بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه والدین با سبک های حل مساله فرزندان در جامعه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر خنج واقع در استان فارس که در سال تحصیلی 94-95 مشغول به تحصیل بوده اند پرداخته است. نمونه مورد مطالعه شامل 100 نفر از اعضای جامعه که به صورت تصادفی خوشه ای از بین مدارس شهر خنج و نیز والدین همین دانش آموزان می باشد. این تحقیق از نوع همبستگی است و اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند، و سبک های حل مساله کسیدی و لانگ جمع آوری شده است. پرسشنامه اول توسط والدین دانش آموزان و پرسشنامه دوم توسط خود دانش آموزان تکمیل گردیده و نمرات حاصل از آن ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و از طریق ضریب همبستگی پیرسون و نیز رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات بیانگر آن است که بین شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه با سبک های حل مساله رابطه معنا دار مثبت وجود دارد. همچنین یافته های این تحقیق نشان می دهد که شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه بیشترین ضریب تاثیر را دارد و این شیوه فرزندپروری با 95 درصد اطمینان p < - 0,05 - از توان پیش بینی مناسب برخوردار است.
کلید واژه: شیوه ی فرزند پروری مقتدرانه، سبک های حل مساله، متوسطه اول
-1 مقدمه
خانواده اولین و مهم ترین بافت اجتماعی را برای رشد فرد فراهم می سازد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره جهان فرا می گیرد.ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سال ها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است.هر خانواده ای شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد . این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شوند متاثر از عوامل مختلفی از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... می باشند - هاردی و همکارانش1،. - 1993.کودکان در محیط خانواده حس محبت، امنیت و توانایی یادگیری را کسب می کنند و از طریق کیفیت ارتباط با والدین خود و خواهرها و برادرها مهارت های اجتماعی لازم را برای سازگاری بهتر می آموزند.
اولین ارتباط کودک با محیط از طریق پدر و مادر است و تقلید از رفتارهای آن ها شیوه زندگی را مشخص می کند لذا ماهیت روابط والد-فرزندی می تواند در ایجاد سازگاری و توانایی حل مسایل کودک تسهیل کننده یا بازدارنده باشد - نوابی نژاد، . - 1380اصطلاح فرزندپروری از ریشه پریو - - pario به معنی "زندگی بخش" گرفته شده است. منظور از شیوه های فرزند پروری، روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار می گیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند وهمچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع می کنند. در عین حال رفتارهای فرزندپروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروههای اقتصادی تغییر می کند.
وجود مشکلات رفتاری کودک به منزله روابط معیوب اعضای خانواده با یکدیگر است و با روشهای تربیتی نادرست والدین و تعاملات معیوب آنها با فرزندان ارتباط دارد.دایانا بامریند در یک رشته تحقیقات با در نظر گرفتن والدینی که با فرزندان پیش دبستانی خود تعامل می کردند،اطلاعاتی را در مورد شیوه های فرزندپروری گردآوری کرد .معلوم شد که فرزندپروری دو جنبه گسترده دارد:جنبه اول ،پرتوقع بودن است. برخی از والدین ،معیارهای عالی برای فرزندانشان مقرر می کنند و از آنها توقع دارند که این معیارها را برآورده سازند.والدین دیگر، توقع خیلی کمی دارند و به ندرت سعی می کنند رفتار فرزندانشان را تحت تاثیر قرار دهند.
جنبه دوم، پاسخ دهی است.برخی والدین، نسبت به فرزندان خود پذیرا هستند و به درخواست های آن ها پاسخ می دهند.برخی والدین هم، طرد کننده و بی اعتنا هستند.ترکیبات گوناگون پرتوقعی و پاسخ دهی، چهار سبک فرزندپروری را به بار می آورد که پژوهش بامریند روی سه مورد از آنها تاکید کرد: مقتدر،مستبد و آسان گیر - برک2، . - 1385سبک مقتدرانه با پذیرش و روابط نزدیک، روش کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب مشخص می شود. سبک مستبدانه از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجبار ی بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین با سبک فرزند پروری سهل گیرانه روشی مهرورز و پذ یرا نشان داده، متوقع نیستند و کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند حتی اگر و هنوز قادر به انجام این کار نباشند .
خانواده سالم ، خانواده ای است که در آن نشاط و سرزندگی، محبت و علاقه به طور مستمر احساس می شود .اهمیت وجود خانواده سالم به این دلیل است که به بهداشت روانی اعضاء آن کمک فراوانی می کند . در واقع هر فرد در خانواده ریسک کردن دیگری را با آغوش باز می پذیرد و می داند که بروز اشتباه یک امر طبیعی است ، و این اشتباهات را نشانه رشد عضو خانواده می داند - صادقی و حسینی، . - 1391در اوایل دهه 1960 دایانا بامریند نشان داد فرزندپروری مقتدرانه موفق ترین روش فرزندپروری است که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها قاطع هستند اما دخالت گر و محدود کننده نیستند. شیوه های انظباتی آنها بجای تنبیهی بودن حمایت کننده است.
این والدین قوانین و رهنمودهایی پی ریزی می کنند که فرزندان آنها چنان بار می آیند که از آنها پیروی کنند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره میجویند و به منظور توافق با کودک با او گفتوگو میکنند. از رفتارهای نامطلوب نمیترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند و به تلاشهای کودک در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ میدهند و از تقویتهای مثبت بیشتری استفاده میکنند. این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی ورزند. آنها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال میشناسند و به علایق فردی و ویژگیهای خاص کودک خود نیز آگاهی دارند. در کل این والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک میکند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند .
همجنین یافته ها نشان داد که فرزندان والدین مقتدر ، بسیار خوب پرورش می یابند . آنها شاد و سرحال هستند، در تسلط یابی بر تکالیف جدید ، اعتماد به نفس دارند و خودگردان هستند. این کودکان ، سوگیری جنسیتی کمتری نشان می دهند . دخترها در استقلال و میل به تسلط یافتن بر مهارتهای جدید ، و پسرها در رفتار دوستانه و یاریگرانه ، نمره های بالایی کسب کردند - بامریند و بلاک3 ، . - 1967بعد از تحقیقات اولیه بامریند ، مطالعات زیادی یافته های او را تایید کردند. فرزند پروری مقتدرانه در طول سالهای کودکی و نوجوانی ، با عزت نفس زیاد ، پختگی اجتماعی و اخلاقی و پیشرفت تحصیلی رابطه دارد - اکلس و همکاران4 ، 1997، لاستر ومک آدو5 ، 1996، اشتینبرگ6 ، دارلینگ و فلچر7، . - 1995 چرا تربیت مقتدرانه تا این اندازه موثر است ؟ چون اولا ، کنترلی که از نظر کودک منصفانه ومعقول است ، نه توهین آمیز و خودسرانه ، به احتمال بیشتری تبعیت و درون سازی می شود .
ثانیا ، والدین مهرورزی که از معیارهای خود برای فرزندانشان مطمئن هستند ، خودشان الگوهایی مناسب برای رفتار خودگردان و اطمینان بخش می شوند . ثالثا اینکه ، والدین مقتدر توقعاتی دارند که در رابطه با تواناییهای در حال رشد فرزندشان ، معقول و متناسب هستند . این والدین ، از طریق تنظیم کردن انتظاراتشان با توانایی فرزندان خود در پذیرفتن مسئولیت اعمالشان ، به آنها امکان می دهند تا بفهمند افراد شایسته ای هستند که می توانند خودشان کارهای روزمره زندگی را با موفقیت انجام دهند. در نتیجه ، عزت نفس زیاد و رفتار پخته و مستقل ، در کودکان پرورش می یابد.بیرامی و بهادری خسروشاهی - - 1389، به بررسی ارتباط شیوه تربیتی والدین با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی مدارس شهر ایلخچی پرداختند.تعداد 200 دانش آموز 100 - دختر و 100 پسر - از میان کلیه دانش آموزان مدارس راهنمایی سال سوم شهر ایلخچی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.
برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های فرزندپروری بامریند و معدل پایانی دانش آموزان در کلاس سوم راهنمایی به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی استفاده شد. داده ها به کمک روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد پیشرفت تحصیلی با سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت معنی دار و با سبک های فرزندپروری سهل گیر و مستبدانه رابطه منفی و معنی داری دارد. نهایتا با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام مشخص شد که شیوه تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده قوی برای متغیر پیشرفت تحصیلی است.
شیوه های تربیتی می توانند بسیاری از ویژگی های فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد که از آن جمله می توان به سبک های حل مساله اشاره کرد کسیدی و لانگ - 1996 - 8 سبک حل مساله9 را فرایند شناختی و رفتاری تعریف می کنند که افراد با بهره گیری از آن راهبردهای موثری را برای مقابله با موقعیت های مساله زا در زندگی روزمره شناسایی و پیشنهاد می کنند.بدیهی است که افراد در مواجعه با مسایل به یک شیوه پاسخ نمی دهند بلکه هر فردی یک سبک خاص را ترجیح داده و مورد استفاده قرار می دهد.محققین مذکور معتقدند که افراد با شش سبک خلاق ،اعتماد ،گرایش ،درماندگی ،کنترل و اجتناب در مقابل مسایل واکنش نشان می دهند.
-1 سبک حل مساله خلاقانه، نشان دهنده ی برنامه ریزی و درنظر گرفتن راه حل های متنوع بر حسب موقعیت مساله زاست.
-2 سبک اعتماد در حل مساله، بیانگر اعتقاد در توانایی فرد برای حل مشکلات است.
-3 سبک گرایش، نگرش مثبت نسبت به مشکلات و تمایل به مقابله ی رودررو با آنها را نشان می دهد.
-4 سبک درماندگی، بیانگر بی یاوری فرد در موقعیت های مساله زاست.
-5 سبک مهارگری، به تاثیر کنترل کننده های بیرونی و درونی در موقعیت مساله زا اشاره دارد.
-6 سبک اجتناب گویای تمایل به نادیده گرفتن مشکلات به جای مقابله با آنهاست - آقایوسفی و شریف، . - 1390
سه سبک نخست، شیوه های حل مساله ی سازنده و سه سبک بعدی شیوه های حل مساله غیرسازنده خوانده می شود. شیوه های سازنده با سازه هایی همچون رضایت از زندگی عاطفه ی مثبت، بهزیستی شخصی، انگیزه ی پیشرفت و حمایت اجتماعی رابطه دارد و شیوه های غیرسازنده با متغیرهای اضطراب، افسردگی، نومیدی، خصومت و استرس شغلی همبسته است - کسیدی و لانگ، 1996 ؛ کسیدی و برنساید10، . - 1996شریفی درآمدی - 1384 - در پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش سبک حل مسأله بر عزت نفس دانش آموزان 12-13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی نشان داد که: -1 آموزش سبک حل مسأله میزان عزت نفس تحصیلی دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی را نسبت به دانش آموزان فاقد مشکلات رفتاری به طور مثبت تغییر می دهد ودر نتیجه کاهش مشکلات رفتاری ارتباطی دانش آموزان می تواند دامنه ی سازگاری اجتماعی و هیجانی دانش آموزان را در شبکه ی روابط میان فردی بهبود بخشد. -2 شیوه های غیر سازنده - ناکارآمد - حل مسأله از برجسته ترین عوامل پیش بینی مشکلات رفتاری ارتباطی در تحقیق شناخته شده است.