند. پدر و مادرهای سهل گیر فرزندشان را کنترل نمی کنند و از او توقعی ندارند ولی نسبتاً گرم و مهربانند - فیروز بخت، 1384، به نقل از کاپلان، . - 1382 استافورد1 و به یر - - 1377 عنوان میکنند که تحلیل رفتار کودک و والدین چهار شیوه تعاملی متمایز را آشکار می کند - افروز،. - 1371

-1 مقتدرانه    

-2 سهل انگارانه  

-3 استبدادی  

 -4 سهل گیرانه

در شیوه مقتدرانه والدین نسبت به سایر والدین واقعیتها و بینشهای شناختی را بسته به کودک خود منتقل میسازند و تمایل بیشتری را برای پذیرش دلایل کودک در رویکرد رهنمود از خود نشان می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید