بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش پیشرو به تبیین ارتباط بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در شرکت بهرهبرداری نفت و گاز مارون پرداختهاست. برای این منظور اقدام به تعیین وضعیت موجود عوامل فرهنگ سازمانی با استفاده از مدل دنیسون گردید. همچنین جهت سنجش مدیریت دانش از الگوی پایههای ساختمان پروبست، روب و رمهاردت استفاده شده است. این پژوهش شامل یک فرضیه اصلی و چهار فرضیه فرعی بوده که نتایج تحلیلهای انجام شده نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و مولفههای آن با مدیریت دانش رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است. 
مقدمه

دنیای پیرامون ما در حال پیشرفتی سریع و غیر قابل تصور است و این تغییرات سازمانها را با چالشهای مختلفی روبرو کرده است، اما در این میان سازمانهایی موفق هستند که بهکمک ابزارهای مدیریتی و فناوریهای نوین، از فرصتهای ایجاد شده به نفع خود استفاده کنند. مدیریت دانش یکی از این ابزارهاست. مدیریت دانش یکی از جدیدترین و کلیدیترین مباحث مدیریت محسوب میشود که بسیاری از سازمانها آن را برای تصرف سرمایههای فکری کارکنانشان بهکار میگیرند. این ابزار بیش از آنکه یک تفکر درباره چگونگی اداره یک سازمان باشد، یک دارایی راهبردی برای سازمان است.
در سالهای اخیر شناختی نسبی از این راهبرد سازمانی در سازمانهای دولتی ایران بویژه زیرمجموعههای وزارت بوجود آمده اما هنوز فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و زیر ساختارهای فناوری لازم برای اجرای برنامههای مدیریت دانش در بخش دولتی بطور کامل فراهم نیستند. چراکه مدیریت دانش مقولهای سیستماتیک است و نیازمند توجه همه-جانبه به عوامل سازمان میباشد. اجرای موفقیت آمیز استراتژی مدیریت دانش مستلزم این است که ابتدا نسبت به مناسب بودن وضعیت عوامل سازمانی اطمینان حاصل نمود. در این میان فرهنگ سازمانی در فراهم ساختن بستر مناسب برای پیاده سازی استراتژی-های سازمان و کارایی سایر عوامل سازمانی تاثیر بسزایی دارد زیرا همانطور که مدیریت دانش در ایجاد مزایای رقابتی برای سازمان حیاتی است، فرهنگ سازمانی در پیاده سازی و تعریف استراتژی سازمان مهم میباشد - کاور، کاهلن وراندهاوا1، . - 2012 دراین پژوهش تلاش شده تا با شناخت و آگاهی از وضعیت فعلی مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی در شرکت بهره برداری نفت و گاز مارون ارتباط بین متغیرهای مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی بررسی شود.

تعریف دانش

تعریف دقیق دانش به دلیل ماهیت مبهم و غیرملموس آن دشوار است. آنچه برای فردی دانش تلقی می شود، ممکن است برای فرد دیگری اطلاعات باشد. از دیدگاه منطقی تعریف دانش هیچ گاه کامل نیست. بر همین اساس عقیده ما نسبت به حقیقت هر چیز، دانش واقعی ما نسبت به آن شیء را شکل نمیدهد. بر اساس تعریف دانپورت و پروساک - 1998 - 2 دانش عبارت است از ترکیبی سیال از تجارب، ارزشها، اطلاعات زمینه-ای و دانش تخصصی که بصورت منجسم و یکپارچه چارچوبی را برای ارزیابی و کسب تجارب و اطلاعات جدید را فراهم آورد. این دانش از اذهان افراد سرچشمه میگیرد و توسط آنان بکاربرده میشود. در داخل سازمان، این دانش نه تنها در مستندات و بانک های اطلاعاتی سازمان جای دارد، بلکه در تمام فعالیتها، فرآیندها، اقدامات و نرمهای سازمان جاری است.

فرهنگ سازمانی

واژه »فرهنگ« که همواره از دیرباز جهت شرح کیفیت جامعه انسانی بکار برده شده است این بار با واژهای بنام »سازمان« عجین شده و مفهوم تازهای را بنا نهاده که مترادف با هیچکدام از دو واژه نبوده و خود اندیشهای تازه است. این مفهوم برای اولین بار در دهه 1970 و 1980تکوین یافت و فوراً یکی از موثرترین و همچنین بحث برانگیزترین مفاهیم در پژوهش و حرفهی مدیریت شد - لینن لاک و گرفتس ،. - 2010 3 فرهنگ در یک سازمان به مثابه شخصیت در یک انسان است که رفتارهای آن را شکل میدهد و باعث شکل گیری و انسجام سازمان در حرکت به سمت اهداف میشود. برای دستیابی به تغییرات پایدار، استراتژیهای سازمان باید به گونهای طراحی و مدیریت شوند که توسط فرهنگ سازمانی مورد حمایت قرار گیرد. بنابراین شناخت و ارزیابی صحیح فرهنگ سازمانی نقش بسزایی در موفقیت یا شکست سازمان در جهت گیریهای استراتژیک آن دارد. بعبارت دیگر فرهنگ مجموعهای از ارزشها، باورها، درک و استنباط و شیوههای تفکر و اندیشیدنی است که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند و این همان چیزیست که بعنوان یک پدیده درست به اعضای تازه واردبه سازمان آموزش داده میشود - دانکین، . - 1998 هوکزینسکی و بوچانان - 2001 - 4 فرهنگ سازمانی را به عنوان مجموعهنسبتاً یکنواخت از ارزشها و اعتقادات، آداب و رسوم، سنتها و شیوههای پایدار میداند که توسط اعضای سازمان تسهیم - انتقال - مییابد. این تعریف سودمندی است، زیرا ماهیت جمعی فرهنگ را مورد توجه قرار میدهد و بیان میکند که فرهنگ در هر دو سطح عقاید ورفتارها وجود دارد - سیف اللهی و داوری، 1387 ،ص . - 35
مدیریت دانش

صاحبنظران و نظریه پردازان مدیریت همگی بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کسب مزیت رقابتی تنها شاخصی است که برتری سازمانها را نسبت به یکدیگر نشان میدهد. این مسئله با توجه به شرایط پرتحول و پیچیده فعلی، ماندگاری و دوام را برای سازمان-هایی فراهم میکند که محصولات و خدمات بهتری را نسبت به سایر رقبا ارائه کنند و از این طریق به مزیت رقابتی خود بیفزایند و برتری سازمان خود را نسبت به سایر سازمانها نشان دهند. اما آنچه مدیران درسازمانها درک و لمس میکنند، بر اساس تحولات گستردهتری است که ناشی از عوامل متعدد نظیر رقابت جهانی، جنبشهای کوچکسازی و کیفیت خواهی و ... در ایجاد رفتار، عقاید، همافزاییهای خلاق و فرآیندهای نوین، نیاز به مدیریت ارزش افزوده اطلاعات و خلق، اشاعه و کاربست دانش است - مهرعلی زاده، . - 1384 بنابراین ارائهی تعریفی جامع از مدیریت دانش مشکل است، زیرا مدیریت دانش مفهومی چند بعدی است - چویی5،. - 2000 تعاریف زیر نمونه ای از دیدگاه های مختلف در مورد مدیریت دانش را نشان میدهند. گوپتا و مک دونییل - 2002 - 6 معتقدند مدیریت دانش دارای دو بعد است: ادارهی دانش موجود و توانایی خلق دانش جدید. در مورد اول مدیریت دانش، اطلاعات مورد نیاز را برای فرد نیازمند در زمانی که نیاز دارد را فراهم می کند. مورد دوم شامل فعالیت های اکتساب، تلفیق، توزیع، کاربرد و خلاقیت دانش برای بهبود عملیات سازمان است که نهایتاً مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد میکند. در تعریف دیگری که توسط اسکایرم - 1997 - 7 ارائه شده، مدیریت دانش، "مدیریت اصولی و مشخص بر دانش ضروری و فرآیندهای آن میباشد که شامل خلق، کسب، سازماندهی، تسهیم، استفاده و بهرهبرداری از دانش میباشد، که به تبدیل دانش شخصی به دانش سازمانی می انجامد و طی این فرآیند، دانش به صورت وسیعی در سرتاسر یک سازمان تسهیم شده و به صورت مناسبی به کار برده میشود" .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید