بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله سعی شده به فرایند یادگیری علم و تکنولوژی در دوران پیش از مدرسه پرداخته شود و راهکارها و مشکلات پیش رو تبیین و تشریح شود و فرایند تلفیق و سازماندهی مشاهدات کودک در پنچ راهکار اساسی مورد کنکاش قرار گیرد. در این بین به نقش والدین و آموزگاران به عنوان محور مهم هدایت کودک اشاره کرده و رهنمودهای اساسی برای برخورد با مشکلات احتمالی ارائه می شود.

واژههای کلیدی: فرایند یادگیری، پیش از مدرسه، کودک، علم و تکنولوژی، آموزش

-1 مقدمه

کودکان از همان زمان تولد، با استفاده از حواس پنجگانه به کاوش در محیط می پردازند و به مرور دانش و شناخت خود را از محیط اطرافشان بالا می برند. تا حدود 3 یا 4 سالگی اکثر کودکان کسب مهارت های نخستین را می آموزند و از آن پس نقش مهارت های تکمیلی اهمیت بیشتری پیدا می کند. به همین منظور کودکان باید برای درک دنیای پیچیده باید گام به گام آماده شوند. جوامع رو به رشد صنعتی و تکنولوژیکی امروز به شهروندانی نیاز دارد که ساختار پیچیده در علم و تکنولوژی را خیلی بیشتر از آنچه که معلمان و والدینشان در مدرسه آموختهاند بیاموزند. حتی کودکانی که نمی خواهند در آینده در علوم پایه، مهندسی و یا پزشکی وارد شوند به مقداری درک علمی برای گذران زندگی نیازمند هستند. از این رو لازم است در آموزش علوم و تکنولوژی به کودکان دقت شود و مهارت ها و توانایی های آنان در شناخت بهتر محیط اطرافشان افزایش یابد به گونه ای که بتواند با اتکا به سواد علمی خود تصمیمات آگاهانه در حوزه سلامت، امنیت و حقوق شهروندی اتخاذ کنند. بنا به دلایل مطرح شده والدین و معلمان سهم بسزایی در پیشرفت آگاهانه علم آموزی دارند.

والدین می توانند مفاهیمی که به آن احاطه دارند با رعایت اصول و قواعد خاصی را با کودکان خود به اشتراک بگذارند. مهمترین تاثیرات محیطی که والدین و معلمان باید در حین فرایند یاددهی - یادگیری باید به آن توجه داشت عبارتند از صبر و حوصله ،دوری کردن از عواملی مانند فشار و استرس، نظارت با رویکرد منفی و زیر چشمی، ایجاد رقابت گروهی و...می باشد.[1] والدین باید آگاه باشند این 3 ویژگی هوش، خلاقیت و درجات علمی تمایز قائل شویم. در واقع هوش، توانایی در یادگیری و فکر کردن است. خلاقیت، توانایی معرفی کارهای جدید یا دانش جدید است و درجات علمی هر آن چیزی است که شخص در طول سالها در کلاسهای درس و گذراندن دروس دانشگاهی کسب میکند، امتحان میدهد و نمرات لازم را به دست میآورد. در مقایسه این ویژگیها، بیشتر افرادی که خلاقاند باهوش هم هستند. دانش آموزانی که هم باهوشاند و هم خلاق، در مدرسه در حد وسط قرار میگیرند .[2] در این مقاله ابتدا مفاهیمی مانند مشاهده دقیق، علم و نحوه پاسخ به سوالات کودکان را تعریف کرده و در ادامه به چند مثال کاربردی در حوزه انتقال مفاهیم به کودکان می پردازیم.

-2 مشاهده دقیق و علمی کودکانه

مهمترین مهارت در آموزش علوم، توانایی مشاهده دقیق است. مشاهده دقیق، کلید دستیابی به سایر مهارت هاست. درآموزش مشاهده دقیق، مهمترین کار این است که کودک بتواند از یک یا چند حس خود برای درک پدیده های محیط اطرافش استفاده کند. با مشاهده دقیق کودک اطلاعاتی را جستجو می کند که منجر به افزایش دانش و آگاهی او می شود.با مشاهده دقیق، کودک، شباهت ها و تفاوت ها را تشخیص می دهد. برایش سؤال هایی پیش می آید که او را به یافتن جواب آن تشویق می کند.انگیزه آزمایش و پژوهش در او ایجاد می شود. مهمترین کار این است که کودک به محیط اطراف خود با دقت بیشتری نگاه کند و برای یافتن پرسش هایی که جواب آن را نمی داند، سؤال کند. در این بین والدین و معلمان می توانند با مراجعه به دانستنی های خود، کتاب های مرجع ، اینترنت و ... جواب هایی با توجه به چارچوبی که در بخش های بعدی به آن می پردازیم به سوالات کودک پاسخ دهند. باید این نکته را در نظر بگیریم که ما به اصطلاح "همه چیزدان" نیستیم و معلمات ما نیز در پاره ای از مسائل نیز می تواند در پاسخ به کودک دچار چالش شود. کودک باید یاد بگیرد از تمامی حواس خود برای یک مشاهده خوب و کامل استفاده کند. مثلاً در مشاهده یک میوه با چشم رنگ و شکل آنرا تشخیص می دهد. با دست سفتی و نرمی وخصوصیات پوست آنرا لمس می کند. با بینی، بوی آنرا تشخیص می دهد. با زبان مزه آنرا می چشد. - در مشاهده دقیق هر کدام از حس های پنجگانه را که می تواند باید بکار گیرد. -

مشاهده دقیق، کودک را به سمت کشف کردن چیزهای جدید در محیط اطرافش سوق می دهد. این کار سرآغاز تمامی کشفیاتِ انسان های بزرگ در طول تاریخ بوده است.مشاهده دقیق باعث می شود کودک به نظم حاکم بر محیط اطرافش آگاه شود. او به تدریج در می یابد که هر آنچه در اطراف اوست تابع نظمی دقیق و حساب شده است. این آگاهی او را به اصل علت و معلول راهنمایی می کند. تمام اختراعات بشر بر این اصل استوار است.وقتی کودک با دقت مشاهده می کند، برای سؤال هایش دنبال جواب یم رود و جواب را می یابد یعنی او شخصاً در فرایند یادگیری شرکت کرده است. این نوع یادگیری از پایدارترین نوع یادگیری است و اثرات آن همیشه در ذهن کودک باقی می ماند.کودک با استفاده از حس های پنجگانه کم کم در می یابد که این حواس ابزارهای ارتباط او با محیط اطرافش می باشند و فقدان هر یک از آنها مشکلاتی را برای او ایجاد می کند. متوجه می شود که بوسیله این حواس است که می تواند بر دانش و آگاهی خود بیفزاید. بنابراین ترغیب می شود تا مراقب هر یک از آنها باشد که این مراقبت از طریق آموزش کامل می شود. در ابتدا لازم است علم تعریف شود.

-3 علم 1چیست؟

علم به خودی خود به معنی جمع آوری واقعیت های جهان هستی نیست هر چند که جمع آوری و طبقه بندی مهمی از علم را تشکیل می دهد. معلمان و والدین باید به یاد داشته باشند که بین حوزه مفاهیم علمی و مفاهیم غیرانتزاعی مانند فلسفه یک مرز بسیار مشخص وجود دارد و آن تجربی بودن علم است. البته هر دوی این حوزه ها در پرورش کودک مهم بوده و دایره دانش 2 وی را تشکیل می دهند - شکل . - 1 به طور کلی علم باید در بر گیرنده قواعد زیر باشد:

-1 مشاهده دقیق آنچه که اتفاق می افتد.

-2 طبقه بندی و مرتب کردن داده ها.

-3 پیش بینی آنچه که اتفاق خواهد افتاد.

-4 ارزیابی پیش بینی در شرایط کنترل شده به منظور درست آزمایی حقایق پیش بینی شده

-5 استنتاج کردن

علم همچنین در بر گیرنده خطاها و کوشش در رفع این خطاها و اشتباهات است و شکاکیت در علم و نتایج استخراج از علم می تواند به کشف حوزهای جدیدی در علم بیانجامد. به یاد داشته باشیم که علم لزوماً به همه سوالات ما پاسخ نمی دهد و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید