بخشی از مقاله
چکیده
پروژه های مدیریت دانش نیازمند تدوین استراتژی مدیریت دانش می باشند. استراتژی دانش بیان می کند که سازمان چه دانشی را، با چه عمقی، از چه منبعی و از چه طریقی برای پشتیبانی از برنامه استراتژیک خود بایستی کسب نماید. استراتژیهای مدیریت دانش در سازمان با توجه به تمرکز آن بر نوآوری و کارآیی در سازمان، نیازمند به ساختارهای سازمانی متفاوت میباشد. به طور کلی دو نوع استراتژی برای مدیریت دانش در سازمانها مورد توجه میباشد که تحت عنوان استراژی صریح سازی و استراتژی شخصی سازی از آنها یاد میگردد. استراتژی صریح سازی با هدف افزایش کارآیی در سازمان و تمرکز بر فرآیندها و استراتژی شخصی سازی با هدف نوآوری و تمرکز بر افراد در سازمان، مستلزم ساختارهای سازمانی ویژه خود میباشند تا بتوانند از اثر بخشی لازم برخوردار گردند.ساختارهای سازمانی مانند ساختار وظیفهای و انواع دیگر ساختارهای سازمانی مرتبط با افزایش نوآوری و کارایی در سازمان میتواند به عنوان حلقه اصلی در اثربخشی استراتژیهای مدیریت دانش تلقی گردد.این مقاله با توجه به ضرورت ها، کارکردها و الگوهای مربوط به استراتژیهای مدیریت دانش و انتخاب بهترین الگو به کمک روشهای علمی نوین انجام شده است. ابزار گردآوری اطاعات این تحقیق از منابع پایگاه های اطاعاتی شبکه جهانی اینترنت، مقاات علمی لاتین مرتبط با موضوع تحقیق بوده است. در این مقاله تکنیکهای نوین شامل سیستم خبره فازی، ترکیب روش های DEMATEL و ANP و تکنیک QUALIFELEX فازی مورد بررسی قرار گرفته است .
واژههای کلیدی: سیستم خبره فازی، استراتژیهای مدیریت دانش، تحلیل شبکه ای
مقدمه
اهمیت مقوله دانش در دهههای اخیر رشد روزافزونی داشته است که این امر ناشی از تمرکز بر دانش به عنوان یکی از منابع استراتژیک سازمان میباشد. امروزه سازمانها یکی از راههای تمایز خود از سازمانهای دیگر را در افزایش میزان دانش بنیانی سازمانی خود جستجو میکنند تا بتوانند از طریق آن به سطوح بالاتری از کارایی و نوآوری دست یابند. توانایی سازمانها در یکپارچه سازی و هماهنگ نمودن دانش به عنوان یکی از راههای دستیابی و حفظ مزیتهای رقابتی تلقی میگردد.
- Walters,2006 - به جهت افزایش اهمیت دانش در سازمانها، مقوله مدیریت دانش به عنوان یک مبحث مهم وارد سازمانهای امروزی گردیده است. مدیریت دانش، فرآیندی است که به واسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری - درونی کردن دانش - ، کدگذاری دانش - بیرونی کردن دانش - ، توزیع و انتقال دانش، مهارتهایی را کسب میکنند - ابطحی،. - 1385 اهمیت مدیریت در سازمانها لزوم به کارگیری استراتژیهایی را در این زمینه ضروری نموده است. مکاتب مختلفی از استراتژیهای مدیریت دانش در سازمانها وجود دارد که هر کدام از جنبههای مختلف به بیان استراتژیهای مدیریت دانش پرداختهاند. سازمان ها برای انجام مأموریت ها و دستیابی به اهداف خود دارای منابع و دارایی های متعددی می باشند. برخی از این منابع و دارایی ها بسیار ارزشمند و راهبردی هستند که برای کسب مزیت رقابتی سازمان نقش محوری دارند.
دانش برای تمام سازمان ها از جمله ی این منابع و دارایی ها است، به طوری که صاحبنظران علم مدیریت، دانش را جایگزین نهایی تولید، ثروت و سرمایه پولی می دانند . همچنین پیتر دراکر معتقد است که در اقتصاد امروز دنیا، دانش منبعی همانند و در عرض سایر منابع تولید مانند کار و سرمایه و زمین نیست، بلکه تنها منبع معنی دار عصر حاضر به شمار می رود - Drucker,1992 - . در واقع دانش تنها منبعی در سازمان است که در اثر استفاده، نه تنها از ارزش آن کاسته نشده، بلکه بر ارزش آن نیز افزوده می شود - - Glaser,1998این دانش در رویه ها، دستورالعمل ها، دیدگاه ها، اقدامات و تصمیمات سازمانی مستقر و مستتر است و زمانی اهمیت بیشتر می یابد که به محصولات و خدمات ارزشمندی تبدیل شود. در دنیای در حال تغییر و تحول امروز، اقتصاد محکوم بر تولید ، توزیع و بکارگیری دانش و اطاعات است. اقتصاد دانش محور به طور مشترک به تولید ، اشاعه و به کارگیری دانش اشاره دارد - دانایی فرد، . - 1383
ضرورت و هدف تحقیق
اقتصاد دانش محور ، نقش مدیریت دانش درمحیط رقابتی موجود را پررنگ ترکرده است. هدف از مدیریت دانش بهره برداری از دارایی های فکری به منظور افزایش بهره وری ، ایجاد ارزش های جدید و باا بردن قابلیت رقابت پذیری و بهینه کردن دانش سازمانی برای افزایش عملکرد است. عملکرد بیشتر مدیریت دانش، انتخاب دقیق استراتژی مدیریت دانش بر اساس شرایط موجود ، از بین استراتژی های ممکن برای شرکت ها می باشد . انتخاب بهترین استراتژی نیاز به بررسی دقیق فاکتورهایی دارد که بعضا پیچیده هستند. دراین مقاله به بررسی تکنیکهای نوین جهت رسیدن به این هدف هستیم.
تکنیک های جدید در انتخاب استراتژی مناسب
-1سیستم خبره فازی
انتخاب استراتژی مدیریت دانش یک مسئله تصمیمگیری است که نیاز به ملاحظه تعدادی عوامل پیچیده دارد. در ارزیابی و انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش، عوامل مختلفی در سازمان باید مورد توجه قرار بگیرند. این در حالی است که عوامل شناسایی شده و نحوه تأثیر آنها بر استراتژی مدیریت دانش در ذات خود دارای ابهام میباشند. در این پژوهش ابتدا مروری بر مبانی نظری تحقیق در ارتباط با استراتژیهای مختلف مدیریت دانش شده و عوامل تأثیرگذار بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش سازمانی از چارچوبها و مدلهای مفهومی موجود استخراج شده اند. نحوه تأثیر این عوامل بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش از طریق دلفی فازی استخراج شده است. سپس یک سیستم خبره فازی جهت انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش با توجه به عواملی که بر استراتژی مدیریت دانش تأثیر دارند، طراحی شده است.
عواملی که در این سیستم بر انتخاب استراتژی مدیریت دانش در سازمان تأثیرگذار هستند شامل موارد: استراتژی عمومی کسبوکار، ساختار سازمانی، عوامل فرهنگی، استراتژی های فناوری اطلاعات، استراتژیهای مدیریت منابع انسانی، سطح اجتماعیسازی، انواع دانش و فرآیندهایخلق و انتشار آن میباشند. با توجه به عوامل تأثیرگذار شناسایی شده بر استراتژیهای مدیریت دانش، استراتژی نهایی بر اساس طیفی از نسانگرایی تا سیستم گرایی و باهدف حفظ توازن سطح دانش آشکار و ضمنی سازمان پیشنهاد می شود.
هدف اصلی این پژوهش بررسی این موضوع است که چگونه میتوان یک سیستم خبره فازی با توجه به فاکتورهای تأثیرگذار از جمله ساختار سازمان، فرهنگ سازمانی، استراتژی کسبوکار، استراتژی مدیریت منابع انسانی، سطح بلوغ فناوری اطلاعات و وضعیت انواع دانش آشکار و پنهان، جهت انتخاب استراتژی مناسب مدیریت دانش طراحی و پیادهسازی کرد به نحوی که بتواند به سازمانها در خصوص این تصمیم گیری خبرگی ارائه داده و فرآیند پیچیده ی تصمیمگیری را سادهتر کند. برای این منظور پس از شناسایی ابعاد و شاخصهای مربوطه، از آنجایی که مقیاسهای سنتی نمی توانند ارزیابی دقیق و درستی از انتخاب استراتژیهای مدیریت دانش در شرایط عدم قطعیت ارائه کنند،اقدام به فازیسازی این شاخصها و نحوه تأثیر آنها بر تصمیم ایجاد استراتژی کرده و درنهایت سیستم خبره فازی طراحی و آزمون شده است.
جهت طراحی سیستم خبره فازی می توان ، از نرم افزار متلب استفاده کردو از امکانات واسط گرافیکی کاربر و جعبه ابزار منطق فازی آن استفاده شده است و با برقراری ارتباط میان این 2 بخش، سعی شده است تا سیستمی طراحی شود که با داشتنواسط گرافیکی کاربر مناسب، کاربرپسند بوده و با استفاده از جعبه ابزار منطق فازی، انعطافپذیری و عملکرد سیستم بهبود یابد. سیستم خبره فازی شامل 5 بخش زیر میباشد:
1. واسط کاربر که اطلاعات مربوط به متغیرهای ورودی را از پایگاه داده دریافتمیکند.
2. پایگاه قواعد فازی
3. واحد فازیساز دادهها
4. موتور استنتاج فازی
5. واحد نافازیساز دادهها
دانش مربوط به تعیین ورودیها و خروجیهای سیستم و همچنین قوانین استنتاج ازادبیات تحقیق از طریق مطالعه کتابخانهای بهدست آمده است. برای فازیسازی از تابعگاوسی و برای استنتاج فازی روش ممدانی بهکار رفته گرفته شده است - خدیور،. - 1393
1-1 مراحل طراحی سیستم استنتاج فازی .1-1-1 مرحله اول: طراحی اولیه سیستم
در این قسمت متغیرهای ورودی و متغیرهای خروجی سیستم تعریف می شوند. متغیرهای ورودی شامل ساختار سازمانی، فرهنگ، استراتژی کسبوکار، استراتژی مدیریت منابع انسانی، سطح بلوغ فناوری اطلاعات،