بخشی از مقاله
چکیده
سبک های تعامل والدین با کودکان یا نوجوانان تاثیر شگرفی بر شکل گیری شخصیت و سلامت روانی و بروز برخی علایم روانی و جنسی دارد، هدف پژوهش حاضر رابطه شیوه های فرزندپروری والدین با علل انحرافات جنسی و عزت نفس در دانش آموزان 11 تا 17 سال شهر تهران در سال 1395 است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. برای انجام این پژوهش 190 نفر از دانش آموزان شهر تهران به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری بامریند - 1976 - ، علل انحراف جنسی رشیدی - 1392 - و عزت نفس کوپر اسمیت - 1967 - استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS18 در دو بخش توصیفی و استنباطی - ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه - انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که در شیوه های فرزندپروری سهل گیرانه، خانواده و رسانه به عنوانن علل انحراف جنسی فرزندان به شمار می آیند. و همچنین شیوه فرزندپروری استبداری با عزت نفس رابطه منفی معنی دار داشت. بنابراین طبق نتایج بدست آمده می توان چنین استنباط کرد که شیوه های فرزندپروری والدین می تواند به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در انحراف جنسی کودکان و نوجوانان به شمار آید همچنین در عزت نفس فرزندان نیز نقش موثری دارد.
واژگان کلیدی: شیوه های فرزندپروری، علل انحراف جنسی، عزت نفس
-1-1مقدمه
اصولا عرصه جنسیت و رفتار جنسی از جمله مسائلی است که به خاطر پیشینه تاریخی و فرهنگی و ممنوعیت های مذهبی، به صورت یک تابو درآمده است که صحبت کردن و نوشتن در مورد آن کار چندان ساده ای نیست. اما به دلیل اهمیت موضوع و نقش تعیین کننده ای که ویژگی های جنسی و رفتار جنسی سالم در زندگی انسان بر جای می گذارد در این مقاله سعی بر آن است که ابعاد و جنبه های علل انحراف جنسی، در رابطه نوجوانان با والدینشان و همچنین عزت نفس آنان مورد بررسی قرار گیرد. از وقتی که انسان خلق شد، غریزه جنسی همواره با او همراه بوده و می توانسته به طور صحیح و یا نادرست از آن استفاده کند. در میان تمام دوره های مربوط به زندگی انسان، نوجوانی از همه شاخص تر و قابل توجه تر است. تغییرات این دوره فقط در یک جنبه خلاصه نمی شود، بلکه ابعاد مختلف عاطفی، جنسی، بدنی و عقلی را در بر می گیرد و تکامل آنها در فرایند زندگی فرد بسیار قابل ملاحظه است - ویدمن، کوکاس-برادلی، هلمس و پرینستین1، . - 2016
نخستین تحقیق عمده در مورد رفتار جنسی توسط آلفرد کینسی2 در دهه های 1940 و 1950 در آمریکا صورت گرفت. در این تحقیق کینسی و همکارانش با مخالفت از سوی بسیاری از سازمان های مذهبی روبرو گردیدند ولی وی همچنان بر مطالعات خود پافشاری نمود. فروید3 انحراف جنسی را عملی می داند که به منظور ارضای میل جنسی انجام می گیرد، اما هدف از آن عمل، تولید و تناسل نیست. روانکاوان تاکید کرده اند که منشا انحرافات جنسی عوامل اکتسابی است، بدین ترتیب که فرد در زمان کودکی به رفتار جنسی غیرعادی گرفتار می شود و به عللی آن را ادامه می دهد. فروید عقیده دارد که عقده اودیپ منشا بسیاری از انحرافات جنسی است. فرضیه روانپویشی انحراف جنسی را ناشی از تثبیت در یکی از مراحل روانی-جنسی رشد، یا کوششی برای محافظت در مقابل اضطراب اختگی می داند - قاسمی، . - 1392
فرضیه یادگیری، ارتباط بین یک عمل یا برانگیختگی جنسی در دوران کودکی را که منجر به یادگیری شرطی می شود، عامل می داند و در شرایط استرس، اضطراب یا افسردگی احتمال انجام رفتار انحرافی بیشتر است. آنها اعتقاد دارند انحراف جنسی عبارتست از عملی که به منظور ارضای تمایلات جنسی انجام می گیرد ولی عمل مذکور برخلاف عرف معمول بوده و اکثریت مردم به انجام آن عمل توافق ندارند و منحرف جنسی به عمل انحرافی اعتیاد پیدا می کند. در واقع می توان گفت، منحرف جنسی شخصی است که تحت تاثیر بدآموزیهای محیط قرار گرفته بدون این که هدف توالد و تناسل داشته باشد و بدون توجه به هنجارهای موجود به اعمالی دست می زند که یک نوع عمل جنسی است. پس به طور کلی هر گاه عمل جنسی از معیار و مقیاس عادی خارج شود اصطلاح انحراف جنسی مطرح است - سادوک و سادوک4، 2007؛ ترجمه پورافکاری، . - 1391
عوامل بسیاری می توانند در بروز انحرافات جنسی نقش داشته باشند. دوستی های آلوده انحرافات، میان تمامی گروه های سنی مشاهده می شود. اما بیش از همه بین جوانان و نوجوانان وجود دارد و عامل عمده آن تاثیرپذیری از دوستان و همسالان است. زیرا در سنین نوجوانی، نجواها و صحبت های آهسته بین نوجوانان بیشتر می شود و محور این گفتگوها غالبا مسائل جنسی است که به صورت مخفیانه و دور از نظارت بزرگترها طرح می شود. نوجوانان به تبادل اطلاعات جنسی با یکدیگر می پردازند - کیم، تریکت و پوت نام 1، . - 2010 بر اساس تحقیق انجام شده به وسیله وزارت آموزش و پرورش در زمینه انحرافات جنسی جوانان و نوجوانان، دوستی های آلوده و دوستان ناباب یکی از عوامل انحرافات جنسی شناخته شده است - شرفی، . - 1394
رسانه ها یکی دیگر از عوامل انحرافات جنسی در افراد به ویژه جوانان و نوجوانان است. فرستنده های رادیویی و تلویزیونی، ماهواره ها، فیلم های سینمایی مغایر با فرهنگ، کتب و مجلات، نوارهای دیدئو و کاست مجموعا ایجاد کننده محیط منحرف جنسی به شمار می روند. پیشرفت سریع وسائل ارتباط جمعی در قرن حاضر جهان را دهکده کوچکی تبدیل کرده است که انسان ها امکان اطلاع یابی از همه وقایع و حوادث جهان را به طور سریع و جامع دارند - ساروخانی، . - 1391 شرفی - 1394 - در تحقیقی علت اصلی انحرافات جنسی در جوانان و نوجوانان را در جریان قرار گرفتن مسائل و روابط جنسی والدین و یا مشاهده این عمل گزارش کرده اند.
پژوهشگران عوامل مختلف و متعدد فردی و اجتماعی را در بروز علل انحرافات جنسی، موثر می دانند - شیخ الاسلامی و برزو، . - 1394 در این میان، خانواده به عنوان اولین واحد اجتماعی و جامعه ای کوچک که هدف آن توسعه و رشد اجتماعی کودکان است، مورد تاکید قرار گرفته است. چرا که خانواده پایه گذار شخصیت، هویت، ارزش ها و معیارهای فکری فرزندان و محل یادگیری فرهنگ، هنجارها، ارزش ها و نقش های جنسیتی است - پوستون، یانگ و فاریس2، . - 2013 چنانچه خانواده ها و والدین در جنبه مسائل ضروری بلوغ، نوجوانان را مطلع سازند و اطلاعات لازم را به صورت صحیح و مناسب در اختیارشان قرار دهند، دیگر نیازی به سوق یافتن نوجوانان به دوستان و همسالان برای کسب این گونه اطلاعات احساس نمی شود. خلاء عاطفی در خانواده و عدم توجه والدین به نیازهای عاطفی فرزندان، راه را برای نفوذ انحرافات و گرایش های نامطلوب هموار می نماید و نوجوانان را آسیب پذیر می کند. با توجه به اثر خانواده بر رشد جنسی فرزندان - الیثورپ، ایولدسن و فازیو3، 2014 - ، نقش خانواده در رشد هیجانی، شناختی و اجتماعی فرزندان در دوره های مختلف رشدی، متفاوت است.
شاید بتوان گفت که این نقش در انتقال فرزندان از دوره کودکی به دوره نوجوانی از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. تغییر از حالت وابستگی به استقلال و پذیرش برای نوجوانان به عنوان یک چالش بزرگ بشمار می رود، که در این میان نوع برخورد والدین می تواند در کمک به نوجوانان برای رویارویی با این چالش بزرگ، اثرگذار باشد - مندانکا و فونتین4، . - 2014 روش های فرزندپروری ترکیباتی از رفتارهای والدین هستند که در موقعیت های گسترده ای رخ می دهند و جو فرزندپروری با دوامی را به وجود می آورند - نوروزی و سپهریان آذر، . - 1395 بامریند - 1991 - 5 چهار نوع شیوه را بر اساس صمیمیت و پذیرش، کنترل و استقلال دادن مطرح کرد. این شیوه ها شامل سبک مقتدرانه، سبک مستبدانه، سبک سهل گیر و سبک غفلت است. والدین مستبد که دارای سطوح پایینی از پاسخگو بودن و سطوح بالایی از قانونمندی و انضباط هستند. والدین سهل انگار که ترکیبی از پاسخگو بودن بالا و توانمندی پایین را به کار می برند. از این میان والدین مقتدر، به عنوان سبک والدینی ایده آل در افزایش شناخت اجتماعی و قضاوت های روان شناختی هستند. والدین مقتدر دارای این ویژگی ها هستند: انتظارات واضح، محدودیت های منطقی و سطوح بالایی از گرمی و حمایت به نیازهای رشدی، بچه های والدین مستبد، قوانین سخت و غیرمنطقی برای رفتار فرزندان خود فراهم می کنند.
آن ها انتظار دارند فرزندانشان بدون چون و چرا دستوراتشان را اجرا نمایند و در صورت عدم اطاعت تنبیه سختی برای آنها فراهم می کنند. به طور کلی این والدین روابط ضعیفی با فرزندانشان دارند و روابط عاطفی کمی با آنها ایجاد می کنند. برعکس والدین مقتدر، والدین سهل گیر گرایش به ایجاد روابط عاطفی بسیار شدید با فرزندانشان دارند و در عین حال کنترل کمی بر رفتار آنها اعمال می کنند. این والدین اگر چه روابط بدی با فرزندانشان در اغلب اوقات ندارند ولی نظم و قانونی هم برای فرزندانشان ایجاد نمی کنند. این والدین نقش جدی در تعلیم و تربیت فرزندانشان ندارند - وونک، زینگلر-هیل، اوینگ، مرسر و نوسر6، 2015؛ کراکت و هایز7، . - 2011