بخشی از مقاله

به کارگیری مدل استیونسون در کارآفرینی سازمانی مطالعه موردی:دانشگاه آزاد واحد ساوه


چکیده

در این مقاله میزان کـارآفرینی درونسـازمانی را بـا اسـتفاده از مـدل استیونسـون در دانشـگاه آزاد واحد ساوه را مورد بررسی قرار می دهد. مولفـه هـای بـه کـار رفتـه در ایـن پـژوهش عبارتنـد از: گرایش استراتژیک، گرایش به منـابع، سـاختار مـدیریت، فلسـفه پـاداش، رشـدگرایی و فرهنـگ کارآفرینانه. ابزار مورد استفاده تحقیق، پرسشنامهای شامل دو بخـش »سـنجش کـارآفرینی درون-سازمانی« و »مدل استیونسـون« و روش مـورد اسـتفاده تجزیـه و تحلیـل دادههـا، آمـار توصـیفی و استنباطی بوده است. پایایی ابزار پرسشنامه به تأیید رسیده و ضریب آلفای کرونباخ برای آن 0/85 محاسبه شده است. نتایج نشان میدهد که کارآفرینی درونسـازمانی در سـازمان مـورد تحقیـق از نقطه نظر شش مؤلفه نامبرده، از مقدار میانگین که عدد 5 میباشد، کمتر است. این نشان مـیدهـد که افراد نمونه به جای »جهتگیری کارآفرینانه«، بیشتر متمایل به حفظ »رفتـار اداری« در سـازمان هستند. سؤال اصلی تحقیق این است که میانگین مؤلفـههـای مـدل استیونسـون در دانشـگاه مـورد مطالعه تا چه حدی است؟

1

واژهای کلیدی:کارآفرینی درون سازمانی، فرهنگ کارآفرینی، مدل استیونسون،دانشگاه آزاد واحد ساوه

-1 مقدمه

جهان در اواخر قرن بیستم شاهد تغییرات بسیار گسترده در تمامی عرصههای کسبوکار بوده است. بطوری که اداره امور بخش دولتی را با چالشهای جدی روبرو نموده است. از جمله کارهای اثربخش دولتها برای رویارویی با این چالشها، توسل به کارآفرینی شناخته شده است. جان تامپسون1 معتقد است که رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمانها اعم از دولتی، خصوصی، داوطلبانه و غیره با هر اندازه است.
از نظر پاولین2 بخش خصوصی خط مقدم احیای کارآفرینی است. زیرا سود بالاتری را به دنبال دارد که این امر مورد علاقه مالکین خصوصی است. بعلاوه مالکین خصوصی اختیار کافی و قدرت عمل لازم را دارا میباشند. بر عکس در بخش دولتی، فرهنگ سازمانی بوروکراتیک رایج است و اجرای کارآفرینی اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. تری3 معتقد است که تفاوتهای میان بخشهای خصوصی و دولتی، اجازه پذیرش مدلهای کارآفرینی را در بخش دولتی نمیدهد .[3]

در بخش دولتی، جهتگیری نوینی، برای مطالعه در این زمینه فراهم میشود، اما مطالعات اندکی در دانشگاههای دولتی صورت گرفته است. این مطالعه در صدد است تا با سنجش ویژگیها و مهارتهای مرتبط با »مدیریت کارآفرینانه« در مقابل »مدیریت اداری یا بوروکراتیک« از طریق مدل استیونسون، سؤالاتی مطرح نماید تا با پاسخ به آنها بتوان به میزان رفتار کارآفرینانه در دانشگاه پی برد و از این طریق مبنایی را در جهت بهبود فرهنگ کارآفرینانه در یک دانشگاه دولتی فراهم نمود.


(2 چارچوب نظری تحقیق: (2-1 تعریف و اهمیت کارآفرینی


کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایت مندی و یا تقاضای جدید می شود. کارآفرینی عبارت است از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه ی منحصر به فردی از منابع، به منظور بهره گیری از فرصت ها. پیتر دراکر در خصوص کارآفرینی چنین می گوید اکثر چیزهایی که درباره کارآفرینی می شنوید و آمریکا را پیشرو در تفکر مدیریتی قلمداد می کنید، گزافه ای بیش نیست، نه سحری در کار است، نه رازی در میان است و نه ربطی به ژن دارد. کارآفرینی یک علم است و همچون علوم دیگر می توان آن را فرا گرفت. از سویی کارآفرینی عبارت است از ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها. در رویکردی جامعه شناختی کارآفرینی نوعی فعالیت اجتماعی ارزشمند است و با مفاهیم جامعه شناختی مانند نیاز جامعه، حل مسئله اجتماعی و فرهنگ توصیه می گردد.

رویکرد روانشناختی عبارت است از نوعی نگرش، رفتار و به طور کلی نوعی سبک زندگی است و با مفاهیم روانشناختی همچون شناخت، شخصیت، یادگیری و انگیزش توصیف می شود.

در رویکرد مدیریتی، کارآفرینی نوع خلاقی از فرآیندهای مدیریتی است و با مفاهیم مدیریتی از قبیل طراحی راهبرد، برنامه ریزی و سازماندهی توضیح داده می شود.

از دیدگاه شین و ونکاتارامان1، کارآفرینی فرایندی است که فرصتها برای تولید محصولات و خدمات آینده کشف، ارزیابی و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. دراکر2، کارآفرینی را منظری برای تغییر میداند و کارآفرین را فردی میداند که همواره در جستجوی تغییر است، نسبت به آن از خود واکنش نشان میدهد و آن را یک فرصت و شانس میداند.

از نظر گورول و آستان(2006) 3، کارآفرینی یک زمینه تحقیقاتی مهمی در میان اقتصاددانان سراسر دنیا بوده است. این اهمیت به دلیل تأثیر فعالیت کارآفرینانه بر اقتصاد و غلبه بر مسائل ناشی از بیکاری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید است. از این رو رشد کسبوکارهای کوچک و ایجاد کسبوکارهای جدید بطور گستردهای توسط سیاستهای اقتصادی ملی برای ایجاد ثروت و رشد اقتصادی مورد تشویق قرار گرفته است. بنا بر گفته کورتاتکو1 ، تعداد دانشکدهها و دانشگاههایی که رشتههای کارآفرینی را ارائه میکنند، از تعداد انگشتشماری در دهه 1970 به بیش از 1600 عدد در سال 2003 رسیده است.

از نظر بازرگان، موضوعی که لزوم توجه به کارآفرینی را سبب شده، معضل بیکاری است که کشور با آن سخت دست به گریبان است. بطوری که به نظر میرسد پرورش افراد کارآفرین و تفکر خوداشتغالی به عنوان راهحلهای مقتضی از طرف سیاستگذاران و مدیران اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. چرا که از نظر شومپیتر2 ، کارآفرینی موتور رشد و توسعه است و از دیدگاه بارنت 3، کارآفرینی علاوه بر اینکه موتور توسعه اقتصاد است، به عنوان حلقه اتصال بین اختراع، نوآوری و تولید محصولات و خدمت جدید نقش ایفا میکند .[2]


(2-2 کارآفرینی درون سازمانی
هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه داخل یک سازمان انجام گیرد، به آن کارآفرینی درون سازمانی گفته می شود .[60]

فرآیندی که کارآفرین با زحمات بسیار و معمولاً بدون حمایت و رضایت سازمان طی می کند تا فعالیت کارآفرین با زحمت بسیار و معمولاً بدون حمایت و رضایت سازمان طی می کند تا فعالیت کارآفرینانه ای را در سازمانی که معمولاً سنتی و بروکراتیک است، و به ثمر برساند. کارآفرینی درون سازمانی به شدت در فعالیت های کارآفرینانه و نیز، جهت گیری های مدیریت ارشد سازمان بازتاب می یابد. این تلاش های کارآفرینانه، چهار عنصر کلیدی را

شامل می شوند، که عبارت اند از: اقدام به فعالیت های کارآفرینانه اقتصاد نوپا، ابداع و نوآوری، نوسازی خویشتن و در نهایت تأثیر گذاری .[56]کارآفرینی سازمانی که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیس شده به ظهور می رسد. به عبارتی دیگر، مجموعه فعالیت هایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآورانه می باشد .[55] همچنین کارآفرینی سازمانی، فرآیندی است که سازمان طی می کند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیت های فردی یا گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان به ثمر برساند. همچنین شامل پرورش رفتار کارآفرینانه در سازمانی است که قبلاً تاسیس شده، و فرآیندی است که محصولات یا خدمات یا فرآیندهای نوآورانه و خلق فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان ایجاد می شود. در این نوع کارآفرینی، یک شرکت یا سازمان، محیطی را فراهم می سازند تا اعضا بتوانند در امور کارآفرینی مشارکت نمایند.


-2-3ضرورت کارآفرینی برای تحول سازمان های امروزی:

امروزه بسیاری از شرکت هابه لزوم کارآفرینی شرکتی پی بردند. در واقع این گونه تغییر گرایش در استرتژی، در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکت ها تحمیل شده است:

- 1 افزایش سریع رقبا جدید - 2 ایجاد حس بی اعتمادی، نسبت به شیوه های سنتی در شرکت ها

-3 خروج بهترین نیروهای کار از شرکت ها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل این عوامل در دنیای متحول امروزی، عامل اصلی در تغییر گرایش استراتژی شرکت ها بوده

است.از سویی دیگر فرآیندهای کارآفرینی مانند کارآفرینی عملی، کارآفرینی فناورانه و کارآفرینی خدماتی، به علت ویژگیهای ارزش آفرینی، سرمایه آفرینی، اشتغال آفرینی و سودآوری، نقش مهم و بنیادی، در فرآیدن رشد و توسعه اقتصادی ایفا می نمایند.

همچنین کارآفرینی را می توان یکی از موثرترین راهکارهای مواجه با معضل بیکاری دانست، چون کارآفرینی اشتغال زا، نوعی فرآیند برای خلق فرصتهای شغلی جدید می باشد. بنابراین کارآفرینی از این طریق، نقش مهم و بسیار تأثیر گذاری بر فرآیند رشد توسعه اقتصادی ایفا می نماید.

در عصر حاضر، نیاز به اینکه مدیران علاوه بر ایفای نقش یک معلم و تسهیل گر، نوآور و کارآفرین نیز باشند، به طور روز افزون در حال افزایش است ما کارآفرینی را به عنوان شکلی از مدیریت در نظر می گیریم. در کارآفرینی، وجود مدیران کنترل گرا کمتر به چشم می خورد و کمتر مورد نیاز هستند. رهبر هرچه بیشتر قادر باشد اعضای سازمان را به افرادی کارآفرین تبدیل کند، یادگیری و خلاقیت افزایش خواهد یافت. زیرا مالکیت و کارآفرینی از یادگیری و نوآوری حمایت می کند.

مدیریت کارآفرینی زمانی می تواند در یک محیط کاری به وجود آید که اکثریت کارکنان اعم از مدیر و کارمند، فلسفه کارآفرینی را پذیرفته و مصمم باشد که واحد کاری آنها به عنوان یک واحد کارآفرین هر روز بهتر از دیروز فعالیت کند. یک کارآفرین علاوه بر اینکه می تواند مدیر خلاق و نوآوری باشد، می تواند از روحیه مسئولیت پذیری بالایی نیز برخوردار باشد. به عبارت دیگر، یک کارآفرین در سلسله مراتب مدیریت، همواره رفتار بهره ور و مناسبی را نسبت به بالادست های خود خواهد داشت. اگر در یک سازمان، همه کارآفرینان بخواهند در رأس تشکیلات آن سازمان قرار گیرند، بی تردید، مدیریت سازمان با مشکل جدی رو به رو شده و دیگر نمی تواند کارآفرین باشد. مدیریت کارآفرینی وقتی محقق می شود که در یک سازمان فرد بتواند:
-1 برخورد مدیریت داشته باشد.

- 2 مسئولیت پذیر باشد، با افراد و سازمان های بالادست، رفتارهای مناسبی داشته باشد و بتواند با خلاقیت و نوآوری و وظیفه شناسی1، مأموریت های محوله را به خوبی انجام دهد.

-3 در سلسله مراتب تشکیلاتی، افراد و بخش های پایین دست خود را به خوبی رهبری کرده و اعتماد آنها را نسبت به خود جلب نماید.

با توجه به این که فرآیندهای کارآفرینی شامل فرایند برنامه ریزی و سازماندهی نیز بوده و معمولاً منجر به تاسیس سازمان های جدید می شوند بنابراین فرآیندهای کارآفرینی با فرآیندهای مدیریتی ارتباط خیلی نزدیکی دارند و همین عامل باعث می شود که گاهی این دو به اشتباه یکی دانسته شوند از این رو یکی از رویکردهای مهم بررسی فرآیندهای کارآفرینی سازمانی، رویکرد مدیریتی مبتنی بر علم مدیریت می باشد. بر این اساس رویکرد مدیریتی به کارآفرینی سازمانی، یکی از شاخه های درونی اصلی رشته یا علم کارآفرینی محسوب می گردد.مدیریت کارآفرین شامل فرآیندهای برنامه ریزی کارآفرینانه، سازماندهی کارآفرینانه،

فرماندهی کارآفرینانه و کنترل کار آفرینانه می باشد.

(2-4 مدل استیونسون در سنجش رفتار کارآفرینانه
در مطالعات اخیر درباره کارآفرینی دولتی که توسط موریس و جونز (1999) انجام شد، کاربری مدل استیونسون در فرایند کارآفرینی برای بخش دولتی نشان داده شد (زربیناتی و سوتاریس، .(2004 استیونسون و همکارانش ویژگیها و مهارتهای مرتبط با »مدیریت کارآفرینانه« را در مقابل »مدیریت اداری« اینگونه توصیف میکنند: »مدیریت کارآفرینانه فرایند مشخص ساختن یا ایجاد یک فرصت برای خلق ارزش از طریق نوآوری و تعقیب فرصت است، علیرغم آنکه در آغاز منابع کافی وجود ندارد.« وی این تعریف مختصر کارآفرینی را با توجه به شش بعد اساسی عملیات سازمان مورد بررسی قرار میدهد. این شش بعد اساسی بطور مختصر در ذیل تشریح میگردد:

(2-4-1 گرایش استراتژیک

گرایش استراتژیک بعدی از سازمان است که عوامل جهتدهنده به شکلگیری استراتژی سازمان را تشریح میکند. یک مدیر ترفیعگرا فردی فرصتمدار است که میگوید: » همان-گونه که یک استراتژی را تعیین میکنم، حرکت من بر مبنای ادراکم از فرصتهایی که در محیط سازمانم قرار دارد، خواهد بود و خود را به منابعی که در اختیار دارم، محدود نخواهم کرد.« اما یک سرپرست، فردی منبعمدار است و تمایل دارد بگوید »چگونه باید از منابعی که در اختیار من است، استفاده کنم.« مدیر کارآفرین میتواند فرصتها را در ترکیب جدیدی از ایدههای قدیمی بیابد و از آنها با رویکرد کارآفرینانه بهره گیرد.

(2-4-2 تعهد به فرصت

ضروری است تا علاوه بر شناسایی فرصتها، حرکتی برای تعقیب آنها صورت گیرد. ترفیع-گرا کسی است که به اقدام در چارچوب زمانی بسیار کوتاه برای پیگیری سریع فرصت تمایل دارد اما آنها با قبول تعهد، درگیر کار میشوند و به شیوه انقلابی عمل میکنند. تعهد برای سرپرست، اتلاف وقت است و در طی دوره، آنقدر به کندی حرکت میکند که بعضی اوقات به نظر میرسد که بیتحرک و فسیل شده است.
(2-4-3 تعهد به منابع
مشخصه دیگر کارآفرین این است که تعهد چند مرحلهای به منابع توأم با تعهد حداقل در هر مرحله دارند. دغدغه کارآفرینان این است که چه منابعی برای پیگیری فرصت ضروری هستند؟ او میکوشد تا از منابع محدود، حداکثر بهره را برده و بالاترین ارزش را ایجاد نماید. از ویژگیهای مدیریت کارآفرینانه این است که فرد بیاموزد که از کمترین منابع، بیشترین استفاده را به عمل آورد و البته ریسک و مخاطره بیشتری را در فرایندهای کاری خود در نظر بگیرد.

(2-4-4 کنترل منابع

کارآفرینان یاد میگیرند که از منابع افراد دیگر بخوبی استفاده کنند و میدانند که چه منابعی مورد نیاز آنهاست. مدیران ترفیعگرا از منابع و امکانات موردنیاز در مواقعی که لازم است، استفاده میکنند. اما یک سرپرست، منابع مورد نیاز را از طریق مالکیت مورد استفاده قرار می-دهد. مدیران کارآفرین در استفاده از مهارتها، استعدادها و ایدههای دیگران ورزیده هستند.

(2-4-5 ساختار مدیریت

مدیران ترفیعگرا دانش مربوط به پیشرفت و ترقی خود را از طریق تماس مستقیم با تمامی عوامل اصلی طلب میکنند؛ در حالی که یک سرپرست با مسئولیتهای ویژهای که از طریق تفویض اختیار به او محول شده است، بیشتر روابط رسمی خود را مورد توجه قرار میدهد و تصمیمگیری در خصوص استفاده از منابع از طریق مالکیت در اختیار او نیست.


(2-4-6 فلسفه پاداش
آخرین تفاوت سازمانهای کارآفرینانه با سازمانهایی که بصورت اداری مدیریت میشوند، به فلسفه آنها در توجه به پاداش و جبران خدمات بازمیگردد. سازمانهای کارآفرین تمایل دارند که جبران خدمات مبتنی بر عملکرد باشند و پاداشدهی به تیمها را بیشتر مورد توجه قرارمیدهند. در حالی که سازمانهای با فرهنگ اداری، بر حداکثرسازی ارزش توجه دارند و در تصمیمگیریهای خود، همواره به محافظت از موقعیت فعلی تمایل دارند.

-2-5تاثیر متقابل فرهنگ و کارآفرینی:

فرهنگ یک جامعه می تواند، موجبات تقویت بنیان های کارآفرینانه را فراهم ساخته و بستر مناسب و مساعد را برای رشد و توسعه کارآفرینی به ویژه در سازمان ها به وجود آورد. از سوی دیگر کارآفرینی از طریق تحریک بخشیدن به جامعه و ایجاد زمینه های توسعه همه جانبه، باعث رشد و ارتقای ارزش های اجتماعب شده و با تولید ثروت، امکان سرمایه گذاری بیشتر، در تمام ابعاد از جمله امور فرهنگی را میسر می سازد بدیهی است که برای نفوذ فرهنگ کارآفرینی در عمق جامعه، باید تمام خرده فرهنگ های مرتبط یعنی: فرهنگ کار، فرهنگ مشارکت و کار گروهی، فرهنگ خلاقیت و نوآوری، فرهنگ سرمایه کاری به ویژه سرمایه گذاری خطر پذیر، و فرهنگ جسارت پروری و خطر پذیری در جامعه شکل گیرد.[60] از سوی دیگر همان طور که فرهنگ جامعه بر فرآیندها و پدیده های کارآفرینی تاثیر دارد، به طور متقابل کارآفرینی نیز دارای نقش تعیین کننده ای بر فرهنگ جامعه می باشد و اصولاً کارآفرینی یکی از عوامل اصلی فرهنگ سازی محسوب می گردد. به عنوان مثال، هنگامی که اختراعاتی مانند لامپ، برق، تلفن، و .... با اقدامات کارآفرینانه به مرحله تولید انبوه و استفاده عمومی و همگانی رسیدند، تاثیرات کاملاً بنیادی در شکل زندگی انسان داشته و باعث به وجود آمدن شکل های تمدنی جدید شده اند.


(6 سؤالات تحقیق

بر مبنای ادبیات تحقیق و بر اساس پرسشنامه »سنجش کارآفرینی درونسازمانی« و »مدل استیونسون«، سؤالات تحقیق به شکل زیر تدوین شدهاند:

سؤال -1 میزان کارآفرینی سازمانی در دانشگاه مورد مطالعه به چه میزانی است؟ سؤال -2 میزان گرایش استراتژیک در دانشگاه مورد مطالعه در چه حدی است؟ سؤال -3 میزان گرایش به منابع در دانشگاه مورد مطالعه در چه حدی است؟

سؤال -4 نحوه ساختار مدیریت در دانشگاه مورد مطالعه به چه شکلی است؟

سؤال -5 فلسفه پاداش در دانشگاه مورد مطالعه به چه صورتی است؟


(7 روش تحقیق (7-1 جامعه و نمونه آماری

پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. با توجه به ماهیت موضوع و فرضیات پژوهش از روش تحقیق »توصیفی پیمایشی« استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان اداری دانشگاه مورد مطالعه میباشد. در این مطالعه 30 نفر از کارشناسان به عنوان نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول تعیین شدهاند.


(7-2 روش جمعآوری اطلاعات
برای جمعآوری دادههای موردنیاز برای آزمون فرضیات تحقیق از روش پرسشنامهای استفاده شده است. بدین منظور از دو پرسشنامه »سنجش کارآفرینی درونسازمانی در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید